هدایت شده از دوتا کافی نیست
💥کوه غیرت...
ساعت نُه و نیم شب است؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش آوا. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها خلوت است. پرنده پر نمی زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟!
چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده اند. چنگ می اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعات قبل، سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند.
پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟!
خودش را می رساند. در دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجاتشان دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی توماند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت.
دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها می رود دو پسر را دور می کند.
خون دارد از از زیر پوست حمید می آید بالا بافت های لباسش را رد می کند می رسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم همینطور... از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد. قلبش می زند. نمی دانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است.
یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی می گوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو می خورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید:
- کمک!
یک نفر زنگ می زند ۱۱۵. اورژانس زود می رسد. حمید را می برند تو. تا می رسد بیمارستان رفته ست توی کُما.
آوا نشسته است ثانیه می شمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید:
-بابا نیومده! کجاست؟
یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ می زنند به همسر حمید. می گویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟»
همسر حمید می گوید: «نه! چرا می پرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟» ...
#شهید_حمیدرضا_الداغی
➡️ @shahidaldaghy
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از ویکی شبهه ( پاسخ به شبهات و شایعات فضای مجازی)
📳 شهید/جاویدنام؛ عنوانسازیهای رسانهای
✅ عنوانسازی یکی از تکنیکهای پروپاگاندا است. در «عنوان سازی»، رسانه کلماتی با «مفاهیم نزدیک به هم» اما متفاوت در معنا را بهکار میبرد و مخاطب بدون در نظر گرفتن بار معنایی واژه ها، تحت تاثیر آنها قرار میگیرد. با همین روش واژه جاویدنام به جای واژه شهید استفاده میشود.
🔻به کلمات زیر دقت کنید و ببینید که به ظاهر همه آنها یک معنا دارند، در حالی که در واقع بار معنایی و روانی هر کدام از کلمات با دیگری تفاوت دارد.
☑️ همین عنوان سازی باعث میشود ما فردی را "شهید" اما بی بی سی "کشته" بخواند.
☑️ همین روش باعث میشود ما برخی را "منتقد" اما رسانههایی آنها را "معترض" بنامند. در ظاهر برای مخاطب هر دو اینها یکی است اما در عمل با یکدیگر فرق دارند.
⬅️ رزمنده ـ جنگجو ـ مبارز
⬅️ دولت ـ نظام ـ رژیم ـ حکومت ــ حاکمیت
⬅️ واکنش ـ تلافی ـ دفاع
⬅️ عدم احراز صلاحیت ـ رد صلاحيت
⬅️ سانسور ـ تحريف
⬅️ معترض ـ آشوبگر
⬅️ فرار ـ عقب نشينی
⬅️ اعتصاب ـ تحصن ـ تجمع ـ راهپیمایی ـ تظاهرات
⬅️ هلاکت ـ مرگ ـ وفات ـ شهادت
و......
📝«واژهها» در اخبار، بیدلیل انتخاب نمیشوند. هر واژه بر روی مخاطب اثر خاص خود را دارد. حواسمان به واژهها باشد.
🔻منبع: آکادمی سواد راسانهای گرالیت
#شهید_حمیدرضا_الداغی #حمیدرضا_الداغی #شهید_غیرت
🆔 @wiki_shobhe
☆○═════════┅
📲 کانال ✅ ویکیشبهه ✅ در ایتا👇
https://eitaa.com/Wiki_Shobhe
هدایت شده از طنز سیاسی و اجتماعی
🎥 براندازان گرامی! شما بیناموسید!!!
⭕️ پس دست از سر شهید و خانوادهاش بردارید، #شهید_غیرت ربطی به شما ندارد.
او شهید مردم ایران است و متعلق به هیچ جریانی نیست.
#شهید_حمیدرضا_الداغی
🤣 @Tanzsiyase
هدایت شده از ویکی شبهه ( پاسخ به شبهات و شایعات فضای مجازی)
3.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📳 توضیحات همسر #شهید_حمیدرضا_الداغی درباره انتشار تصاویر خصوصیشان
☑️ راضی نبودم. گوشی من را هک کردید. جرات داشتید از خودم میپرسیدید که راضی هستم یا نه. انتشار آن عکسها به این معنی است که به حریم خصوصیام تجاوز کردید.
#حمیدرضا_الداغی #شهید_غیرت
🆔 @wiki_shobhe
☆○═════════┅
📲 کانال ✅ ویکیشبهه ✅ در ایتا👇
https://eitaa.com/Wiki_Shobhe
هدایت شده از آقای تحلیلگر 🇮🇷✌️
🔺 دمِ طراحش گرم
روح قهرمانی که رفتارش سبب ساختِ این بی نظیر شد گرم
ای شهید ما به تو افتخار میکنیم
#شهید_حمیدرضا_الداغی
پرچم بالاست🇮🇷✌️
@mrtahlilgar1
هدایت شده از هیات منتظران ظهور شهر شامکان
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنچه که هنوزکوچه به کوچه جاری است
قصه ی سر بداری و #غیرت سبزواری است
#حاج_مهدی_رسولی
#شهید_حمیدرضا_الداغی
#شهید_غیرت
#سربدار
#هیات_منتظران_ظهور_شامکان
https://eitaa.com/hmzshamkan