منصفانه مقایسه کنید و متن زیر را بخوانید
🔴مقایسه افزایش قیمت دلار در زمان روحانی و شهید رئیسی
سال 92 که روحانی رییسجمهور شد دلار 3500 تومن بود و حداقل دستمزد 487 هزار تومان
یعنی سال 92 یک کارگر میتونست 139 دلار بخره
سال 1400 که روحانی کار رو تحویل داد دلار 27 هزار تومان بود و حداقل دستمزد 2 میلیون و 650 هزار تومان
یعنی پایان دولت روحانی همراه با افت شدید قدرت خرید بود و یک کارگر میتونست 98 دلار بخره
سال 1403 که دولت شهید رئیسی به پایان رسید حداقل دستمزد 12 میلیون و 670 هزار تومان و قیمت دلار 58 هزار تومان هست
یعنی یک کارگر میتونه 218 دلار با حقوقش بخره
و این افزایش قدرت خرید فقط طی سه سال هست و این روند در حال بهبودی بود که متأسفانه آقای رئیسی شهید شد.
اما این راه با انتخاب اصلح ادامه خواهد داشت
💥 فوری | اعلام حمایت غیر رسمی #احمدی_نژاد از #سعید_جلیلی
🔹محمود احمدینژاد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهور دولتهای نهم و دهم حمایت خود از سعید #جلیلی را اعلام کرد.
🔹به گزارش مکتوبات رسانه نزدیک به محمود احمدینژاد، وی ضمن اعلام حمایت از سعید جلیلی اظهار داشت: جلیلی گزینه اصلح و انسان سلیمالنفسی است.
🔻فوری، مهم
همچنین آقای ثمره هاشمی دستیار ارشد آقای احمدی نژاد ضمن تایید سعید جلیلی بیان کردند :
جناب جلیلی را فردی پاک دست، ساده زیست، پرتلاش و ضدظلم می دانم
👆میراث خوبی که شهید رئیسی برای پزشکیان گذاشت؛ طبق اعلام بانک جهانی اقتصاد: ایران سال گذشته دومین کشور جهان در رشد اقتصادی(GDP) است که با افزایش ۵.۴ درصدی در تولید ناخالصی خود مواجهه شده است.
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇵🇸
🌍 @ebratha_ir ایتا
🌍 @ebratha.org سروش
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طیب نیا معاون اول احتمالی رئیس جمهور:
همه ارز های زیر قیمت 60 هزار تومان حذف خواهد شد. قیمت دلار همان قیمت بازار (60 هزار تومان) است.
به لحظات پرواز قیمت ها نزدیک میشیم.
با این تفاوت که این عزیزان به یارانه اعتقادی ندارن و یارانه رو گدا پروری میدونن
و طبیعیه زیر چرخ توسعه عده ای هم له بشن
✨بورس چگونه مردم را ذینفع بدبختی خود میکند؟
متیو دسموند (Matthew Desmond) جامعهشناس سرشناس آمریکایی در فصلی از کتاب «فقر محصول آمریکا» -که ان شاءالله به زودی ترجمه آن منتشر خواهد شد- نشان داده که چگونه سازوکارها و نهادهای سرمایهداری، لشکری از فقرا را برای تامین منافع سرمایهداران ایجاد میکند.
او مینویسد:
«سود شرکتها هنگامی افزایش مییابد که هزینههای کار کاهش یابد. به همین دلیل است که هنگامی که شرکتها دستمزدها را افزایش میدهند، بورس اوراق بهادار نیویورک (مشهور به وال استریت) به سرعت آنها را مجازات میکند. وقتی در سال 2015 شرکت والمارت (بزرگترین فروشگاه زنجیرهای مواد غذایی در جهان) در واکنش به فشارهای مردمی اعلام کرد که قصد دارد حداقل دستمزد کارگران خود را به 9 دلار در ساعت برساند، سرمایهگذاران بورسی از سهام آن روی گرداندند. سهام این شرکت تا 10 درصد سقوط کرد و 20 میلیارد دلار از ارزش بازار آن از بین رفت. این رخداد، رکورد بزرگترین ضرر و زیان را در یک روز شکست.
همین اتفاق در سال 2021 نیز افتاد. بعد از اینکه والمارت قول داد میانگین دستمزد ساعتی خود را به 15 دلار برساند، سهامداران سرمایه خود را بیرون کشیدند و ارزش سهام در یک صبح پنجشنبه 6 درصد سقوط کرد. سهامداران با این کار خود داشتند به والمارت و هر شرکت دیگری هشدار میدادند: اگر دستمزدهایتان را افزایش دهید، باید منتظر عواقبش باشید.
چه کسی از این وضعیت نفع میبرد؟ خب معلوم است، سهامداران. اما آنها چه کسانی هستند؟ آدم وسوسه میشود که آنها را مردانی با کتوشلوارهای مشکی راهراه و کراوات تصور کند که در اتاقهای هیئت رئیسه در آسمانخراشهای نیویورک دور هم جمع میشوند. اما واقعیت این است که بیش از نیمی از خانوارها در ایالات متحده در بازار سهام سرمایه دارند. خود ما سهامدار هستیم!».
اما آنچه دسموند گفته، فقط یک روی سکه است. اینکه نیمی از مردم آمریکا سهامدار بازار سرمایه هستند و از سود شرکتهای بورسی نفع میبرند، کمی گمراهکننده است. چون انسان تصور میکند اگر شرکت بزرگی مانند والمارت دستمزدها را افزایش ندهد، سود آن افزایش مییابد و نفع این افزایش سود را بیش از نیمی از خانوارهای آمریکایی که در بورس سهام دارند، میبرند. یا اگر دستمزدها افزایش یابد، درست است که حقوق کارگران این شرکت افزایش مییابد، اما سهامداران این شرکت که خود «مردم» هستند، زیان میکنند. اما واقعیت این است که در آمریکا 10 درصد از ثروتمندترین خانوادهها بیش از 80 درصد ارزش کل سهامها را در اختیار دارند. به عبارت دیگر، یک سیاه لشکری از سهامداران در آمریکا ایجاد شده که در مقایسه با سرمایهداران آمریکایی، ارزش سهامشان «تقریبا هیچ» است، اما نامشان «سهامدار» است و بدون اینکه سرمایهداران زحمتی بکشند، سر بزنگاههایی مثل افزایش حقوق کارگران، سر و کلهشان پیدا میشود و دستهجمعی برای حفاظت از سودهای نجومی سرمایهداران آمریکایی تلاش میکنند، چون خودشان نیز از این دریای پول، قطرهای کاسب میشوند!
این قصه، شباهت زیادی به سهامداری بخشی از مردم ایران در بورس دارد. چندین میلیون ایرانی، سهامدار شرکتهای فولادی، پتروشیمی، پالایشی، معدنی و... هستند. اما واقعیت این است که 99 درصد سهامداران، سهامدار خرد محسوب میشوند. 41 میلیون ایرانی در بازار بورس سهامدار هستند، اما طبق آماری که چندی پیش از یک مسئول دولتی گرفتم، فقط حدود 350 هزار نفر ارزش سهامشان بالای 200 میلیون تومان است! اینجاست که وقتی میگوئیم نباید فولاد و پتروشیمی ایرانی به دلار به داخل فروحته شود، یا اینکه باید نرخ ارز تثبیت شود، لشکری میلیونی از سهامداران خُرد بورس در مقابل ما صف میکشند!
این بندگان خدا، که قاعدتا از قشر حقوق بگیر جامعه نیز هستند، فریب سود کاذب و ناچیزی را می خورند که در بورس به دست می آورند. چرا؟ اولا نمیدانند که بیشترین زیان را خود اینها از دلاری فروشی مواد اولیه ایرانی میبینند(چون با افزایش نرخ ارز، یا افزایش قیمتهای جهانی، هزینههای زندگیشان از مسکن تا مرکب گران میشود). ثانیا متوجه نیستند که اگر جلوی دلاریفروشی گرفته شود و نرخ ارز تثبیت شود، بیشترین نفع را خود اینها میبرند(چون ارزش پول ملی افزایش مییابد. در نتیجه هم قدرت خرید حقوقی که سر ماه میگیرند بیشتر می شود، هم اینکه ارزش پولی که در سهام دارند، افزایش مییابد).
بله عزیزان! بورس، همانگونه که در آمریکا لشکری از فقرا را برای حفاظت از منافع سرمایهداران بسیج کرده، در ایران نیز همین اتفاق را رقم زده است. رهایی از این وضع، فقط و فقط با بیداری ملت ممکن است. کمک کنید مردم را آگاه کنیم...
🛢«درایت شهید رئیسی و صادرات نفت به چین»
📈 رشد صادرات نفت ایران به چین نه به معنای وابستگی به او بلکه مبنای یک بازی «برد-برد» است.
📍چین از وابستگی به نفت عربستان(آمریکا) و روسیه گریزان است تا بتواند استقلال کنشهای خود در عرصه سیاسی را ارتقا دهد.
🔖 از این رو استفاده از این نیازِ چین برای صادرات نفت؛هوشمندی دولت سیزدهم و شهید رئیسی بود.
🔖 از طرفی ایران با احتساب نفت دارای مازاد تراز تجاری با چین است و از این مازاد ارزی میتواند برای متنوع سازی کانالهای تسویه ارزی خود به ویژه روی کالاهای اساسی(بند ۶ سیاستهای اقتصاد مقاومتی)اقدام کند که در ثبات ارزی تعیینکننده است.
🔖 از طرف دیگر چین دارای مازاد شدید ارزی ناشی از حساب جاری خود است و برای پاسخ به این مازاد ارزی به دنبال توسعه سرمایهگذاری در کشورهایی است که هم نسبت بدهی و همریسک نکول پایینی داشته باشند
🔖 ایران به دلیل کانال قوی فروش نفت به چین هم ریسک نکول پایین برای طرف چینی دارد و هم به دلیل نسبت بدهی خارجی بسیار پایین میتواند مقصد مناسب ِکانالهای تحریمناپذیر سرمایه گذاری چین محسوب شود و ذخائر خارجی خود را هم با یوآن توسعه دهد.