eitaa logo
شیخ حسین بلبل زاده
392 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
»»» آیه ی روز : ********** وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ انبیاء - ١٠٧ ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم. ********** پیام ها: - حكومت بندگان صالح بر زمین تبلور لطف و رحمتى است كه در سایه رسالت بدست مى آید و هر آنچه از رحمت نبوى صلى الله علیه وآله كه در دنیا و آخرت نصیب افراد مى شود، پرتوى از رحمت الهى است. «و ما ارسلناك الا رحمة» - همه ى احكام و دستوراتى كه پیامبر اسلام آورده حتّى جهاد، حدود و قصاص و سایر كیفرها و قوانین جزایى، براى جامعه ى بشرى رحمت است. «و ما ارسلناك الاّ رحمة» - خداوند، «ربّ العالمین» و رسولش «رحمة للعالمین» است، یعنى تربیت واقعى در سایه هدایت انبیا امكان پذیر است. «رحمة للعالمین» - پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله براى همه ى انسان ها، در همه ى اعصار و تمامى مكان ها رحمت است و نیازى به پیامبر دیگرى نیست. «رحمة للعالمین» - رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله حتّى براى ملائكه مقرب الهى نیز رحمت است. «رحمة للعالمین» در حدیثى مى خوانیم كه جبرئیل به پیامبر صلى الله علیه وآله اظهار داشت كه رحمت تو مرا نیز شامل شد.(104) - دستورات اسلام جهان شمول است. «للعالمین» - یك انسان با اراده ى الهى مى تواند در تمام هستى اثر بگذارد. «للعالمین» ----- 104) تفسیر مجمع البیان. **********
»»» آیه ی روز : ********** لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا احزاب - ٢١ مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند. ********** نکته ها: «اُسوة» در مورد تأسّى و پيروى كردن از ديگران در كارهاى خوب به كار مى رود. در قرآن دوبار اين كلمه درباره ى دو پيامبر عظيم الشّأن آمده است: يكى درباره حضرت ابراهيم عليه السلام و ديگرى درباره پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله. جالب آن كه اُسوه بودن حضرت ابراهيم در برائت از شرك و مشركان است و اسوه بودن پيامبر اسلام در آيات مربوط به ايستادگى در برابر دشمن مطرح شده است. نقش پيامبر در جنگ احزاب، الگوى فرماندهان است: هدايت لشكر، اميد دادن، خندق كندن، شعار حماسى دادن، به دشمن نزديك بودن و استقامت نمودن. حضرت على عليه السلام فرمود: در هنگامه ى نبرد، خود را در پناه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله قرار مى داديم و آن حضرت از همه ى ما به دشمن نزديك تر بود. «اتّقينا برسول اللّه صلى الله عليه وآله فلم يكن منّا اقرب الى العدوّ منه»(379) اين آيه در ميان آيات جنگ احزاب است؛ امّا الگو بودن پيامبر، اختصاص به مورد جنگ ندارد و پيامبر در همه ى زمينه ها، بهترين الگو براى مؤمنان است. ----- 379) نهج البلاغه، حكمت 260. ********** پیام ها: - در الگو بودن پيامبر شك نكنيد. «لقد» - الگو بودن پيامبر، دائمى است. «كان» - گفتار، رفتار و سكوت معنادار پيامبر حجّت است. «لكم فى رسول اللّه اسوة حسنة» - معرّفى الگو، يكى از شيوه هاى تربيت است. «لكم - اسوة» - بايد الگوى خوب معرّفى كنيم، تا مردم به سراغ الگوهاى بَدَلى نروند. «رسول اللّه اسوة» - بهترين شيوه ى تبليغ، دعوت عملى است. «اُسوة» - كسانى مى توانند پيامبر اكرم را الگو قرار دهند كه قلبشان سرشار از ايمان و ياد خدا باشد. «لمن كان يرجوا اللّه ...» - الگوها هر چه عزيز باشند؛ امّا نبايد انسان خدا را فراموش كند. «رسول اللّه اُسوة - ذكر اللّه كثيرا» **********
»»» آیه ی روز : ****** وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَىَ بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ فصلت - ٥١ و هرگاه به انسان (غافل و بی‌خبر) نعمت دهیم، روی می‌گرداند و به حال تکبّر از حق دور می‌شود؛ ولی هرگاه مختصر ناراحتی به او رسد، تقاضای فراوان و مستمرّ (برای بر طرف شدن آن) دارد! ****** نکته ها: كلمه ى «نَأى » به معناى دور شدن است؛ و هرگاه با واژه «جانب» بكار رود، كنایه از تكبّر و غرور است. «نأى بجانبه» یعنى به خاطر نعمت و رفاه مغرور شد و متكبرانه خود را كنار كشید. كلمه ى «عریض» به معناى پهن و كنایه از دعاى زیاد است. سؤال: درآیه 49 خواندیم: «اذا مسّه الشرّ كان یؤوسا» همین كه شرّى به انسان رسید دچار یأس مى شود ولى در این آیه مى فرماید: «اذا مسّه الشرّ فذو دعاء عریض» همین كه شرّى به انسان رسد، دعایى طولانى دارد، سؤال این است كه چگونه انسان مأیوس دعا مى كند؟ پاسخ: مفسّران به این پرسش، پاسخ هاى متفاوتى داده اند: در تفسیر روح البیان چنین آمده است: بعضى مردم به هنگام گرفتارى مأیوس مى شوند و بعضى دیگر دعا مى كنند. برخى در پاسخ این سؤال گفته اند: انسان از اسباب عادّى مأیوس مى شود ولى از خدا درخواست مى كند. ولى لحن آیه توبیخ است و یأس از اسباب عادّى و توجّه به خدا كار نیكویى است و توبیخ ندارد. در تفسیر نمونه آمده است كه انسان ابتدا دعا مى كند ولى كم كم مأیوس مى شود و این دعا و یأس در دو مرحله است. شاید بتوان گفت كه مراد از دعا، استمداد از خداوند نیست، بلكه همان یأس است كه به صورت جزع و جیغ و ناله اظهار مى كند و هر دو آیه یك مسأله را مطرح مى كند لكن در یك جا مى فرماید: مأیوس است و در جاى دیگر مى فرماید: به خاطر یأس جیغ و داد مى زند، نظیر آیه ى «اذا مسّه الشر جزوعا» ****** پیام ها: - رفاه یا سختى در میدان زندگى براى بروز و ظهور خصلت هاى آدمى و آفات روحى اوست. «اذا انعمنا... و اذا مسّه الشّر» - رفاه، مایه ى غفلت است. «انعمنا... اعرض» - نعمت ها از خداست «انعمنا» ولى حوادث تلخ نتیجه عملكرد یا خصلت هاى بد خود انسان است. «مسّه الشّر» (شرّ به خدا نسبت داده نشده است) - انسان تربیت نشده كم ظرفیّت است. «اذا مسّه الشرّ فذو دعاء عریض» - مشكلات و تنگناهاى زندگى در مقابل نعمت هاى اعطا شده از سوى خداوند به او اندك است. (براى نعمت كلمه «انعمنا» آمده، ولى براى شرّ كلمه «مسّه» آمده كه به معناى تماس ساده است.) ******
»»» آیه ی روز : ********** أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىَ عَلَىَ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ زمر - ٥٦ (این دستورها برای آن است که) مبادا کسی روز قیامت بگوید: «افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره‌کنندگان (آیات او) بودم!» ********** نکته ها: «حسرت» به معناى پشیمانى شدید و «تفریط» به معناى كوتاهى كردن و «جَنب» به معناى جهت و ناحیه است. در روایات مى خوانیم كه: امامان معصوم علیهم السلام «جنب اللّه» هستند و در بیش از ده حدیث آمده كه كوتاهى در جنب اللّه، حمایت نكردن از امیرالمؤمنین علیه السلام است.(65) امام باقر علیه السلام مى فرماید: شدیدترین حسرت در قیامت براى علمایى است كه به علم خود عمل نكردند.65) تفسیر اطیب البیان. ********** پیام ها: - قیامت، روز حسرت است. «یا حسرتى » - ترك انابه و تسلیم و پیروى از وحى، كوتاهى كردن است. «فَرَّطْتُ» - از آن چه در كنار خداست باید پیروى كرد. «جنب اللّه» (كتاب خدا، اولیاى خدا، پیامبر خدا) - نتیجه ى تمسخر حقّ در دنیا، تحقیر خویش در قیامت است. «یا حسرتى - ساخرین» - قیامت، روز اقرار و اعتراف است. «فرّطت - كنت لمن الساخرین» - ریشه ى كوتاهى ها، سبك شمردن دستورات الهى و بدتر از آن مسخره كردن آنهاست. «لمن الساخرین» **********
»»» آیه ی روز : ********** أَوَلَمْ يَنظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَىَ أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ اعراف - ١٨٥ آیا در حکومت و نظام آسمانها و زمین، و آنچه خدا آفریده است، (از روی دقت و عبرت) نظر نیفکندند؟! (و آیا در این نیز اندیشه نکردند که) شاید پایان زندگی آنها نزدیک شده باشد؟! (اگر به این کتاب آسمانی روشن ایمان نیاورند،) بعد از آن به کدام سخن ایمان خواهند آورد؟! ********** نکته ها: «ملكوت» از «مُلك»، به معناى حكومت و مالكیّت است. اینجا به حكومت مطلقه ى خداوند بر هستى اطلاق شده است. ********** پیام ها: - نگاه اندیشمندانه، عمیق و متفكّرانه، ثمربخش و كارگشا مى باشد. (توجّه و اندیشه درباره ى باطن هستى و شیوه ى ارتباط آن با آفریدگار، آدمى را به خداوند مرتبط مى سازد، چنانكه توحید و نبوّت را باید با عقل و فكر فهمید، نه از روى تقلید). «أولم یتفكّروا، أولم ینظروا» - توحید، سرچشمه و پشتوانه ى نبوّت است و دقّت در ملكوت هستى، روشن مى كند كه این نظام رها شده نیست. «أولم ینظروا ... فباىّ حدیث» - بیشتر بدبختى ها به خاطر غفلت از یاد مرگ است. «عسى ان یكون قداقترب أجلهم» (یاد مرگ، در كاستن از لجاجت، مؤثّر است و مردم را به استفاده از فرصت و به ایمان آوردن پیش از فرا رسیدن مرگ، فرا مى خواند) - آفرینش هیچ ذرّه اى، بى هدف نیست. «من شى ء» - قرآن و آیات الهى، بهترین كتاب و سخن است و هیچ عذرى براى نپذیرفتن آنها نیست. «فبأىّ حدیث بعده» - كسى كه به قرآن و معارف آن ایمان نیاورد، دیگر به هیچ سخن هدایت بخشى ایمان نمى آورد. «فبأىّ حدیث بعده یؤمنون» - دقّت در نظام تكوین، سبب ایمان آوردن به نظام تشریع است. «أولم ینظروا... بعده یؤمنون» **********
»»» آیه ی روز : ********** يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىَ مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ لقمان - ١٧ پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن، و در برابر مصایبی که به تو می‌رسد شکیبا باش که این از کارهای مهمّ است! ********** نکته ها: مراد از «عَزم» در اینجا، یا عزم و اراده ى قطعى خداوند بر انجام این امور است و یا لزوم عزم و تصمیم جدّى انسان بر انجام آنها. با این كه در قرآن، 28 مورد در كنار نماز از زكات یاد شده؛ امّا در این جا كنار نماز امر به معروف ذكر شده است. شاید به خاطر آن كه در این آیه مورد خطاب فرزند است وفرزندان معمولاً ثروتى ندارند كه زكات بپردازند. «أقم الصّلاة وامر بالمعروف» حضرت على علیه السلام مى فرماید: در مشقت و سختى هایى كه در راه امر به معروف و نهى از منكر به تو مى رسد، صبر كن.(287) صبر، گاهى در برابر مصیبت است، «و بشّرالصّابرین . الّذین اذا أصابتهم مصیبة»(288) گاهى در برابر انجام وظیفه، «وامر بالمعروف و انه عن المنكر واصبر على ما أصابك) و گاهى در برابر گناه، چنانكه یوسف در زندان گفت: «ربّ السّجن أحبّ الىّ...» پروردگار! زندان نزد من بهتر از ارتكاب گناهى است كه مرا به آن مى خوانند، تا آنجا كه فرمود: «انّه مَن یتّق و یصبر فانّ اللّه لا یضیع اجر المحسنین»(289) ----- 287) تفسیر مجمع البیان. 288) بقره، 156 - 155. 289) یوسف، 90. ********** پیام ها: - یكى از وظایف والدین نسبت به فرزندان، سفارش به نماز است. «یا بُنىّ أَقِم الصّلاة» - پاكسازى درونى را با دورى از شرك و بازسازى روحى را با نماز آغاز كنیم. «لاتشرك... اقم الصلاة» - وجوب امر به معروف و نماز، مخصوص دین اسلام نیست. (قبل از اسلام نیز، لقمان سفارش به نماز كرده است) «یا بُنىّ أقم الصّلاة وامر بالمعروف» - فرزندان خود را از طریق سفارش به نماز، مؤمن و خدایى، و از طریق سفارش به امر به معروف و نهى از منكر، افرادى مسئول و اجتماعى تربیت كنیم. «یا بُنىّ أقم الصّلاة وامر بالمعروف» - آگاهى فرزندان خود را به قدرى بالا ببریم كه معروف ها و منكرها را بشناسند تا بتوانند امر و نهى كنند. «یا بُنىّ - وَ امُر - وَ انْهَ» - بعد از توجّه به مبدأ و معاد، مهم ترین عمل، نماز است. «أقم الصّلاة» - كسى كه مى خواهد در جامعه امر و نهى كند و قهراً با هوس هاى مردم درگیر شود، باید به وسیله ى نماز خودسازى و خود را از ایمان سیراب كند. «أقم الصّلاة وامر بالمعروف» - فرزندان خود را آمر به معروف و ناهى از منكر بار آوریم. «وامر بالمعروف...» - امر به معروف، همیشه قبل از نهى از منكر است. «وامر بالمعروف وانه عن المنكر» رشد معروف ها در جامعه، مانع بروز بسیارى از منكرات مى گردد. - در مسیر حقّ بودن كافى نیست، لازم است دیگران را نیز به مسیر حقّ دعوت كنیم. «وامر بالمعروف» چنانكه در سوره عصر مى خوانیم: «الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ» - در تبلیغ دین و اجراى فریضه ى امر به معروف و نهى از منكر، باید صبر و سعه ى صدر داشته باشیم. «واصبر على ما أصابك» نهى از منكر، با تلخى ها و نیش زدن هاى گناهكاران همراه است، مبادا عقب نشینى كنیم. - پدر حكیم، رسیدن سختى به فرزندش را مى پذیرد و فرمان صبر مى دهد، ولى ضربه به مكتبش را كه سكوت در برابر فساد باشد، هرگز. «و انه عن المنكر و اصبر على ما أصابك» - امر به معروف و نهى از منكر از مسایل مهم است و صبر در برابر آنچه در این راه به انسان مى رسد ارزش دارد. «انّ ذلك من عزم الامور» سیمایى از نماز به مناسبت سفارش به نماز و امر به معروف در این آیه، اكنون به توضیح مختصرى پیرامون این دو فریضه مى پردازیم: * نماز، ساده ترین، عمیق ترین و زیباترین رابطه ى انسان با خداوند است كه در تمام ادیان آسمانى بوده است. * نماز، ت **********
»»» آیه ی روز : ********** وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىَ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ لقمان - ١٤ و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازه‌ای را متحمّل می‌شد)، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می‌یابد؛ (آری به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است! ********** نکته ها: كلمه ى «وَهن»، به معناى ضعف جسمانى است، چنانكه «توهین» به معناى تضعیفِ شخصیّت است. دایره ى احسان، گسترده تر از انفاق است. احسان، شامل هر نوع محبّت و خدمت مى شود، ولى انفاق معمولاً در كمك هاى مالى به كار مى رود. در قرآن كریم، احسان به والدین در كنار توحید مطرح شده است. «و قَضى ربّك اَلاّ تعبدوا اِلاّ ایّاه و بالوالدین احسانا»(262) در آیه مورد بحث، ابتدا درباره ى نیكى به والدین سفارش شده، سپس به دوران باردارى مادر اشاره كرده تا وجدان اخلاقى انسان را تحریك و بیدار كند و به او تذكّر دهد كه گذشته ها را فراموش نكند. همواره به یاد داشته باشد كه مادرش او را حمل كرد و از شیره ى جانش به او داد و به خاطر آسایش او از خواب و خوراك خود صرف نظر كرد كه هیچ كس حاضر نبود چنین زحمت هایى را تحمّل كند. چون حقّ مادر بیشتر در معرض تضییع است و یا حقّ او بیش از پدر است، خداوند سفارش مخصوص نموده است. والدین و فرزند، حقوق متقابل دارند، در آیه ى قبل موعظه پدر نسبت به فرزند مطرح شد، و در این آیه احسان و سپاس فرزند نسبت به والدین. ----- 262) اسراء، 23. ********** پیام ها: - از سخن حقّ پیروى كنیم، چه موعظه ى بنده ى خدا باشد، «لقمان» و چه وصیّت خداوند سبحان. «وصّینا» - همه ى انسان ها، در هر رتبه و شرایطى كه باشند مدیون والدین هستند. «وصّینا الانسان» («الانسان»، شامل همه ى مردم مى شود) - احترام والدین، حقّى است انسانى نه فقط اسلامى، حتّى والدین كافر را باید احسان نمود. «وصّینا الانسان بوالدیه» - آن كه زحمت بیشترى مى كشد، باید به صورت ویژه تقدیر شود و نامش جداگانه برده شود. «والدیه - اُمّه» - در فرمان هاى عمومى، باید استدلال نیز عام باشد. (چون مخاطب، همه انسان ها هستند، باردارى مادران مطرح است كه مربوط به همه ى مردم است و هر انسانى مادر دارد). «حملته اُمّه» - به بهانه آن كه كارى، وظیفه ى طبیعى فردى است، نباید از سپاس و احسان او، شانه خالى كنیم. (باردارى، امرى طبیعى است، ولى ما مسئولیّت داریم كه به مادر احترام گذاریم و از زحمات او قدردانى كنیم). «حملته اُمّه» - یادى از گذشته ها كنیم تا روحیّه ى شكرگزارى در ما زنده شود. «حملته اُمّه» - دوران باردارى و شیردادن، از عوامل پدیدآورنده ى حقوق مادر بر فرزند و مهم ترین دوران شكل گیرى شخصیّت فرزند است. «حملة اُمّه... و فصاله» - جدا كردن كودك از شیر مى تواند در خلال دو سال باشد و واجب نیست بعد از پایان دو سال باشد. (كلمه ى «فصال»، به معناى بازگرفتن كودك از شیر است و «فى عامین»، نشان آن است كه در لابلاى دو سال نیز مى توان كودك را از شیر گرفت، گرچه بهتر است دو سال تمام شود.) - تحمّل سختى در راه انجام وظیفه، سرچشمه ى پیدایش حقوق فوق العاده است. كسانى كه با وجود ضعف و خستگى بار مسئولیّتى را بر دوش مى كشند، حقّ بیشترى بر انسان دارند. «وهناً على وهن» - سپاسگزارى از والدین، از جایگاه والایى نزد خداوند برخوردار است. «ان اشكر لى و لوالدیك» بعد از شكر خداوند، تشّكر از والدین مطرح است. - سرانجام همه ى ما به سوى خداست، پس از ناسپاسى نسبت به والدین بترسیم. «الىّ المصیر» - ایمان به رستاخیز، انگیزه ى عمل صالح از جمله احسان به والدین است. «الىّ المصیر» - حقِّ خداوند، بر حقّ والدین مقدّم است. «ان اشكر لى و لوالدیك» تشكّر و احسان به والدین، ما را از خداوند غافل نكند. در پایانِ پیام هاى این آیه، به طور گذرا به دو بحثِ احسان به والدین و شكر خداوند، اشاره اجمالى داریم: احسان **********
»»» آیه ی روز : ********** آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ حدید - ٧ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید؛ (زیرا) کسانی که از شما ایمان بیاورند و انفاق کنند، اجر بزرگی دارند! ********** نکته ها: خطاب این آیه به مؤمنان است و مراد از فرمان به ایمان، «آمنوا بالله و رسوله» عمل به لوازم ایمان است، چنانكه به دنبال آن مى فرماید: شما كه ادّعاى ایمان دارید، براى اثبات ادّعاى خود، باید در راه خدا انفاق كنید.(9) مراد از خلیفه بودن انسان در جمله «جعلكم مستخلفین فیه» یا آن است كه خداوند، انسان را جانشین خود در زمین قرار داده است، چنانكه آیه «انّى جاعل فى الارض خلیفة»(10) به آن اشاره دارد كه در این صورت معناى آیه چنین مى شود: اى مؤمنان! شما جانشین خداوند در زمین هستید و آنچه در اختیار دارید، ملك خداست در نزد شما، پس از آنچه خدا به شما عطا كرده، به دیگران نیز انفاق كنید. معناى دیگر آن است كه شما مردمانِ امروز، جانشین پیشینیان خود هستید و اموالى كه در دست شماست، قبلاً در دست آنها بوده است، پس از این اموال انفاق كنید كه روزى شما نیز نخواهید بود و این اموال در دستِ وارثان شما خواهدبود.(11) ----- 9) تفسیر المیزان. 10) بقره، 30. 11) تفسیر المیزان. ********** پیام ها: - ایمانى ارزشمند است كه همراه با كمك به فقرا باشد. «آمِنوا... أنفِقوا» - انفاقى ارزشمند است كه برخاسته از ایمان و انگیزه الهى باشد. «آمِنوا... أنفِقوا» - هر چه انسان دارد، عاریه و امانت است، مالك اصلى فقط خداست. «جعلكم مستخلفین فیه» - گرچه ایمان و انفاق، تكلیف و وظیفه است، ولى خداوند براى آن پاداش قرار داده است. «فالّذین آمنوا... و أنفقوا لهم أجر كبیر» آرى پاداش، كلید تشویق به عمل است. **********
»»» آیه ی روز : ********** بَلِ اللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ آل عمران - ١٥٠ (آنها تکیه‌گاه شما نیستند،) بلکه ولی و سرپرست شما، خداست؛ و او بهترین یاوران است. ********** نکته ها: در آیه قبل سخن از اطاعت كفّار بود، نه مولى گرفتن آنان، كه این آیه مى گوید: خداوند مولاى شماست، پس معلوم مى شود هر كس كفّار را اطاعت كند، در حقیقت آنان را مولى گرفته است. انگیزه ى ارتداد و اطاعت از كفّار، كسب عزّت و قدرت است. قرآن در این آیه و آیاتى نظیر آن، این خیال واهى را رد مى كند و مى فرماید: «انّ القوّة للّه جمیعاً»[162] و «فانّ العزّة للّه جمیعاً»[163] ----- 162) بقره، 165. 163) یونس، 65. ********** پیام ها: - ولایت و اطاعت، در خداوند منحصر است. «بل اللّه مولیكم» - ولىّ گرفتن خداوند، سبب پیروزى شماست. «مولیكم و هو خیر الناصرین» **********
»»» آیه ی روز : ********** فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىَ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ زمر - ٤٩ هنگامی که انسان را زیانی رسد، ما را (برای حلّ مشکلش) می‌خواند؛ سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتی دهیم، می‌گوید: «این نعمت را بخاطر کاردانی خودم به من داده‌اند»؛ ولی این وسیله آزمایش (آنها) است، امّا بیشترشان نمی‌دانند. ********** نکته ها: در قرآن بارها از این مطلب سخن به میان آمده است كه انسان هنگام خطر به خداوند رو مى كند ولى همین كه از خطر رهایى یافت، خدا را فراموش مى كند كه این نشانه ناسپاسى انسان است. ********** پیام ها: - انسان موجودى آسیب پذیر است. «مسّ الانسان ضُرّ» - انسان به قدرى عاجز است كه به مجرّد رسیدن خطر فریاد مى زند. «مَسّ الانسان ضُرّ دَعانا» - تلخى ها، نتیجه ى عملكرد انسان و مایه ى آزمایش است، ولى نعمت ها لطف الهى است. «مسّ الانسان ضُرّ... خوّلناه نعمة منا» - فشارها و حوادث انسان را به ناتوانى خود معترف و فطرت خداجویى را در انسان بیدار و شكوفا مى كنند. «فاذا مسّ الانسان ضُرّ دعانا» - نیایش خالصانه سبب جلب رحمت خداست. «دعانا... خوّلناه نعمة» - رفاه و آسودگى، بستر غفلت و غرور است. «خوّلناه نعمة... انّما اوتیته على علمٍ» - انسان، موجودى ناسپاس است. «خوّلناه نعمة... انّما اوتیته على علمٍ» - آنچه مورد انتقاد است نادیده گرفتن لطف خداست، نه آنكه علم و دانش در رشد و توسعه زندگى بى اثر است. «قال انّما اوتیته» - بیشتر مردم نمى دانند كه نعمت ها و تلخى ها وسیله آزمایش هستند تا سپاسگزار و ناسپاس از هم شناخته شوند. «بل هى فتنة ولكن اكثرهم لا یعلمون» **********
»»» آیه ی روز : ********** فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ توبه - ١٢٩ اگر آنها (از حق) روی بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت می‌کند؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ بر او توکّل کردم؛ و او صاحب عرش بزرگ است!» ********** نکته ها: در آیه ى قبل، سخن از رأفت ودلسوزى پیامبر بود، در این آیه مى فرماید: مبادا كسى خیال كند كه سوز، تلاش و رأفت آن حضرت به مردم به خاطر نیازِ به مردم بوده است، زیرا اگر همه ى مردم از او اعراض كنند، خدا با اوست. همان گونه كه اگر همه ى مردم رو به خورشید كنند یا پشت به آن، هیچ اثرى در خورشید ندارد. امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از «عرش عظیم»، «مُلك عظیم» است. [195] خدایى كه نظام عظیم هستى را حفظ وتدبیر مى كند، انسان كوچكى را نیز مى تواند تحت الطاف خویش نگهدارى كند. امام حسین علیه السلام در دعاى عرفه خطاب به خداوند عرض مى كند: «ماذا وَجَد مَن فَقدك و ماذا فَقَد مَن وجدك؟» هر كه تو را ندارد، چه دارد؟ و هر كه تو را دارد، چه ندارد؟ ----- 195) تفسیر نورالثقلین ؛ توحیدصدوق، ص 321. ********** پیام ها: - رویگردانى مردم از دین، نباید در ایمان و روحیّه ى ما تأثیر گذارد.«فان تولّوا فقل حسبى اللَّه» - كسى كه خدا دارد، چه كم دارد؟ «حسبى اللَّه» - توكّل بر خداوند، رمز غلبه بر مشكلات است. « فان تولّوا فقل... علیه توكّلت» «اَلحَمدُللَّه ربّ العالَمیِن» **********
»»» آیه ی روز : ********** إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ فاطر - ٢٩ کسانی که کتاب الهی را تلاوت می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، تجارتی (پرسود و) بی‌زیان و خالی از کساد را امید دارند. ********** نکته ها: در آیه قبل سخن از این بود كه تنها علما خشیت الهى دارند، گویا این آیه سیماى علماى واقعى را شرح مى دهد كه آنان: اُنس با قرآن دارند. نماز به پا مى دارند و انفاق آنان خالصانه است زیرا هم عَلَنى انفاق مى كنند و هم پنهانى و اگر ریاكار بودند تنها علنى انفاق مى كردند. «تبور» از «بوار» به معناى كسادى شدید در تجارت است. از آنجا كه این امر موجب فساد و نابودى است به هلاكت هم بوار گفته مى شود. در آیه قبل «یخشى اللّه» مطرح شد و در این آیه «یرجون»؛ آرى، مردان خدا میان خوف و رجا هستند.(573) در قرآن بارها نماز و قرآن، در كنار هم مطرح شده اند: «یتلون كتاب اللّه و اقاموا الصلاة»(574) كتاب خداوند را تلاوت مى كنند و نماز به پا مى دارند. «یمسّكون بالكتاب و اقاموا الصلاة»(575) به كتاب آسمانى تمسك مى كنند و نماز به پا مى دارند. «اتل ما اُوحى الیك من الكتاب و اقم الصلاة»(576) آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده تلاوت كن و نماز به پا دار. امتیازات تجارت با خدا - آنچه از سرمایه داریم، (سلامتى، علم، عمر، آبرو، مال و...) از اوست پس به خود او بفروشیم. آرى، اگر فرزندى زمین و مصالح و پولى از پدر گرفت و منزلى ساخت بعد افرادى خریدار منزلش شدند كه یكى از آنان همان پدر بود، عقل و وجدان مى گوید خانه را به پدر بفروشد، زیرا خود فرزند و تمام دارایى هایش از اوست و فروش به بیگانه جوانمردى نیست. - خداوند به بهاى بهشت ابدى مى خرد، ولى دیگران هر چه بخرند، ضرر و خسارت است، چون ارزان مى خرند و زودگذر است. - خداوند كم را مى پذیرد، «فمَن یَعمل مثقال ذرّة» ولى دیگران كم را نمى پذیرند. - خداوند، از روى عفو و اغماض، عیب جنس را مى پوشاند و با همان نواقص مى خرد. در دعاى بعد از نماز مى خوانیم: خداوندا! اگر در ركوع و سجود نمازم خلل و نقصى است نادیده بگیر و نمازم را قبول فرما. در دعاى ماه رجب مى خوانیم: «خاب الوافدون على غیرك و خسر المتعرّضون الاّ لك»(577) یعنى باختند كسانى كه در خانه غیر تو آمدند و خسارت كردند كسانى كه به سراغ دیگران رفتند. ----- 573) تفسیر اطیب البیان. 574) فاطر، 29. 575) اعراف، 170. 576) عنكبوت، 45. 577) مفاتیح الجنان. ********** پیام ها: - تلاوت قرآن (گرچه مستحب است،) امّا قبل از واجبات آمده است. «یتلون... اقاموا... انفقوا» - فكر و فرهنگ، مقدّمه ى عمل است. «یتلون كتاب اللّه - اقاموا الصلاة» - كسى كه عاشقانه مكتب را بپذیرد، نماز و انفاقش قطعى است. (تلاوت كتاب به صورت مضارع آمده كه نشانه تداوم عمل و علاقه به تلاوت است، «یتلون» ولى نماز و انفاق به صورت ماضى آمده كه نشانه قطعى بودن انجام آن است.) «اقاموا - انفقوا» - نماز، باید با رسیدگى به محرومان همراه باشد. «اقاموا - انفقوا» - دارائى هاى انسان، داده الهى است. «رزقناهم» - اگر توجّه داشته باشیم كه دارائى هاى ما از خداوند است، در انفاق، بخل نمى ورزیم. «انفقوا مما رزقناهم» - بخشى از داده ها انفاق شود، باقى براى خودتان است. «مما رزقناهم» (كلمه «مِن» به معناى بعضى است) - مورد انفاق، تنها مال نیست بلكه از علم و آبرو و قدرت نیز باید به مردم كمك كرد. «ممّا رزقناهم» - انفاق، هم سرى باشد هم آشكارا. (در انفاق پنهان، خلوص آدمى رشد مى كند و در انفاق آشكار، مردم تشویق مى شوند.) «سرّاً و علانیة» البتّه انفاق مخفیانه برترى دارد، لذا نام آن قبل از انفاق علنى برده شده است. «سرّاً و علانیة» - امید به رستگارى، باید با فكر و عمل و انفاق همراه باشد وگرنه امید بدون كار، پندارى بیش است. «یتلون، اقاموا، انفقوا، یرجون» - با داشتن علم و خشیت الهى (كه در آیه قبل بود) و با تلاوت قرآن و اقامه نماز و كمك به محرومان، باز هم خود را مستحقّ ندانید، تنها امیدوار باشید. «یرجون» - در معامله با خدا، حتّى یك درصد زیان نیست. «تجارة لن تبور» - گمان نكنید با انفاق، مال شما تمام مى شود. «تجارة لن تبور» - در فرهنگ اسلام، دنیا بازار است و انسان فروشنده و نعمت هاى الهى، سرمایه و انتخاب مشترى با انسان است. او مى تواند با خدا معامله كند و مى تواند غیر خدا را انتخاب كند. **********