eitaa logo
💚🌹یاس 🌹💚
200 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ✋ صَلَّی اللهُ عَلَیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا ایَّتُهَا الصِّدیقَةُ الشَهیدَة... دنبالِ "شُهرَتیم" و پِیِ "اسم" و "رَسم" و "نام"... غافل از اینکه فاطمه(س) "گمنام" می خَرَد ... ❤️#یاس❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
نه زنی هست نگران و منتظر و نه مَردیست دل آشفته و پر درد مرداد شیریست خفته در دل هر آدمی که سر در گریبان ست 🦋
می خواهم را برایت روز شماری کنم . . هر روز یک شعر . . هر روز یک عاشقانه ی تازه . . می خواهم انتظارم را ببینی . . شاید دلت به رحم آمد . . شاید مرداد تو را آورد . . " # من به اعجاز شعر معتقدم " 🦋
دلتنگ اردیبهشت آغوش توام...! چه سوزی دارد هوای وقتی که در هوای من نیستی.......! 🦋
همان دخترکی است پر از تردید پر از عشق پر از شور پر از هیجان .. مرداد دختری است با موهایِ قهوه ای چشمانی مهربان پیراهنی سبز ... مرداد دختری است چمدان به دست در ایستگاهِ نیمه یِ تابستان بی قرار از پیچ و خمِ این راه ها کمی درمانده دلواپسِ آنهایی که ترکش کردند بی رحمانه! مرداد دختری است در حسرتِ صدایِ باران در حسرتِ سفیدیِ برف هایی که نیامده.. او شاید تنها کسی باشد که بتواند عشق و غرور را با هم آشتی دهد... 🦋
آتشِ را انداختم به جانت . تا با لبخندهایِ ملیحِ لبانت شعر خنکی را چون فالوده های یخی در دهان آب کنی. تا کمی از داغیِ تن تبدار تابستان بکاهد. تا برایت بماند فقط یک مشت خاطره از جنس آغوشت ... 🦋
تب تند ڪَرمایش را میان هجوم آفتاب بہ زیرسایہ‌ے عشــق پاشویہ می‌ڪند ...! 🦋
شاید داستان عاشقی‌ست که قلبش لبریز از حسرت شده است. حسرت بارانِ نیامده... قدم های زده نشده... حسرت یک حالِ خوش با قهقه‌های از ته دل... هر چه می خواهد شاد باشد قلبش از کودتای گذشته تیر می کشد و ثانیه هایش همچون مرگ سپری میشوند. قلبی که به دنبالِ یک موسیقی آرامش بخش، یک جای دنج یک فنجان قهوه عصرانه کنار دلبر است. مردادی که در نیمه های تابستان کم آورده است و پر از تردید رفتن است. شبیه داستان دختری که پاییز را نیامده در غروب های مردادش به چشم خود میبیند اما زبانش قفل می‌شود تا واژه ای را بیاورد. 🦋
داغ آغوشت شروع فصل تابستان من ! گرمی دستانِ تو آرامش دستانِ من تیر و همیم‌ و پشت هم می‌ ایستیم! هم‌ قسم ما تا ابد هم جان‌ تو هم جانِ من... 🦋
گرمای ڪه می‌رود، یاد تو می‌آید تو! ڪه نیم‌شبی به دریا رفتی تا ستاره بیاوری. هر زنگی ڪه دیروقت به صدا در می‌آید یادآور اضطرابِ نبودنِ تست. "ڪجای جهان رفته‌ای؟ نشان قدمهایت چون دانِ پرندگان همه سو ريخته است. باز نمي‌گردی می دانم." 🦋