مظلـلومتراززینبنیست!
ازوقتیبهدنیاآمدمــــادراهلخانهشد
فکرکنشـــہادت مادرتراباچشمببینی...
ببینیکـہاز روےمادرتردمیشوند
میگویی صدای چیست؟!
آتش است؟ یا فریادآنحرومیها؟
نه! صدایشکستاستخوانهایمادرتاست...
دختراستدیگرطاقتنمیآوردکه
حسنراخواباندحسینراخوابانداماخودشکنارپدرتاصبـحگریهکرد!
شهادتمادررابهچشمدیدنسختاست!!!
پدرششیرخدا،فاتحخیبربوداما.
میدانی شکستـــنفرقیعنیچه؟!
تابهحالســردردگرفتهای؟
درددارددیگر؟
سرتنصفمیشود.... مثلیکسیبکهبهدوقسمتتقسیمشده.
آنراهمدیدولیچیزینگفت!
داغپدرومـــــادراماامانازداغبـــــــرادر
آنهمحســـن!
غریبترازعلــــــیحسنبود.
تشنهاتباشدوآببخواهــیولیسمبدهند
جگرحسنسوختوظرفپرازخونشد....
موقــــعتشیــیعجنازههمبهپیکرتتیربزندد..
ناشناسهمباشی.....
پــــــدرم، مـــــــــادرمحســــــنمبـــــــرادرمظلوم
نبیناینلحظهرازیــنبکه دلخراشاست کهآنشمربیحیامیخواهدسرمراجداکند.
چه دیدزینبگودالرادید، حسینفریادمیزدیـــــوماه.............ــــ
بـــــرادرممثلمادرم شهیدشد
داداش!!!! چرا پیراهن نداری؟
توچرا سر نداری؟
گودال خیلی پایین بود ته گودال... شیب گودال
یکی موهاشو میکشید یکی نیزه به سینه فرو میکرد
و یکی هم....... انگشتش را می برید و یکی هم روی سینه اش نشته است یکی هم سرا را جدا میکند....
حسینننننن..... جانننننننننن
از اسارات چه بگویم برادر!
از تاول پاهای کبودم چه بگویم برادر؟
از چشم های بسته سجاد چه بگویم برادر؟
از گم شدن دخترک کوچکی که به دنبال کاروان میگشت چه بگویم برادر!
آییییی نوزاد شش ماهه که با تیر سه شعبه گوشیش پراز خون شد.... و آن عباس رعنایم که چشمانش را درآوردند. ..... آییییییی
من پیرشدم از اول تولدم من زینبم.
آنکه پرستار و ایوب است منم.
من چندبار مردم....
هیچ وقت نگو که زینب کبری وفات کرد!
خواهر در کنار در و میخ و سر و تیر و گریه و جگر
شهیدشد!!!!
حالا همان خواهر دوباره در خطر است
آنکه سپر بود برای همه
ماهم باید سپر باشیم برای عمه!
السلام علیک یا زینب کبری
عقیلة العرب...
باحال مناسب بخوانید
تا آخر بخونید
#خانوم_زینب
#باحال_مناسب
#فور