به ساعتم نگاه میکنم . ساعت 5 صبح است . در تمام عمرم صبح به این سردی را تجربه نکرده بودم . تمام بدنم یخ زده . زمان زیادیست در این ایستگاه اتوبوس هستم . پس چرا این اتوبوس لعنتی نیامد . بی شک تنها کسی هستم که در خیابان حضور دارم . همه مردم شهر در خانه هایشان خواب هستند و حتی فکر بیرون امدن در این هوا را ندارند . حتی لامپ های بالای چراغ برق یخ زده .مه صبحگاهی انقدر غلیظ است که نور لامپ ها شبیه کرم شبتاب شده . از سرما بدتر و مشکل تر اینست که مثانه ام از شدت ادرار در حال ترکیدن است . پس چرا این اتوبوس نمی‌آید .این انتظار مرا به یخ زدن و قندیل شدن نزدیک میکند . اگر تا یک دقیقه دیگر اتوبوس نیاید من خود را تسلیم سرما میکنم و منجمد شدن را به انتظار ترجیح میدهم . صدایی از دور می اید . بی شک این صدای اتوبوس است . اه این مه لعنتی . سایه ی غول پیکری به من نزدیک و نزدیک تر می شود . بالاخره این آهن پاره غول پیکر از راه رسید من سوار شدم دست یخ زده ام را درجیب فرومیکنم و بلیطی را در آوردم و به راننده اتوبوس میدهم . اون هم بلیط را در کیسه زیر پایش می اندازد. هیچ کس در اتوبوس نیست . نور کم رنگی از لامپ وسط اتوبوس باعث شده تا فضای اتوبوس از تاریکی مطلق نجات پیدا کند . اما ای کاش همه جا تاریک بود چرا که این نور بی جان همه چیز را به شکل سایه نشان میدهد . انگاری که افرادی بر روی صندلی ها نشسته است و لحظه ای بعد می بینی که کسی روی صندلی ها نیست . من در انتهای اتوبوس می نشینم . اتوبوس حرکت میکند . انگار این راننده میداند هیچ احمقی به جز من در این صبح لعنتی در خیابان حضور دارد. اما از نظر من یک احمق دیگر وجود دارد و او خود راننده است . میان هوای اتوبوس و هوای بیرون هیچ تفاوتی وجود ندارد …. از شدت سرما حتی توان اعتراض به راننده را ندارم سعی میکنم با تماشای خیابان سر خود را گردم کنم تا زمان رسیدن برایم کم شود . همه کوچه ها تاریک و روشن است و همه چیز شکل سایه است . خودروها طوری در خیابان پارک شده که انگاری سالهاست تکان نخورده اند از شدت سرما سرم را در کاپشن فرو میکنم . هیچ کسی نیست که دادم برسد . چشمهایم میسوزد . احساس میکنم چند قطره از ادرارم را در شلوارم زده باشم . چون بوی کثافت آن را حس میکنم اما از شدت سرما نمی توانم دستم را بیرون بیاورم پس چرا نمیرسیم . اصلا معلوم نیست اتوبوس کدام سمت میرود . مسئله عجیبی درست بعد از سوار شدن اتوبوس فکرم را مشغول کرده . اگرچه سعی کردم به روی خودم نیاورم و قبول کنم که خیالاتی شدم. اما این مسئله تمام ذهنم را درگیر کرده و باید اعترف کنم که نمیتوانم به آن فکر نکنم .من احساس میکنم میکنم تاریخ بلیطی که به راننده اتوبوس دادم متعلق به 15 سال پیش بوده … … ادامه در نه (9) قسمت داستان صوتی #تکرار

🎙داستان صوتی #تکرار [درباره خودکشیِ ... ] - قسمت دوم 📛 [ بیا اینجا..بیا پیش ما..منتظرت بودیم ] 📚 + مراقب صدا و نوشته های شیطان باشیم... #️⃣ #نویسنده #پادکست #تاریخ_ایران 📲 @bonyana 💚 @nojavania

کدوم داستان‌های صوتی و پادکست‎ها رو این روزها بشنویم؟🧐 1️⃣ یک : داستان صوتی ملیکه 💚🌹🍀 درباره مادر حضرت امام مهدی علیه السلام این داستان رو با جستجوی برچسب #ملیکه یا جستجوی همین کلمه در کانال @bonyana پیدا کنین. 2️⃣ دوم : داستان صوتی تکرار ✡️👿💩 درباره خودکشی یک نویسنده به اسم ... این داستان رو با جستجوی برچسب #تکرار یا جستجوی کلمه " تکرار " در کانال پیدا کنین. 3️⃣ سوم : داستان صوتی تهران ساعت 24 💯♨️🚀 [ حمله نظامیان آمریکا به قلب تهران ] این داستان رو با جستجوی عبارت " تهران ساعت " در کانال پیدا کنین. یا از بخش فایل های صوتی کانال... 4️⃣ چهارم : داستان صوتی شهر مه گرفته 💀👽👁 [ #ترسناک ؛ حکومت شیطان بر زمین ، نابود انسان ها و... ] این داستان رو با جستجوی برچسب #شهر_مه_گرفته یا جستجوی عبارت " شهر مه گرفته " در کانال پیدا کنین. 5️⃣ پنجم : پادکست " بازگشت قوم لوط و گناه همجنس بازی " 🕎🦠🚧 این چند قسمت رو با جستجوی همین عبارت " بازگشت قوم لوط " در کانال بنیانا پیدا کنین. 6️⃣ ششم : ممجموعه پادکست " حریم من حجاب من " 🕋💞❇️ این هفت قسمت داستان صوتی نیست. اما لحنی آروم داره و خیلی زیبا بعضی مسائل رو که حواسمون نیست گوشزد میکنه 😚😘. برای پیدا کردنش به بخش فایل های صوتی کانال برید یا عبارت " حریم من " رو جستجو کنین... 7️⃣ هفتم : داستان صوتی امروز عاشوراست 🕌🌍🥀 درباره یاران امام حسین در سال 88 شمسی این داستان رو با زدن روی برچسب #امروز_عاشوراست یا جستجوی عبارت " امروز عاشوراست " در کانال پیدا کنین. گوش کنین و برای دوستان عزیزتون هم بفرستین 🌷♻️ —— این هم معرفی برخی از پادکست ها و فایل های صوتی که تاکنون در کانال بنیانا منتشر شده. لذت ببرید تو این روزهای خونه‌نشینی. 📲 @bonyana 💚 @nojavania

کدوم داستان‌های صوتی و پادکست‎ها رو این روزها بشنویم؟🧐 * فایل‌های صوتی قبلا در 📲 کانال بنیانا @bonyana منتشر شده است😉 ——— 1️⃣ یک : داستان صوتی ملیکه 💚🌹🍀 درباره مادر حضرت امام مهدی علیه السلام این داستان رو با جستجوی برچسب #ملیکه یا جستجوی همین کلمه در کانال @bonyana پیدا کنین. 2️⃣ دوم : داستان صوتی تکرار ✡️👿💩 درباره خودکشی یک نویسنده به اسم ... این داستان رو با جستجوی برچسب #تکرار یا جستجوی کلمه " تکرار " در کانال پیدا کنین. 3️⃣ سوم : داستان صوتی تهران ساعت 24 💯♨️🚀 [ حمله نظامیان آمریکا به قلب تهران ] این داستان رو با جستجوی عبارت " تهران ساعت " در کانال پیدا کنین. یا از بخش فایل های صوتی کانال... 4️⃣ چهارم : داستان صوتی شهر مه گرفته 💀👽👁 [ #ترسناک ؛ حکومت شیطان بر زمین ، نابود انسان ها و... ] این داستان رو با جستجوی برچسب #شهر_مه_گرفته یا جستجوی عبارت " شهر مه گرفته " در کانال پیدا کنین. 5️⃣ پنجم : پادکست " بازگشت قوم لوط و گناه همجنس بازی " 🕎🦠🚧 این چند قسمت رو با جستجوی همین عبارت " بازگشت قوم لوط " در کانال بنیانا پیدا کنین. 6️⃣ ششم : ممجموعه پادکست " حریم من حجاب من " 🕋💞❇️ این هفت قسمت داستان صوتی نیست. اما لحنی آروم داره و خیلی زیبا بعضی مسائل رو که حواسمون نیست گوشزد میکنه 😚😘. برای پیدا کردنش به بخش فایل های صوتی کانال برید یا عبارت " حریم من " رو جستجو کنین... 7️⃣ هفتم : داستان صوتی امروز عاشوراست 🕌🌍🥀 درباره یاران امام حسین در سال 88 شمسی این داستان رو با زدن روی برچسب #امروز_عاشوراست یا جستجوی عبارت " امروز عاشوراست " در کانال پیدا کنین. گوش کنین و برای دوستان عزیزتون هم بفرستین 🌷♻️ —— این هم معرفی برخی از پادکست ها و فایل های صوتی که تاکنون در کانال بنیانا منتشر شده. لذت ببرید تو این روزهای خونه‌نشینی. 📲 @bonyana 💚 @nojavania