eitaa logo
بسیج جامعه پزشکی قم 🇮🇷
860 دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
9.6هزار ویدیو
261 فایل
ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/parandehmohajer برای اطلاع از اخبار سازمان بسیج جامعه پزشکی استان قم و شرکت در برنامه های فرهنگی و جهادی، از طریق لینک زیر وارد کانال بسیج شوید:
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 l درباره اردشیر زاهدی و رائفی پور و .... 🔻 میپرسند نظرتان درباره فلانی چیست؟ 🔹 به نظرم رسید مهمتر از هرنظری ملاک هاست. این و آن می آیند و میروند اما ما به یک نظام تحلیلی برای رفتارشناسی نیاز داریم. 🔻آدم ها راچطور تحلیل کنیم؟ ملاک اصلی در تحلیل رفتارها باید متکی به جهت گیری کلان فرد باشد. جهت گیری نیز در ۳محور است. 1️⃣ اسلام و اهل بیت 2️⃣ انقلاب اسلامی با تاکید بر ۲ ارزش معنویت و عدالت 3️⃣ ولایت فقیه؛ هم در نظر و هم در مصداق و هم در بدنه متصل و اجتماعی ولایت که جامعه متدین و انقلابی اند. 🔹دقت کنیم که جهت گیری صحیح باید هر سه محور را همزمان و توامان دارا باشد. توجه کنیم که این شاخص آدم ها را طیفی تحلیل می کند نه صفر و یکی. یا همه یا هیچ درمورد انسان به حکم انسان بودن نادرست است. هرمیزان در این جهت گیری راسخ تر باشند بیشتر مورد اعتمادند. 🔹به چنین فردی باید حسن ظن داشت. چنین فردی اگر هم اشتباه داشت، خطایش را باید نقد کرد ولی نباید اصل نقد و سبک نقد منجر به حذف شود چون جهتگیری اصلی صحیح است. مثل ماشینی که به سمت مقصد حرکت می کند و اگر در بین راه پنچر شود تعمیر و مجدد براه میافتد. 🔹اما اگر کسی این جهت گیری کلان را نداشت ، چنین فردی اولا مورد حسن ظن نیست. مقدس ترین شعارها را هم بدهد باید با تردید مورد پذیرش قرار گیرد. 🔻یعنی چی دقیقاً؟ 🔹 بهترین حرف ها و رفتارها باید در مقیاس نقشه کلان فرد تحلیل شود. برخی وقت ها یک نفر از امام حسین می گوید ولی نقشه شیعه انگلیسی را تکمیل می کند. دیگری از امام زمان دم می زند امام نقشه کلانش انجمن حجتیه است. دیگری از عدالت حرف می زند اما ابر نقشه اش چپ و مارکسیسم است. 🔹 خب؟ یعنی اگرحرف خوبی زدند رها کنیم؟ خیر. اگر هر شعار مقدسی را بتوانیم فارغ از گوینده و نقشه کلانش استفاده کنیم خوب است. در غیر اینصورت شعاری که منجر به میدان داری فرد شود، هرچقدر هم مقدس باشد نقشه باطل را تکمیل می کند. اگر بی بی سی حرفی به نفع انقلاب بزند، خوب است. ولی اگر همین حرف کمک کند بی بی سی مشروعیت پیدا کند باطل است. 🔻 : 🔹 توجه کنیم گرفتار سلبریتی زدگی نشویم. خیلی از ما با سلبریتی های هنری و ورزشی مشکل داریم، اما در عرصه سیاست و رسانه همچنان سلبریتی زده ایم. کلاً پرهیز کنیم از بت سازی و بت پرستی. هروقت احساس کردیم مقابل یک فرد ویک فکر و یک جریان منفعلیم و رویکرد انتقادی و عقلانی نداریم نگران شویم. ✅ این تحلیل کلّی؛ پر کردن نقطه چین مصداق ها با خودتان. ✅ : کنار هم گذاشتن اسم ها در تیتر صرفاً از جهت توجه دادن به شبهات اخیر این روزهاست 🖌
✅چطور سیاهی ها را فریاد کنیم؟ در چند ده روز گذشته جامعه رسانه ای ما درگیر با چند موضوع تلخ بوده است. از رومینا تا آسیه پناهی تا غیزانیه تا عمران محمدی و این روزها هم طبری و ... سوال خیلی ها اینست که چطور به این موضوعات بپردازیم که مطالبه ما مورد سواستفاده ضدانقلاب قرار نگیرد. پاسخ اول و کلیدی اینست که مطالبه این موضوعات اولا باید در دست انقلابی ها باشد. هیچ سیاهی نباید سفیدنمایی شود. هیچ تلخی را نمی شود مزه کرد و به ناخوشی اش بی اعتنا بود. ظلم در هر اندازه ای در جمهوری اسلامی قباحت ایدئولوژیک دارد نه صرفا نگرانی بابت کارآمدی. انقلاب اسلامی شکل گرفت تا بساط ظلم برچیده شود. غصه عمیق مولا از ماجرای خلخال و زن یهودی، قصه باشد یا افسانه، مبنای دینی و منطقی در حکومت دینی دارد. بیرق مطالبه ایندست مسائل نیز باید دست انقلابی ها باشد. باید فریاد کنند؛ آنهم به صدای بلند. با این توضیح چه کنیم که مطالبه ما دستاویز ضدانقلاب نشود؟ چه کنیم پازل ضدانقلاب را کامل نکنیم؟ بالاخره ضدانقلاب لاشخور وار نشسته و مترصد است ظلم را امری دامنگیر در انقلاب نشان دهد. سوال اینست که چه کنیم تا دچار خطای تحلیل و خطای مطالبه نشویم؟ خلاصه و روان و ساده بگویم؛ به اثر رفتارمان در مخاطب توجه کنیم. اگر اثر رفتار ما این شد که مخاطب احساس کرد سیاهی سراسری است یعنی به خطا رفتیم. اگر حس کرد گرفتار بن بستیم دچار اشتباه شدیم. اگر ناامید از آینده شد یعنی به هدف نزدیم. اگر سوال کرد پس فرق ما با طاغوت و دیگر حکومت های مستبد چیست یعنی مصداق را تعمیم به ساختار دادیم؛ فرد خطاکار را به خطای نظام ارتقا دادیم و فساد مصداق را تبدیل به فساد سیستمی کردیم. نقد و مطالبه ما چه در ساحت ادبیات و چه بیان مشکل یک تفاوت جدی با ضدانقلاب دارد و آن اثرش بر مخاطب است. ایجابی بحث کنیم. جوان انقلابی وقتی ظلمی را پی گیری می کند در نهایت مخاطب باید حس "حرکت" کند. حس اینکه در حال شدنیم. در حال اصلاحیم. مطالبه باید مخاطب را به حرکت برای اصلاح وادار کند نه نشستن و ناامیدی. خیلی وقت ها نقدها، ولو نقد دولت و قدرت نتیجه اش می شود قهر مردم از صندوق. اگر نقد کردیم و آنوقت مردم را برای تغییر وضع موجود پای صندوق آوردیم، هنرست واگرنه همان می کنیم که زمین بازی رقیب بدذات است. چنان مطالبه و نقد کنیم که انتخاب مردم تغییر کند نه با هر نوع انتخابی خداحافظی کنند. در مکتب امام و به حکم مردمسالاری، رای سبز و بنفش و سیاه از بی رایی بهترست. خلاصه؛ نقد کردن تمام حیثیت نظام، نه لازم بلکه واجب است، اما نتیجه اش باید امید به اصلاح باشد...همین ملاحظه سبک و ادبیات و روش نقد را تعیین می کند.
🔴 | ۱۰ گونه از جریان تحریف 🔻رهبر انقلاب فرمودند جریان تحریف شکست بخورد شکست تحریم قطعی است. این تعبیر یعنی جنگ اقتصادی نیز بهانه ای است برای جنگ ذهنی. جنگ ذهنی هدفش چیست؟ مردم برای هیچ حرکت و اصلاحی اقدام نکنند. چطور ممکن است؟ اینکه از راه طی شده ۴۰ ساله پشیمان شوند و آینده را سیاه و تلخ ببینند. غایت جنگ ذهنی یا ادراکی "پشیمانی از گذشته" و "ناامیدی از آینده" است. 🔻 اما ۱۰ گونه در جریان تحریف سهم دارند، البته بجز سهم "مخاطب" و "مسوولین". 1⃣ افرادی که قلب واقع می کنند. دروغ می گویند مثل آب خوردن؛ روشن است و عبور می کنیم. 2⃣ افرادی که بزرگنمایی می کنند. آنچه می گویند کذب نیست، اما فراتر از اندازه خودش است. 3⃣ افرادی که جای اصل و فرع امور را عوض می کنند. امر فرعی را جای اصلی جا می زنند. 4⃣ فقط سیاهی ها را می بینند و حاضر نمی شوند دارائی ها و فضائل را به زبان بیاورند. 5⃣ فضائل را یا کتمان می کنند یا کوچک به حساب می آورند و یا به تمسخر می گیرند. 6⃣ مخاطب را بمباران سیاهی می کنند. هجمه خبرهای تلخ، تصویر سیاه می سازد. 7⃣ ضعف ها را تعمیم می دهند. خطا را در جزءمی بینند وبه کل نسبت می دهند. 8⃣ با تلخی ها سلفی می گیرند. کسانی که حیات شان در سیاهی ها است و شهرت می گیرند، جریان تحریف اند. 9⃣ بَت من می شوند. کسانی که تلاش می کنند نشان دهند همه از جمله حکومت خواب است و تنها آنها قهرمان اصلاح هستند. 🔟 هیجان سازها. غوغاسالارهایی که با تحریک احساسات مخاطب اجازه نمی دهند عقل مخاطب منطقی مسائل را تحلیل کند. 🔻مخاطب هم سهم دارد؟ بله. 🔹 مخاطبی که کورکورانه محتوای دیگران را لایک و ریشیر و ریتوئیت می کند و متن و خبر بدون بررسی از این گروه به آن گروه می برد در این جریان وارونه نما سهم دارد. 🔻مسوولین چطور؟ حتماً. 🔹 مسوولین با پنهان کاری زمینه ساز جریان تحریف هستند. همچنین مسوولی که مردم را جهت پاسخگوئی و روشنگری به حساب نمی آورد بیرق دار جریان تحریف است. ✅ خلاصه تصور نکنیم جریان تحریف فقط آنسوی آب هاست. 🖌
🔴 | ۱۰ گونه از جریان تحریف 🔻 رهبر انقلاب فرمودند جریان تحریف شکست بخورد شکست تحریم قطعی است. این تعبیر یعنی جنگ اقتصادی نیز بهانه ای است برای جنگ ذهنی. جنگ ذهنی هدفش چیست؟ مردم برای هیچ حرکت و اصلاحی اقدام نکنند. چطور ممکن است؟ اینکه از راه طی شده ۴۰ ساله پشیمان شوند و آینده را سیاه و تلخ ببینند. غایت جنگ ذهنی یا ادراکی "پشیمانی از گذشته" و "ناامیدی از آینده" است. 🔻 اما ۱۰ گونه در جریان تحریف سهم دارند، البته بجز سهم "مخاطب" و "مسوولین". 1⃣ افرادی که تقلب می کنند. دروغ می گویند مثل آب خوردن؛ روشن است و عبور می کنیم. 2⃣ افرادی که بزرگنمایی می کنند. آنچه می گویند کذب نیست، اما فراتر از اندازه خودش است. 3⃣ افرادی که جای اصل و فرع امور را عوض می کنند. امر فرعی را جای اصلی جا می زنند. 4⃣ فقط سیاهی ها را می بینند و حاضر نمی شوند دارائی ها و فضائل را به زبان بیاورند. 5⃣ فضائل را یا کتمان می کنند یا کوچک به حساب می آورند و یا به تمسخر می گیرند. 6⃣ مخاطب را بمباران سیاهی می کنند. هجمه خبرهای تلخ، تصویر سیاه می سازد. 7⃣ ضعف ها را تعمیم می دهند. خطا را در جزءمی بینند وبه کل نسبت می دهند. 8⃣ با تلخی ها سلفی می گیرند. کسانی که حیات شان در سیاهی ها است و شهرت می گیرند، جریان تحریف اند. 9⃣ بَت من می شوند. کسانی که تلاش می کنند نشان دهند همه از جمله حکومت خواب است و تنها آنها قهرمان اصلاح هستند. 🔟 هیجان سازها. غوغاسالارهایی که با تحریک احساسات مخاطب اجازه نمی دهند عقل مخاطب منطقی مسائل را تحلیل کند. 🔻مخاطب هم سهم دارد؟ بله. 🔹 مخاطبی که کورکورانه محتوای دیگران را لایک و ریشیر و ریتوئیت می کند و متن و خبر بدون بررسی از این گروه به آن گروه می برد در این جریان وارونه نما سهم دارد. 🔻مسوولین چطور؟ حتماً. 🔹 مسوولین با پنهان کاری زمینه ساز جریان تحریف هستند. همچنین مسوولی که مردم را جهت پاسخگوئی و روشنگری به حساب نمی آورد بیرق دار جریان تحریف است. ✅ خلاصه تصور نکنیم جریان تحریف فقط آنسوی آب هاست. 🖌
🔴 | چرا حفظ نظام اوجب واجبات است؟ 🔻 چرا حفظ نظام اوجب واجبات است؟ یعنی در تزاحم واجبی چون نماز و حج و زکات حفظ نظام اوجب است. چرا؟ بالاتر از این چرا امام فرمودند حفظ نظام از حفظ جان امام زمان واجب تر است؟ مگر تجسم و حقیقت عدالت امام زمان نیست؟ چطور ممکن است در تزاحم این دو حفظ نظام اولی باشد؟ 🔹 این مقدمه را داشته باشید. یک قدم جلوتر رویم. رهبر انقلاب امروز فرمودند امنیت نباشد، عدالت هم نیست. تکلیف برای برخی دوگانه های موهوم روشن شد. توجه کنیم که ما دوگانه امنیت و عدالت نداریم. دوگانه ولایت و عدالت هم نداریم. آنچه داریم نسبت است. مثلا نسبت امنیت با عدالت. 🔹 اما چرا فرمود امنیت مقدم است؟ توجه کنیم که عدالت، هدف است. مسیر و وسیله نیز در انحصار اسلام است. این اسلام است که ما را به عدالت می رساند واگرنه بقیه نحله ها و مشرب ها و مکاتب با هر سطح شعاری به توهمی از عدالت دست یافته اند. نمی از یمی.   اما.... 🔹اما تحقق اسلام روی زمین تنها و تنها در سایه تشکیل حکومت است. حکومت نباشد اسلام در حد احکام فردی فراتر نخواهد رفت و در پستوخانه ها و نهایتا به خانقاه و مساجد محصور می شود. به همین جهت به تعبیر رهبری همه انبیا به دنبال تشکیل حکومت بودند و در این راه یا قدرت یافتند و یا خون دادند. 🔹 با این توضیح امنیت در حکومت مسیر رسیدن به عدالت است و اساسا تحقق عدالت با مقدمه امنیت است. ولایت هم همین است.  مقصد ولایت، عدالت است. لذا تزاحمی نیست. ما با ولایت به عدالت می رسیم. 🔺 بازگردیم به مقدمه ابتدای متن. چرا حفظ نظام از حفظ جان امام زمان بالاتر است؟ احتمالا تا حدی روشن شده است. چون جان امام زمان نیز خرج اسلام شده و می شود و اسلام محقق نمی شود جز با تشکیل حکومت. 🔹 حکومت استقرارش به امنیت است و امنیت خاک راه عدالت. 🖌 ♻️شبکه سایبری ثامن
هدایت شده از اندیشه ورزان بصیر
✅امید به بایدن و طعنه به مردم ✅چه باید کرد؟! به مردم خرده نگیریم. اولا هرکس از بی حیثیتی و تحقیر ترامپ خوشحال شود الزاما به معنی دل بستن به بایدن نیست. دل هم ببندد باز حسابش از غربزده ها جداست. چرا؟ دونظرسنجی متفاوت از مردم ایران وجود دارد که قابل تامل است. دسته ای از نظرسنجی ها نشان می دهد که مردم بعد از برجام و ترور حاج قاسم نسبت به بدعهدی و مکاری و خدعه و ناشرفی آمریکایی ها بی اعتمادتر و ستیزه جویانه تر شدند. اما دسته ای از نظرسنجی ها نشان می دهد همچنان جمعیت قابل اعتنایی هستند که می گویند مذاکره. این دسته این روزها خوشحالند و احتمالا دل به آینده بستند. شاید لگام این روزها بر ارز و سکه ناشی از رفتار همین گروه باشد. اما جمع ایندو چگونه است؟ خیلی ساده است. عملکرد دولت محترم باعث شده است مردم مذاکره و امید به امثال بایدن را در دوقطبی مرگ و زندگی بفهمند. وقتی مقابل این همه برهوت تدبیر و باتلاق معیشتی هیچ نشانه ای از اقدام امیدساز نمی بینند ناچارند دل به سراب ببندند. گرانی ها کارد را به استخوان رسانده و یک نفر حتا حاضر نیست توضیح دهد که چرا و چه و چه. 6 ماه کالای اساسی در گمرک تلنبار می شود و دست آخر با تذکر رهبری باید جلسه هماهنگی برگزار شود. در این سطح هم تذکر رهبری؟ بازهم فهرست کنم؟ خلاصه حساب مردم از غربزده های ایدئولوژیک و تقی زاده های همه زمانی و همه مکانی جداست. بجای طعنه زدن به مردم کافیست توضیح دهیم "راه هست" و "حرکت هست یا ممکن است" و اقدام و امید تنها محصور و منحصر به دولت نیست. حتا در دولت نیز متوقف به این و آن نیست و هستند کسانی که باید باشند تا چرخ بچرخد. حرکت هست هرچند کم رمق است. انگاه خواهیم دید که با شکستن دو قطبی مرگ و زندگی، بایدن و ترامپ نزد جامعه ما هم سکه می شوند.
💠درباره تصمیم جنجالی شورای نگهبان 🔻 ردصلاحیت ها گسترده تر از آن بود که پیش بینی می شد. واقعیت اینست که مخالفان و متحیران هم حق دارند. کدام حق؟ چند گزاره را با هم مرور کنیم. 1⃣ اول اینکه احراز صلاحیت با ردصلاحیت متفاوت است. همه را یک دست قضاوت نکنیم. 2⃣ وظیفه شورای نگهبان تنها و تنها اجرای مر قانون است. وظیفه شورای نگهبان نه ایجاد مشارکت است و نه صیانت از رقابت. 3⃣ شورای نگهبان ایندوره شفاف عمل کرد. همینکه شاخص های خود را مستند به سیاست های کلی انتخابات منتشر کرد قابل تقدیر است. 4⃣ ردصلاحیت علی لاریجانی در ترکیبی که برادر و برخی نزدیکان وی در شورا بودند ممدوح است. 5⃣ اثر تصمیم شورای نگهبان ممکن است در عمل منجر به حذف حامیان و بانیان وضع موجود باشد، اما شورای نگهبان مستند به قانون عمل می کند و علت تصمیمش مهم است نه اثرش. ایندو با هم متفاوت است. ✅ اما این ۵ گزاره به کنار؛ با همه اینها یک ملاحظه اساسی وجود دارد که نمی توان و نباید از کنار آن به سادگی گذشت. فراتر از شورای نگهبان، نظام حاکمیت ما باید برایش این حیرت اجتماعی پس از ردصلاحیت ها اهمیت داشته باشد و نباید به سادگی از کنارش بگذرد. قرار نیست مردم از پشت درهای بسته از تصمیم شورای نگهبان قانع شوند. حجیت شورای نگهبان برای تصمیمش یک سویه ماجراست و اقناع افکارعمومی از این تصمیم سوی دیگر. اگر بی اعتنایی کنیم، هم مشروعیت انتخابات و هم مشروعیت شورای نگهبان صدمه می بیند. بالاخره سوال است که فارغ از نقدهای سیاسی به برخی نامزدها، چطور ممکن است افرادی که تا همین امروز مورد اعتماد نظام بودند، امروز صلاحیت شان رد شود؟ ✅ یک راه حل ساده وجود دارد و آنهم شفافیت شورای نگهبان و نامزدها در بیان منطق ردصلاحیت ها و عدم احراز صلاحیت هاست. شورا معتقد است بیان علنی علت ردصلاحیت ها خلاف اخلاق اسلامی است. حرف دقیق و درستی است. اما شورا می تواند مشروح دلائل و مستندات ردصلاحیت یا عدم احراز صلاحیت را در اختیار نامزد ها قرار دهد و افراد به اختیار و برای تنویر افکار عمومی، دلائل شورا را منتشر کنند. راه حل نهایی اینست که رسانه ها و دلسوزان و منتقدان از نامزدها درخواست کنند، بجای اعتراض و حرف های کلی، مشروح دلائل ردصلاحیت خود را از شورای نگهبان مطالبه کنند و آنرا علنی و منتشر سازند. این اقدام می تواند صلاحیت نامزد و تصمیم شورای نگهبان را مورد قضاوت شفاف افکار عمومی قرار دهد. 🖌