eitaa logo
♥️"وحید رهبانی"♥️
257 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
69 فایل
﴾﷽﴿ بزرگترین کانال 👈وحید رهبانی👉 در ایتا😍 اولین کانال رسمی آقا وحید 😎😍 اگه واقعا طرفدار آقا وحید و بچه های گاندو هستی از کانالشون حمایت کن❤ 💗بنشین جانا که حاله خوشی آمدی یارا💗 🌹☁عاشق کشی.. 🌹☁دیوانه کردن.. کانال ما باشما جون میگیره👊❣👊
مشاهده در ایتا
دانلود
☝️☝️
چه حلال زاده بود
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 🍂رمان:🍂 🍂پارت :🍂 محمد : دو روز از اون اتفاق میگذره رسول که انگار روح شده یهو غیب میشه داوود وخانواده اش هم درگیر کارایی ختم و ...... سرم گذاشتم روی میزم همیشه سخت ترین قسمت کارم همین جا بود که یک نفر از بینمون بره ...💔😔 همیشه همینجا بود که ساعت آروم می‌گذشت به سختی 😢💔 نفس عمیقی کشیدم و آماده شدم برای جلسه ... ____ جلسه: عبدی: بچه ها داوود کجاست فرشید: آقا هر کار کردم گفت نمیاد میگه حالش بده دیگه نمیتونه کار کنه عبدی: تا چند وقت دیگه؟ فرشید: نه آقا...گفت ...ب..به شما بگم میخواد استعفا بده همه: چیییی😳 محمد: بهش حق بدین به هرحال خواهرش از دست داده هر کس جایی اون باشه همین حس داره عبدی: تنهاش نزارین مراقبش باشین فرشید: چشم عبدی: با دستگیری ایکان پرونده تموم شد🙂.... ____ خونه ی محمد محمد: شب ساعت ۱۱ بود که رسیدم سعی کردم کمی حالم بهتر نشون بدم که صدای دنیا بلند شد دنیا: باباااااااااااا😍 محمد: سلام قشنگم😍🙂 دنیا: بابا کجا بودی ☹️😢 محمد: سر کار بودم مامان کجاست دنیا: بالا کنار عمه دارن حرف میزنن محمد: برو بازی کن🙂😘 رفتم سمت بالا عطیه و ریحان یک گوشه نشسته بودن و حرف میزدن که عطیه اول من دید عطیه: سلامم😍 محمد: سلامم عزیزم ریحان: داداش بشین کلی حرف دارم نمیدونی چی شد که عطیه حافظه اش درست شد😉😁 محمد: بگو 😍🙂 _ داوود: لباس مشکی پوشیدم و از اتاق رفتم بیرون مامان از وقتی شنیده جز گریه کردن کار دیگه ای نداره بابا هم که...😔💔 روژان ...آخه تو چرا ...😭 خدایا چرا من جایی اون نمردم ؟💔 چراا😔💔 محمد: فردا ظهر بود از خونه رفتم بیرون امروز ختم روژان خانم هست تو راه چند بار به رسول زنگ زدم اما جواب نمیده 😬 تا رسیدم آقای عبدی هم رسیده بود سلام آقا عبدی: سلام 🙂بریم محمد: بریم رفتم کنار داوود تسلیت میگم 🖤 داوود: م...ممنون 😭💔 محمد: لبخند بی جونی زدم که اومد بغلم و آروم گفت داوود: آقا دیدی بدبخت شدم😭😭 محمد: هیسس آروم باش آروم باش 😔💔🖤 داوود: 😭😭😭 ______ رسول: آقا محمد از صبح صدبار زنگ زده گوشیم خاموش کردم و به راهم ادامه دادم کنار خیابون قدم میزدم و پاهام روی برگ های خشک درختا می‌گذاشتم صداش آرامش بخش بود🍂 متنفرم...از وقتی که روژان دیدم و باهاش حرف زدم چی شد اصلا ؟ 😭💔به خیابون نگاه کردم ماشین های که با سرعت میرفتن یعنی میشه یکی از ماشین ها به منم بزنه💔😅 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫 زیادمون کنید 🥀 نویسنده: هستی 🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد واقعی دیدین 😳😅 امام زمان (عج) کپی ممنوع❌❌❌❌❌❌❌❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چایی تو بخور 😂😂😂 امام زمان (عج) کپی ممنوع❌❌❌❌❌❌❌❌
زدم گوگل اینو آورد 🤷‍♂ امام زمان (عج) کپی ممنوع❌❌❌❌❌❌❌❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه آقا محمد که نباید دستور بده😂 امام زمان (عج) کپی ممنوع❌❌❌❌❌❌❌❌
12.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از کار های خفن اقا محمد امام زمان (عج) کپی ممنوع❌❌❌❌❌❌❌❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا دختر به ما میدی ؟😂 امام زمان(عج) کپی ممنوع❌❌❌❌❌❌❌❌