🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 677) قسمت ۲
🌸 كرامت دوازدهم 🌸
🍃 ... سال گذشته با نااميدي كامل، از مراجعه مجدد به پزشكان مأيوس شديم. بعد از عاشوراي حسيني بنده به همسرم گفتم: «حالا كه دكترها به ما جواب رد داده اند، بيا به مسجد مقدس جمكران برويم و به امام زمان عليه السلام متوسل شويم». از همان موقع شروع كرديم هر هفته، شبهاي چهارشنبه به مسجد آمديم، سه هفته بود كه به جمكران آمده بوديم و هر بار با توسل به آقا حجة ابن الحسن عليه السلام از حضرت حاجتمان را طلب ميكرديم. يك هفته قبل از تولد حضرت زهرا عليهاالسلام خواب ديدم: شوهرم آمد و مرا صدا كرد و گفت: آقا سيدي شما را كار دارند. وقتي بيرون آمدم، سيدي را ديدم، ايشان به من فرمودند: اين قدر گريه و زاري نكن، صبر كن حاجتت را ميدهيم. گفتم: من جواب اين و آن را چه بدهم؟ تا سه مرتبه فرمودند: حاجتت را ميدهيم. شب ولادت حضرت زهرا عليهاالسلام منزل خواهر شوهرم جشن بود، من در آنجا هم خيلي ناراحت بودم، گريه ميكردم. شب بعدش هم به جمكران آمديم و باز خيلي گريه كردم، وقت سحر خواب ديدم: «آقا امام زمان عليه السلام آمدند و يك پارچه سبزي در دامن من گذاشتند. عرض كردم: اين چيست؟ فرمودند: بازش كن! من پارچه را باز كردم، ديدم داخل پارچه، بچه اي زيباست، من او را به صورتم چسبانده بودم و ميبوسيدم». از خواب بيدار شدم، فهميدم كه حضرت حاجتم را عنايت فرموده اند. وقتي هم كه ميخواستم زايمان كنم، باز آقا را در خواب زيارت كردم. بعد از آن با اينكه باردار بودم و همه ميگفتند: به مسجد نرو! ولي بنده مرتب به جمكران ميآمدم و هفته چهلم مصادف با شب عيد نوروز بود كه به اين مكان مقدّس مشرّف ميشدم.
🍃اگر درمان درد خويش ميخواهي بيا اينجا
🍃دوا اينجا، شفا اينجا، طبيب دردها اينجا
- دكتر غلامرضا باهر و دكتر محسن توانانيا، از اعضاء هيئت پزشكي دار الشفاء حضرت مهدي عليه السلام در رابطه با عنايت مذكور ميگويند: «بررسيهاي پزشكي آقاي ص و خانم ع كه تا هفت سال بعد از ازدواج، صاحب فرزندي نشده بودند، به نظر ميرسد كه مشكل عينا مربوط به آقاي ص بوده است كه معمولا در مواردي كه مسأله به اين نحو باشد جواب درمان مشكل تر ميباشد، به همين دليل ظاهرا درمان قطع بوده و بعد از مدتي به طور خود به خود با عنايت حضرت حقّ بارداري اتفاق افتاده است».
#پایان
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: کراماتی از مسجد مقدس جمکران
داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
ناشر: مسجد مقدس جمکران
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_مسجد_مقدس_جمکران
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#کرامت_دوازدهم
☘☘☘
☘☘
☘
📕 #معرفی_کتاب
🔰 موضوع : مهدویت - انتظار
کرامات و معجزات حضرت مهدی🌹
(عجل اللّه تعالی فرجه الشریف)
📚 برگرفته از کتاب عبقری الحسان
✍ اثر: علی اکبر نهاوندی
─┅─═इई•°¤°•ईइ═─┅─
عنوان: صفای دل
کراماتی از امام زمان عجِّلاللهتعالیفرجهالشریف
مولف: زهرا برقی
ناشر: قم؛ مسجد مقدس جمکران
#صفای_دل
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#زهرا_برقی
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
─┅─═इई•°¤°•ईइ═─┅─
التماس دعا
#منتظران_ظهور 🌱
https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
#گروه_در_ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
#کانال_در_ایتا
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌠موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 678) قسمت ۱
🌼 خواستگاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از ملیکه خاتون🌼
🌿 بُشر بن سلیمان از یاوران امام هادی علیه السلام چنین روایت کرده که روزی امام من را طلبیده و فرمودند:
ای بُشر! تو از یاوران ما هستی و دوستی ما اهل بیت در خاندان شما همیشگی است و این دوستی را از همدیگر به ارث میبرید؛ لذا دوست دارم تو را از رازی آگاه و به خریدن کنیزی مأمور نمایم.
آن گاه امام نامه ای به زبان و خطّ رومی نگاشته و مهر نمود و به همراه کیسه ای حاوی دویست و بیست اشرفی به من داد و فرمود: با این نامه و سکّهها روانه بغداد شو!
چون به ساحل فرات رسیدی، چند کشتی مشاهده خواهی کرد که کنیزان رومی در آن هستند و خریدارانی از بنی عبّاس و وکلای آنها نیز در اطراف آن مشغول خرید خواهند بود.
پس تو به دنبال شخصی به نام عمروبن یزید برده فروش باش و چون او را یافتی تا هنگام ظهر صبر کن. در آن هنگام او کنیزی را با این اوصاف به خریداران عرضه خواهد کرد که دو جامه ابریشمی ضخیم و محکم بافت بر تن دارد و او، از این که خریداران او را نظاره یا بر او دست نهند، به شدّت پرهیز مینماید، لذا به پشت پرده نازکی رفته و به زبان رومی سخنی میگوید که حکایت از پاک دامنی او دارد.
یکی از خریداران با دیدن حیا و عفّت او، حاضر است او را به سیصد اشرفی بخرد، امّا کنیز به زبان عربی به او میگوید: اگر به شوکت حضرت سلیمان درآیی و پادشاهی او را داشته باشی من تو را نمی خواهم، پس مال خودت را به خاطر من هدر نده!
برده فروش به او خواهد گفت: در نهایت که باید تو را بفروشم؟! ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: زهرا برقی
ناشر: مسجد مقدس جمکران
برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی
📝 داستان اول - خواستگاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از ملیکه خاتون - ص ۹ و ۱۰.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#صفای_دل
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#زهرا_برقی
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#خواستگاری_حضرت_فاطمه_زهرا_علیهاالسلام_از_ملیکه_خاتون
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌠موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 678) قسمت ۲
🌼 خواستگاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از ملیکه خاتون🌼
🌿 ... برده فروش به او خواهد گفت: در نهایت که باید تو را بفروشم؟!
کنیز پاسخ میدهد: چرا تعجیل میکنی، آیا نباید کسی پیدا شود که من به او تمایل داشته و به دیانت او اعتماد کنم؟!
چون این وقایع را نگریستی، برخیز و به نزد برده فروش برو و به او بگو که من از طرف یکی از بزرگان، نامه ای به زبان رومی برای او آوردهام که در آن نامه از خصوصیات خویش نوشته ام، این نامه را به کنیز بده تا مطالعه کند و اگر راضی بود، او را خریداری نما.
بُشر بن سلیمان میگوید: من به ساحل فرات رفتم و همان گونه که امام علیه السلام فرموده بود، اتّفاق افتاد. چون آن کنیز نامه را خواند، به شدّت گریست و به برده فروش گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش و قسم یاد کرد که اگر به او نفروشی، خود را خواهم کشت.
پس بر سر قیمت کنیز با برده فروش به همان مبلغی که امام گفته بود توافق کردیم. دویست و بیست اشرفی را دادم و کنیز را تحویل گرفتم و او خوشحال بود.
چون به خانه ای که در بغداد گرفته بودم، رسیدیم، نامه را بیرون آورده، بوسید و بر دیدگان نهاد.
به او گفتم: آیا نامه ای را میبوسی که صاحب او را ندیده و نمی شناسی؟
گفت: گویا هنوز قدر و مرتبه فرزندان پیامبر و امامان بزرگوار را درک نکرده ای؟ پس گوش کن تا احوال خود را برای تو بازگو نمایم!
من دختر یشوعای، فرزند قیصر، پادشاه رومم. مادرم از فرزندان شمعون بن الصفا، وصی حضرت عیسی علیه السلام است. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: زهرا برقی
ناشر: مسجد مقدس جمکران
برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی
📝 داستان اول - خواستگاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از ملیکه خاتون - ص ۱۰ و ۱۱.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#صفای_دل
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#زهرا_برقی
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#خواستگاری_حضرت_فاطمه_زهرا_علیهاالسلام_از_ملیکه_خاتون
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌠موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 678) قسمت ۳
🌼 خواستگاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از ملیکه خاتون🌼
🌿 ... من دختر یشوعای، فرزند قیصر، پادشاه رومم. مادرم از فرزندان شمعون بن الصفا، وصی حضرت عیسی علیه السلام است.
چون به سنّ سیزده سالگی رسیدم، جدّم قیصر تصمیم گرفت مرا به ازدواج برادرزاده خود درآورد. پس مهمانانی از تبار خود و نیز از تبار حواریان حضرت عیسی علیه السلام جمع کرد؛ که سیصد نفر از عابدان مسیحی و هفتصد نفر از صاحبان مقام و مرتبه و چهار هزار نفر از سرداران لشکر و رؤسای قبایل بودند.
سپس فرمان داد تختی را که با جواهرات تزیین نموده بودند حاضر کردند و برادرزاده خود را فراخواند تا بر بالای تخت برود.
چون کشیشان، انجیلها را در دست گرفتند تا بخوانند، ناگاه تخت واژگون شده و چلیپاها سرنگون گردید و برادرزاده قیصر از تخت افتاده و بیهوش شد.
در این هنگام، رنگ چهره کشیشان پرید و بدنشان به لرزه افتاد و به قیصر گفتند:
ما را از این کار معاف دار که این حوادث، شوم است و دلیلی است برای از بین رفتن دین مسیح.
جدّم این امور را به فال بد گرفت لذا دستور داد تا مجدّداً تخت را حاضر کرده و برادرزاده دیگر را بالای تخت بنشانند تا بلکه برادر دیگر سعادت یافته و نحوست برادر دیگر از بین برود.
چون کشیشان، انجیلها را به دست گرفتند، واقعه تکرار گردید و قیصر خجل شد.
جمعیت متفرّق شدند و جشن برهم خورد و درک نکردند که این واقعه، از جهت سعادت من است نه از نحوست دو برادر. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: زهرا برقی
ناشر: مسجد مقدس جمکران
برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی
📝 داستان اول - خواستگاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از ملیکه خاتون - ص ۱۱ و ۱۲.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#صفای_دل
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#زهرا_برقی
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#خواستگاری_حضرت_فاطمه_زهرا_علیهاالسلام_از_ملیکه_خاتون
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌠موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 678) قسمت ۴
🌼 خواستگاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از ملیکه خاتون🌼
🌿 ... جمعیت متفرّق شدند و جشن برهم خورد و درک نکردند که این واقعه، از جهت سعادت من است نه از نحوست دو برادر.
چون شب فرا رسید به خواب رفتم. در خواب دیدم که حضرت مسیح با حواریون جمع شده و منبری از نور نصب کرده اند که بلندای آن به آسمان میرسید و در محلّ تختی که جدّم نصب کرده بود، نصب بود.
آن گاه حضرت محمّد و امیرالمؤمنین علیهما السلام به همراه گروهی از امامان بزرگوار علیهم السلام وارد قصر شدند. حضرت مسیح علیه السلام به استقبال حضرت خاتم رفته، دست در گردن آن حضرت انداخت. آن گاه حضرت خاتم المرسلین به حضرت عیسی فرمود: ای روح اللَّه! آمدهام تا ملیکه، فرزند شمعون را برای فرزندم، حسن خواستگاری نمایم.
حضرت عیسی علیه السلام از شمعون اجازه گرفت، سپس حضرت رسول صلی الله علیه وآله مرا به عقد امام حسن عسکری علیه السلام درآورده و فرزندان پیامبر و حواریون همگی شاهد عقد ما بودند.
چون از خواب بیدار شدم، از بیم کشته شدن، خواب را برای کسی نقل نکردم، و این گنج و محبّت را در دل پنهان نمودم و هر روز این عشق در وجود من زبانه میکشید، به حدّی که دست از خوردن و آشامیدن کشیدم و چهرهام به زردی گرایید و بدنم رو به لاغری رفت.
جدّم تمام اطبّای روم را برای معالجه من حاضر کرد، ولی سودی نبخشید. بعد از این که از علاجم مأیوس شد، روزی به من گفت: ای نور چشم من! آیا آرزویی در دل داری تا به انجام برسانم؟
گفتم: امید به زندگانی ندارم، امّا اگر شکنجه و آزار اسیران مسلمان را که در زندان شما هستند، بکاهید، شاید حضرت مسیح فرجی عنایت فرماید!
چون چنین کردند، اندک سلامتی نشان دادم و کمی غذا خوردم، لذا بقیه اسیران را نیز عزیز داشته و با آنها خوشرفتاری نمود.
چون چهار شب از این واقعه گذشت، در عالم رؤیا حضرت فاطمه به همراه حضرت مریم و هزار تن از حوریان بهشتی، قصر را به قدوم مبارکشان منوّر نمودند. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: زهرا برقی
ناشر: مسجد مقدس جمکران
برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی
📝 داستان اول - خواستگاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از ملیکه خاتون - ص ۱۲ و ۱۳.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#صفای_دل
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#زهرا_برقی
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#خواستگاری_حضرت_فاطمه_زهرا_علیهاالسلام_از_ملیکه_خاتون