eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
14.7هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر سخته پدر داره به کودکش توضیح میده که دیگه هیچ وقت نمیتونه ببینه اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری (س) @bicimchi1
ما یقین داریم؛ رسیدن به جامعه ی آرمانی حرکت می خواهد؛ حرکتی با اخلاص با همدلی با محبت... ما #پیاده به سمت #دولت_کریمه، به راه می افتیم. #شهید_امیر_سیاوشی #شهدا_در_پیاده_روی_اربعین @bicimchi1
به احترام شهیدان همه قیام کنید به خون پاک شهیدان همه سلام کنید ارادتی به دلت هست گر ز عاشورا به تربت شهدا باید احترام کنید... شاعر: مرتضی محمودپور @bicimchi1
تابوت تیر خورده و یک قبر بی حرم این هم جزای آن همه آقایی و کرم #داوود_رحیمی @bicimchi1
#اربعین كيا حالشون ازاين مريض بدحال بدتره... كه نمی‌تونن اربعين بيان #كربلا؟! اين #بيمار پارسال همين روزها از بصره حركت كرد سمت كربلا شما حركت نمی‌کنید؟! @bicimchi1
هر که در عشــق سر از قله برآرد هنر است همه تا دامنه ی کوه تحمل دارند #شهید_علیرضا_نوری #مدافع_حرم #شب_بخیر @bicimchi1
دنـيا ز سرِ شـوق بگردد "حـــــسـنيه" آخر حسنستان بشود اين عربستان... شهادت امام حسن علیه السلام تسلیت باد @bicimchi1
#اطلاع_رسانی سالگرد #شهیدامین_کریمی #پنجشنبه #قیطریه @bicimchi1
من هستم .. غمت هست .. دلتنگی یک گوشه کز کرده و تنهایی بغض ... همه اینها هست ... اما امسال #اربعین جای تو اصلا خالی نیست! #من_نائب_الشهیدم #نائب_الشهید_باشیم @bicimchi1
جمعی از بین ما رفتند و ماندند! جماعتی ماندند و از بین رفتند... جمعی #شهید شدند؛ جماعتی زنده به #گور! بدترین #مرگ، نمردن است؛ و #شهـادت، برترین مردن... @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستند «کنوانسیون» این مستند به ویژگی ها و کارکرد نهاد FATF می پردازد. @bicimchi1
بیسیم‌چی
به یاد امام و شهدا به یاد اسطوره های سپاه اسلام به یاد شهدایی که ندیده، کربلایی شدند... این عکس جانسوز ساعاتی پس از شهادت شهید مهدی زین الدین فرمانده دلاور لشگر هفده در سردشت گرفته شده است... در ماه آبان سال شصت و سه شهید به همراه برادرش شهید در حال برگشت از کرمانشاه به سوی مقر لشگر هفده بودند.... در آن مقطع لشگر ۱۷ در حال تدارکات برای عملیاتی در غرب بود حوالی غروب در جاده سردشت مورد تهاجم و کمین گروهک های ضدانقلاب قرار گرفتند و بعد از مقاومتی و تقریبا طولانی با بدنی مجروح و زخمی به مقام والای شهادت رسیدند البته دشمن لعین قصد داشت سر ایشان را غنیمت ببرد که با مقاومت ایشان که تا حوالی صبح طول کشید، ناکام ماندند و با آگاهی نیروهای خودی، پیکر مطهر او و برادرش به سردشت منتقل شد... بسیجی حاضر در عکس شهید صفرعلی لقاء از نیروهای زبده و شجاع و پرآوازه لشگر هفده چند ماه بعد از این عکس در به مقام والای شهادت رسید و به فرمانده شهیدش پیوست.... @bicimchi1
میگن سه چیز آدمو مرد میکنه... غربت سربازی مرز من چی بگم که تو غربت؛ سرباز مرز شدم!!!!... به یاد ۱۴مرزبان اسیر شده... @bicimchi1
كربلا ما را به سوي خود فرا مي‌خواند و ارواح مشتاق ما بي‌تابانه، همچون كبوتران حرم، به‌ سوي كربلا بال مي‌گشايند. بار ديگر صداي «هل من ناصر» امام عشق در دل تاريخ بلند است و اين بار حضور امت به‌راستي شگفت‌آور است #اربعین #شهید_آوینی @bicimchi1
#ڪلام_شهید: دشمنان نمی دانند و نمیفهمند ڪہ مابرای شهادت مسابقہ میدهیم و وابستگی نداریم و اعتقادما این است ڪہ ازسوی خدا آمدہ ایم وبہ سوی او میرویم #پاسـدار_مدافع_حرم #شهیدسرلشڪر_حسین_همدانی @bicimchi1
امتحان اربعین، پیش‌درآمدِ امتحان بزرگ ظهور علیرضا پناهیان: بعید نیست امتحان اربعین،پیش‌درآمدِ امتحان بزرگ ظهور باشد. اگر مؤمنین درامتحان اربعین سربلند شدند، می‌شود در امتحان ظهور رویشان حساب کرد.با اربعین ساده برخورد نکنیم؛ توابین هم با حضور امام حسین ع در کربلا ساده برخورد کردند آن بلا سرشان آمد که تا ابد نامشان جامانده کربلا شد. مدافع حرم #شهید_محمد_مسرور #شهدا_در_پیاده_روی_اربعین @bicimchi1
از مخمل لاله، پیرهن کرد شهید رخساره به رنگ نسترن کرد شهید تکبیر چو افتاد به خاک در سینه عاشقان وطن کرد شهید... #سردار_شهید_علی_تجلایی #فاتح_سوسنگرد #صبح_بخیــــر @bicimchi1
مراسم صبحگاه میدانِ پیروزی اراده بر بَستر گرم و راحت بود ... #پادگان_ابوذر @bicimchi1
بیسیم‌چی
یـہ روز داشتیم با ماشیـن تـو خیابون مےرفتیـم سر یـہ چراغ قرمز پیرمـرد گل فروشـے با یـہ ڪالسڪه ایستاده بود داشت از برنامـہ ها و ڪارایـے ڪـہ داشتیم مےگفت ولـے مـن حواسـم بـہ پیرمرده بود منوچـہر وقتے دید حواسم به حرفاش نیست؛ نگاهـمو دنبال ڪرد و فڪر ڪرده بود دارم به گلا نگاه میکنم توے افڪـار خـودم بودم ڪہ احسـاس ڪـردم پاهام داره خیس مے شہ نـگاه ڪردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دستہ دستہ میریزه رو پاهام همـہ گلاے پیرمرد و یہ جا خریده بود... بغل ماشین ما یـہ خانوم و آقا تو ماشین بودن خانومـہ خیلـے بد حجاب بود بـہ شوهرش گفت: ایـݧ حزب اللہـیـا رو ببین همه چیزشون درستـہ... منوچہر یـہ شاخـہ گل برداشت و پرسیـد اجازه هسـت؟ گفتـم آره! داد به اون آقاهـہ و گفت: اینو بدید به اون خواهرمون اولیـݧ ڪاری ڪہ اون خانومہ کرد ایـن بود که رژ لبشو پـاڪــ ڪـرد و روسریشو ڪـشـید جلو... راوی: همسر شهید @bicimchi1
بہ دختر سہ ساله‌ام ریحانہ جان بگـویید دوستش داشتہ و دارم ولی دفاع از حرم ‌حضرت‌زینب(س) و دردانهٔ امام‌حسین(؏) واجب بود #پاسدار_مدافع_حـرم #شهـید_مجتبی_ڪرمی #سالروز_شهــادت @bicimchi1
#یا_زینب_ڪبری با بستنِ سربند تو آرام شدنــد؛ در جاده‌ی عشــق خوش‌ سرانجام شدند #اولین_شهید_مدافع‌حرم_سبزوار #شهید_رضا_دامرودی #سالروز_شهـادت @bicimchi1
هرڪہ را دیدم نصیب و قسمتی دادی خدا قسمت ما ڪن، فـدای زینبـــ ڪـبری شدن . . . #پاسدار_مدافع_حـرم #شهـید_حسن_احمدی #سـالروز_شهـادت @bicimchi1
بیسیم‌چی
در مقابل چشمان برادر شانزده ساله اش به شهادت رسید... در مقابل چشمان برادر ۱۶ ساله‌اش به شهادت رسید.. علی علی حاج علی... در برش گرفتم چشمان ناباورم می‌دیدند که علی با گلویی بریده قصد رهایی کرده و روح زیبایش در حال اوج گرفتن است به گلویش بستم شاید جلوی چشمه خون گلویش را بگیرد اما خون قصد بند آمدن نداشت از گوشش، بینی ‌اش و حتی چشمان نازنینش خون بیرون می‌زد بچه‌ها دورمان کرده بودند اما‌ کسی کاری نمی‌توانست بکند یک لحظه چشمم به «ایوب» برادر کوچکتر علی افتاد همه‌اش ۱۶ سال داشت یاد دیشب افتادم علی در همین سن و سال شاهد شهادت برادر بزرگترش بود و  حالا خودش داشت جلوی چشم برادرش، برادرانش، نیروهایش شهید می‌شد کوشیدم لااقل صورتش را با چفیه و گازهایی که بچه‌ها آورده بودند بپوشانم و نگذارم ایوب او را ببیند آن ترکش داغ همه‌مان را ناامید کرده بود سر خونین علی روی زانوهایم بود و نمی‌دانستم چطور شاهد جان دادن دوست عزیزم هستم دستم از قبل مجروح بود و نمی‌توانستم علی را به تنهایی جابجایش کنم صدای گریه بلند را می‌شنیدم حمید از بچه‌های خیلی شلوغی بود که مدتی پیش عذرش را در گردان خواسته بودند اما علی او را به دسته خودش آورده بود و خیلی هوایش را داشت بالاخره آمبولانس رسید برای آخرین بار اسم و مشخصات حاج علی پاشایی را روی کاغذ نوشتم حقش بود بنویسم «حاج علی پاشایی» چرا که او خانه خدای را یافته بود... راوی: اسماعیل وکیل زاده @bicimchi1
پنج شنبه است خدایا به حرمت این روز عزیزان سفرکرده مارا مورد لطف و رحمتت قرارده،وجایگاهشان را در بهشت رضایتت قرار بده فاتحه و صلوات هدیه به روحشان #شهید_مظلوم_رضا_الوانی @bicimchi1
نکته‌ی پر غصه‌ی بیانات دیروز حضرت آقا در دیدار با نخبگان #برجام_خسارت_محض @bicimchi1
آن زمان‌ها عشق ميدان دار بود عشق در دلهايمان سردار بود رنگ خون، بالاترين رنگ بود عشق آنجا ناخدای جنگ بود آی دريا، بوی طوفان مي‌دهی بوی عاشورا و قرآن می دهی @bicimchi1