گویند بـویِ پیرهنت میرسد ولی
ما مانداهایم و وعدهی خوبان نیامدی !!
#روضهعباسمیخوانمبیا ..
#اللهمعجللولیکالفرجوالعافیهوالنصر
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم دیده نشده از شهید مدافع حرم، مصطفی صدرزاده(سید ابراهیم) در جمع نیروهای دلاور لشکر فاطمیون...
به مناسبت سالروز شهادت.
تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
محل شهادت: حلب سوریه
@bicimchi1
یه تیتری خوندم
درباره شهید محمدی
نوشته بود ۷ جوان شرور
با ضرب و شتم و
حمله با چاقو به پهلوی
محمد محمدی، او را
به شهادت رساندند!
خیلی دلم رفت پیش فاطمیه...
ـ بریز آب روان اسما..
ـ مادرم تو هستی
سایه رو سرم تو هستی..
ـ یارالی ننه یارالی ننه!
پن: #پوستر | به رنگ مردانگی
شهید محمد محمدی،
شهید احیای واجب فراموش شده
#شهادت
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
@bicimchi1
بیسیمچی
تا منقلب نشدی وارد حرم نشو.....👆👇 @bicimchi1
✅ داستان کوتاه
✒️ روزی از روزهای خدا، با سردار شهید رحمت الله اوهانی عازم مشهد مقدس شده بودیم، زمان جنگ هر زمانی عازم مشهد میشدیم در حسینیه ها و مساجد میماندیم از هتل و چند ستاره خبری نبود...
وقتی رسیدیم مشهد، رفتیم پایگاه مقاومتی که مستقر در مسجدی بود، سید نامی منتظر رحمت بود... خیلی اصرار کرد که بریم خونه، ولی رحمت قبول نکرد.
خلاصه وسایل رو گذاشتیم پایگاه و راهی حرم شدیم....
پیاده که میرفتیم سمت حرم، رحمت تا حرم این ذکر شریف «یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ» را زمزمه میکرد و هیچ سخن نمیگفت....
🌹 وقتی رسیدیم حرم، ایستادیم و اذن دخول رو خوندیم، اذن دخول تمام شد، ولی رحمت باز ایستاده بودند، سه مرتبه اذن دخول رو خواندند...
بعد برگشت برام فرمود: بر میگردیم پایگاه ....
تعجب کردم، عرض کردم داداش نمیریم حرم؟ فرمودند نه ...
هیچ نپرسیدم، راهی پایگاه شدیم و رسیدیم پایگاه، مشغول نماز مستحبی شدند و کمی قرآن و یه زیارت امین الله هم خواندند .
سپس کمی استراحت کردند، دوباره فرمودند حاضر شو بریم حرم ....
✒️ باز راهی حرم شدیم، باز تو راه همان ذکر رو زمزمه میکردند، رسیدیم ورودی حرم و باز اذن دخول .....
اما رحمت چون ابر بهاران میگریست و قطرات اشک از گونه هاش سرازیر بود ...
بعد از اذن دخول، با خوشحالی فرمودند: بریم زیارت آقا ...
خلاصه رفتیم داخل حرم و مشغول زیارت و نماز زیارت، چند نماز دو رکعتی هم خواندند و برگشتیم پایگاه ...
عرض کردم: داداش! دفعه ی اول چرا نرفتیم برای زیارت و برگشتیم ؟
فرمودند: اجازه ندادند ....
عرض کردم:متوجه نشدم!
فرمود: اسماعیل جان! هر موقع اومدی حرم و اذن دخول رو خوندی و منقلب شدی و اشک هات سرازیر شد، یعنی قبولت کردن تا منقلب نشدی و .... وارد حرم نشو ....
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیة و الثناء
✍بازمانده
#شهید_رحمتالله_اوهانی
#فرمانده_محور_عملیاتی_لشکر_مکانیزه۳۱عاشورا
@bicimchi1
روز آدینه دلم
خوش به همین تک بیت است:
رفته سردار نفس تازه کند برگردد
چون ظهور گل نرگس
به خدا نزدیک است...
✍شاعر اسماعیل علیخانی
@bicimchi1
اسلام و ادیان
میخواهند انسان عاشق تربیت کنند
نمیگویم انسانِ بیعقل،
میگویم انسانی که هم عاقل باشد و هم عاشق....
نمیخواهد عاقل بی عشق تربیت کند
آنچه میخواهد "عاشقِ عاقل" است!
انسانی که حسابها را برسد
چشـمهایش را باز کند
گوش هایش را باز کند
زمینهها را مطالعه کند
مقتضیات را نگاه کند
استعدادها و آمادگیها راحساب کند
موانع را حساب کند
مشکلات را حساب کنـد
تمام اینها را حساب کند
و راه مناسب را انتخاب کند
اما این را بداند که در زندگی
از تلاش بـاز ایسـتادن وجود نـدارد!
این، کارِ آدمِ عـاشق است
در او شوری و گرمایی است
که نمیگـذارد آرام بگیرد ..
📕 باید ها و نباید ها صفحه٢٢
#شهیدبهشتی
@bicimchi1
✅ ایران سفیر آمریکا در عراق را تحریم کرد!
سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت امور خارجه از تحریم دو مقام امریکایی در عراق بهواسطه ترور سردار حاج قاسم سلیمانی خبرداد.
بعد از قریب 9 ماه از شهادت مظلومانه شهید حاج قاسم سلیمانی و همراهان، دولت تدبیر و امید یادش افتاده حرکتی بزند و دو نفر را تحریم کند!
⭕️ترامپ از روز اول مسئولیت این جنایت را بهعهده گرفت و برخی ذلتمردان کدخداپرست، پیام صلح و مذاکره دادند و جواب گرفتند که: نه! مرسی!
❌بهراستی تحریم این دو نفر چه نقشی در انتقام خون شهیدان عزیزمان دارد؟!
#انتقام_سخت
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
فرمانده لشکر است
با همین هیبت و همت
چشمها به او دوخته شده است
در آستانه عملیات هستند
باید از او تدبیر شنید.
و او راه بلد فتح است
از آغاز و مدخل کلام ش میشود
شمیم پیروزی را حس کرد.
.
مردان خدا پرده پندار دريدند
يعني همه جا غير خدا يار نديدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنيدند
.
#شهید_همت
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نطق روحانی تو مناظرات رو به خودش نشون بدید حتما ازتون به جرم تهمت و تشویش اذهان عمومی شکایت میکنن!😕😒
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاج قاسم سلیمانی ضمن وصف رشادتهای شهید مصطفی صدرزاده (سید ابراهیم): من واقعا عاشق سید ابراهیم بودم
🔹 انتشار بهمناسبت سالگرد شهادت مصطفی صدرزاده
@bicimchi1
بیسیمچی
تیپ متفاوت حسن....👆👇 @bicimchi1
...تیپ متفاوتِ حسن همه را به شک میانداخت که این بچه، اینجا در مسجد چه میکند؟!
روحانی جوان مسجد، علی آقا لواسانی، او را به صحبت میگرفت: «بهبه آقا سیامک! چه موهای قشنگی! ... اما وقتی میخوای وضو بگیری، موی بلند یهکم مشکل میشه برات. خوبه کمی موهاتو کوتاه کنی... .» با این تذکرات، حسن چند روز غیب میشد و دوروبَر مسجد نمیگشت! بچههای محل، و بیشتر از همه برادرِ بزرگترش محمد، میگفتند: «سیا! چرا نمیآی مسجد! چند وقته غیبت داری. حاجآقا سراغتو میگیره.»
ـ آخه هی سؤال میکنه. راحت نیستم اونجا!
ـ هرچی باشه بالاخره بزرگتره. همهش سراغتو میگیره.
آقای لواسانی ازطریق دوستان دیگر هم به حسن سلام میرسانْد وحالش را میپرسید. با این صحبتها، وقتی او را بعد از چند روز غیبت میدید، خوب تحویلش میگرفت: «بهبه...! آقا سیامک! کجا بودی؟ دلمون برات تنگ شده بود.» برخوردش میتوانست این پسر نوجوان باهوش را جذب و پایبند محبتی کند که دانهاش را در چند قدمیِ خانۀ کوچکشان در مسجد زینب کبری کاشته بود.
تصمیم سیامک طول کشید. هر چیزی را راحت نمیپذیرفت. او لب مرز راه میرفت. دربارۀ دین، چیزی که خدا از او میخواست و چیزی که جامعه از او طلب میکرد، فکر میکرد. گاهی به مسجد میرفت و گاهی نه. دوستانی در مدرسه داشت که رفتار و تیپشان مطابق مُد روز بود. او هم دوست داشت لباسهای مُد روز را بپوشد. فریده چند بار دیده بود که نشسته پای چرخخیاطی مادر و میخواهد بلوزش را تنگ کند. یا شلوارش را بدوزد. او در این موارد از کسی کمک نمیخواست. همیشه شیک و تمیز لباس میپوشید. در دوران دبیرستان، با موهای بلند فرفری، بلوز تنگ و شلوار جین دَمپاگشاد، بین دوستانش مشخص بود. مدتی هم گردنبند میانداخت. با همۀ اینها، حُجبوحیای خاصی داشت. در ارتباط برقرار کردن با مردم مشکلی نداشت، اما هیچوقت سمت دخترها نمیرفت. آنقدر باحیا بود که حتی از اینکه یکی از اعضای خانوادهاش او را هنگام اصلاح کردن صورتش ببیند خجالت میکشید! علی از این بابت سربهسرش میگذاشت: «بابا این از یه دونه تیغم خجالت میکشه! مامان، اصلاً خودم زودتر از سیامک زن میگیرم.»....
پ.ن۱: تا نوجوانی، در خانواده و بین دوستانش سیامک نامیده میشد.
عکس دوم: حسن در کنار حاج آقا لواسانی و دوستش امیرهمایون حسنعلیزاده👇👇
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#کتاب_در_حال_انتشار
#معصومه_سپهری
#زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
@bicimchi1
عاشقانی که مُدام
از فرجت میگفتند
عکسشان قاب شدو
از تـو نیامد خبری ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_سردار_جواد_صراف
@bicimchi1