eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.3هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 / با نوای حاج ابوذر بیوکافی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا اباعبدلله و علی الارواح التی حلت بفنائک... چه می‌شود که مرا هم صدا کنی شب دوم * امشب باید یه جوری گریه کنی بخرنت، صدات کنن، دعات کنن، آقا صدات کنه. البته صدا زده شده‌ایم ما؛ وگرنه نمیتونستیم بیایم اینجا بشینیم* چه می‌شود که مرا هم صدا کنی شب دوم خودت بساط عزا را به‌پا کنی شب دوم منی که توبه نمودم ز معصیت شب اول چه می‌شود که برایم دعا کنی شب دوم *تو مجلس که میای نه، تو تمام لحظات عمرت باید درخواست کنی آقاجان برام یه جور دیگه دعا کن. آخه ما ناممون گره خورده به نام شما، همه ما رو به عنوان نوکر می‌شناسن، میگن رنگ و بوی آقاش رو داره. محضر امام رضا(ع) رسید گفت آقاجان واسم دعا کن. (ببین چه آقایی داریم) حضرت فرمود اینقدر واسه این درخواستت دعا کردم که خودت برا خودت این کار رو نکردی. امشب واسه ماهم دعا کن آقاجان…* منی که توبه نمودم ز معصیت شب اول چه می شود که برایم دعا کنی شب دوم چگونه ضجه زنم تا دلت به رحم بیاید... *اومد سرشو انداخت پایین. گفت آقا جان، پشیمونم، شرمنده‌ام. آقا به روش نیاورد. فقط فرمود: "اِرفَع رَاسَک" (ای‌کاش به ما هم امشب آقا این رو بگه.) بگه سرت رو بلند کن. اینجا خونه‌ی رحمته. حسین...* چگونه ضجه زنم تا دلت به رحم بیاید کبوتر دل من را هوا کنی شب دوم *اگه یه نگاه بندازن همه رو میخرن. خوش به حال اونکه دلش معتکف حرم اباعبدلله‌ست* به دست و پات میفتم فقط به شوق همین که مرا زِ بند تعلق رها کنی شب دوم (ببین چقدر ترس داره این بیت) اگر که من نرسیدم به ظهر روز دهم چه؟ *همه ترسم اینه عاشورات رو نبینم* اگر که من نرسیدم به ظهر روز دهم چه؟ مرا در عشق حسینی فنا کنی شب دوم @Abozar_Biukafi حسین و قافله‌اش هم به غاضریه رسیدند... *این برا من و توئه؛ برا مایی که از قافله شهدا جاموندیم. این شهدا خودشون رو به اباعبدلله رسوندن. بعضیاشون اینقدر گریه کردن تا برات شهادت رو گرفتن. همینه که میگفتش لحظات آخر اون شهید دیدن به یه گوشه‌ای خیره شده. بعد دیدن لب‌هاش تکون میخوره؛ خیلی خون ازش رفته، بی‌رمقه، ولی پاهاش رو جمع کرد. ادب کرد، دستش رو آروم آورد بالا گذاشت رو سینه‌ش؛ آروم گفت: "صلی‌اللهُ علیکَ یامظلوم" اینا اینطور بودن دیگه... خیلی جاموندیم، خیلی رنگ دنیا رو گرفتیم. آدم با خودش حساب کتاب که میکنه الان میفهمه. محرم شده، اگه میبینی بغل دستیت بی‌قراره، هی گریه میکنه ولی تو اشکت نمیاد، چشات خشکه، سرت رو بنداز پایین؛ بگو آقا من شرمنده‌م.... ولی من یه چیزی یادت بدم، هرکسی اینجوری متوسل شد خریدنش؛ بگو آقا "جان مادرت" من شنیدم حر هم همین رو گقت آقا؛ جان مادرت، من خجالت میکشم تو روضه‌ت گریه نمی‌کنم، بغل دستیم هی داره ضجه میزنه، من خجالت میکشم تو مجلست نشستم اشک ندارم؛ خودم میدونم یازده ماه گناه کردم که اینجوری شدم...* حسین و قافله‌اش هم به غاضریه رسیدند تو نیز روبه‌سوی نینوا کنی شب دوم قسم به حضرت زهرا... *امام حسن(ع) فرمود: هرکسی ما رو به عصمت مادرمون فاطمه قسم بده ردش نمیکنیم.* قسم به حضرت زهرا که بزم ماتم من را به چشم هم زدنی کربلا کنی شب دوم *اگه یه نگاه بندازی، امشب ما هم با کاروان وارد کربلا میشیم. میگه دیدم آقا بیرون کربلا ایستاده. همه‌ی شهر رو می دیدن، همه زائرها رو می‌دیدن، همه گریه‌کنا و نوکرا رو می دیدن. بعضی‌ها خیلی حال خوبی داشتن، بعضی‌ها مات و مبهوت بودن. یه نگاه انداخت به حائر حسینی. (این از اون نگاه‌های امامه که تو انسان انقلاب ایجاد میکنه. یعنی از این در که رفتی بیرون یه آدم دیگه میشی؛ میشی اونی که اباعبدلله (ع) میخواد.) میگه دیدم آقا یه نگاه انداخت به حائر حسینی. هرکی تو حرم بود ناله می‌زد حسین. اشک چشمش جاری شد... بگو امشب من می‌خوام خیلی گریه کنم. (چرا؟) آخه فردا روز گریه‌ی اباعبدلله‌ست. فردا این خانواده می‌رسن کربلا. یه‌جا برا قیس‌ابن‌مسهّر گریه کرده، یه جا بعد از دیدن اون خواب گریه کرده، یه جایی هم وقتی رسید کربلا؛ یاد جمله‌ی پیغمبر افتاد. همراه با کاروان رسید کربلا. دید حرم آشفته‌ست، زینب دلشوره داره: این سرزمین کجاست؟ راوی میگه یه مشت خاک برداشت بو کرد، فرمود اینجا کربلاست. به قول قدیمی‌ها: "فریاد وامحمدا حسین رسید به کربلا" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / متن بخش اول (س) مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از غم هجر، دلم شوق گریبان دارد دل هجران زده آیا سر و سامان دارد؟ نه فقط در غم دلبر دل من می‌سوزد هر طرف می‌نگرم عاشق حیران دارد چند سال است که من منتظرم برگردی *البته دروغ نمیگم، من خیلی وقتا فقط تو محرم یاد تو میفتم؛ بقیه روزا یادم میره که من آقایی دارم.* چند سال است که من منتظرم برگردی ای مسافر، سفر هجر تو پایان دارد؟ گرکه یوسف نکند میل به دیدار وطن دل یعقوب به برگشتنش ایمان دارد *من اینقدر گریه میکنم که یه روزی برگردی آقاجانم. من میخوام یه روزی تو کربلا واسم روضه بخونی.* ...دل یعقوب به برگشتنش ایمان دارد *یعقوب نبی چند تا شاخصه داشت، یکی این بود که خیلی در فراق یوسف گریه کرد. آیا من و تو هم اینجوری هستیم که در فراق آقامون گریه کنیم؟ امام مظهر رئوفیت پروردگاره؛ اگه یکی گریه کنه زود دلش به حالش می‌سوزه، زود ناله‌ش رو میخره. زود گره‌ی زندگی‌ش رو و وا میکنه. زود حاجتش رو روا میکنه... یعقوب نبی یه شاخصه‌ی دیگه هم داشت. مرد جاافتاده‌ای بود. اینقدر در فراق یوسفش گریه کرد چشم‌هاش نابینا شد یا به تعبیری کم‌بینا شد.... آی اهل کنایه، اونایی که می‌دونین امشب دلتون رو کجا میخوام ببرم. حرف من اینه؛ اون یعقوب نبی بود، یه دختر بچه رو تصورکن، شب پا میشد می‌گفت بابا؛ صبح پا میشد می‌گفت بابا؛ شاید اینقدر گریه کرد که چشمهاش کم‌سو شد. @Abozar_Biukafi ...از خواب پا شد. این همه عمه گفته بابا رفته سفر؛ اما این‌دفعه این گریه با همه‌ی گریه‌ها فرق داره. (صحبت از گریه‌ست.) روایت فرمود: وقتی بچه یتیم گریه میکنه خدا ندا سر میده کی باعث گریه این یتیم شده؟ اگر کسی این رو آرومش کنه به عزت و جلالم قسم بهشت رو براش واجب میکنم.. امشب باید خیلی گریه کنی و ناله بزنی؛ امشب شب اشکه، شب رقیه‌ست، شب ناله‌ست. بسم الله.... حرف من اینه، خدایا فرمودی بچه یتیم گریه کرد سریع آرومش کنید. (چی میخوام بگم، چی‌کار کردن اینها؟) مگه رقیه یتیم نبود؟ اما چطوری آرومش کردن؟ یهو دیدن خرابه نورانی شد... (چقدر خوشحال شد رقیه) امشب خدا دعای مرا مستجاب کرد بابا مرا برای خودش انتخاب کرد کی میگفت من بابا ندارم؟ کجا هستن اونا که طعنه می‌زدن یتیمم؟ بیاید بابای خوشگل من رو ببینید. خودش اومده... من که توان پا شدن از جا نداشتم (می‌دونی یه کسی چه وقت توان پا شدن از جا نداره؟ میدونی تو چه حالت‌هایی این اتفاق میفته؟) بزار بشمارم برات: یکیش اینه مریض باشی ، قوای بدنت کم شده باشه، بستری باشی (مثل کی؟) مثل مادر ما فاطمه... یکی دیگه‌ش اینه روی پات نتونی وایستی. (چرا؟) آخه رو خارها کشوندنش…. من که توان پا شدن از جا نداشتم خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد با اینکه من خودم پردرد و جراحتم زخم لب تو زخم دلم را کباب کرد حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غم عشقت بیابون‌پرورم کرد هوای وصل بی‌بال و پرم کرد به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد میکشی مرا حسین... *شب پنجم محرم با این حال خوبت، با این چشم‌های بارونی یه سلام بدیم محضر اباعبدلله (ع). امشب و فردا شب سفره‌ی روضه رو امام حسن (ع) پهن میکنه. اونایی که امام حسنی‌ان میدونن اگه کسی از کریم چیزی بخواد ردش نمیکنن... السلام علیک یا اباعبدلله و علی الارواح التی حلت بفنائک.... با یه سلام دلت هوایی میشه، الحمدلله. ان‌شالله آرزو به دل نمونی. مرحوم شیخ رضا سراج میفرمود: ناکام اونیه که کربلاندیده از دنیا بره. ان‌شالله تو جمع ما کسی نباشه که حرم اباعبدلله رو ندیده باشه. بگو به ما گفتن امشب شب کریم اهل بیته، اومدم حاجت بگیرم. در خونه‌ی پسرش میخوام زار بزنم، گریه کنم. منم جوونم، میخوام آقام جوونیم رو بخره...* @Abozar_Biukafi کشته‌ی دوست شدن در نظر مردان است پس بلا بیشترش دور و بر مردان است یازده ساله.... (نوجوونا خیلی گوش بدن. کربلا برای همه‌ی سن‌ها الگو داره.) یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد در دل کودک این‌ها جگر مردان است *این خانواده کوچیک و بزرگ ندارن. شجاعت و دلاوری ارثیه‌ی مولاست تو این خانواده.* یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد در دل کودک این‌ها جگر مردان است همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند این پسر بچه‌ی خیمه، پدر مردان است بست عمامه همه یاد جمل افتادند.. *یاد دلاوری‌های امام حسن افتادن، یاد باباش افتادن. آقایی که با اشاره‌ی امیرالمؤمنین زد به دل دشمن. به هر طرف که میزد لشکر به‌هم می‌ریخت. به میمنه، به میسره. شجاعتش زبون‌زد عام و خاص شد. سؤال کردن این یل کیه؟ گفتن این پسر ارشد امیرالمؤمنین، حسن‌ابن‌علیه. حالا عبدالله خون همچین پدری تو رگهاشه.* بست عمامه همه یاد جمل افتادند این پسر هرچه که باشد پسر مردان است @biukafi_matn نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست.. (خب نیزه خیلی از قدش بلندتر بود. اندازه‌ش لباس رزم نداشتن بپوشه. ولی دلش یک دل شجاع و مملوّ از عشق ولیه. وقتی پای ولی وسط بیاد فقط آقاش براش مهمه.) نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست دست بر دست گرفتن هنر مردان است بگذارید ببینند که خودش یک حسن است *خوب تماشا کنید؛ یکی از نشانه‌های محبت به اباعبدلله همین شجاعته. اگر کسی محبت پیدا کنه حماسه‌ای خلق میکنه که همه مات و مبهوت میمونن.* بگذارید ببینند که خودش یک حسن است حبس در خیمه شدن بر ضرر مردان است گرچه ابن‌الحسنم پرشدم از ثارلله بنویسید مرا یابن ابی‌عبدلله *خیلی سنش کم بود باباش رو از دست داد. تو دامن اباعبدلله بزرگ شده، یه وابستگی خاصی به آقا داره. از چند جهت: یه جهتش اینه، عمرش رو در جوار اباعبدلله گذرونده، نفس آقا بهش میخورده. از جهت دیگه اینکه یتیم بوده. یتیم چون نیاز عاطفیش بیشتره جور دیگه وابسته میشه. خیلی عاشق اباعبدلله‌ست، خیلی وابسته به اباعبدلله‌ست.... * ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 *بخش اول صوت* / مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شرمنده‌ام که اشک ندارم برای تو *همه‌ی شرمندگی من اینه؛ انگار نه انگار محرم اومده؛ اما آدم بعضی‌ها رو میبینه غبطه میخوره که چه حال خوبی دارن...* شرمنده‌ام که اشک ندارم برای تو گوهر نداشتم که بریزم به پای تو یک قطره اشک آتش دوزخ کند خموش *امشب به چشمات خواهش کن؛ بگو فردای قیامت وقتی که سیدة نساء العالمین داره وارد محشر میشه دلم نمیخواد مادر سادات من رو تو جمع گنهکارها ببینه. یک قطره اشک با معرفت بده منم آدم بشم، بهشتی بشم. جایی که حسینی‌ها دور آقاشون حلقه میزنن باشم.* یک قطره اشک آتش دوزخ کند خموش (چقدر قیمت داره آخه؛ چقدر ارزش داره. خدا چه مقامی داده، چه اربابی به ما عطا کرده. یه قطره اشک براش میریزی آتش جهنم رو خاموش میکنه.) این گوشه‌ایست... *همه‌ی اینها بخاطر توئه حسین. چه محبتی در حقم کردی..* این گوشه‌ایست در اثر خون بهای تو من از حرارتی که درون دلم بُوَد فهمیده‌ام که شیعه‌ام و مبتلای تو *اسمت رو که می‌شنوم دلم یه‌جور دیگه میشه... یه بزرگی می‌فرمود اگه نام حسین رو محزون بگی دل همه میشکنه؛ حسین...* @biukafi_matn کرببلاست سفره‌ی احسان مادرت *پیرزنه ده سال روضه می‌گرفت. فکر کرد که مورد توجه و عنایت نیست. گفت امسال که روضه می‌گیرم چایی نمیدم. ببینم کسی پیغام میده به ما یا نه. پیش خودش میخواست امتحان کنه. شب اول روضه که گذشت چایی نداد، مادر سادات رو تو عالم رؤیا دید. خانم اولین سوالی که فرمودن پرسیدن چرا امسال چای روضه ندادی؟ عرضه داشت خانم جان می‌خواستم ببینم اگه یکی از اجزای روضه رو کم کنم شما اینقدر به جلسه‌ی من عنایتی دارید که واکنشی نشون بدید. می‌خواستم بدونم اصلا جلسه‌ی من رو می‌بینید یا نه. تا این جملات رو گفت خانم فرمودن مگه میشه جایی اسم پسرم برده بشه، روضه‌ی حسینم اقامه بشه من به اونجا عنایت نداشته باشم.... حسین... کرببلاست سفره‌ی احسان مادرت چون سفره‌دارِ مادر تو مجتبای توست *هرجا اسمی از مادر میاد یه اسمی هم از امام حسن(ع) میاد. آی قربون کرامتت آقاجان.... اومد خدمت آقا گفت فقیرم یه چیزی بهم بده (میخوام بگم کجا اومدی گدایی. درِ خونه‌ی کی اومدی اینجوری زار میزنی و گریه میکنی) آقا پول زیادی عطا کردن. (کرامت رو ببین. ببین چه آقایی داریم.) بعد فرمودن چه‌جوری این رو می‌بری؟ تنها سختته؛ برو یکی رو صدا بزن این بارها رو برات برداره. رفت یکی رو آورد؛ گفت حالا اینو که آوردی کی دستمزدش رو میده؟ گفت آقا خودت میدونی من چیزی ندارم.همه‌ی این پول‌ها که بهم دادید خرج زخممه، خرج دردمه؛ حضرت فرمود نگران نباش من هستم؛ آقا عباش رو درآورد، فرمود اینم دستمزدش. (پسر فاطمه‌ست باید هم اینجور باشه.) سر سفره‌ی همچین امامی هستیم ما...* آری هنوز خرج عزایت به دست اوست او که شده‌ست دار و ندارش فدای تو پشت بقیع... (بریم مدینه) پشت بقیع روضه‌ی تو بی‌کفن خوش است چون روضه‌ی کریم به کرببلای توست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / متن بخش اول با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنّم غم کرده اشک سوزانش *شب اول اگه قراره گریه کنی باید امام زمان اجازه بده. الان کجا داری گریه میکنی آقا... الان کجا داری برا جدّت اشک میریزی آقا... اونم چه اشکی؛ "فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً" "صبح و شام برات گریه میکنم" (چطوری؟!) "وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً" "اگه اشک چشمم خشک بشه برات خون گریه میکنم." من اصلا فکرشو نمیکردم محرم زنده باشم، حالا که منو راهم دادی یه‌کمی از اون اشکا بهم بده... بهم اجازه بده ناله بزنم بگم حسین...* سلام کرد به جَدَّش ، سلامی از سَرِ صدق سلامِ آن که کند جان فدای جانانش *بعضی از مصیبت‌ها انقدر سنگینه آدم حاضره جونش رو بده اما اون مصیبت اتفاق نیفته. شاید اینجوری میگه آقا: من حاضر بودم جونم‌رو بدم اما عمه‌م رو اسیر نکنن. من حاضر بودم جونمو بدم، اهل‌بیت حسین‌و اسارت نبرن...* @biukafi_matn (شب اول روضه رو با سلام‌های امام زمان تو ناحیه داریم شروع میکنیم.) سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌که کند جان خویش قربانش سلامِ آن‌که دلش زخمی مصیبت‌هاست سلامِ آن‌که اگر بود کربلا_ جانش.. میان طف سپر نیزه و سنان می‌کرد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش سلامِ آن که اگر نینوا حضور نداشت علی‌‌الدَّوار شده ناله‌ی فراوانش سلامِ آن‌که سرازیر میشود هر روز به‌جای اشکِ روان سیل خون ز چشمانش *انواع مختلف اشک داریم؛ بعضی اوقات اشک اشکِ شوقه، بعضی اشک‌ها، اشک ترسه، بعضی اوقات اشک،‌ اشکه انابه‌‌ست. اما یه اشک هست ، اشک حسرته... 'اینو تو خیلی چشیدی؛ اونایی که از کربلا جا میمونن، اونایی که اربعین رفتن حرم، هرشب جمعه اشک حسرت میریزن... بگو من نقطه ضعفم کربلاست... همین شب اول خیالمو راحت کن برات اربعینم رو امضا کن... حسین..... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / متن بخش اول با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ یارَبَّ الحسین، بِحَقِّ الحسین، اشفِ صَدرِ الحسین، بِظهورِ الحُجَّه. یارَبَّ الحُجَّه، بِحَقِّ الحُجَّه، اشفِ صَدرِ الحُجَّه، بِظهورِ الحُجَّه. حالا مثل حضرت رقیه دستاتو بیار بالا. بی‌بی یه جوری برا امام زمانش دعا کرد، آقاشو دعوت کرد کشوند تا خرابه. امشب بگو منم میخوام برا امامم دعا کنم. میشه یه سری به مجلس ما بزنی؟! اگه امشب کنار اون ضریح کوچیک هستی نائب الزیاره ماهم باش‌... دستای خالی رو بلند کنید، برا امام زمانت دعا کن آقا برات دعا کنه. اللهم کن لولیک... یا صاحب الزمان.... (اعتقادم اینه شب سوم شب انتظاره. منتظر واقعی رقیه بوده. انقدر گریه کرد تا به مرادش، به آقاش رسید، به امامش رسید.) امشب بگو: خانم جان! به منم یاد بده آقامو درست صدا بزنم. جوری صدا بزنم که به نوکرشم سر بزنه.... بیا که خانه‌ی دل بی تو رو به ویرانی‌ست هوا بد است، هوا ابری است، طوفانی‌ست خزان گذشت و خزانِ فراق هست هنوز بدون تو همه‌ی فصل ها زمستانی‌ست @Abozar_Biukafi بهار تویی آقاجانم؛ فلذا آقاصاحب‌الزمان وقتی تو زیارت ناحیه میخواد آقا اباعبدالله رو معرفی کنه و مورد خطاب قرار بده اینطور میفرماد: " کُنتَ رَبیعَ الْاَیتام " تو بهار دل یتیمایی. بی‌جهت نیست رقیه خرابه براش بهار شد.... آقاجان امام حسن عسگری فرمود: "سخت‌تر از اندوه بچه‌ای که پدر از دست داده، اندوه شیعه‌ایه که امامش رو نبینه." آقاجان، امشب یه نگاه به من بنداز، یه جوری گریه کنم چشمم لایق بشه تو رو ببینم... شب فراق بلند است یا شب یلدا؟ کجا شبی چو شب انتظار طولانی‌ست؟ آقاجان همه‌ی اینا مقدمه بود... کمی برای تو بگذار روضه‌خوان باشم که چشمت از غم جدّت همیشه بارانی‌ست... مریض عشق شدم بس به روضه خو کردم فقط دوای من این است؛ گریه درمانی‌ست امشب گریه رو میخرن؛ امشب اگه خوب برا رقیه گریه کنی عاشورا هم خوب گریه میکنی. امشب اگه خوب براش گریه کنی ان‌شاءالله اربعین تو حرم، اونجا هم خوب گریه میکنی... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / بخش اول صوت با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ * الا ای یارِ سفر رفته دلم تنگت میشه هر هفته ای قرار دلم ، ای بهار دلم یَابنَ الزّهرا * اومد محضر امام باقر رسید. ( دارم بهت کد میدم، هر دفعه کارت گیر افتاد،‌ حرفی داشتی اینجوری صداشون بزن سریع جوابتو بدن.) گفت آقاجان! صدا زد مولا رو، مورد خطاب قرار داد؛ حضرت فرمود: اونجوری ما رو مورد خطاب قرار بده که ما دوست داریم. عرض کرد: آقا چه‌جوری صداتون بزنم؟ فرمود: اگه قراره صدا بزنید مارو، به ما بگید "یابن فاطمه" به ما بگید "یابن الزهرا" * ای قرار دلم ، ای بهار دلم یَابنَ الزّهرا در پناه توام ، در سپاه توام یَابنَ الزّهرا * آقاجان، با دست خالی اومدم ادعا هم ندارم، خودم میدونم به‌درد نخوردم برات، میدونم رومن نمیتونی حساب کنی، میدونم اون شیعه واقعی نبودم. اما با همه بدی‌هام، همه داراییم‌و آوردم؛ اشک چشمم برا حسین... امشب اومدم برا جدت گریه کنم. حالا میخوام با شرمندگی دست خالیم‌و بلند کنم تو ببینی... "بیا دورت بگردم ، بیا دورت بگردم" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn