زندگی مشترکشان نه گم‌گشتگی فرهاد داشت و نه بی‌مهری لیلی اما حقیقت عشق را در زندگی فاتح‌خیبر و فخر زنان عالم میتوان دید و درک کرد‌؛ آنها لحظه‌هایی را سپری کردند که شاید رفاه نداشت اما لبریز از ایمان و پایداری است و گویی هر اندوه که به دروازه‌های خانه رسید اول در قلب فاطمه(س) نشست و هر سختی با حضور حضرت حیدر(ع) در نگاه اهل خانه محو شد. @bookcityforchildren

🌻 به مناسبت سالگرد ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)👆

📜یک روسری بزرگ، یک لباس سفید، چهار بالش، آسیایی دستی، تشک خوابی که از پوست خرما پر شده بود و ظرف‌های غذا که جز یک دیگ مسی، همه از گِل و سفال بودند... 💚 جهیزیه زهرا(س) را پیش رسول خدا(ص) آوردند، دیدگانش خیس اشک شد رو به آسمان کرد و فرمود: «خدایا این عروسی را برای کسانی که بیشتر ظرف‌شان گِلی است، مبارک گردان!» 🍉 برشی از #فاطمه_علی_است

سلام. این کتاب برای کسانی که حوصله خواندن کتاب‌های طولانی را ندارند، بسیار مناسب است. داستانک‌های کوتاه و کم حجم. نثر شیرین و روان. تو هر داستانک هم پیامی نهفته است. عالی بود کتاب، دوست دارم از این نویسنده کتاب‌های دیگری را نیز بخوانم که در همین سبک باشه، مثلا زندگی امام حسین، امام زمان و بقیه معصومین. خدا قوت به نویسنده. #نظر_مخاطب

روایاته واقعا قشنگی داره آدم احساساتی میشه. #نظر_مخاطب

🧑میثم و شهر ترس‌های ممنوعه 🔰 کتاب میثم و شهر ترس های ممنوعه برای بچه‌هایی نوشته شده که می‌ترسند. اما از ترسشان فرار نمی‌کنند بلکه با آن مواجه می‌شوند. این کتاب داستان پسری به نام میثم را روایت می‌کند که در قبیله‌ای جنگجو و مبارز زندگی می‌کند اما از اینکه شمشیر به دستش بگیرد می‌ترسد. آن هم در میان مردمی که انگار از هیچ چیزی نمی‌ترسند. در این داستان مصور می‌خوانید که میثم چطور با ترس‌هایش مواجه می‌شود. ‼️ جالب اینجاست که بدونید این داستان در زمان حکومت امام علی(ع) اتفاق می‌افته و با فضائل آن حضرت گره می‌خوره. 📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 نویسنده: احمدرضا امیری سامانی تصویرگر: مرتضی محمد نشر: مهرستان رده سنی: ۸ تا ۱۷ سال قیمت پشت جلد: ۱۱۹ هزار تومان قیمت فروش ما: ۱۱۰ هزار تومان آیدی ثبت سفارش: @bookstore1401 🌱 از کانال ما دیدن کنید: https://eitaa.com/joinchat/96403736Cbe6c9e7483 #میثم_و_شهر_ترس‌های_ممنوعه #نوجوان

از خانه‌ی حسام که بیرون می‌زنم سرم پر از فکر و خیال شده است. خانه نبود که دو تا اتاق تو در تو که چهار نفر در آن زندگی می‌کنند چهار نفر، یعنی حسام و مادرش و برادر و خواهر کوچکترش. آخر من باید الان تازه بفهمم که حسام بابا ندارد؟ مادرش برای مردم نان می‌پزد و خودش هم بعد از درس در آهنگری کار می‌کند. دلم برایش می‌سوزد شاید امروز قرار نبود به آهنگری برود و برای همین به من اصرار کرد با هم به پل مدائن برویم. یعنی حسام روی من به عنوان دوستی خوب حساب کرده است؟ امان از دست اسماعیل! پسر به این حیله گری در عمرم ندیده‌ام یعنی اسماعیل می‌خواهد خواندن و نوشتن را برای چه کاری یاد بگیرد؟ فکر کنم اگر آدم حیله گر شود، خیلی خطرناک می‌شود. باید یک روز حقش را کف دستش بگذارم. اعصابم حسابی خرد است و همین طور که دارم راه می‌روم با زانوهایم به کیسه ی قلم نی و رقعه هایم می‌زنم. 🍉 برشی از #میثم_و_شهر_ترس‌های_ممنوعه

این کتاب واقعا جذاب بود و کیفیت تصویرش خیلی خوب بود و بعضی جاهاش خنده دار بود و واقعا میشه از بعضی از نکته هاش توی زندگی روزمره استفاده کرد مثل شجاعت،صبر،روبرو شدن باترس ها و... من وقتی که کتاب رو خوندم در اوایل راجب خلیفه بودن حضرت علی(ع) چیز زایادی نمیدونستم و مطلب های جدیدی رو یاد گرفتم ولی درکل ادم وقتی کتاب رو میخونه به خوبی میتونه خودش رو در اون موقعیت تصور کنه و مزه ی کنار اهل بیت بودن رو بچشه کتاب خیلیییییییی عالی و کاملی هست. #نظر_مخاطب

کتاب خیلی عالی و خوبی بود برای من خیلی خوب و جذاب بود به آدم چیزهای جالب د جذابی یاد میده ، از طنز ، حدیث و ... استفاده شده که کتاب رو زیباتر میکنه اگه نخونید پشیمون میشین و چشیدن مزه کنار اهل بیت بودن رو از دست میدید که از خصوصیات این کتاب هستش. #نظر_مخاطب

وقتی ازش میپرسیدم قهرمانت کیه، می‌گفت امام علی(ع) چون بچه‌ها رو دوست داره و مراقبشونه. گفتم حالا که نزدیک غدیره، دوست داری پرچم دار امام علی(ع) بشی؟ گل از گلش شکفت و بسته پرچم داران رو بهش دادم. نتیجه‌ش کتیبه‌ای بود که خودش درست کرد و با مهر "محمد علی" تزیینش کرد. کتیبه رو تو اتاقش نصب کرد و هرروز با ذوق بهش نگاه می‌کرد. 🪴🪴🪴🪴🪴 بسته پرچم داران علوی شامل دو کتیبه‌ی افقی، سه‌عدد رنگ، دوعدد ابر اسفنجی، دوعدد منگوله، دوعدد مُهر نقش و یک‌عدد مُهر خط بهای محصول: ۲۱۶,۰۰۰ سفارش👇 @bookstore1401 #غدیر

☁️ ابر سفید دوست داشتنی 🔻 کتاب ابر سفید دوست داشتنی داستانی است در مورد عمامه پیامبر که بعد از واقعه غدیرخم توسط پیامبر به امام علی(ع) هدیه می شود. این داستان زیبا ولایت امیرالمومنین علی (ع) را با زبانی کودکانه برای بچه ها روایت می کند. 📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 نویسنده: ناهید حسن‌پور تصویرگر: بهار خوش‌نیت نشر: جمال رده سنی: ۴ تا ۸ سال قیمت پشت جلد: ۴۰ هزار تومان قیمت فروش ما: ۳۸ هزار تومان آیدی ثبت سفارش: @bookstore1401 🌱 از کانال ما دیدن کنید: https://eitaa.com/joinchat/96403736Cbe6c9e7483 #ابر_سفید_دوست_داشتنی #کودک #خردسال

من یک ابرسفید هستم، اما نه یک ابر معمولی! اسم من سحاب است. جای من همیشه روی سر پیامبر مهربانی‌ها بوده است. اما حالا دیگر یک نشانه هستم برای هرکسی که پیامبر را دوست دارد. 🍉 برشی از #ابر_سفید_دوست_داشتنی

🌿 لطیف‌ترین کتاب در مورد عید غدیر هست که میشه برای خردسالان خواند. #نظر_مخاطب

🎉 به مناسبت عيد #غدیر و برای کمک به شما عزیزان در نذرهای فرهنگی بسته‌های ۳۰ عددی از کتاب #ابر_سفيد_دوست_داشتني تنها با قيمت ۱،۰۰۰،۰۰۰ تومان و #ارسال_رايگان به دست شما می‌رسد. سفارش👇 @bookstore1401

جانم‌به‌کلام‌دلگرم‌کننده‌ی‌مولامون‌ امام‌حسن‌مجتبی‌(ع) @bookcityforchildren

🔰مجموعه پنج جلدی قصه های شیرین دلستان و گلستان ♦️قصه هایی با سبک زندگی مؤمنانه #خطری_برای_جمال #چوپان_و_پلیس #پناهگاه_آهو #راز_درخت_شاه_توت #دزدان_گنج ♦️معرفی کتاب از زبان نویسنده👇 داستانهای این کتاب درباره ی سنت های کهن و مفاهیم اخلاقی مربوط به فرهنگ ایران است. حتی مربوط به فرهنگ بشری است. در این داستان‌ها تلاش کردم محتوایی شبیه افسانه‌ها و متون کهن ایرانی و شرقی بنویسم. این در حالی است که داستان‌ها کاملا خلاقه و نو هستند. ماجرای داستان‌ها در چند روستا اتفاق می‌افتد که البته دو روستای دلستان و گلستان مبنای اصلی وقایع هستند. 📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 نویسنده: محمد حمزه زاده تصویرگر: حسن عامه کن و مجاهده پورشمسیان نشر: هزار برگ تعداد صفحه: ۲۶۰ صفحه رده سنی: ۹ تا ۹۰ سال قیمت پشت جلد: هر جلد ۵۰ هزار تومان قیمت فروش ما: هر جلد ۴۸ هزار تومان آیدی ثبت سفارش: @bookstore1401 🌱 از کانال ما دیدن کنید: https://eitaa.com/joinchat/96403736Cbe6c9e7483 #قصه‌های_شیرین_دلستان_و_گلستان #کودک #نوجوان

آقا جهانگیر گفت: «آمده ام آهو را نجات بدهم. داروی او دست من است.» جمال بلند شد و گفت:« مرد و مردانه اگر میخواهی نجاتش بدهی، دنبالم بیا.» بعد دوید و به اتاقی رفت که یک تنور داخل آن بود. آقا جهانگیر به حیاط دوید و از کنار زین ،اسبش بقچه‌ای را آورد و خودش را به آهو رساند. آهوی وحشت‌زده با چشم‌های لرزان گوشه ی اتاق خوابیده بود و قلبش تندتند میزد آقا جهانگیر مثل یک پزشک با تجربه، مقداری آب گرم خواست و زخم آهو را شست و با دارویی که آورده بود، آن را بست. عمو داراب که تا آن لحظه فقط تماشا می‌کرد گفت: «چی شده جهانگیر؟ چه بر سر تو و این آهو آمده؟» آقا جهانگیر گفت:« روی این آهو را بپوشانید. من شب را باید کنارش بمانم. فردا صبح تعریف می‌کنم.» 🍉برشی از کتاب #پناهگاه_آهو

🔺 مجموعه با تصاویری زیبا و داستان هایی آموزنده که هیچ وقت از خوندنش خسته نمی‌شین. #نظر_مخاطب