حالشو ببر!
.
اذان گفته بودند. زود مهر برداشتم و رفتم برای نماز. مصطفی هنوز نیامده بود. برگشتم. مثل همیشه کلهاش را کرده بود داخل جامهری و مهرها رو زیرورو میکرد.
فوت کرد و یکی را داد دستم.
.
گفتم: «این چیه؟»
بشکن زد، گفت: «مهر کربلاست. بگیر حالشو ببر!»
خیلی وقتها روی مهرها ننوشته تربت کربلا.
گفتم: «از کجا فهمیدی مهر کربلاست؟»
گفت: «مهر کربلا از قیافهش پیداست.»
.
.
منبع: ابر و باد
شهید مصطفی #احمدی_روشن
📡 @bonyana