◾️#خاطره_شهید♥️😅
___
چند روز قبل از عملیات بصرالحریر، با جمعی از دوستان ، شامل سید ابراهیم،ابو عباس، ابو زینب، دانیال، سید سجاد و... نشسته بودیم.
شهید صدرزاده با حالت خیلی جدی رو به یکی از بچه ها،شروع کرد به تعریف کردن خواب دیشبش:
خواب دیدم که قیامت شده ،حساب کتاب و پل صراط و...
خلاصه بهش گفت : من تا اومدم از پل صراط رد بشم، پاهام لرزید و از پل افتادم و دست و پاهام شکست،
خیلے غصه خوردم و حالم گرفته بود که سنگینی بار گناه و معصیت، نذاشته از پل رد بشم و وسط راه سقوط کردم... 💔
با خودم درگیر بودم که تو (اشاره به همون رزمنده) اومدی و خیلی سبکبال و با شادی داشتی از پل عبور میکردی
که متوجه آه و ناله ی من شدی و دلت به حالم سوخت و چون دست و بالم شکسته بود، من رو روی پشتت سوار کردی و با خیال راحت از پل صراط عبور کردی...😁😃
خلاصه، رسیدیم دم در بهشت...
تو هم یه حس خیلی خوبی داشتی و از اینکه تونسته بودی من رو هم از پل رد کنی، احساس غرور میکردی...
نگهبان بهشت تا چشمش به ما افتاد و دید من روی پشت تو ام، با صدای خیلی محکمی رو به من گفت : خودت بیا تو و افسار .... رو ببند دم در😂😂
کل بچه ها از خنده ترکیدن...🤣
اینقدر جدی تعریف میکرد که تا لحظه ی آخر هیچ کس فکر نمیکرد سید داره همه رو فیلم میکنه!
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی شهیدمرتضےعطایی
ً
🤣#کانال_بمب_خنده_لطیفه🤣
#خنده_دار_ترین_کانال_ایتا
↯🇯🇴🇮🇳 ↯
🆔@m_bmbkndhvltifh