﷽
📢📢📢 امام زمان(عج) حمزه میخواهد ...
🥀 ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺍﮔﺮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ...
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ...
▪🍁ﺍﯾﻦ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻣﻮﺝ ﻣﯿﺰﺩ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﻣﺨﻠﺺ ، ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺷﻬﯿﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺳﯿﺼﺪ ﻭ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﻣﺨﻠﺺ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ در نمی آمد؟!
▪🍁ﻗﺴﻢِ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺳﯿﺼﺪ ﻭ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺗﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ.
▪🍁ﺍﯾﻦ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﺟﻤﮑﺮﺍﻥ، ﻣﻮﺝ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﺳﯿﺼﺪ ﻭ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺗﺎ ﻣﺨﻠﺺِ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ بین آن ها ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺣﺎﺿﺮﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺟﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
▪🍁ﺑﻔﻀﻞ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻗﯿﻖ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕِ ﺍﻫﻞ بیت به ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯿﺮﺳﯿﻢ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺍﺧﻼﺹ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﮕﯽ ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ....
▪🍁ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (عج) ﺳﯿﺼﺪ ﻭ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﻣﺤﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﻨﺸﺄ ﺍﺛﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺩﺭ هر ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﻮﺟﯽ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﮐﻨﻨﺪ ...
▪🍁ﭼﺮﺍ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ صلوات الله علیه و آله ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻤﺰﻩ (علیهالسّلام) ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻧﺪ؟ چون حضرت ﺣﻤﺰﻩ علیهالسّلام ﻣﺪﺑﺮ ﺑﻮﺩ، ﻣﺘﻌﻘﻞ ﺑﻮﺩ.
📢 ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (عج) ﺳﯿﺼﺪ ﻭ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺗﺎ ﺣﻤﺰﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ...
▪🍁استاد فاطمی نیا
تلنگر مهدوی
مهدیاران
✅ به نیت فرج نشر دهید ...
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🌷 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارش نماینده مجلس کانادا از اربعین حسینی 🏴
#حُبُ_الحُسین_یَجمَعنا ✋
ياد آن شاعر دلداده به خیر
که دمادم میگفت
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
ولی ای کاش خبر می آمد
که خدا مى خواهد
پرده از غیبت مهدی زمان بر دارد
پرده از روزنه ی عشق و امید
پرده از راز نهان بردارد
کاش روزی خبرآید که تسلای دلخلق خدا
از فراسوی افق می آید
مهدی، آن یوسف گم گشتهی زهرا و على
از شب هجر به کنعان دلم میآید
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
▫️مولانا و سيدنا المهدی عليهالسلام
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌠(داستان 474) قسمت 8
🌺دیدار یار در کربلا🌺
🌸ای حبیب! تو چه کار کردی؟🌸
🌼 ... همین طور با امام حسین علیهالسّلام حرف میزدم، روضهٔ آقا علی اصغر علیهالسّلام را میخواندم و قسمشان میدادم به آقا علی اصغر، روضهٔ آقا علی اکبر علیهالسّلام را میخواندم و قسمشان میدادم به آقا علی اکبرشان، روضهٔ خواهرش حضرت زینب سلام الله علیها را میخواندم و به خواهرش حضرت زینب قسمش میدادم و میگفتم یا امام حسین مرا مورد تأیید خودتان و امام زمانم قرار بدهید، من آمدهام مهر تأییدم را از شما بگیرم آقا، حالم را نمیفهمیدم ولی احساس میکردم که دیگر نمیتوانم خیلی زیارت کنم. پس از آن رفتیم خدمت آقا ابالفضل العباس علیهالسّلام تا رسیدم به دم در حرم مطهر آقا، دو زانو آمدم زمین، اُبهت آقا مرا منقلب کرده بود، درست در حال زیارت میمردم و زنده میشدم، میمردم و زنده میشدم، انگار آخرین زیارتم بود که میکردم، یک حال عجیبی داشتم که قابل بیان کردن نیست، زیارت با توجهی بود، زیارت کردیم و آمدیم هتل. در هتل به ما گفتند که برای نماز صبح آماده باشید که با هم به زیارت میرویم. آمدم بخوابم، دیدم خوابم نمیبرد، هر چی لباس داشتم شستم، حتی کفشهایم را شستم، یک حال خوبی داشتم احساس میکردم که میخواهم بروم سفر، رفتم حمام غسل زیارت کردم تا پاک پاک باشم تا چهار صبح همهٔ کارهایم را انجام دادم خوابم نمیبرد، ساعت چهار خواهر زادهام آمدند و گفتند میخواهیم برویم حرم، لباسهای نو را پوشیدم و رفتیم زیارت، بعد از اینکه زیارت کردم، دو رکعت نماز توبه زیر بقعهٔ مطهر حضرت خواندم، هم وقت اذان و هم موقع نماز صبح به ذهنم افتاده بود که این نماز، آخرین نماز من است که دارم میخوانم!.
آمدیم هتل بعد از صبحانه خواهر زادهام آمد و گفت: میخواهیم برویم تلّ زینبیه، میخواهیم برویم کف العباس، لباسهای نو را پوشیدم، وضو گرفتم و خیلی با توجه رفتیم تل زینبیه و خیمه گاه، بعد گفتند بروید کف العباس، همین طور در راه که داشتیم میرفتیم در راه درد دل میکردم که میشه با آن دستهای بریده مهر تأییده مرا بدهید، این چشمهای کور مرا شفا بدهید، میشود آن دستهای بریده را به این جان و سینهٔ من بکشید و این سینهٔ مرا شفا بدهید. همین طور داشتم با آقا ابالفضل حرف میزدم، حال خیلی خوبی داشتم.
💥مـوج انـفـجـار💥
🌼 دم درب باب القبله امام حسین علیهالسّلام که رسیدیم یک کارتونی جلوی ما بود، ...
(ادامه دارد) ...
📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و جوان عاشق، ص ۵۳ الی ۷۲.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi