eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
158 دنبال‌کننده
27هزار عکس
1.5هزار ویدیو
96 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما https://harfeto.timefriend.net/16895204024549 داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 685) قسمت ۱ 🌸معامله با زائر امام رضا علیه‌السلام🌸 🌱 مرحوم آیةاللَّه، شیخ آقا بزرگ تهرانی از خادم مسجد سهله که از نزدیکان مرحوم، عارف بزرگ شیخ حسن علی تهرانی بود، حکایت کرد که ایشان فرمود: در سفر خراسان، هنگامی که به منزل میامی که طولانی ترین راه است رسیدیم، حیوان سواری من، از راه رفتن ایستاد و کم کم از قافله عقب ماندم، به نحوی که هیچ اثری از قافله نبود. حیوان به دلیل ورمی که در دستش ایجاد شده بود، نمی توانست راه برود. من پیاده شدم و کمی با حیوان راه رفتم تا جایی که کاملاً از راه رفتن باز ایستادیم. در نهایت ایستادم و بار را از روی حیوان برداشتم و فرشی روی زمین پهن کردم، نشستم و به فکر فرو رفتم و در نهایت به امام رضا علیه‌السلام شکایت بردم که من زائر شما هستم و این مشکلات پیش آمده است. ناگهان شخصی سوار بر حیوانی سفید و قوی از راه رسید و به زبان فارسی به من گفت: شیخ حسین! این چه جای نشستن است، گویا در خانه خود نشسته ای! نمی دانی این جا وسط بیابان است؟ عرض کردم: آری! ولی جریان این گونه است و آن چه گذشته بود را برای او تعریف کردم. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان هشتم - معامله با زائر امام رضا علیه‌السلام - ص ۲۷ و ۲۸. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 685) قسمت ۲ 🌸معامله با زائر امام رضا علیه‌السلام🌸 🌱 ... ناگهان شخصی سوار بر حیوانی سفید و قوی از راه رسید و به زبان فارسی به من گفت: شیخ حسین! این چه جای نشستن است، گویا در خانه خود نشسته ای! نمی دانی این جا وسط بیابان است؟ عرض کردم: آری! ولی جریان این گونه است و آن چه گذشته بود را برای او تعریف کردم. ... گفت: برخیز! بار تو را روی حیوانت می‌گذاریم و کم کم می‌رویم، شاید خداوند ما را به قافله برساند. گفتم: نمی بینی دستش معیوب شده است. امّا او اصرار کرد و من گفتم: لاحول و لاقوّة الاّ باللَّه، برخاستم، بار را روی حیوان گذاشتم و او را به زور می‌راندم. در بین راه دوباره فرمود: شیخ حسین! بار من از بار تو سبک تر است، بار تو را روی حیوان خودم و بار خود را روی حیوان تو می‌گذارم. عرض کردم: هر طور میل شماست! سپس بار من را گرفت و روی حیوان خودش گذاشت و بار خودش را روی حیوان من نهاد. در حالی که می‌رفتیم، بار دیگر فرمود: شیخ حسین! آیا می‌خواهی حیوان خود را با حیوان من مبادله کنی؟ گفتم: ای برادر، درست است که شما فارس هستی و من عرب. امّا تصوّر می‌کنی نمی فهمم که مرا به تمسخر گرفته ای؟ تصوّر می‌کنی من نمی دانم که حیوان شما ده برابر حیوان من ارزش دارد؟ فرمود: از تمسخر به خدا پناه می‌برم، می‌خواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه نمایم. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان هشتم - معامله با زائر امام رضا علیه‌السلام - ص ۲۷ و ۲۸. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 685) قسمت ۳ 🌸معامله با زائر امام رضا علیه‌السلام🌸 🌱 ... گفتم: ای برادر، درست است که شما فارس هستی و من عرب. امّا تصوّر می‌کنی نمی فهمم که مرا به تمسخر گرفته ای؟ تصوّر می‌کنی من نمی دانم که حیوان شما ده برابر حیوان من ارزش دارد؟ فرمود: از تمسخر به خدا پناه می‌برم، می‌خواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه نمایم. بر اثر اصرار آن شخص، راضی شدم و سوار حیوان او شدم. به من فرمود: تو برو، من نیز ان شاء اللَّه به قافله ملحق می‌شوم. لحظه ای نگذشت که به قافله رسیدم، پیاده شدم و به رسیدگی به حیوان مشغول گشتم. چون کارم تمام شد، نزد شیخ محمّد طاها رفته و سلام کردم. فرمود: شیخ حسین! امروز در منزل با ما نبودی؟ عرض کردم: قصّه من چنین بود و داستان را بیان کردم. فرمود: آن مرد کجاست؟ عرض کردم: هنوز نرسیده است. او گفت: آن شخص قبل از تو رسید. آیا گمان می‌کنی که چنین معامله ای را در چنین مکانی، چه کسی غیر از ائمّه معصومین علیهم السلام انجام می‌دهند؟ با آن حیوان تا مشهد رفتم و سپس به تهران بازگشتم. در آن جا مریض شدم و آن حیوان را جهت خرج مداوا به قیمت بالایی فروختم و به عراق بازگشتم. 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان هشتم - معامله با زائر امام رضا علیه‌السلام - ص ۲۸ و ۲۹. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖