❣سلام_امام_زمانم❣
و تویے آنڪه
صبح به صبح باید
پنجره ےِ دل را
رو بسوےِ مُحبتًش گُشود
السلامُ علیڪ یابقیةَ الله فے ارضه
🌼#لبیک_یا_مهدی ✋
🤲اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🌼
@bitlzohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا صاحب الزمان خودت رو میخوام...
#امام_زمان🍃
#استاد_عالی
🌼#لبیک_یا_مهدی ✋
🤲اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🌼
@bitlzohor
💠 تمام کمال
🔹 قال الامام محمد الباقر علیهالسلام: ألْکَمالُ کُلُّ الْکَمالِ أَلتَّفَقُهُ فِى الدّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النّائِبَةِ وَ تَقْدیرُ الْمَعیشَةِ.
🔸 همه کمال در سه چیز است: فهم عمیق در دین، صبر بر مصیبت و ناگوارى و اندازهگیرى خرج زندگانى.
📚 تحف العقول، ص292.
💠 پرسمان اعتقادی استاد محمدی
@bitlzohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #کلیپ_اعتقادی
⁉️ دخترم میپرسه خدا از کجا اومده؟ بهش چی بگم؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
📎 #اعتقادات
📎 #امام_زمان
📎 #خدا
@bitlzohor
🔴 تعقیبات سفارش شده امام زمان علیه السلام بعد از نمازهای پنج گانه
🔵 امام زمان علیهالسلام در جریان تشرف آیت الله مرعشی تأکید فرمودند که بعد از نمازهای پنج گانه این دعا را بخوان:
🌕 اللّهُمَّ سَرِّحْنِی عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَةِ الصَّدْرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَّيطانِ بِرَحْمَتِکَ يا أرْحَمَ الرّاحِمِينَ.
🔺 خداوندا راحتم کن از هم و غم ها و وحشت سینه و وسوسه شیطان به رحمتت ای مهربانترین مهربانان
📚 تشرفات مرعشیه صفحه ۲۹
@bitlzohor
1_7681732604.mp3
16.33M
🔊 سلسله آموزشهای تربیت فرزند
👤#حجت_الاسلام_تراشیون
📚موضوع: #تربیت_فرزند
🔻سر فصل موضوعات:
▫️نوجوانی، دوره غریزه و فطرت
▪️راههای قرار دادن غریزه در خدمت فطرت
▫️اهمیّت حیایچشم در فرزندان
▪️بعضی امور فطری
@bitlzohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙آیت الله ناصری(ره)
🔸#امام_زمان عجل الله هفتاد برابر از پدر و مادر مهربانتر است!
🔸بسیار شنیدنی و تأثیرگذار👌
👈حتما ببینید و نشر دهید.
@bitlzohor
💥پست ویژه
🗨حجت الاسلام محمد باقر نخعی مازندرانی
🗯خواندن چهار سوره در وقت صبح برای زیاد شدن روزی مجرب هست
✨اول سوره الم نشرح
✨دوم سوره مزمل
✨سوم سوره طلاق
✨چهارم سوره ذاریات است .
👌پیشنهاد می شود این ختم و سوره ها به روح پرفتوح جناب حر بن یزید ریاحی هدیه شود..
🗨سید محمد خامنه ای تبریزی
🗯مداومت بر قرائت روزانه چهار سوره
☆ذاریات ،طلاق، مزمل،الم نشرح ☆
باعث زیادی ثروت و گشایش روزی می شود از جایی که گمان نمیرود و اگر روز نتوانست بخواند، شب حتما آن را انجام دهد(قضا کند)
📕نسیم های گره گشا، ص ۲۵۶
مولف قربانعلی طالبی
@bitlzohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا امالبنین 😭😭😭
سفره داره روزهای شنبه کربلا
🔴 حاجت روایی با حضرت ام البنین
🔵 آیت الله سید محمود شاهرودی:
🌕 من در مشکلات و حوائج برای حضرت ام البنین سلام الله علیها صد مرتبه صلوات می فرستم و حاجت میگیریم.
@bitlzohor
🔸یادآوری چلهی فاطمیه
🔸امروز شنبه-روز سوم
۱-زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها
۲-صلوات بر حضرت زهرا سلام الله علیها
۳-لعن بر قاتلین آنحضرت
التماس دعا
@bitlzohor
صاحب الزمانم....
دست خودم نیست اگر غبطه میخورم؛
به قطره های آب وضویت،
که صورت و دست و پایت را بوسه میزنند؛
به دانه های تسبیحت،
که مدام نوازششان میکنی؛
به آسمان،
به ماه،
به خورشید، که تماشایت میکنند؛
دست خودم نیست
اگر آرزو دارم جای اینها باشم؛
دلتنگت هستم آقاجانم!
مولای من ...
یکدانه ز تسبیح نماز سحرت را
آرام به یاد منِ محتاج بینداز....
@bitlzohor
💠 💠زندگی نامه #شهید_جانباز_ایوب_بلندی💠💠
#قسمت۳۱
رسیدگی به درس بچه ها کار خودم بود.
ایوب زیاد توی خانه نبود. اگر هم بود خیلی سختگیری می کرد.
چند بار خواست به بچه ها #دیکته بگوید همین که اولین غلط املایشان را دید، کتاب را بست و رفت.
مدرسه ی بچه ها گاهی به مناسبت های مختلف از ایوب دعوت می کرد تا برایشان سخنرانی کند.
#روز_جانباز را قبول نمی کرد، می گفت:
“من که جانباز نیستم، این اسم را روی ما گذاشته اند، وگرنه جانباز #حضرت_عباس است که جانش را داد”
از طرف بنیاد، جانبازها را #حج می برند و هر کدامشان اجازه داشتند یک مرد همراهشان ببرند.
ایوب فوری اسم آقاجون را داد.
وقتی برگشت گفت: “باید بفرستمت بروی ببینی”
گفتم: “حالا نمیخواهم، دلم میخواهد وقتی من را میفرستی، برایم گاو بکشی،
بعد برایم مهمانی بگیری و سفره بندازی از کجاااا تا کجااا”
برایم پارچه آورده بود و لوازم آرایش.
هدی بیشتر از من از آن استفاده می کرد، با حوصله لب ها و گونه هایش را رنگ می کرد و می آمد مثل عروسک ها کنار ایوب می نشست.
ایوب از خنده ریسه می رفت و صدایم می کرد: “شهلا بیا این پدرسوخته را نگاه کن”
هدی را فرستاده بودم جشن تولد خانه عمه اش.
از وقتی برگشته بود یک جا بند نبود.
می رفت و می آمد، من را نگاه می کرد.
می خواست حرفی بزند، ولی منصرف می شد و دوباره توی خانه راه می رفت.
+ چی شده هدی جان؟ چی م یخواهی بگویی؟
ایستاد و اخم کرد?
_ من نوار میخواهم، دلم می خواهد برقصم. میخواهم مثل دوست هایم لاک بزنم.
جلوی خنده ام را گرفتم:
+ خب باید در این باره با بابا ایوب حرف بزنم، ببینم چه می گوید.
ایوب فقط گفت:
“چشمم روشن”
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@bitlzohor
💠💠زندگی نامه #شهید_جانباز_ایوب_بلندی💠💠
#قسمت۳۲
ایوب فقط گفت: “چشمم روشن….”
و هدی را صدا زد:
“برایت می خرم بابا ولی دوتا شرط دارد.
اول اینکه نمازت قضا نشود و دوم اینکه هیچ نامحرمی دستت را نبیند”
از خانه رفت بیرون و با دو تا #نوار_کاست و شعر و آهنگ ترکی برگشت.
آنها را گرفت جلوی چشمان هدی و گفت “بفرما، حالا ببینم چقدر می خواهی برقصی”
دوتا #لاک و یک شیشه آستون هم گرفته بود.
دو سه روز صدای آهنگ های ترکی و بالا پریدن های هدی، توی خانه بلند بود.
چند روز بعد هم خودش نوار ها را جمع کرد و توی کمدش قایم کرد.
برای هر نماز با پنبه و استون می افتاد به جان ناخن هایش، بعد از وضو دوباره لاک می زد و صبر می کرد تا نماز بعدی.
وقتی هم که توی کوچه می رفت، ایوب منتظرش می ماند تا خوب لاک هایش را پاک کند.
بالاخره خودش خسته شد و لاک را گذاشت کنار بقیه #یادگاری ها…
توی خیابان، ایوب خانم ها را به هدی نشان می داد:
“از کدام بیشتر خوشت می آید؟”
هدی به دختر های #چادری اشاره می کرد و ایوب محکم هدی را می بوسید.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@bitlzohor