eitaa logo
📚شهر کتاب نهال (کودک و نوجوان)📚
1.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
185 ویدیو
15 فایل
بسم الله... در راستای ترویج تفکر بین نوردیده هامون کتاب معرفی میکنیم. سبد خرید داریم. بانو هستم. آیدی جهت مشاوره و ثبت سفارش: @bookstore1401 لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/96403736Cbe6c9e7483 ارسال به سراسر کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌دونستید قبل از امام علی(ع)، معاویه خواستگار پروپاقرص بانو ام‌البنین بوده؟! روایت خواستگاری از ایشان را در کتاب بخونید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220721-WA0020.mp3
11.85M
. 🌕 دستورالعملی برای توسل به بانو ام‌البنین (س) 🌕 .
. من و خواهرم، آماده‌ایم تا با در آغوش کشیدن او و گل افشانی قدومش به او خیر مقدم بگوییم اما او باپیش دستی دربرابرمان زانو می زند و دامن مان را می‌بوسد. به احترام او، او را برمی‌خیزانیم. به او سلام و خوشامد می‌گوییم و برایش آرزوی سلامت و نیک بختی می‌کنیم. زیباروی بلندبالا که شیفته ادب و نجابتش شده‌ایم، همچنان سر به زیر و محجوب پاسخ می‌دهد: 《کنیزان خاندان بنی هاشم، همگی سعادتمند و نیک بختند. امیدوارم درخدمتگزاری به شما و پدرتان از خود لیاقت نشان دهم و موجب شرمساری خانواده و قبیله ام نباشم.» خواهرم زینب برای آن که یخ تعارفات رسمی را بشکند، از پدر میپرسد: «فدایتان شوم پدرجان، آیا تصمیم ندارید عروس زیبای‌تان را به ما معرفی کنید؟» چه زیباست حجب و حیای پدر. هر گاه او را در این حال می بینم، از خود می‌پرسم آیا این مرد همان دلاور یگانه و بی رقیبی است که شرح شجاعت و جنگاوری‌اش، به افسانه و اسطوره می ماند؟ اما این بار حجب و حیای پدر از نوعی دیگر است. گویا عروس جوان به فراست، این نکته را درمی یابد، چرا که با نهایت ادب، در پاسخ پیش دستی می کند: «اگر سرورم اجازه فرمایند، مرا کلابیه بخوانید تا قبیله بنی کلاب نیز در افتخارخدمتگزاری پسرعمو و وصی پیامبر خدا شریک باشند.》 🍉برشی از .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.🪴 کیف کتاب دلبر امروز😍 با یه موضوع فوق‌العاده کاربردی .🪴
🌿 کیف کتاب چگونه نه بگویم؟ 🔹 این مجموعه، از پنج قصه زیبا تشکیل شده که هدف آن آموزش بهتر به کودکان است . آنان با خواندن این اثر می‌آموزند چگونه با گروه همسالانشان ارتباط و بگیرند و به همدیگر پی‌ببرند و با آگاهی از این تفاوت ها، به تقویت مهارت‌هایی بپردازند که کمک می‌کند دنیای شادتری را در کنار همدیگر تجربه کنند. 📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 نویسنده: آمنه رمضانی تصویرگر: سمانه یاری نشر: کتابک رده سنی: ۳ تا ۸ سال قیمت پشت جلد: ۲۰۰ هزار تومان قیمت فروش ما: ۱۹۰ هزار تومان آیدی ثبت سفارش: @bookstore1401 🌱 از کانال ما دیدن کنید: https://eitaa.com/joinchat/96403736Cbe6c9e7483
.🪴 برش‌هایی از مجموعه #چگونه_نه_بگویم .🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 بیرقِ «امیرالمومنین» 🔹جنس: مخمل 🔹اندازه: ۲۰ در ۴۶ سانتی‌متر⬅️ قیمت: ۲۲۰۰۰ تومان 🔸اندازه: ۴۳ در ۱۰۰ سانتی‌متر⬅️ قیمت: ۱۰۰۰۰۰ تومان برای داشتنش بهم پیام بده👇 @bookstore1401 🔗 @bookcityforchildren
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏أستودعك الله الذی لا تضیع ودائعه...؛ چندبار این جمله را از زبان طوبی شنیده بودم. البته خطاب به ابوحامد و بچه‌هایش. هربار آن‌قدر تند و با لهجه می‌گفت که اصلاً سر درنمی‌آوردم چی می‌گوید. امروز هم دستش را گذاشت روی شکمم و باز این جمله را تکرار کرد. این‌بار شمرده‌شمرده و با ترجمه‌ی هم‌زمان ریحان؛ «أستودعك الله الذی لا تضیع ودائعه.. : تو را به خدا می‌سپارم؛ او هیچ‌وقت‌امانت‌دار بدی نیست.» ☺️طوبی برای تمام سکانس‌های شاد و غمگین زندگی‌اش، دیالوگ دارد. از این دیالوگ‌های خاص و فراموش‌نشدنی که می‌شود هزار بار گوش کرد و خسته نشد. @bookcityforchildren
البته اگر جناب ایتا اجازه آپلود عکس بده
🐠 ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند 🔹 «ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند»، روایتی داستانی از زندگی و خاطرات خانواده‌ای فلسطینی است. این کتاب، حاصل ساعت‌ها مصاحبه‌ی حضوری با این خانواده صبور و مجاهد است. مخاطب این اثر، در خلال داستانی جذاب و شیرین، با گوشه‌ای از تاریخچه‌ی اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل، سبک زندگی مردم غزه، دلخوشی‌ها و آداب و رسوم آن‌ها ورنج و آزاری که از اشغالگران می‌برند، آشنا می‌شود. 📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 نویسنده: مرضیه اعتمادی نشر: کتاب جمکران رده سنی: ۱۲ سال به بالا قیمت پشت جلد: ۱۲۰ هزار تومان قیمت فروش ما: ۱۱۴ هزار تومان آیدی ثبت سفارش: @bookstore1401 🌱 از کانال ما دیدن کنید: https://eitaa.com/joinchat/96403736Cbe6c9e7483
📘اسمش را طوبای فلسطین ذخیره کرده بودم. اسم خودش طوبای خالی بود؛ ولی فکر می‌کردم بی‌ادبی است این‌طور بنویسم. خانم هم که به اسمش نمی‌آمد. اصلاً خانم گفتن رابطه را رسمی و غریبه می‌کرد. خودم هیچ وقت دوست نداشتم ته اسمم خانم بچسبانند. مادر ریحان هم نمی‌شد نوشت. یعنی دستم به نوشتن کلمه مادر نمی‌رفت. نوشتم طوبای فلسطین. چون او تنها کسی بود که من را یاد فلسطین میانداخت. جایی که قبل از رفاقت با  ریحان هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم. فقط اسمش را شنیده بودم و میدانستم که اسرائیل خیلی سال پیش زمین‌های مردمش را به زور گرفته و خیلی‌هایشان را کشته، همین... 📖 برشی از کتاب روایتی داستانی از همسایگی با یک خانواده فلسطینی @bookcityforchildren
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا