فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
متاسفانه ما کتاب کم میخونیم...
.
زنان طوس بجای تو خواهری کردند
خدا نخواست ببینی غــم برادر را...
@bookcityforchildren
♦احساسات کودک من
🔸 احساسات بخش مهمی از زندگی ما و کودکانمان را شکل می دهد. یکی از مهارتهایی که کودکان ما برای رسیدن به رشد متعادل باید فرا بگیرند، مهارتهای عاطفی است. مهارتهای عاطفی، مجموعهای از توانمندیهای مرتبط با احساسات را در بر میگیرد؛ مهارتهایی مانند شناختن احساسات، توانایی مدیریت و کنترل احساسات و بیان مناسب احساسات.
مهارتهای عاطفی زیربنای موفقیت کودکان ما در آینده هستند؛ کودکانی که در تشخیص، بیان و مدیریت احساسات خود توانا هستند، به شیوهای موثرتر با دیگران ارتباط برقرار میکنند و روابط موفقیتآمیزتری پدید میآورند.
مهارتهای عاطفی قابل یادگیری هستند اما بسیاری از والدین به علت آگاهی نداشتن از اهمیت رشد عاطفی و نداشتن مهارتهای لازم، به این مقوله بیتوجه هستند. در این کتاب تلاش شده است دانش کاربردی مورد نیاز والدین برای مواجههی درست با احساسات کودکان و آموزش مهارتهای عاطفی به آنها، به زبان ساده ارائه شود.
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
نویسنده: فاطمه غنی پور، حامد اختیاری
نشر: مهرسا
رده سنی: بزرگسال
قیمت: ۴۵ هزار تومان
آیدی ثبت سفارش:
@bookstore1401
🌱 از کانال ما دیدن کنید:
https://eitaa.com/joinchat/96403736Cbe6c9e7483
#احساسات_کودک_من
#بزرگسال
#والدین
#مربیان
🌟 مامانهای خفن کتابخوان، وقت یه چالش بامزهس! 🌟
سلام به همهی مامانهای کتابباز! 🤗
بیاین با یه بازی کوچیک، هم خودمون بخندیم، هم بچههامون!
📚 چالش امروز: "اگه کتابت زنده بود..."
✅ به بچهتون بگین که تصور کنه کتابی که الان داره میخونه، زنده شده! حالا ازش بپرسین:
1. اگه این کتاب میتونست حرف بزنه، چی میگفت؟ 🤔💬
2. کجا میخواست بره؟ 🏞🚀
3. دوست داشت دوستش کی باشه؟ 🧑🤝🧑👩🚀
مثلاً: «کتاب میگفت: من عاشق ماجراجوییهام! بیا بریم یه جای تازه! شاید برم مریخ با یه سفینه!»
💬 جوابهای بامزه و خلاقانهی بچهها رو توی چت برامون بنویسید، تا همگی کیف کنیم و بخندیم!
بیایید با هم بچههامون رو بیشتر عاشق کتاب کنیم و یک دلخوشی برای خودمون بسازیم!
منتظر جوابهای بامزهتون هستیم! 😍
یکی از موقعیتهایی که #میدیریت_احساسات خیلی مهمه، #کار_گروهی است.
اکثرا کودکان در این موقعیتها نمیتوانند احساسات خود را مدیریت کنند و ارتباط خوبی با همسنوسالهای خود برقرار کنند. به همین دلیل کار فردی را به کار گروهی ترجیح میدهند.
کتاب امروز قراره این مشکل را برای همیشه حل کند.
🦀 خرچنگهای پایین دره
🔺 از مجموعه #جادوی_احساس
🪴 اگر آدمها برای زخم های همدیگر احساس درد داشتند و به دنبال همدلی بودند، دنیا چطور بود؟
کتاب «خرچنگ های پایین درّه» به بیان ارزش و اهمیت #همکاری برای رسیدن به نتیجه بهتر اشاره دارد و به ضرورت #همدلی در فضای روابط تولید شده است.
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
نویسنده: آمنه رمضانی
تصویرگر: سام سلماسی
نشر: جمال
تعداد صفحه: ۲۴ صفحه
رده سنی: ۴ تا ۸ سال
قیمت پشت جلد: ۶۰ هزار تومان
قیمت فروش ما: ۵۷ هزار تومان
آیدی ثبت سفارش:
@bookstore1401
🌱 از کانال ما دیدن کنید:
https://eitaa.com/joinchat/96403736Cbe6c9e7483
#خرچنگهای_پایین_دره
#خردسال
#کودک
🦀 برشی از کتاب #خرچنگهای_پایین_دره در ارتباط با اهمیت #همکاری و #همدلی
🐪 بچهای که نمیخواست آدم باشد‼️
🔰داستان غدیر را از زبان یک بچه شتر بشنوید...🐪🐪🐪
♦️من یک شتر یک ساله هستم. اسمم هم بچه است. من خیلی تر از خیلی دوست دارم خاطره جمع کنم. اما شترها خیلی کمتر از کم خاطره جمع میکنند. مگر اینکه مثل من به سفر بروند. سفر به شهری خوب و به خانه ای خوبتر از خوب. سفری که در آن با یک آدم خیلی خیلی خوبتر از خوب آشنا شدم...
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
نویسنده: زهرا موسوی
تصویرگر: فاطمه زمانه رو
نشر: مهرستان
تعداد صفحه: ۸۰ صفحه
رده سنی: ۷ تا ۱۳ سال
قیمت پشت جلد: ۵۰ هزار تومان
قیمت فروش ما: ۴۸ هزار تومان
آیدی ثبت سفارش:
@bookstore1401
🌱 از کانال ما دیدن کنید:
https://eitaa.com/joinchat/96403736Cbe6c9e7483
#بچهای_که_نمیخواست_آدم_باشد
#کودک
#نوجوان
من یک شتر یک ساله هستم و اسمم بچه است. با اینکه هیچ شتری توی دنیا اسم بچهاش را بچه نگذاشته، اما دوست دارم من به این اسم زیاد است. به خاطر همین، این اسم را برای خودم انتخاب کردم. من یک شتر خاطره جمع کن هستم. هیچ شتری مثل من، خیلیتر از خیلیتر از خیلی، دلش نمیخواهد من میخواهم! خاطره جمع کند؛ اماِ پدر آدی صاحب ماست؛ ما، یعنی من و پدر و مادرم. آدی دوست من است. او، یعنی آدی، پسر صاحب ِ ماست. دوست دارم آدی به جمع کردن خاطره مثلِ من نیست. دوست دارم آدی به یک عالمه بازی کردن و لج درآری است؛ اما چون دوست دارمش به من زیاد ست، دو تا کار انجام میدهد:
اول اینکه برایم خاطره تعریف میکند؛ دوم اینکه برایم خاطره میسازد. مثل همین الان که با آدی آمده بودیم خانه دوست پدرش تا دو کیسه گندم ببریم خانه. آدی خودش را محکم به من چسباند و گفت:«زودباش، زود باش بچه، فرار کن.» زود باش من برای فرار زیاد بود. بیشترتر از آن نمیتوانستم زود باشم و تند بدوم. به پشت سرم نگاه کردم. هنوز آن چند نفر دنبال ما بودند. آدی گفت:«همهاش تقصیر تو است.»
🍉برشی از کتاب #بچهای_که_نمیخواست_آدم_باشد
از اون دسته کتابهای مذهبی که ادبیات و داستان دارد و پیام مذهبی آن در لایه های زیرین پنهان شده.
#نظر_مخاطب
یحیی السنوار :
بزرگترین هدیهای که دشمن میتواند به من بدهد این است که مرا بکشد... ✌🏻🇵🇸
@bookcityforchildren