مصاحبه آیتالله العظمی خامنهای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363
صفحه ششم
🔹در اثناى صحبت بود یکى از حضار از خودهایمان از آن چند نفرى که ما با هم بودیم گفت خوب است ما برویم خودمان از پاریس سؤال کنیم این مشکلى ندارد، تلفن توى اطاق دیگرى بود شهید مطهرى پا شد رفت آنجا و گفتش که من مىروم صحبت مىکنم رفت و بعد از اندکى ایشان برگشت گفتش که بله، حالا آن طرف خط با ایشان کى صحبت کرده بود من درست نمىدانم، بین یکى دو نفر در ذهنم مردد است چون یقین ندارم ...نه آقاى فردوسى بود نه آقاى محتشمى، حالا یکى دو نفر دیگر از آن طرف صحبت کرده بودند و گفته بودند که بله امام قبول کردند و شما هم بیخود اصرار نکنید و اینها، ایشان گفته بود که ... دیگر حالا لابد کرده بودند، من آنى که پیش خودمان اتفاق افتاده آن را من نقل مىکنم، یعنى روایتى است که از حادثه مشهود خودم دارم مىگویم ... احتمال دارد دیگر، لابد اینجور بوده. آن آقایى که پشت خط بود به شهید مطهرى گفته بود که شماها بیخود اصرار مىورزید که این راهى تغییرش بدهید امام همان را قبول کردند، ایشان گفته بود ما خب این دو تا تغییر که بهتر است که ما این را توانستیم به گردن بختیار بگذاریم و بقبولانیم آن طرفى که پشت خط بود گفته بود که نه، اصرار خیلى نکنید و کارى کنید که به ساعت ۸، اخبار بعدازظهر که ساعت ۸ هست برسد این، ایشان برگشت گفت بله امام قبول کردند و مىگویند اصرار هم نکنید ما گفتیم خب حالا این دو تا اصلاحى که ما کردیم لااقل این دو تا اصلاح پس باشد. همان ساعت علماى قم و آیتاللَّه منتظرى و همه، علمایى که از شهرستانها آمده بودند و عدهاى که به احتمال ورود امام آمده بودند تهران، اینها همه در دبیرستان علوى دخترانه، دبیرستان علوى اسلامى آنجا جمع بودند و قرار بود که ما هم برویم آن جا.
🔸ما بلند شدیم رفتیم آنجا توى آن جلسه و به عنوان یک خبر جدید این مطلب را یادم نیست حالا یا شهید بهشتى یا شهید مطهرى گفتند در آن مجلس، که بله یک چنین اعلامیهاى بختیار داده و ظاهراً امام هم قبول کردند. در مجلس برادرانى از جمله آیتاللَّهالعظمى منتظرى گفتند نه، امام این را قبول نمىکند، قبول نکرده، خب این همان نظر ماها بود یعنى ما هم فکر مىکردیم که این غیر قابل قبول است براى امام، اما آن تلفنى که شده بود، طبعاً آن تلفن نشان مىداد که امام قبول کردند. دوستان ما که در آن جلسه بودند گفتند که نه این را ما خودمان با پاریس تماس گرفتیم قبول کردند امام، ایشان مىگفتش که آقاى منتظرى مىگفتند که نخیر، من باور نمىکنم تا خودم صحبت بکنم با پاریس و جلسه طول کشید و بگومگوهایى توى آن جلسه شد سر همین قضیه که آیا امام حالا این متن جدید و اصلاح شده را قبول مىکنند یا نمىکنند، همه ما معتقد بودیم که اگر قبول بکنند امام، کار عجیبى انجام گرفته، این را همه دانستند منتها چون آن جمع موجود توى آن جلسه سابقه آن تلفن را هم نداشتند و خودشان با پاریس صحبت نکرده بودند مایل بودند که خودشان مستقیم صحبت بکنند. به نظرم مىرسد که آقاى منتظرى تلفن کردند به پاریس و گفتند اینى که من مىگویم بنویسید ... یا شاید هم ضبط کردند من حالا آنى که توى ذهن من است این است، که ایشان گفتند که آنى که من مىگویم بنویسید و خدمت امام بگویید و جواب ایشان را به من بگویید و ما رفتیم مدرسه رفاه منتظر جواب امام بودیم که نیمه شب آن اعلامیه کوتاه حضرت امام رسید که نخیر من به کسى قول ندادم قبول هم نمىکنم، تا استعفاء هم ندهد تا چه نکند من قبول نخواهم کرد که آن پخش شد در همهى کشور و فردا در روزنامهها نوشتند و نمىدانم در رادیو هم، رادیو گمان نمىکنم گفته باشند اما در روزنامهها که نوشتند. این آن تکه جالب و ناگفته این خاطره بود که چون نشنیده بودم من که کسى گفته باشد.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیتالله العظمی خامنهای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363
صفحه هفتم
🔹بعضىها هم توى بعضى از نوشتجات و اینها دیدم که یک ذره هم توأم با تحریف و اینها هم گفتند، بله این مال آن شب بود و اما مسأله تحصن. آن شبى که قرار بود ما صبح برویم تحصن بکنیم آن روزى بود که امام قرار بود بیایند، نیامدند و ما رفتیم در #بهشت_زهرا و شهید بهشتى سخنرانى کردند و بنده قطعنامه را خواندم، آن روز بهشت زهرا این جورى بود دیگر؟ یک سخنرانى شهید بهشتى کردند بعد هم یک قطعنامهاى تهیه کرده بودیم من هم رفتم قطعنامه را خواندم و برگشتیم. وقتى که برگشتیم صحبت شد که حالا قدم بعدى چى باشد؟ فکر تحصن در تهران بىارتباط به تجربه تحصن در مشهد نبود، یعنى تجربهى موفق تحصن بیمارستان مشهد تشویقکننده بود به این تحصنى که در تهران انجام گرفت.
🔸مدتى بحث شد که کجا تحصن انجام بگیرد، بعضى مىگفتند در مسجد بازار مسجد امام که آن وقت اسمش مسجد شاه بود آنجا تحصن انجام بگیرد، بعضى جاهاى دیگر را پیشنهاد مىکردند یک وقت پیشنهاد دانشگاه هم شد که دیدیم بسیار جالب و از همه جهت این خوب هست لذا بود که حرکت کردند صبح، برادرها صبح زود رفتند دانشگاه منتها خوف این بود که دانشگاه را ببندند، قبلاً ما فرستادیم با آن رئیس آن وقت، رئیس نه، رئیس دانشگاه نخیر، با یکى از مسؤولین دانشگاه آن شخصى بود که بعدها به نظرم رئیس دانشگاه شد آن وقت یکى از دستاندرکارهاى دانشگاه بود تفاهم کردیم مشکلات زیادى هم سر راه ما انصافاً درست کردند اما مسجد خوشبختانه باز بود، ما رفتیم داخل مسجد و فوراً آن اطاقک سر مسجد را آنجا را ستاد کارها قرار دادیم و بلافاصله یک اعلامیه منتشر کردیم یعنى اولین کارى که کردیم یک اعلامیه نوشتیم گفتیم که این اعلامیه پخش بشود و ما حضورمان در اینجا آن وقتى فایده خواهد داشت که زبان و بیان همراهش باشد و این کار را کردیم و این سیاست را ما تا آخر هم ادامه دادیم و همین بود که اثر کرد، زیرا که اگر سخنرانىها و اعلامیهها نبود مفهوم نمىشد که چکارى انجام گرفته، نه مردم در جریان قرار مىگرفتند و تبلیغات دستگاه هم مىتوانست شاید آن را جور دیگرى جلوه بدهد لذا بود که چند تا برنامه در دانشگاه بود
🔹یکى سخنرانیهایى بود که مستمراً در مسجد دانشگاه انجام مىگرفت که همه ماها هر کدام یک برنامه سخنرانى را اینجا گذاشتیم و دیگران سخنرانى مىکردند، یکى اعلامیهها بود، یکى هم یک نشریه، یک بولتن روزانه ما منتشر مىکردیم، الان درست یادم نیست، دو تا بولتن ما منتشر کردیم یکى در دانشگاه، گمانم اسمش تحصن بود، گمانم اسمش تحصن، اصلاً گذاشتیم تحصن، یکى هم در هنگام تشریف آوردن امام، یعنى هنگام ورود امام، بعد از ورود امام در مدرسه رفاه دادیم که آن را من یکى دو شمارهاش را دارم، یک وقتى توى کاغذهایم دیدم که از این دومى یکى دو شماره هست که نشاندهنده سبک روحیات و افکار و آن هیجانات و احساسها و دیدهاى خیلى ابتدایى نسبت به حوادث بىسابقه و سریع آن روز ماست که آدم حالا نگاه مىکند مىبیند که با مسائل چگونه برخورد مىکرده. بههرحال مسألهى تحصن هم به این شکل آغاز شد.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیتالله العظمی خامنهای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363
صفحه هشتم
🔹خبرنگار: روز ۲۲ بهمن شما کجا تشریف داشتید؟
🔸روز ۲۲ بهمن یک سابقهاى دارد. روزهایى که امام تشریف آورده بودند مىدانید دیگر، مقر کارها در مدرسه رفاه بود، امام محلشان در دبستان علوى شماره ۲ بود؛ که باید خیابان ایران را یعنى کوچه مستجاب را باید طى مىکردیم و از خیابان ایران هم مقدارى مىگذشتیم مىرفتیم مىرسیدیم آنجا و تمام این مسیر هم مىدانید دیگر پر بود از جمعیت تمام ساعات روز، یعنى گروههایى که ... فشرده، که نمىشد آنجا بمانند، بله. ساعتهاى متمادى مردم در تمام سطح خیابان و کوچههاى اطراف همینطور ایستاده بودند منتظر، که گروه گروه، دسته دسته بروند امام را تا حیاط پر مىشد امام را زیارت مىکردند یک دستى تکان مىدادند و مردم امام را مىدیدند و به هیجان مىآمدند و عدهاى غش مىکردند و آنها مىرفتند از منزل بیرون، عده دوم مىآمدند و تمام ساعات روز تقریباً پیش از ظهر مردها بودند، بعدازظهر زنها، به نظرم این جورى بود، پر بود.
🔹 ما یک ستاد جدید هم تشکیل دادیم در دبیرستان علوى اسلامى براى کارهاى تبلیغات و مسائل همین اعزام افرادى به کارخانهها براى اینکه کارگرها را توجیه بکنند و از نفوذ بعضى از عناصر در کارخانهها که داشت انجام مىگرفت جلوگیرى کنند و کارهاى تبلیغاتى گوناگون دیگر، که آن مادر دفتر تبلیغات امام هست که سازمان تبلیغات اسلامى و #مدرسه_شهید_مطهرى و #دفتر_تبلیغات_امام همه از همان تشکیلات کوچولوى آن روز سرچشمه گرفت و منشعب شد.
🔸یک روز من داشتم بین این دو سه تا مقر را براى یک کارى با سرعت با عجله مىرفتم یکى از دوستان من را نگه داشت گفت شماها اینجا مشغول کارهاى خودتان هستید توى این کارخانهها عوامل کمونیست رفتند دارند کارگرها را تحریک مىکنند، دارند تخریب مىکنند، دارند کارهاى بد انجام مىدهند، من خیلى به نظرم جدى نیامد، اصلاً حساس نشدم نسبت به این مسأله از بس کار زیاد بود.
🔹مىدانید آن روزها لحظات آن قدر پر حادثه بود که قدرت ذهنى و حتى چشم انسان قادر نبود که همه این حوادث را ببیند، تمام مشکلات و فتوحات و حوادث و تازههاى کشور در این محدوده مکانى کوچک و در آن چند روز داشت خودش را نشان مىداد و بر یک عده معدودى تحمیل مىشد که اینها باید اینها را حل و فصل مىکردند، لااقل مىدیدند و واقعاً چنین قدرتى وجود نداشت براى هیچکس، خیلى مشکل بود، خیلى روزهاى دشوار و پر حادثهاى بود.
🔸من خیلى برایم این مطلب حساس نیامد، رفتم در آن محلى که داشتیم توى همان دبیرستان علوى، یک نفر دیگر یا همان برادر آمد یک گزارش مفصلترى داد من احساس کردم که یک حادثهاى است و بروم ببینم، پرسیدیم کجا بیشتر حساس است، یک کارخانهاى را اسم آوردند گفتند توى این کارخانه عدهاى هستند و اینها، من گفتم من خودم بروم ببینم که چه خبر است. رفتم توى کارخانه دیدم بله کارگران این کارخانه ۸۰۰ نفر بودند، ۵۰۰ دختر و پسر کمونیست بر اینها اضافه شده بودند و مىدانید خانوادهاى تشکیل مىشود در منطقه کارگرى یک بخشى از منطقه کارگرى تهران، یعنى کارخانههاى زیادى نزدیک هماند که هر حادثهاى در یکى از این کارخانهها مىتوانست که با سرعت سرایت کند به جاهاى دیگر و معلوم شد که یک پایگاه اینها مىخواستند درست کنند و همین جا را پایگاه قرار دادند با یک حرکات تند و سختى، تهدید به قتل، مثلاً مدیر یا مدیر فنى یا مثلاً مدیرعامل یا این طور چیزها که حالا نسبت به مدیرعامل و اینها که ما فرارى هم بودند، مدیرعامل و اینهایش ظاهراً نبودند هم خیال مىکنم آنجا، لکن نسبت به همهى کسانى که توى آنجا یک مسؤولیتهایى داشتند که به یک نحوى به مدیرعامل ارتباط پیدا مىکرد یک نوع شدت عمل بهوجود بیاید که کارگرها احساس پیروزى بکنند و با یک نقطهنظر خاص و با یک جهتگیرى خاصى چیز بکنند. من رفتم آنجا دیدم وضع این جورى است و مشغول حل و فصل قضایا شدم روز من آنجا گذشت، این روز مثلاً ۲۱ بهمن بود.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیتالله العظمی خامنهای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363
صفحه نهم
🔹روز ۲۲ بهمن من در این کارخانه بودم یعنى توى این کارخانه بودم که خبر پیروزى بر آن گروهى که رفته بودند نیروى هوایى را چیز بکنند را شنیدم که از لشکر گارد حمله کرده بودند به نیروى هوایى و شکست خوردند به وسیله مردم و به وسیله نیرو تار و مار شدند آن را شنیدم و در راه بازگشت از آن کارخانه بود که دیدم که رادیو گفتش که صداى انقلاب اسلامى ایران، ماشین را نگه داشتم از ماشین آمدم پایین روى زمین خیابان افتادم زمین و سجده کردم، یعنى به قدرى براى من عجیب بود این حادثه اگر چه بعد از آمدن امام خب معلوم بود که حادثه اتفاق افتاده، اما اینکه از صداى ایران، از فرستنده رسمى کشور این صدا به گوش من برسد این براى من یک چیز اصلاً باورنکردنى بود و این حرف خندهآور را هم به شما بگویم که من تا مدتها شاید تا چند هفته دائماً این فکر و این شک براى من پیش مىآمد که من نکند خواب باشم و کارى مىکردم که اگر خوابم از خواب بیدار بشوم، دیدم نخیر از خواب بیدار نمىشوم و معلوم شد که نخیر بیدارى است و واضحترین و جدىترین و اصیلترین حوادث بیدارى دوران عمر ما هم هست و در این راه بودم من.
🔸خبرنگار: در طول انقلاب شما با شخصیتهاى زیادى که الان میان ما نیستند و به ملأ اعلى پیوستند بودید، خوب است که الان یک یادى هم از آنها بشود اگر خاطره خاصى از این شهدا در ارتباط با آن روزها دارید این را بفرمایید.
🔹این از آن سؤال قبلى هم سختتر است، خب من با خیلى از این شهداى نامدار و معروف معاشرت داشتم، مأنوس بودم، روزها و شبهاى زیادى را با اینها گذراندیم، با هم بودیم و در همین ایام هم ما تقریباً دائماً با هم بودیم، کمتر ساعاتى بود که ما چند نفر از هم جدا بشویم. چند چیز ما را به هم متصل مىکرد یکى شوراى انقلاب بود که تمام کارها و بارها آن روز بر دوش شوراى انقلاب بود حتى بعد از تشکیل دولت موقت هم باید در حقیقت همین عده بودند که کارها را روبراه مىکردند. رادیو را باید مواظب مىبودیم، پادگانها را باید مواظب مىبودیم، مردم همین کسانى شاید عدهاى به تحریک گروهکها، اسلحهخانهها را غارت مىکردند باید مواظب بودیم، از جاهاى مختلف مراجعه مىکردند مشکلات فراوانى وجود داشت باید مراقبت مىکردیم، تمام مسائل به این جمع مربوط مىشد لذا بود که ما دائماً با هم بودیم و با همه اینها من خاطره دارم و واقعاً عاجزم از اینکه بتوانم یکى از این خاطرات را جدا کنم. البته آن شب ۲۲ بهمن یا شب ۲۱ بهمن یادم نیست حالا یکى از این شبها بود، این شبها این شبهاى از هفده هیجدهم بهمن تا آن طرف و به خصوص از ۱۹ بهمن که نیروى هوایى آن رژه را در حضور امام راه انداختند که خب خیلى مسأله جدىتر شد احتمال کودتا و این چیزها بود دیگر، خب مىدانید دیگر گمان کودتا... بله کاملاً گمان کودتا مىرفت و بعدها هم در خلال این نوشتجاتى که بعضى از این فراریها نوشتند و البته راست و دروغ سر هم کردند چیزهایى را نوشتند، از لابه لاى حرفهاى آنها آدم با اینکه انکار مىکنند مىشود فهمید که واقعاً اینها قصد داشتند که یک حرکتى اگر بتوانند انجام بدهند اگر چه نمىتوانستند، یعنى چنین امکانى نداشت، کودتا به معناى سرکوب میلیونها آدم بود خب ... بله یعنى مثلاً مىتوانستند بیایند چند تا تانک دیگر توى خیابانها بیاورند، بود تانکها، یا یک چند تا مثلاً گلوله بیشتر به مردم بزنند، چند جا را بمباران کنند، چیزى که حاجت آنها را برآورده کند اصلاً برایشان ممکن نبود چون همه مردم را بایستى از بین مىبردند لکن نسبت به مقر حضرت امام و همچنین مدرسه رفاه که محل اجتماع ما بود و #دولت_موقت هم که روز ۱۵ بهمن تشکیل شده بود ۱۴ یا ۱۵ بهمن تشکیل شد در همان مدرسه رفاه کارهاى خودش را شروع کرده بود، نسبت به این دو جا احتمال حملات بیشترى وجود داشت ممکن بود مثلاً مىگفتند ممکن است بیایند بمباران کنند یا چتربازهایى را پیاده کنند آنجا یک کارهایى را انجام بدهند به خصوص بعد از آنى که [نقص] مثلاً فرض کنید که خمپاره بود، شاید بعضى از چیزهاى خطرناک بود، ممکن بود با یک آتشسوزى ناگهان یک انفجار بزرگ بوجود بیاید یک چنین چیزهایى احتمالش بود یعنى یک خطرهاى اینجورى بههرحال جدى بود.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیتالله العظمی خامنهای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363
صفحه دهم
🔹شبها که مىشد مصراً از ما مىخواستند که ما برویم و در جاهاى مختلفى قرار بگیریم، در یک جا نباشیم براى اینکه اگر چنانچه یک حادثهاى پیشامد کرد همه با هم از بین نروند و چند نفرى بمانند. ما البته خودمان ترجیح مىدادیم برویم مدرسه علوى و در همانجایى که امام اقامت دارند ما هم همان جاها باشیم، دوست مىداشتیم، شنیدیم، خبر آوردند براى ما که امام گفتند نه، اینجا جمع نشوند همه و متفرق بشوند. دو تا از آن شبهاى جدا جدا در منازل گوناگون خوابیدن را من با مرحوم #شهید_بهشتى و #شهید_باهنر بودم یعنى دو شب را با هم بودیم...ما منزل حاجى لبانى بودیم، حاج #محسن_لبانى، من و مرحوم شهید بهشتى و شهید باهنر دو شب را در منزل ایشان که همان نزدیک بود چون خانههایى را انتخاب مىکردیم که نزدیک به آنجا باشد و هر جمعى توى یک خانهاى زندگى مىکردند. آن شبها را من فراموش نمىکنم که ما فکر مىکردیم، مطالعه مىکردیم، با هم بحث مىکردیم که فردا را چگونه برنامهریزى کنیم و چه بکنیم و دائماً صداى انفجار و گلوله و حتى گلولههاى منورى که به طرف، تصور ما این بود که به طرف بیت امام پرتاب مىشود آنها را دائماً مشاهده مىکردیم، خیلى شبهاى هیجانانگیز و بىنظیرى بود واقعاً...
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
اعلامیه تحصن روحانیت انقلابی در دانشگاه تهران 8بهمن1357
بسمه تعالی
🔹ملت مسلمان ایران، حکومت غیرقانونی و غاصب #شاپور_بختیار در بیشرمی و اهانت به حیثیت ملت ایران روی پیشینیان نوکرصفت خود را سفید کرد. در روز جمعه 6بهمن در #تهران و #تبریز و #رشت و #گرگان و #آبادان و #سنندج و بعضی از شهرستانهای دیگر دست به کشتارهای فجیع وحشیانه زد و با بستن فرودگاههای کشور بر روی رهبر محبوب ملت آیتالله العظمی #امام_خمینی دام ظله احساسات پاک مردم شرافتمند ایران را که با قلبی لبریز از عشق و دیدگان پراشک و شوق در انتظار مقدم فرخندهی رهبر عظیمالشأن خود بود، سخت جریحهدار ساخت و خشم سهمگین ملت ایران را که ریشه او و اربابانش را خواهد سوخت بیش از پیش برانگیخت.
🔸اینجانبان بهعنوان اعتراض به اعمال ضدانسانی دولت غیرقانونی بختیار از ساعت 9صبح روز یکشنبه 8بهمن ماه جاری تا بازگشت حضرت آیتالله العظمی امام خمینی به آغوش پر از مهر ملت در #مسجد_دانشگاه_تهران تحصن اختیار میکنیم و از این محل مقدس در کنار برادران دانشجوی خود ندای حقطلبانه خود را بهگوش جهانیان خواهیم رساند.
برقرار باد جمهوری اسلامی بهرهبری امام خمینی
روحانیون متحصن دانشگاه تهران
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
📸عکسهای تحصن روحانیت انقلابی در دانشگاه تهران سال 1357
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
همراهی ارتش با انقلاب اسلامی بهروایت امام خمینی
🖊یادداشت روزانه مورخ خبیر انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی
1357.11.10
🔹 #کارتر طی مصاحبهای از بازگشت امام به ایران ابراز نگرانی کرد و اظهار داشت ورود ایشان به ایران ممکن است کشور را به هرج و مرج بکشاند!
🔸تا کنون بیش از چهارصد نفر از ایرانیان و خبرنگاران برای همراهی با امام در سفر او به ایران ثبتنام کردهاند. لیکن شرکت #ایرفرانس اعلام کرده است که بیش از 240 نفر سرنشین نمیتواند داشته باشد.
🔹امام در پاسخ سؤال خبرنگاری که پرسید در سفر شما به ایران چه کسانی از شما محافظت خواهند کرد اظهار داشت:«حافظ من خداست و حفظ امنیت نیز بر عهده مردم ایران است.» از امام درباره مخالفت #ارتش سؤال شد، پاسخ داد که ارتش با ماست، بخش عمدهای از ارتشیان هماکنون به ملت پیوستهاند و با رفتن من به ایران دیگر ارتشیان نیز در صف ملت قرار خواهند گرفت.
منبع: فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره6، زمستان 1384، ص296.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
📸 حضور رهبر انقلاب اسلامی در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا(س)
🔹در آستانه ایامالله دهه فجر و چهلوچهارمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سهشنبه) با حضور در حرم امام خمینی(ره) یاد و خاطره بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را گرامی داشتند.
🔸رهبر انقلاب اسلامی سپس با حضور در مزار شهدای حادثه هفتم تیر و شهدای انفجار دفتر نخست وزیری در هشت شهریور سال ۱۳۶۰ یاد شهیدان بهشتی، رجایی و باهنر و یاران شهیدشان را گرامی داشتند.
🔹 حضرت آیتالله العظمی خامنهای همچنین بر مزار شهید مدافع امنیت آرمان علیوردی و تعدادی از شهدای مدافع حرم، شهدای گمنام و شهدای مدافع سلامت نیز حضور یافتند.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db