🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
🍂رمان :#یک_وبیست🍂
🍂پارت :#نوزدهم🍂
محمد: یکم حالم بهتر شد رفتم سرکارم توی اتاقم نشستم که یک پیام اومد روی گوشیم جالبه خط سفیدم بود😳
پیام باز کردم یک عکس بود نمیدونم چرا میترسیدم باز کنم دانلود کردم سریع باز شد
عکس روژان بود که چشماش بسته بود بعدش هم یک متن:
متن پیام :《 خب آقا محمد خودت یک ابزار فشار دیگه هم بهم دادی اسمش رسوله درسته فکر نکنم دوست داشته باشی جنازه ی این دوتا بفرسم راستی شنیدم یک دختر هم داری .......》
یعنی چی چرا ادامه نداده😬الان من چه کنم رفتم اتاق آقای عبدی بدون در زدن رفتم داخل
عبدی : محمد😳
محمد: آقا پیام داده و پیام پیام خوندم
عبدی : بهش زنگ بزن ببین میخاد تو چکاری براش انجام بدی
محمد: چشم فقط اگه اجازه بدید بریم پیش علی که رد شماره بزنه
عبدی : بریم
محمد: رفتیم پیش علی آماده که شد گفت
علی : آقا من حاضرم
محمد: سرم تکون دادم و زنگ زدم
میشل: به آقا ممد کار داشتی 🤨
محمد: چی میخوای از من
میشل: چیز زیادی نمیخوام
محمد: هر چی بخوایی میدم فقط بزار اون دونفر برن
میشل: زود تصمیم نگیر من چیز کوچیکی میخام
محمد : چی میخوای 😡
میشل: اول باید با من همکاری کنی تا به هدفم برسم بعدشم جونت میخام همین
محمد: ........
میشل: فکر نکن جون تو زیاد ارزش داشته باشه🤷♀
محمد: چه همکاری باید کنم؟
میشل: اول آدرس سایت اطلاعاتی ایران و محل دقیق ساخت بمب هسته ای همین
محمد: بعدا بهت خبر میدم
میشل: خوبه راستی یادتی باشه کلکی در کار نباشه سلام منم به دخترت برسون (بوووووق)
عبدی: علی ردش زدی
علی : بله آقا یک قالی شویی طرف غرب تهران هست
______________
ارشام : تو با این پسره میخوای ازدواج کنی 😡
روژان: میدونستم آقا رسول بخاطر جون من این حرف زد برای همین تایید کردم
اره مگه چه مشکلی داره
ارشام: این پسره چی داشت که من ندارم آخه اینو به من ترجیح دادی 😡
روژان: خیلی چیزا داشت مرد هست غیرت داره میشه بهش تیکه کرد نامرد نیست از همه مهم تر دوسش......دارم
با گفتن دوسش دارم از خجالت دیگه روم نمیشد به آقا رسول نگاه کنم 😬
ارشام: 😡😡😡مگه من این جور نیستم
روژان: نه تو به وطن خودت داری خیانت میکنی کسی که به کشور خودش خیانت کرد نمیشه توقع داشت به من خیانت نکنه 😒
ارشام: دستم بلند کردم که بزنم روژان که صدای پسره بلند شد .........
پ.ن: دوسش داره 😁😂
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫
زیادمون کنید 🥀
نویسنده: هستی 🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
🍂رمان :#یک_وبیست🍂
🍂پارت :#بیست🍂
رسول : بهش دست نزن😡😡
اگه مردی دستم باز کن تا خردت کنم 😡
ارشام: دنیا رو سرم خراب شد باورم نمیشد روژان از دست دادم قلبم خالی شد بدون توجه به حرف هایی پسره رفتم بیرون انگار تمام عشقی که توی قلبم بود داشت تبدیل به یک کينه ی قدیمی میشد
روژان : ارشام رفت بیرون منم یک نگاه کوتاه به آقا رسول کردم و سرم انداختم پایین
رسول: روژان خانم حالتون خوبه 😢
روژان: ممنون ......خ...خوبم
آقا رسول چرا گفتید نامزد من هستید
رسول: خب ....دلیل داشتم نمیخواستم بلایی سر شما بیاره 😢ببخشید که این جور گفتم😢😔
روژان:نه نه ..... بابت اینکه بهم کمک کردید خیلی ممنونم☺️😢
یک جور گفتید خودمم باور شد😂😢
رسول: شما هم حرف هایی که زدید واقعا انگار از ته دلتون بود ☺️
روژان: البته این که مرد هستید و غیرت دارید از ته دلم بود
رسول : خیلی ممنون ☺️
با خودم گفتم کاش اینکه دوسش دارم هم از ته دلت بود😢🙈
نمیتونستم بیشتر تر این احساسی که دارم مخفی کنم
روژان خانم ؟
روژان : بله ☺️
رسول: میشه یک سوالی بپرسم
روژان:بفرمایید
رسول: م.....ن.....به ....چیزه ....به شما ........ علاقه مندم 🙈💗
روژان: چی 😳
رسول: من ......جدی ....جدی...شمارو ....دوس..دارم ( تا حرفم تموم شد یک نفس عمیق کشیدم و اینکه سرخ شدم هم نمیشد پنهون کرد )
روژان: نمیدونستم چی بگم فقط ساکت بودم باور نمیشه کسی که بهش حسادت داشتم منو دوست داره 🙂
رسول: ببخشید نباید الان میگفتم موقعیت مناسبی نیست 😢ولی دلم تاقت نداشت که نگم
روژان: هوم......از خجالت سرم پایین بود😓
رسول: اگر زنده بمونم اجازه میدید با خانواده بیام.......خاستگاری 😬
روژان: من......باید......از داداشم اجازه بگیرم 😓لطفا حرفی ازش نزنید
رسول: چشم دیگه چیزی نمیگم 🙂😓
________________
عبدی : محمد عباسی جمع کن
محمد: چشم 😍
رفتم کنار میز بچه ها و همه خبر کردم عملیات دارم سریع آماده شید
همه: چشم
پ.ن: آخه الان وقت خاستگاری بود 🤦♀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫
زیادمون کنید 🥀
نویسنده: هستی 🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوسش داره 😂
خاستگاری کرد 😜
دو پارت دادم که انرژی زیاد باشه ❤️
https://harfeto.timefriend.net/16573509170783