eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.4هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 (س) / بخش دوم صوت (س) مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی عبدالله از حضرت زینب (س) سؤال کرد: شنیدم نرفتی بالای سر بچه‌هات. چی شد که نرفتی بچه‌هات رو ببینی؟ فرمود آخه می‌ترسیدم چشمم به چشم حسین بیفته. (باریک‌الله به این معرفت) حتی یک لحظه هم نمی‌خواست امام زمانش اذیت بشه. حتی یک لحظه هم نمی‌خواست امام زمانش خجالت بکشه... من یه جای دیگه هم سراغ دارم زینب از خیمه بیرون نیومد. اون لحظه‌ای که دیدن آقا با کمر خم داره بر میگرده؛ نیومد بگه عباسم کو. نگفت شما دو نفری رفتید چرا تنها برگشتید... خود خانم که روش نمیشد از آقا سؤال کنه؛ سکینه رو فرستاد گفت برو از بابا بپرس. همین که گفت عمو جانم چی شد، آقا نشست رو زمین شروع کرد به گریه کردن. (یه جمله گفت واسه شام عاشوراست، نمیدونم چطور میخوای تحمل کنی.) گفت فقط برید لباس اسارت به تن کنید.... چرا دور از همه افتاده بودی کنار علقمه افتاده بودی تو رفتی برنگشتی، شک ندارم به پای فاطمه افتاده بودی @biukafi_matn این دوجا بود که حضرت زینب (س) از خیمه بیرون نیومد، چون که کسی نباید قد و بالای زینب رو ببینه. از مادرش یاد گرفته؛ توی مصیبت هم نباید هرکسی ببینه. وقتی اون نامرد اومد در رو آنیش زد، یهو دیدن خانم آروم خودش رو کشید پشت در؛ یعنی من نمیخوام دیده بشم. اما همین خانم وقتی پپای امام زمانش وسط میاد، اومد دست انداخت به کمربند علی؛ نمیذارم بری... دختر این خانم هم هرجا پای امام زمانش آقا اباعبدالله (ع) درمیون باشه میاد. دوجا از خیمه اومد بیرون. یه جا اون لحظه‌ای بود که اباعبدالله داشت میرفت کنار بدن علی. دید داداشش داره جون میده، خودش رو انداخت رو بدن علی. اباعبدالله موند زینب رو از دل دشمن ببره یا پیکر علی رو. اما کار بهتر اینه، از بین نامحرما زینب رو ببره. فلذا ناله زد: جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید اما یه جای دیگه هم حضرت زینب اومد بیرون. اون لحظه‌ای که اومد بالای گودال؛ نمیدونم چه صحنه‌ای دید، دستش رو گذاشت رو سرش. برگشت رو به مدینه، هی میگفت وامحمدا... این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست این سیل دست و پا زده در خون حسین توست حسین.... هی میگفت: به ما گفتی صبوری کن صبوری... (تو هم به آقات بگو. بگو آقا کربلا نمیخوای مارو ببری؟ اگه من الان تو حرمت بودم یه گوشه‌ای مینشستم، با مادرت هم‌ناله میشدم: بُنَیَّ قَتَلوکَ و مِنَ الماءِ مَنَعوک غریب مادر حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
⁣📋 مجموعه⁣ متن روضه‌ها و اشعار ویژه با نوای ⁣ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹سال‌های ⁣۱۳⁣۹۲ و ⁣۱۳۹۳: ⁣▪⁣ (مدح) ⁣▪ (متن روضه) ⁣▪ (زمینه) ⁣▪ (واحد) ⁣▪ (شور) ⁣⁣ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹سال ⁣۱۳⁣۹۵⁣: ⁣▪ (زمینه) ⁣▪ (سنگین) ⁣ ⁣▪ (واحد) ⁣▪ (واحد) ⁣⁣⁣⁣⁣ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹سال ⁣۱۳⁣⁣۹۷⁣: ▪ (مدح) ▪ (س) ▪ (زمینه) ▪ (شور) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👉 ⁣@biukafi_matn 👈