eitaa logo
چند خط کتاب
149 دنبال‌کننده
133 عکس
0 ویدیو
17 فایل
📚چند خط کتاب و مقاله 🚶گامی کوچک برای رشد فرهنگ مطالعه لینک کانال: http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0 ارتباط با مدیران کانال: @saeidzarei @Zghasemi0614
مشاهده در ایتا
دانلود
📘شبهای روشن و نازک دل 🖋فئودور داستایوفسکی این کتاب شامل دو داستان از داستایوفسکی است❌ ضعفی که در داستان ها مشاهده می شود به این دلیل است که داستایوفسکی آن ها را در 27 سالگی و جوانی نوشته و از اولین کتاب های او بوده و اکثر رمان های معروف او در کهن سالگی نوشته شده است که بیشتر ارزش خواندن دارند. 🍃داستایوفسکی اهل روسیه بود و در مسکو به دنیا آمد. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. ✨سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ✨او ابتدا آثار نویسندگان فرانسوی مثل «بازاک» را ترجمه می کرد. ✨ سپس شروع به نویسندگی کرد اما ناگهان به جرم كمك به گروه هاي  سياسي محكوم به اعدام شد، اما در آخرين لحظه كه  طناب دار بر گردنش مي افكندند، حكم ثاني دادگاه اورا از مرگ تبرئه و به چهار سال حبس با اعمال شاقه محكوم كرد.✨در ايام حبس، كتاب «يادداشت هايي از خانه مردگان» را نوشت... او در ۶۰ سالگی جهان را به درود گفت. http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🌃شب های روشن داستان مردی است که تنها زندگی می کند و با این تنهایی انس داشته و علاقه‌ای به ارتباط با دیگران ندارد . اما در خیالات و اوهام خود به جای آدم ها با در و دیوار خانه‌ها و سنگفرش خیابان‌ها ارتباط دارد. در این بین ورود شخصیت دیگر داستان(ناستنکا) افکار او را تحت تاثیر قرار می دهد و با خارج شدن ناستنکا از زندگی او، به زندگی پیشین ادامه می دهد. چند خط از شب های روشن: «شب زیبایی بود، خواننده عزیز شبی که فقط هنگام جوانی قادر به درک آن هستیم. آسمان چنان صاف و پرستاره بود که با نگاه کردن به آن بی اختیار از خود می پرسیدی: «چطور این مردم بدخلق در زیر چنین آسمانی زندگی می کنند؟» » 🛍نازک دل داستانی ضعیف تر ماجرای دو دوست است که یکی از آن ها از ترس ناتمام گذاشتن وظایف شغلی و از دست دادن کارش به بیماری روانی دچار می شود. چند خط از نازک دل: «به نظر می آمد که ساختمان های دیگری در بالای این ساختمان های کهنه ساخته می شد. شهر جدیدی در فضا شکل می گرفت. در این ساعتِ غروب آفتاب به نظر می آمد که تمام این دنیا با تمام ساکنان ثروتمند و فقیرش، با تمام خانه های خود، فرق نمی کند، چه این ها آلونک فقرا باشد و چه قصرهای زراندود-تسکین بخش زورمندان این دنیا- مثل یک صورت خیالی، جادویی و موهوم بود، مثل رویایی که در یک لحظه محو شده و به صورت بخاری در آسمان تاریک آبی، رنگ می بازد.» http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📙«درباره شر» ترجمه مقالات برگزیده در فلسفه و الاهیات شر ☂کتاب دو جلدی 🖋به سرپرستی نعیمه پور محمدی http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🌺🍃کتاب «درباره شر» از دو جلد تشکیل شده است؛ جلد اول الاهیات سنتی و جلد دوم الاهیات مدرن، توسط مترجمین، بررسی و نقد شده اند. مسأله شر یکی از کهن‌ترین مباحث فلسفی، کلامی و الهیاتی است. انسان های معمولی با شر به گونه ی اگزیستانس، هیجانی و عاطفی مواجه می شوند: وقتی این انسان‌ها در زندگی رنج می‌کشند و با شر مواجه می‌شوند نمی‌توانند این وضعیت را با تعریفشان از خدای مهربان و عالم مطلق جمع کنند و ناسازگاری بین ایمان به خدا با آن اوصاف و رنج کشیدن پیش می‌آید. انسان‌ها در این وضعیت می پرسند چرا خدای عالم، قادر و خیرخواه راضی می‌شود که من رنج بکشم؟ 🌧در الاهیات عقلی پاسخ این سوالات را بدون الگوپذیری و مثال زدن از متون دینی این گونه می دهند: (❄️آیا شخص حاضر است با وجود سختی و مصیبت به خدا عشق ورزد، به او اعتماد بکند و ایمان خود را حفظ کند؟ این آزمون و راستی‌آزمایی در سختی‌ها مشخص می‌شود❄️ یا اینکه ما شما را به رنج مبتلا کردیم تا رشد و پیشرفت روحی کنید (تئودیسه «پرورش روح» )، ❄️یا این که شخص غفلت و گناهی کرده که به واسطه رنج او به او هشدار داده می‌شود.) این هم در الهیات عقلی و هم در الهیات نقلی وجود دارد. 👌این در کتب مقدس نمونه های زیادی دارد مثلا با حضرت ایوب مواجهیم که رنج می‌کشد تا خلوصش نسبت به خدا آزموده شود. حضرت امام حسین علیه السلام زینب کبری سلام الله و قدیسان مسیحی که مردم از آنها حرف می‌زنند و در زندگی از حیات آنان الگو می‌گیرند.❌ اما الهیات عقلی به متون ارجاع نمی دهد. 🌧اما در عالم فلسفه بیان می‌شود که ما هر چقدر می‌گردیم دلیل و توجیهی برای شرور پیدا نمی‌کنیم. خیرهایی که می‌شناسیم اینقدر بزرگ نیستند که تجویزکننده این شرور زیاد و رنج ها باشند. پس هیچ خیری وجود ندارد که تجویز شرور باشد در نتیجه به خداناباوری نزدیک می شود. پورمحمدی و مترجمین دیگر در این کتاب به پاسخ‌های الهیات یهودی، مسیحی، اسلامی و هندی در بحث از مساله شر پرداخته و آن ها را نقد می کنند. سپس وارد الهیات مدرن شده‌ است و... ‌ چند خط کتاب را به دیگران معرفی کنید❄️👇🌧⛈ http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📗چهل نامه کوتاه به همسرم 🖋نادر ابراهیمی (نویسنده دهه۴۰ و۵۰) 🌺نادر ابراهیمی، از معروف‌ترین خطاطان در زمان قدیم هم بود. او کتاب «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» را زمانی نوشته است که به تمرین خطاطی می‌پرداخته است. 🌺وی در مقدمه آورده است: «آن روزها که تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بودم، حدود سال‌های ۶۵-۶۳، به هنگام نوشتن، در تنهایی، در فضایی که بوی تلخ مرکب ایرانی در آن می‌پیچید و صدای سنتی قلم نی، تسکین دهنده‌ خاطرم می‌شد... دیدم که متن تمرین های خطاطی ام را تا آنجا که مقدور باشد اختصاص دهم به نامه ی کوتاهی به همسرم...» ✨«همسرم می گوید: بنویس که رسم نامه نوشتن و از طریق نامه حدیث دل گفتن و به مسائل و مشکلات جاری پرداختن را تو از آغاز جوانی داشتی، تا گمان نرود که تنها بوی تلخ مرکب و صدای سنتی قلم به نوشتن وادارت کرده است. و نوشتم. . ✨«اینک احساس و اقرار می کنم که آرزویی مانده است- آرزویی برآورده نشده؛ و آن این است که تو را از پی مرگم اشک ریزان و نالان و فریادزنان و نفرین کنان نبینم، همچنان که فرزندانم را، دوستانم را، یاران و هم اندیشانم را...» ✨« زندگی بدون روزهای بد نمی شود، بدون روزهای اشک ودردوخشم وغم. اما روزهای بد, همچون برگ های پاییزی، باور کن که شتابان فرو می ریزند, و در زیر پاهای تو استخوان می شکنند...» ✨عزیز من!✨ عنوانی است که نادرابراهیمی بیشتر نامه ها به همسرش را با آن آغاز کرده است. چهل نامه که بنا بر شرایط زمانی درد دلی عاشقانه با همسرش می باشد. همسری که به نظر می آید همیشه همراه او بوده. به چند خط کتاب بپیوندید👇✨👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📕۹۷۶ روز در پس کوچه های اروپا 🖋محمد دلاوری این کتاب بیشتر از آن که کتاب خاطرات باشد، برشی از زندگی محمد دلاوری در طول سه سال زندگی‌اش در قامت خبرنگار در اروپاست. ❌این کتاب فاقد نثر قوی و زیبا است اما دلاوری در آن ماجراهای روزمره‌ی خود را در برخورد با مسائل مختلف بیان کرده است و به نوعی مخاطب را با فرهنگ، سیاست، اقتصاد و جامعه‌ی اروپا آشنا می‌سازد. او بخش قابل توجهی از زندگی در اروپا را در کشور بلژیک گذرانده و مسئولیت مدیریت دفتر صدا و سیما در این کشور را برعهده داشته است. http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📕۹۷۶ روز در پس کوچه های اروپا 🖋محمد دلاوری چند خط از این کتاب: «من عازم این سفر نشدم که فقط از اروپا خبر و گزارش بدهم. بلکه با کوله باری از پرسش رهسپار شدم تا با کمک تمام حواس پنج گانه ا، غرب را لمس کنم و دریابم این سرزمین رویاهاست به راستی چگونه جایی است.» «این چه رازی است که ساکنان غرب هوای شرق را می کنند و ساکنان شرق هوای غرب را! رضایت از حضور را، رهایی را، آزادی و لذت بردن از نفسی را که می آید و می رود. کدام دست و تبر، در کجای جهان از بن برچیده است؟ شگفتا از آدمی که وقتی می ماند سودای رفتن دارد و وقتی می رود سودای بازگشت... پل رضایت در کجای جهان شکسته است که هیچ کس به روزگار خود دل خوش نیست!؟» «سال ۱۳۹۴ فاش شد که آمریکایی ها از «بلگاکام» بزرگ ترین شرکت مخابراتی بلژیک جاسوسی کرده اند و این یعنی تمام تلفن ها، شبکه ی اینترنت و نظام اطلاعاتی بلژیکی ها روی میز باراک اوباما رئیس جمهور وقت ایالات متحده بوده است. قصه این جا تمام نشده، خبرها نشان داد تمام ساختمان های اتحادیه ی اروپا زیر شنود آمریکایی ها بوده و حتی مکالمات خصوصی مرکل هم شنود کرده اند... در کافه ماریوس نشسته بودم، به عمد با کافه چی بحث را به این موضوع کشاندم که خبر را شنیدی؟ چه جاسوسی بزرگی بوده! خیلی خون سرد نگاهم کرد و گفت: « بالاخره یکی باید ما را شنود کند! فرقی نمی کند چه کسی! بگذار آمریکایی ها باشند!» » به چند خط کتاب بپیوندید👇✨👇✨ http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📘من زنده ام 🖋معصومه آباد من زنده‌ام عنوان کتابی است نوشته معصومه آباد یکی از اسرای ایرانی در جنگ عراق علیه ایران. اولین چاپ کتاب در تیر ماه ۱۳۹۲ منتشر شد و در مدت کوتاهی به چاپ سوم و تیراژ کلی۲۰۰۰ نسخه رسیده است. 🌺نویسنده در سن ۱۷ سالگی به اسارت درآمد و چهار سال در اسارت ارتش عراق بود. 🌺نویسنده راوی کتاب است. او یکی از نیروهای جوان هلال احمر بوده که بعد از وقوع انقلاب اسلامی به عنوان نماینده فرماندار در هلال احمر در یکی از یتیم خانه‌های شهرش مشغول به کار می‌شود و در زمان آغاز حملات هوایی رژیم بعث به شهر آبادان مجبور به انتقال کودکان به شیراز شده و در راه برگشت و در همان روزهای ابتدایی جنگ به اسارت درمی‌آید.  🌺او که به همراه سه زن دیگر بیش از چهل ماه در اسارت گاه رژیم بعث محبوس بوده‌اند، بعد از آزادی و بازگشت به وطن وقایع دوران زندگیش را بنویسد چند خط کتاب بخوانیم👇🌺👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
چند خط از کتاب «من زنده ام»✨ 🌺«... سلمان نگاهی به من کرد و گفت: قول بده گاهی با یه نوشته ما رو از سلامتی‌ات مطلع کن. با ناراحتی گفتم: چی؟ نوشته؟ توی این بزن بزن من چطوری قول بدم، نه نمی‌تونم، من کاغذ و قلم از کجا گیر بیارم؟ 🌺گفتم: آخه تو این آتیش و خون دنبال کاغذ و قلم و نامه نوشتن باشم، چی بنویسم؟ گفت: بابا چقدر برای دو کلمه نوشتن چانه می‌زنی. نگفتم شاهنامه بنویس، فقط بنویس «من زنده‌ام» ». 🌺«... [حالا بعد از گذشت بیش از دوسال که در زندان‌های امنیتی عراق بودم] برگه آبی رنگی به دستمان دادند و گفتند از این به بعد شما با این شماره شناسایی می‌شوید و با این کد شناسایی می‌توانید برای خانواده‌ هایتان نامه بنویسید و همه طبق شرایط بین المللی نگهداری می‌شوید.        این برگه آبی نامه فوری است که ظرف 24 ساعت به خانواده شما داده می‌شود و هیچگونه کنترل امنیتی بر آن نیست ولی فقط می‌توانید در این نامه دو کلمه بنویسید و مرتب روی این موضوع تاکید می‌کرد: «Just two words» بعثی‌ها هم می‌ترسیدند... مرتب تکرار می‌کردند: - کتبن کلمتین فقط. 🌺(فقط دو کلمه بنویسید). 🌺«خانمی که از طرف صلیب سرخ آمده بود گفت: به همراه این نامه یک عکس هم بگیرید... 🌺بعد از نوزده ماه با جسمی نحیف و رخساری رنجور و رنگ پریده برگه نامه‌ام که هنوز خالی از آن دو کلمه بود در دستم بود و باید به دوربین نگاه می‌کردم و لنز دوربین در واقع چشم وطنم و هموطنم بود که به چشمان من دوخته شده بود و آن‌ها می‌خواستند از این دریچه‌ی همه چیز را بدانند. فکر کردم با چه حالتی به لنز دوربین خیره شوم که به آنها آرامش دهد. به لنز دوربین خیره شدم برای اینکه به مادر و پدرم و همه‌ی آن‌هایی که دوستشان داشتم نگاهی فارغ از درد و رنج هدیه کنم. تبسمی گذرا بر لبانم نقش بست. تبسمی که حکایت از بی‌دردی و شعف بود...» به چند خط کتاب بپیوندید👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📘آن سوی مرگ 🖋جمال صادقی 🌺کتابی داستان‌ گونه با نثری ساده و زیبا از جمال صادقی است که سعی کرده ماجرای سه نفر از افرادی که تجربه مرگ و دوباره زنده شدن داشتند را با جزئیات از زبان خودشان نقل کند. روایات بسیار جذاب و بهت آور نقل شده می تواند خواننده را برای ساعت ها در حین مطالعه مشغول بدارد. در قالب سه بخش ارائه شده و هر بخش یک خاطره درمورد تجربه مرگ است. کتاب دارای روایت است، اما چون خاطره‌ها به صورت مصاحبه و سوال و جوابی است، شاید کمی از حالت داستانی معمول خارج شده باشد. 🌺شرح و بررسی این کتاب به روایت حجت الاسلام امینی خواه در پیوند زیر قابل دانلود می باشد👇 http://roshangari.ir/group/58979-%D8%A2%D9%86%20%D8%B3%D9%88%DB%8C%20%D9%85%D8%B1%DA%AF چند خط کتاب را به دیگران معرفی کنید👇✨👇✨ http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📖چند خط از کتاب آن سوی مرگ 🖋جمال صادقی ✨اندیشه پرداختن به چنین موضوعی هم سال‌ها قبل‌تر از نگارش کتاب برمی‌گردد، که نویسنده با دوست خود، محمدحسین حاجی‌ده‌آبادی با هدف انسان‌شناسی سفرهایی به شهرها و روستاهای مختلف کشور ترتیب می‌دهند و قصه مردمان مختلف را ثبت و ضبط می‌کنند. در جریان همین سفرها با دو نفر روبه‌رو می‌شوند که ادعا می‌کنند تجربه مرگ دارند و قصه مرده و زنده شدن خود را برای آن‌ها تعریف می‌کنند. سال‌ها بعد که نویسنده فراغ بالی می‌یابد؛ با کمک همان دوست خود به سراغ این موضوع می‌روند. ✨کار را از بیمارستان‌های تهران شروع می‌کنند و سراغ کسانی که تجربه مرگ داشتند را می‌گیرند. افراد زیادی به آن‌ها معرفی می‌شوند که همه، بدون استثنا، خاطرات جالبی برای گفتن داشتند، اما خیلی از خاطرات شبیه به یکدیگر بوده است. در این بین اشخاصی که قصه مرگشان را تعریف کردند، به سه دسته تقسیم می‌شوند: گروهی پس از خارج شدن از جسم خود، در تمام مدت داخل بیمارستان مانده‌اند؛ برخی فراتر از محیط دبیرستان، بین مردم شهر شناور شده‌اند و دسته سوم به جهانی ورای جهان زمینی کوچ کرده‌اند؛ که نویسنده از میان تمامی خاطرات، سه خاطره که تقریبا از دیگران متفاوت‌ است را انتخاب می‌کند و در کتاب «آن سوی مرگ» می‌آورد. جالب این است که اغلب کسانی هم که از تجربه مرگ خود گفته‌اند، حاضر نشدند نامشان را فاش کنند. «_ سحر، می خواهم بدانم واکنش تو، واکنش وجود اثیری تو در برابر جسمِ بی جانت چه بود؟ وقتی کالبدت را دیدی چه فکری کردی؟ -خوب، ابتدا، حسابی گیج شدم. مرتب از خودم می پرسیدم: “اگر او من هستم؛ پس من (منی که در بالا قرار دارم) کی هستم؟!” _ چه وضعیت عجیبی! تو داشتی با چشمانی دیگر، جسمت را نگاه می کردی. ـ بله. و احساس می کردم به دو نفر تبدیل شده ام. یکی از دو وجودم روی تختِ بیمارستان است و دیگری در بالا... و فکر می کردم چه طور چنین چیزی ممکن است! عاقبت، به یک جواب منطقی رسیدم:” فقط در یک صورت، چنین چیزی ممکن است: این که مرده باشم.” همان وقت، عمیقا درک کردم که مرده ام. با درک این موضوع، خیلی وحشت کردی؟...» به چند خط کتاب بپیوندید👇👇🌺👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📕و کوهستان طنین انداز شد 🖋خالد حسینی این کتاب سومین رمان نویسنده آمریکایی-افغانی، خالد حسینی است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. سبک نگارش این کتاب از جذابیت های آن است. این کتاب تا حدودی شبیه مجموعه داستان نوشته شده که داستان در هر یک از نه فصل از زاویه دید شخصیت متفاوتی روایت می‌شود. ✨خالد حسینی در بخش اول داستان به افسانه ای می پردازد(افسانه غولی که سالی یک بار به روستا می آید و یکی از بچه ها رامی برد)، ❌که ادامه داستان را بر مبنای آن افسانه، اما به سبک واقعی پیش می برد. ✨ داستان به زندگی خانواده ای می پردازد که پدر خانواده در شرایطی یکی از فرزندان را به خانواده ای ثروتمند می سپارد تا در کنار این خانواده به موفقیت برسد. عبدالله که خواهر خود پری را خیلی دوست دارد، در صحرا شاهد فروختن او به خانواده‌ای ثروتمند و بی‌فرزند می‌شود و این خانواده پری را با خود به پاریس می برند. ✨نویسنده در این رمان موضوعات دو رمان قبلی خود «بادبادک باز» و « هزار خورشید تابان» را ادامه می دهد و با تمرکز بر روی رابطه خواهر برادری، سعی دارد تا قضاوت در مورد شخصیت ها را تا آن جا که می تواند سخت و پیچیده جلوه دهد. ✨ «و کوه‌ها طنین انداختند»،‌ لحظه جدایی عبدالله از خواهرش پری است؛ به نوعی الگوی این رمان روایت هجرانی، فراق و جدا افتادن آدم‌ها از یکدیگر است. ✨❌و کوهستان طنین انداز شد در فاصله کمی به عنوان ده رمان پرفروش انگلیسی زبان در سال انتشارش تبدیل شد و از مرز فروش پنج میلیون نسخه عبور کرد. آدرس کانال چند خط کتاب برای معرفی به بهترین دوستانتان✨✨👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
✨نویسنده آمریکایی-افغانی، به سلیقه مخاطب‌های غربی نیز توجه زیادی دارد. او خودش به همان اندازه که شرقی است، غربی هم است. ✨ عنوان کتاب برگرفته از ترانه «پرستار» اثر ویلیام بلیک است. ✨با اینکه همه سال‌های روایت این رمان در دوران استبداد، اشغال و جنگ داخلی گذشته است، یعنی از 1952م تا اواخر قرن بیستم اما نویسنده در این رمان کمتر به جنگ پرداخته و بیشتر درگیر جهان شخصی شخصیت‌هایش است. شخصیت هایی که در دوران جنگ و درگیری ها تحت تاثیر قرار گرفته اند. ✨در این رمان به تناقض‌های درونی انسان‌ها پرداخته می شود و از احساس‌های دوگانه و حتی چندگانه و انسان‌هایی می‌گوید که در نهایت به اصل درونی و واقعیت زندگی خودشان باز می‌گردند. ✨ این رمان به ما می گوید چگونه رفتارهای انسان‌ها می‌تواند حتی زندگی نسل‌های بعد را هم تحت‌الشعاع خود قرار دهد، ❌یعنی همان صدایی که کوه‌ها آن را منعکس می‌کنند. 🌬🏔🏔🏔 ✨ نکته مهم توجه نویسنده به شعر و ادبیات کلاسیک و کهن است، شعر‌هایی از مولانا، فروغ و ولیام بلیک می‌آورد. چند خط از کتاب📖 «و کوهستان طنین انداز شد»: «...دستکش هایش را درآورد و روی زمین انداخت. ابروهای پرپشت، پیشانی گرد و بلند و خنده های شیرین پری را به یاد آورد. صدای خنده های او را در حالی که دور خانه می دوید، توی ذهنش طنین انداز شد. بگو مگوهای او را پس از آن که از بازار برگشته بودند، به یاد آورد...» به چند خط کتاب بپیوندید👇🌺 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📕زن آقا 🖋زهرا کاردانی نیا روایتی صادقانه و بی‌آلایش از سبک زندگی‌ خانواده‌های جامعه‌ی روحانیت است. شما با مطالعه‌ی این سفرنامه در خصوص سبک زندگی و طرز تفکر این افراد اطلاعات بیشتری به دست می‌آورید. زن و شوهری طلبه هر سال در ماه‌های رمضان و محرم برای تبلیغات مذهبی به نقاط مختلف ایران سفر می‌کنند. کتاب زن آقا شرح سفر 30 روزه‌ی این خانواده به یکی از روستاهای جنوب ایران در سال 1396 است. به چند خط کتاب بپیوندید👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
چند خط از کتاب زن آقا: ✨«دخترم را زمین ‌گذاشتم. به تجربه فهمیده بودم که این‌طور وقت‌ها خنده‌هاش نقش پررنگی در آغاز یک رابطه دارد. توجه‌ها کم‌کم به او جلب ‌شد. چند نفری آمدند طرفمان و دورش جمع ‌شدند. بعد به مرحلۀ بغل به بغل رفتن ‌رسید...» ✨«۰۰۰ یک نفر اسم دخترم را پرسید. تا سر برگرداندم که جوابش را بدهم یک نفر بیخ گوشم را گرفت توی دستش و چسباند به دهانش: «اسم واقعی دخترت رو به اینا نگو!» خشکم زد. برگشتم و نگاهش کردم. چشم‌های درشت و گیرایی داشت. موهای موج‌دارِ فلفل‌نمکی‌اش را از وسط باز کرده بود. یک خال گوشتی زیر لب‌های باریکش نشسته بود. چهره‌اش ترسناک بود اما لبخندش به دل می‌نشست. قوۀ آدم‌شناسی‌ام می‌گفت بهش اعتماد کنم. نبات! نبات‌سادات صداش می‌کنیم. دروغ نگفتم. گاهی توی خانه دخترم را نبات‌سادات صدا می‌کردیم. اسمش همهمۀ دیگری به پا کرد. بعضی‌ها از اینکه اسم دختر یک آخوند نبات باشد، تعجب کرده بودند. بعضی‌ها ذوق‌زده شده بودند... ✨« ... - زن آقا چقدر از حوزه می گیرید؟ خشکم زده بود. راست توی چشم هایم نگاه می کرد. سوالش را تکرار کرد. - بس تون نیست پولی که حوزه بهتون می ده؟ حتما باید این مردم رو بدوشید و برید؟ حرف هایش مثل سیلی توی صورتم می خورد. یک ماه جز احترام چیزی ندیده بودم و حالایکی داشت با این وضع حرف می زد. خواب می دیدم؟ ... پرسیدم چه کار می توانم برایش بکنم... » چند خط کتاب را به دیگران معرفی کنید:👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🍃🌺رمان نوجوان🌺🍃 📘آن مرد با باران می آید 🖋وجیهه سامانی ✨داستانی شورانگیز و نشاط آور که می‌تواند نوجوان را از مرز گریه تا اوج نشاط پیش ببرد. داستان از این نظر که نویسنده، روش تحمل و صبر در عین شور و نفی کناره‌گیری و انزوا را برای موفقیت و پیروزی و غلبه بر چالش‌های درونی و اجتماعی آموزش می‌دهد، بسیار مفید و آموزنده است. ✨بخشی از آثار دیگر نویسنده کتاب‌های «خواب باران»، «بادبادک‌ها»، «عروس آسمان»، «تو را من چشم در راهم» می باشد. به چند خط کتاب بپیوندید👇❤️👇❤️👇❤️ http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
«آن مرد با باران می آید» روایت نوجوانی از جنس آدم های معمولی دور و بر ما است به نام بهزاد. او کم سن و سال و بی دل و جرات است، سرش توی لاک خودش است و نسبت به اتفاقات اطرافش بی‌توجه است. اصراری هم به شجاعت و قهرمانی ندارد. اما بر اثر حسادت و رقابت با دوستش، بی اختیار قدم در راهی می گذارد که اتفاقات تلخ و شیرین و فراز و فرود هایش، کم کم او را به يك «بزرگ مرد» تبدیل می‌کند. ماجرا ی این داستان مربوط به ماه های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. 🍃🌹بخشی از کتاب آن مرد با باران می آید: «...سعيد به طرفم برمی گردد و در حالي كه در چشمانش برق شادی می درخشد، چيزهايی می گويد. صدايش در ميان همهمه جمعيت گم می شود. فقط چند كلمه ای از حرف هايش را پراكنده مي شنوم: بهروز... زندان... آزادی... بوی باران می آيد. صورتم را كه به طرف آسمان می گيرم، چند كبوتر از وسط كاج هاي وسط ميدان پر مي كشند و در دل آسمان ابری بالا می روند. چشمانم را می بندم. يك قطره باران مي چكد روی پيشانی ام، يكي هم روی گونه ام...» به چند خط کتاب بپیوندید👇✨👇✨🍃👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📗صلح کل (جایگاه عرفان ابن عربی ره در شعر بیدل دهلوی) 🖋علی اکبر شوبکلایی یکی از مهم ترین امکانات خلق مضمون تازه، به کارگیری فرهنگ عرفانی بود. فرهنگ عرفانی رایج در این دوره، مکتب وحدت وجود ابن عربی است. این مکتب به نحوه گسترده ایران و هندوستان و دیگر مناطق جهان اسلام را تحت تاثیر خود قرار داده بود. در این کتاب ابتدا مبحث عرفان به طور خلاصه مرور شده و در بخش دوم نویسنده به زندگی ابن عربی پرداخته است. در بخش سوم زندگی بیدل با عنوان «بیدل عربی» مورد بررسی قرار گرفته است. وحدت وجود در بخش چهارم کتاب تبیین شده و تمثیلات وجودی در غزلیات و رباعیات بیدل در بخش پنجم کتاب مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است. در بخش‌های دیگر کتاب به ترتیب به موضوعاتی از قبیل 🍃وحدت ادیان✨، آفرینش، وجود خیالی، انسان، پارادوکس‌ها و اضداد و عشق پرداخته شده است. ❌به طور کلی در رابطه با ابن عربی حرف های ضد و نقیض زیادی وجود داشته است اما باید اصول و مبناء را حفظ کرد و‌بعد به خوانش آثار ایشان پرداخت آن وقت است که این ضد و‌نقیض ها رنگ می بازد و‌ حقیقت روشن می شود. به چند خط کتاب بپیوندید👇✨👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
چند خط از کتاب «صلح کل»: ✨«موضوعی که به شکل گسترده بر تمام آثار بیدل سایه افکنده، تفکر عرفانی است. هرچند دیوانش یکسره در تسلط عرفان نباشد.» ✨«بیدل یکی از بزرگ ترین شاعران سبک هندی است... نه تنها از مدح دیگران سرباز میزد، بلکه مدح کسی را در حق خود نمی پذیرفت...روزی سیر دیباچه گلستان می کرد، چون به این مصرع رسید: «بیدل از بی نشان چه گوید باز» شاد شد و لفظ بیدل را تخلص خود قرار داد.» ✨«تمام مخالفت هایی که با ابن عربی می شود ریشه در موضوع وحدت دارد که اگر درست فهمیده و دریافت گردد همه اشکالات برمی خیزد.» ✨«سخن از ابن عربی سخن از یک فرد نیست، سخن از یک تفکر، یک اندیشه ی جریان ساز است که گستردگی آن تا روزگار ما را هم گرفته ...» ✨«هستی تجلی اسماءالله است و اسماء متنوع اند. انبیا هم تجلی اسماء الهی اند. هرکدام از آن ها اسمی از اسماءالله یا جلوه ای از وجود مطلق را به شکل و طور خاص، عینیت می بخشند و یا مقید می سازند. این تفاوت جلوه ها، تفاوت در مراتب آن هاست نه در اصول. به عبارت دیگر تفاوت و اختلاف ظاهری نتیجه ی استعداد آن هاست. ابن عربی در کتاب فصوص الحکم تفاوت میان شیوه های ارشاد و احکام پیامبران الهی را بر همین اساس مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.» ✨«مبحث وحدت ادیان در اشعار بیدل یکی از مباحث عمده و قابل توجه است. او بااعتقاد به وحدت وجود همانند ابن عربی و دیگر عارفان تفاوت میان ادیان را در ظاهر می داند وگرنه همه در وجود و باطن یکی اند: موج های این محیط آخر گهر خواهد شدن🌷سبحه خوابیدست در پیچ و خم زنارها» ✨«ابن عربی وحدت وجود را در رساله الاحدیه چنین بیان می کند: «او هست و با او نه پس است و نه پیش، نه زیری نه زبری، نه دوری نه نزدیکی، نه وحدتی و نه تقسیمی، نه چونی و نه جایی و نه کیی، نه زمانی و نه آنی و نه عمری، نه بودی و نه مکانی و اکنون همان است که بوده، واحدی است بی وحدت و فردی است بی فردیت. از اسم و مستی ترکیب نشده، چه نام او «او» است و مسمای او «او». فسبحان من اظهر الاشیاء و عینهما» یعنی این خدای منزه است که در چهره صورت های خارجی ظهور کرده است، اصل و حقیقت این صور اوست.» ✨«ابن عربی می گوید خدا به هر چه بگوید باش! تجلی و ظهور می یابد، اعیان به این ترتیب از نفس رحمانی متجلی می شوند و این یعنی اسم الهی از باطن به ظاهر می آید. اسماء الهی در باطن وحدت محض دارند و چون ظاهر می شوند متکثر جلوه می کنند و این جلوه متکثر صنعت اعیان و مخلوقات است. عارف کامل در این کثرت اعیان، وحدت را مشاهده می کند و به معدوم بودن همه مظاهر اسم حقیقت وجودی تمامی اسماء را با خود دارد.» چند خط کتاب بخوانید👇👇🍃 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📕عبدالله 🖋سید علی بنی لوحی حاوی خاطراتی از همسر و هم رزمان و برش هایی از سخنان 💘شهید عبدالله میثمی است. سید علی بنی لوحی* کسی است که از ابتدای تأسیس لشکر ۱۴ امام حسین (علیه السلام) همراه فرماندهان شاخص این لشکر بوده و مدت ها مسئولیت ستاد لشکر را به عهده داشته است. برخی از روایت های کتاب، حاصل مشاهدات نویسنده بوده و کاملا اطمینان بخش می باشد.🌺 زیبایی کتاب زمانی جلوه گر می شود که بنی لوحی با ظرافت خاصی در صفحات فرد کتاب برش های جذابی از « منشور روحانیت» که فرمان راهبردی امام خمینی (ره) به مدارس علمیه و روحانیت می باشد، را آورده است؛ برخی از تکه های طلایی منشور روحانیت که در کتاب « عبدالله» آمده است: ✨«از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم خود اولین قربانی ها را بدهد و مهر ختام شهادت باشد.» ✨«علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند.» «چه عزتی بالاتر از این که روحانیت با کمی امکانات تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است.» ✨«امروز عده ای با ژست تقدس مأبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند.» 🌺از ویژگی های دیگر این کتاب، ذکر زندگی نامه شهید در ابتدای کتاب است که خلأ مفهوم کلی از شهید قبل از ورود به فضای کتاب را برای خواننده حل می کند. چند خط کتاب را به دیگران معرفی کنید👇✨ http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0 
برش هایی از کتاب «عبدالله»: ✨ «به مهاباد رفته بودیم. کردستان شلوغ بود و هر لحظه انتظار حمله ای را داشتیم. بچه های سپاه ناچار بودند با ماشین هایی تردد کنند که روی سقفش تیربار نصب شده باشد. از جلوی خانه ای رد می شدیم. دری باز شد و زنی به طرف ما آمد. گفت: من با شما کار دارم. مخاطبش حاج آقا میثمی بود. بچه های مهاباد از نزدیک شدن آن زن جلوگیری کردند. زمانی بود که دشمن از هر وسیله ای، حتی زنان به ظاهر محجبه، برای ضربه زدن و از بین بردن شخصیت ها استفاده می کرد. حاج آقا میثمی تا دید از نزدیک شدن آن زن جلوگیری می کنند، با تبسم گفت: « کاری نداشته باشید، بگذارید نزدیک تر بیایید و حرفش را بزند» ...» ✨ «در یکی از روزهایی که جبهه دار خوین بودیم، اوایل سال شصت را می گویم، قبل از اینکه عملیات ثامن الائمه (علیه السلام) را انجام دهیم، آقا مصطفی ردانی پور گفت: بیا برویم سری به آقا عبدالله بزنیم. آن زمان آقا عبدالله میثمی در یاسوج بودند. یک وانت برداشتیم و راهی شدیم. آقا مصطفی با یک شور و شوق و حال و هوای عجیبی طی مسیر می کرد، درست مثل عاشقی که به دیدار معشوق می رود. در آن چند ساعتی که از اهواز به یاسوج می رفتیم، آقامصطفی که خود روحانی عارف و دل سوخته ای بود مرتب تعریف آقا عبدالله را می کرد. من قبل از آن آقاعبدالله را دیده و به منزل پدر ایشان که بسیار ساده و دارای نورانیت خاصی بود رفته بودم. اما حالا می رفتیم تا از برکت وجود نورانی او بهره بیشتری ببریم. » اینجا چند خط کتاب بخوانیم👇🍃✨ http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📘نگرشی دیگر به قرآن 🖋 مهدی نخاولی این کتاب مطالب، داستان ها و اطلاعات دینی را از آیت الله قاضی تا مایکل جکسون! از قصه هبوط آدم تا قصه‌هایی بسیار ساده که همگی دلالت بر مفاهیم قرآنی دارند، به تصویر می کشد. در این کتاب سعی شده قرآن به عنوان کتاب زندگی ساز برای انسان معرفی شود. عکس و مطالب از سایت و کانال : https://what.sapp.ir/nazrefarhangy/15895254017679017ekcrx-%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D9%82%D8%B9%DB%8C @ketabresan به چند خط کتاب بپیوندید👇✨👇🌹 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
چند خط از بخش های مختلف کتاب: ✨«...در ارتباط با قرآن چه کرده ایم؟! عقل سلیم حکم می کند که در اوان بلوغ به عنوان یک مسلمان که می خواهد با قرآن انس بگیرد، در مورد روش صحیح قرائت قرآن پرس و جو کنیم و راه ارتباط صحیح با قرآن و دستورالعمل قرائت آن را به دست بیاوریم!!...» ✨«... یک روز به دکان سبزی فروشی🌿🥦 رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولی به عکس معهود کاهوهای پلاسیده و آن هایی که دارای برگ های خشن و بزرگ هستند بر می دارد، من کاملا متوجه بودم؛ تا مرحوم قاضی کاهو ها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد و آن ها را در زیر عبا گرفت و روانه شد، من به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقا سوالی دارم! شما به عکس همه، چرا این کاهوهای غیرمطلوب را سوا کردید؟! مرحوم قاضی فرمود: آقاجان ! این مرد فروشنده، شخصی بی بضاعت و فقیری است و من گاه گاهی به او مساعدت می کنم و نمیخواهم چیزی به او بلاعوض داده باشم تا اولا آبرو و عزت و شرف او از بین برود و ثانیا خدای ناخواسته عادت کند به مجانی گرفتن و در کسب هم ضعیف شود و برای ما فرقی نمی دارد کاهوی لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها...» ✨«...برای مثال به نمونه زیر توجه کنید که کتاب مقدس درباره آدم و خلقت او در سفر پیدایش چنین آورده است: «خداوند انسان را در باغ عدن گذاشت تا در آن کار کند و از آن نگهداری نماید و به او گفت از همه میوه های درختان باغ بخور، به جز میوه درخت شناخت نیک و بد، زیرا اگر از میوه بخوری مطمئن باش خواهی مرد... خداوند فرمود شایسته نیست آدم تنها بماند .باید برای او یار مناسبی به وجود آورم...آن گاه خداوند همه حیوانات و پرندگانی را که از خاک سرشته بود، نزد آدم آورد تا ببیند آدم چه نام هایی بر آن ها خواهد گذاشت! بدین ترتیب تمام حیوانات و پرندگان نام گذاری شدند، پس آدم تمام حیوانات و پرندگان را نام گذاری کرد، اما برای او یار مناسبی یافت نشد...! آن گاه خداوند آدم را به خواب عمیقی فرو برد...» چند خط کتاب بخوانیم👇🌹 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🖋دیوان عطار نیشایوری 📕شیخ فریدالدین عطار نیشابوری فريدالدين ابو حامد محمد بن ابوبكر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري(قرن۶و ۷ نیشابور). از دوران كودكي او اطلاعي در دست نيست جز اينكه پدرش در شهر شادياخ به شغل عطاري كه همان دارو فروشي بود مشغول بوده و فريدالدين كار پدر را ادامه مي دهد و به شغل عطاري مشغول مي شود. او در اين هنگام نيز طبابت مي كرده تا زماني كه آن انقلاب روحي در وي به وجود آمد و در اين مورد داستان هاي مختلفي بيان شده كه معروفترين آن اين است كه: 🌺«روزي عطار در دكان خود مشغول به معامله بود كه درويشي به آنجا رسيد و چند بار با گفتن جمله چيزي براي خدا بدهيد از عطار كمك خواست ولي او به درويش چيزي نداد. درويش به او گفت: اي خواجه تو چگونه مي خواهي از دنيا بروي؟ عطار گفت: همانگونه كه تو از دنيا مي روي. درويش گفت: تو مانند من مي تواني بميري؟ عطار گفت: بله، درويش كاسه چوبي خود را زير سر نهاد و با گفتن كلمه الله از دنيا برفت. عطار چون اين را ديد به شدت متغير شد و از دكان خارج شد و راه زندگي خود را براي هميشه تغيير داد.»   او بعد از مشاهده حال درويش دست از كسب و كار كشيد و به توبه و رياضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت یک عارف بود. عطار سپس قسمتي از عمر خود را به رسم سالكان طريقت در سفر گذراند و از مكه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در اين سفرها بسياري از مشايخ و بزرگان زمان خود را زيارت كرد. به چند خط کتاب بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🌺سخن عطار در بیان مقاصد عرفانی ساده و گيراست. اگر چه در ظاهر كلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحكام سخن استاداني همچون سنايي را ندارد ولي آن گفتار ساده كه از سوختگي دلي هم چون او باعث شده كه خواننده را مجذوب نمايد. تمثيل، حكايات مختلف يكي ديگر از جاذبه هاي آثار عطار است و او سرمشق عرفاي نامي بعد از خود، مولوي و جامي قرار گرفته ❌چنانكه مولوي گفته است: «عطار روح بود و سنايي دو چشم او🍃ما از پي سنايي و عطار آمديم» در مورد چگونگي مرگ او نيز گفته شده كه او در هنگام يورش مغولان به شهر نيشابور توسط يك سرباز مغول به شهادت رسيده كه شيخ بهاءالدين در كتاب معروف خود كشكول اين واقعه را چنين تعريف مي كند كه در زمان حمله مغولان، ضربت شمشيري توسط يكي از مغولان بر دوش شيخ خورد كه شيخ با همان ضربت از دنيا رفت و نقل كرده اند كه چون خون از زخمش جاري شد دانست كه مرگش نزديك است و با خون خود بر ديوار اين رباعي را نوشت: 💔در كوي تو رسم سرفرازي اين است مستان تو را كمينه بازي اين است 💔با اين همه رتبه هيچ نتوانم گفت شايد كه تو را بنده نوازي اين است... ✨ آثار عطار به دو دسته منظوم و منثور تقسيم مي شود. آثار منظوم او: 📕1- ديوان اشعار كه شامل غزليات و قصايد و رباعيات است. 2- مثنويات او عبارت است از: الهي نامه، اسرار نامه، مصيبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بي سر نامه،🕊منطق الطير، جواهر الذات، حيدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجايب. چند خط از کتاب دیوان عطار نیشابوری: ✨رباعی: «خواهی که به عقبی به بقایی برسی🍃باید که به دنیابه فنایی برسی  هر چند که راه بر سر آدمی است🍃 میرو، تو مترس، تا به جایی برسی» ✨غزل: « ای بـه عالـــــــــم کــــرده پیـــــدا راز پنهــــــان مرا من کیـــــم کز چــــون تویــــی بویی رسد جان مرا جــــان و دل پر درد دارم هـــم تـــــو در من می‌نگر چـــــون تـــــــو پیدا کـــــرده‌ای این راز پنهـــان مرا ز آرزوی روی تـــــــو در خــــون گــرفتم روی از آنک نیست جـــــز روی تــــو درمـــــان چشم گریان مرا گرچــــه از سرپای کــردم چــون قلم در راه عشق پــــا و ســـــــــر پیـــدا نیامــــد این بیـــــــابان مرا گـــــــر امیــــــــد وصـــل تو در پــی نباشد رهبرم تـــــــا ابـــــــد ره درکشــــــــد وادی هجـــران مرا چون تو می‌دانی که درمان من سرگشته چیست دردم از حــــــــد شــد چه می‌سازی تو درمان مرا جان عطـــــار از پریشانــــی است همچون زلف تو جمع کـــن بـــــــــر روی خـــــود جــان پریشان مرا» ------------------------------ حکایتی از «مصیبت نامه» عطار : ✨«در کنار دجله سلطان بایزید بود تنها فارغ از خیل مرید ناگه آوازی زعرش کبریا خورد بر گوشش که ای اهل ریا آنچه داری در میان کهنه دلق میل آن داری که بنمایم به خلق؟ تا خلایق قصد آزارت کنند سنگ باران بر سر دارت کنند؟ گفت یا رب میل آن داری تو هم شمه ای از رحمتت سازم رقم؟ تا که خلقانت پرستش کم کنند از نماز و روزه و حج رم کنند؟ پس ندا آمد ز وحی ذوالمنن نی ز ما ونی زتو رو دم مزن»✨ چند خط کتاب را به دیگرام معرفی کنید👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0