هدایت شده از آیِھ ؛
همچون نامهای جادویی از دنیای خیال، هر روز پنجرهای نو به سوی جهانهای فانتزی و ادبی میگشاید؛
نقطه قوتش، سبک خاص و دلنشینیست که ترکیبی از تخیل، تصویرسازی شاعرانه و عشق به کتاب را در قالبی خلاقانه ارائه میدهد.
@dailywizards .💗
هدایت شده از آیِھ ؛
همچون نسیمی از نثر و فکر، کافهای دنج برای نوازش روح و اندیشه است؛ نقطه قوت آن، تلفیق شاعرانه نقد ادبی با سادگی بیان و ظرافت خلاقانه در انتقال مفاهیم فرهنگی میباشد.
@boookcafe .💗
معرفی کتاب سنگدل
کتابی که مریسا مایر با الهام گیری از کتاب آلیس در سرزمین عجایب نوشته. کتابی که شما رو سرشار از احساسات میکنه و تا مرز اشک ریختن پیش میبره. کتابی که باعث میشه مفهوم شکستن قلب و عاشق شدن رو بفهمین... شیوه ی نوشتار و ماجرای جذابش، باعث میشه حس کنین واقعا در حال تماشای یه فیلم مهیج هستین. پس این کتاب رو از دست ندین! کتاب فانتزی عاشقانه با چاشنی معما و جنایت!
متاسفانه تو اکثر معرفی ها، بخش بزرگی از داستان اسپویل شده(در حد دو سه فصل آخر اسپویل کردن) اما من تا حد امکان تلاش میکنم اسپویل نکنم اما شما رو به خوندن این کتاب تشویق کنم...
حتی بعضی جملات کلیدی کتاب و دیالوگ ها، از کتاب و کارتون اصلی نوشته شده ن و به راحتی متوجهشون میشین!
کاترین، دختر ساده و مهربونی که قلب پر از احساس و عشقش، باعث میشه محبوب همه ی دل ها بشه. و البته محبوب دل پادشاه سرزمین دل ها.
نهایت آروزی کاترین اینه که با دوستش، شیرینی پزی باز کنه. چون بهترین آشپز سرزمین دل هاست و خودش هم اینو میدونه.
حضور گربه ی شنگولی به اسم چشایر که شخصیت محبوب مجموعه ی آلیس در سرزمین عجایبه، در این کتاب به چشم میخوره که مدام از کاترین میخواد تارت ماهی درست کنه!
اما شرایط قرار نیست همیشه اینطور بمونه. مادر کاترین به اون اصرار میکنه که دل پادشاه رو بدست بیاره در حالی که کاترین همچین چیزیو نمیخواد. نمیخواد ملکه یا همسر پادشاه بشه، فقط میخواد شیرینی پزی خودشو داشته باشه. اما مادرش اونو در عمل انجام شده قرار میده و مدام پادشاه رو به اون نزدیک میکنه.
همه چیز به روال بود تا اینکه سر و کله ی دلقک مرموز و جذاب دربار، جست پیدا میشه.(ادامه در پست بعد)
#کتاب_گرافی
از همون شبی که کاترین شک کرد شاید پادشاه بخواد اونو به مقام ملکه منصوب کنه، دلقکی به نام جست، تو سالن رقص، نمایش اجرا میکنه و تمام مهمانان مجذوبش میشن. اما اجرای اون یه هدف خاص داره: کاترین.
تیر جست به هدف میخوره و کاترین متوجه جذابیت و مهارت جست میشه. اما چرا کاترین هدف این نمایش بود؟ بعدا متوجه میشیم.
همون شب، اتفاقات عجیبی میفته. اول که پادشاه میخواد ملکه ش رو انتخاب کنه که کاترین با پیش دستی، مراسم رو به کمک چشایر، گربه ی نامرئی و جادویی آلیس، خراب و فرار میکنه. تو باغ با جست و کلاغ سیاهش روبرو میشه.
در این اثنا، سر و کله ی حیوان افسانه ای وحشتناک و درنده ای که به اسم جبرواک، پیدا میشه. جانوری که گفته میشد فقط در کتاب ها و زمان های قدیم وجود داشته، نه که واقعا وجود خارجی داشته باشه! اما الان سروکله ش واقعا پیدا شده.
جبرواک مدام حمله میکنه و در همین گیر و دار، پادشاه میخواد از کاترین خواستگاری کنه اما خود کاترین مدام سعی میکنه این واقعه رو به عقب بندازه.
تا اینکه یک شب، جست به سراغش میاد و اونو با خودش به مهمونی میبره تا لذت مهمونی واقعی رو بچشه. که در اون شب هم جبرواک به اونها حمله میکنه.
روز ها میگذرن تا اینکه روز مسابقه از راه میرسه، روزی که کاترین کیک کدوتنبل درست میکنه اما تنها کسی که از اون کیک میخوره، یه لاکپشته که اونم بعد خوردنش تغییر شکل میده! دلیلش چی بود؟ خدا رو شکر کسی متوجه نشد که لاکپشت فقط از کیک کاترین خورده. کیکی که با کدوتنبل آقای پیترپیتر، مردی عجیب و ترسناک، درست کرده بود. نکنه مشکل از کیک کاترین و کدوتنبل بوده باشه؟ نکنه به خاطر کلاه عجیبی باشه که کلاهدوز دیوانه واسش دوخته بود؟
کسی از گذشته ی جست چیزی نمیدونه، اصلا هدفش چیه یا از کجا اومده؟(ادامه در پست بعد_حاوی اسپویل)
🚫حاوی اسپویل🚫
این برای تشویق بیشتر شماست ولی اسپویل داره و اگه میخواین غافلگیر بشین، این بخش رو نخونین. تا پیام قبلی رو بخونین کافیه.
افراد عجیب و غریبی وارد داستان میشن و کاترین موضوعاتی از گذشته و هدف جست میفهمه. اینکه اون اهل سرزمین شطرنجه و در اونجا همه چیز به هم ریخته. به همین علت باید قلب مهربان ملکه ی سرزمین دل ها رو بدزده و ازآن خودش بکنه که بتونه سرزمینشو نجات بده. اما کاترین هنوز ملکه نشده و یه مشکلی وجود داره: جست قلبشو به کاترین باخته. به حاطر همین همه چیز خراب میشه، هم ماموریتشون و هم سرزمینشون. به قول کلاهدوز، دوست و همکار جست، قلبی که بدزدی و نمیتونی پس بدی...
اتفاقاتی میفته که کاترین میفهمه تنها کسیه که میتونه همه چیزو درست کنه. هم جبرواک رو از بین ببره و هم سرزمین شطرنج رو نجات بده. اما به چه قیمتی؟ دیگه نمیتونه پیش خانواده ش برگرده و باید در سرزمین شطرنج زندگی کنه. به عنوان یک پیاده اگه به قلب دشمن نفوذ کنه، ملکه میشه و جست هم قلبشو میدزده و...
با عبور از هزارتو، ملاقات خواهر های عجیب، وارد چاه شدن و عبور از آینه...
خواهر های عجیب ، صحنه ی ترسناکی رو به عنوان پیش بینی آینده به تصویر میکشن: جست، مرده و سر از تن جدا شده. ریون، کلاغ جست، به عنوان جلاد. کاترین، ملکه ی سرزمین دل ها و کلاهدوز دیوانه؛
قاتل،مقتول،دیوانه،ملکه
اما این در صورتیه که حتما هر دوی اونها در سرزمین دل ها باشن و این پیش بینی واقعا درست باشه، ولی الان دارن به سرزمین شطرنج میرن که یه اتفاقی میفته: پیترپیتر، مرد ترسناک سرزمین دل ها، دوست صمیمی کاترین رو زندانی میکنه.
آیا کاترین برای نجات دوستش بر میگرده؟ آیا اتفاقی برای جست میفته؟ اصلا پیتر پیتر چرا دوست کاترین رو زندانی کرده؟ همه ی اینها رو با خوندن این کتاب، میفهمیم
اگه بخوای یه ماهی رو بر اساس استعدادش تو بالا رفتن از درخت بسنجی، قطعا اون یه ماهی ِکودنه!
انیشتین
خدا یه سری آدما رو از زندگیت حذف میکنه، چون گفت و گویی رو شنیده که تو نشنیدی..:)
یه کم دردناکه ولی حقیقته.
آدم اشتباه یه روز از زندگیت بیرون میره، شاید دلت بشکنه ولی چند سال بعد تازه حکمتشو میفهمی!
میفهمی بعدا یه روز بدتر قلبتو میشکست و تو میموندی و خاطرات تلخِ بیشتر... و اشک های نریخته ی بیشتر...
زمستان درویش در تنگ سال
چه سهل است پیش خداوند مال
سلیمی که یک چند نالان نخفت
خداوند را شکر صحت نگفت
چو مردانهرو باشی و تیز پای
به شکرانه با کندپایان بپای
چه دانند جیحونیان قدر آب
ز واماندگان پرس در آفتاب
کسی قیمت تندرستی شناخت
که یک چند بیچاره در تب گداخت
براندیش از افتان و خیزان تب
که رنجور داند درازای شب
به بانگ دهل خواجه بیدار گشت
چه داند شب پاسبان چون گذشت؟
امروز، روز بزرگداشت سعدی عزیز و اندیشمنده.
سعدی خط به خط و بیت به بیت اشعارش درس زندگیَن. سعدی، این شاعر بزرگ قرن هفتم که تک تک نصیحت هاش، اگه تو زندگی به کار گرفته بشن، باعث سعادت و خوشبختی ما و البته آرامش روحی مون میشه. سعدی از بهترین شعرای فارسی ست و به نظرم آثار سعدی ارزش یک بار که چند بار مطالعه کردن رو داره.