eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️در پوست خود نمی گنجم وگمشده ای دارم وخویشتن رادر قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم . سیمهای خاردارمانعند . من ازدنیای ظاهر فریب مادیات وهمه آنچه از خدا بازم می دارد متنفرم. ▫️امروز؛ هفدهم اسفندماه سالروز شهادت سردار « #محمدابراهیم_همت» فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) روحش شاد و یادش گرامی باد @bicimchi1
به دنبالِ سرت سنگر به سنگر دلِ من نیز مفقود الاثر شد ... @bicimchi1
چقدر تسبیحم برای آمدنت استخاره گرفت؛ آخرش هم نیامَدی ندیدی که دانه دانه شد تربتِ دِلم مثل تسبیح کربلا ... @bicimchi1
هـر دری بستہ شود جز در پر فیض خدا این در خانۂ عشق است ڪہ باز است هـنوز #نمـــــاز #یا_من_ارجوه_لکل_خیر @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم جهان یک دهان شد هم آواز با ما تو را دوست دارم، تو را دوست دارم #قیصر_امین_پور #صبح_بخیر @bicimchi1
این سه نفر با سه انتخاب و سرنوشت متفاوت یکی رقاصه و خواننده شد یکی #شهید در جبهه جنگ و یکی الان بازیگر در سینما و تلویزیون ایران است که البته تا همین چند وقت قبل سیگار فروشی می کرد... نفر اول لیلا فروهر است که اکنون خواننده و رقاصه است، در کاباره ها میخواند و (به قول خودش) خوش میگذراند... نفر وسط شهید مجید فریدفر است که در هشت سال دفاع مقدس در جبهه به درجه رفیع شهادت رسید... نفر سوم اسدالله یکتا بازیگر قدیمی سینماست که اکنون در تهران با سیگار فروشی امرار معاش میکند... @bicimchi1
مجید فریدفر و لیلافروهر در فیلم "مراد و ‌لاله" (۱۳۴۵) همه از سرنوشت "لیلا فروهر" باخبریم! اما "مجید فریدفر" که تا سال‌های دهه ۵۰ در سینمای آن زمان می‌درخشید؛ با شروع جنگ به جبهه رفت و‌ خرداد ۱۳۶۰ در ۲۵ سالگی شهید شد ... @bicimchi1
#شهدا_و_ارادت_به_حضرت_مادر.... همیشه می گفت : خوشا به حال کسانی که مفقودالاثر و مفقود الجسد هستند. هر شب جمعه حضرت زهرا (س ) خودش به دیدن آن ها می رود. بالای سرشان می نشیند، خوشا به حالشان که خانم را می بینند آن وقت مادرها همه اش بی تابی می کنند که چرا شهیدمان را نیاوردند بگو آخه مادر جان تو بروی بالای سر پسرت بهتر است یا خانم فاطمه زهرا (س ) ؟می گفتم : خب معلومه حضرت زهرا (س )  پس هیچ وقت فکر نکنی اگه من مفقود الاثر شدم چرا نیامدم اجازه بده بی بی دو عالم بیاید بالای سرم برای خودش این سفارش را می‌کرد اما نمی‌گذاشت هیچ یک از بچه های گردان کربلا پیکر مطهرشان توی خط بماند گاهی طناب می بستند به پیکر شهید و روی زمین می‌کشیدند و عقب می آوردند تا در خط نماند می گفتم : مادر این جوری که پیکر شهید آسیب می بیند مادر این پیکر تکه تکه شده به دست مادر شهید برسد و بتواند صورت پسرش را ببیند بهتر است تا ما در مقابل مادر شهید بگوییم شرمنده ایم ما سالم و سلامت آمدیم و پسرت شهید شد و ما حتی نتوانستیم جسم بی جان او را برای تو بیاوریم.... #شهیداسماعیل_فرجوانی @Bicimchi1
بیسیم‌چی
بازیگر محبوب دهه ۴۰ چریک انقلابی دهه ۶۰ شد... انقلاب از آدم دیگری ساخته بود. حالا این آکروبات‌کار با تجربه به کمک کمیته‌‌ای‌ها می‌آید. بازیگر خردسال فیلم‌های دهه ۴۰ حالا برای چریک شدن، به فکر رفتن به فلسطین و سوریه است. می‌گوید: در این انقلاب نوپا احتمال کودتا و جنگ است و باید همواره آماده باشیم... به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان) شهید مجید فریدفر یکی از عجیب‌ترین سرگذشت‌ها را در میان شهدای دفاع مقدس دارد. او که در کودکی همبازی یکی از مشهورترین خوانندگان لس‌آنجلسی در فیلم «مراد و لیلا» بود، در ادامه مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند و به فلسطین، سوریه و در آخر آبادان دوران دفاع مقدس می‌رود... آکروبات‌باز و بازیگر دهه ۴۰، در سال‌های پایانی دهه ۵۰ در نقش یک چریک و رزمنده چابک و ماهر انقلابی در صحنه زندگی به خوبی ظاهر می‌شود. انتشارات روایت فتح به تازگی در کتابی با نام «آخرین نقش» داستان زندگی عجیب و جالب مجید فریدفر را از زبان پدر و همسرش روایت کرده است... سارا طالبی نویسنده کتاب در همان چند خط ابتدایی مقدمه، خواننده را متوجه شخصیت اصلی کتاب می‌کند: «مجید یک هنرمند بود؛ از کودکی آکروبات می‌کرد، فیلم بازی می‌کرد، موسیقی می‌نواخت، اما از همه بهتر ‌هنر خوب زندگی کردن را بلد بود. هنر مهربانی کردن، هنر خوب بودن و دوست داشتن، هنر مصمم بودن و محکم ایستادن و از همه مهمتر هنر بندگی کردن و دل سپردن و در راه اعتقاد و عشق جان دادن.» «آخرین نقش» با شروع غافلگیر‌کننده شکستن شیشه اتوبوس حامل مجید به دست پسر بچه‌ای شروع می‌شود و تا پایان همراه خود می‌کشاند. بازيگر محبوب دهه 40 چريك انقلابي دهه 60 شد . @bicimchi1
فڪر نڪنید افرادی مثل خوارجِ دوران حڪومت امام علی(ع) الان در اطراف ما وجود ندارند؛ وجود دارند... خوارج چہ ڪسانی بودند؟ خوارج آمدند و ابتدا بہ علی(ع) گفتند ڪه یا علی(ع) ما با تو هستیم . بعد همین ها از پشت بہ علی(ع) ضربہ زدند ... این نیست ڪه ما هم در اطراف خودمان چنین آدم هایی را نداشتہ باشیم. الان هم مثل زمان حڪومت حضرت علی(ع) خوارجی هستند ڪه دارند اذیت می ڪنند... داریم دیگر؛ می بینی این ور و آن ور نفوذ ڪرده اند؛ این ها هزار ڪانال دارند ... فرازی از سخنان تاریخی سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت – فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله (ص) (به مناسبت 17 اسفند سالروز شهادتشان) @bicimchi1
ایها الهادی ... عبـور می کند از بیـن صحـن اطهر تو مسیر روشن حق، راه مستقیم بهشت #یوسف_رحیمی @bicimchi1
در نـگاهـت چیـزیست ... ڪہ نمی دانم چیـسـت؟ مثل آرامـــش بعد از یڪ غـم مثل پیدا شدن یڪ لبــخـنــد مثل بـــوی نــم بعد از بـاران در نـگاهـت چـیـزیــسـت ڪه نمـی دانـم چـیـست؟ مــن بہ آن محـــتـاجـــم ... #شب_بخیــــر @bicimchi1
هر صبح خدا یڪ غزل از دفتر عشق است سرسبزترین مثنوے از منظر عشق است هر صبح سلامے بہ گل روے توزیبا چون یاد گل روے تو یادآور عشق است #سلام_صبحتون_بخیر @bicimchi1
بیسیم‌چی
# جنازه_بی‌سر حاجی کاری را به من سپرده بود تا انجام دهم با رضا پناهنده رفتیم و پس از اجرای دستور حاجی، به سمت مقر خودمان حرکت کردیم در راه برگشت، جنازۀ دو شهید را در جاده دیدیم که یکی از آنها سر نداشت آنها وسط جاده بودند، به پناهنده گفتم: «بیا اینارو بذاریم کنار، یه وقت ماشینی چیزی از روشون رد میشه» شهیدی که سر نداشت، بادگیر آبی تنش بود آنها را کنار جاده گذاشتیم و برگشتیم قرارگاه دنبال گشتم تا گزارش کارم را به او بدهم توی سنگر نبود یکی از بچه ها آمد و گفت: «حاجی رو ندیدی؟» گفتم: «منم دنبالشم، ولی پیداش نیست» گفت: «بین خودمون باشه ها، ولی میگن مثل اینکه حاجی شهید شده»... برق از سرم پرید ناخودآگاه یاد شهیدی که وسط جاده بود، افتادم هم بادگیرش شبیه حاجی بود، هم شلوار پلنگی اش... به رضا پناهنده گفتم: «رضا بیا بریم ببینیم، نکنه اون شهیدی که وسط جاده بود، حاجی باشه؟!» سوار موتور شدیم و رفتیم به همان محل، اما اثری از آن دو شهید نبود آنها را برده بودند... برگشتیم قرارگاه، مانده بودیم چه کنیم؟ کسی هم نبود تا از او خبر بگیریم یا کسب تکلیف کنیم یک روز تمام بلاتکلیف بودیم روز دوم بود که خبر دادند: «حاجی شهید شده، ولی جنازه اش را پیدا نمی کنیم» من و حاجی عبادیان، مأمور پیدا کردن جنازۀ حاجی شدیم به ستاد معراج شهدا در اهواز رفتیم و شروع کردیم به گشتن من دو تا نشانی در ذهنم بود، یکی زیر پیراهنی قهوه ای حاجی و دیگری چراغ قوۀ قلمی که به پیراهنش آویزان بود در حال جست و جو رسیدیم به همان شهیدی که سر نداشت و در جاده دیده بودم سریع دکمۀ پیراهنش را باز کردم، هم زیر پیراهنی اش قهوه ای بود و هم چراغ قوه به گردنش آویزان... منبع: کتاب "برای خدا مخلص بود" به روایت «محسن پرویز» از همرزمان شهید همت پ.ن: تصویر مربوط به تشییع پیکر مطهر شهید حاج ابراهیم همت می باشد... @bicimchi1
#شهدا_و_ارادت_به_حضرت_مادر.... همه زندگی اش با حضرت زهرا ' علیها السلام ' پیوند خورده بود ..  وقتی ازدواج کرد مهریه زنش شد ، مهریه حضرت زهرا ' علیها السلام '   دو تا آرزو توی زندگی داشت   اول اینکه خدا بهش یه دختر بده تا اسمش رو بذاره ' فاطمه '   دوم اینکه وقتی شهید شد گمنام بمونه مثل حضرت زهرا ' علیها السلام '   جفت آرزوهاش مستجاب شد و بابای فاطمه #گمنام موند... #شهیدحمزه_علی_احسانی @Bicimchi1
من سراپا همه زخمم مادر! تو سراپا همه انگشتِ نوازش... پ.ن: حصر خانگی فقط تو عزیزم بقیه اداتو هم نمیتونن دربیارن... #جانباز ۷۵ درصدناصر ستاری #مدافع_وطن #شهید_زنده @bicimchi1
سردار قاسم سلیمانی نشان ذوالفقار، بالاترین مدال افتخار جمهوری اسلامی ایران را از رهبر انقلاب دریافت کرد. نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه اهدای نشان ذوالفقار از دست فرماندهی کل قوا را به سردار قاسم سلیمانی تبریک گفت. @bicimchi1
#قاب_ماندگار از سحر عطر دل‌انگیز تو پیچیده به شهر باز دیشب چه کسی خواب تو را دیده به شهر؟ دیدم از پنجره خانه هوا طوفانی ست بار دیگر نکند بال تو ساییده به شهر... #بهشت_زهرا_تهران #صبح_بخیر @bicimchi1
شب تولدت ذوالفقار سید علی شوی... در شب تولد سردار دلها امام خامنه ای(مدظله العالی) ایشان را ذوالفقار خود نامگذاری و نشان ذوالفقار را تقدیم ایشان کرد... #سردار_حاج‌قاسم_سلیمانی #تولدت_مبارک_سردار @bicimchi1
اینجا بهـشت زهـرا"س" هـنوز آقا روح اللہ(ره) بر دل هـا حڪومت می ڪند ... @bicimchi1
[چشم هایش شروع واقعه بود] «وَالْحَمْدُلِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» #حاج_قاسم @bicimchi1
🔸 محرمانه‌های سفر اسد به تهران 🔹بشار اسد با اسکورتی کوچک، اما قوی و آزموده، فرودگاه مهرآباد را به مقصد محل دیدارهای رهبر انقلاب در انتهای خیابان فلسطین ترک کرد و بدون طی تشریفات متداول، وارد ساختمان مقصد شد. 🔹مهمانان دعوت شده به اتاق ملاقاتهای رهبری که ساعتی قبلتر به این دیدار دعوت شده بودند می‌دانستند که جمهوری اسلامی میزبان یکی از رهبران جبهه مقاومت است، اما نام مهمان را نمی‌دانستند. 🔹موضوع سفر اسد از مدت‌ها قبل در دستور کار بود؛ اما زمانش سرّی نگه داشته می‌شد. 🔹بشار اسد بلافاصله بعد از دیدار با رهبر انقلاب، راهی دفتر رییس‌جمهور شد؛ روحانی یک روز پیشتر در جریان سفر قرار داشت و دعوت از وزیر خارجه در اختیار وی بود. اما او ترجیح داد موضوع را با کمتر کسی درمیان بگذارد و همین موجب قرار نگرفتن پرچم سوریه در دیدار شد. 🔹 تیم همراه بشار اسد نیز بسیار محدود بود و وزیر خارجه سوریه هم مثل وزیر خارجه ایران از این سفر خبر نداشت. 🔹تا زمانی که اسد به سوریه برگردد، تیم عکاسان و فیلمبرداران در قرنطینه قرار داشتند و بعد از آنکه پیغام فرمانده رسید، خبررسانی این سفر صورت گرفت. @bicimchi1