eitaa logo
(🌼بوی باران🌼)
87 دنبال‌کننده
240 عکس
126 ویدیو
44 فایل
مذهبی،عقاید(پرسش و پاسخ)،احکام،داستانک،خانواده،انگیزشی. ارتباط با خادم کانال: @M_Ramazanghasem
مشاهده در ایتا
دانلود
‌🎈🌺🎈🌺🎈🌺🎈🌺🎈🌺🎈🌺 📚حکایت مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم دریافت میکرد. یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به مسافرت بروم و نیازی به چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم. مرد پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک هر روزه خویش را ترجیح داد و باور داشت که مزد واقعی کارش همین پنج درهم است. مرد ثروتمند درحالی که از کار او حیرت زده شده بود پنج درهم را به او داد و چوپان به خانه بازگشت و بعد از آن روز بی کار شده و دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نمی کرد ولی پنج درهم چوپانی اش را نگه داشته و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید. در روستای چوپان، مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند. هنگامی که وعده سفرش فرا رسیدچوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خریداری کند. لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد. تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت: با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟ چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن. تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند. اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت. تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد . هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند. صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش برگشت. در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد . تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟ مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند. و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند. آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن گربه طلا اعلام آمادگی کردند تاجر، با خواسته ی آنان موافقت کرد. و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟ چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود. تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت: خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی. در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد. این معنی روزی حلال است. الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده @booyebaran313 ‎‌ ‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌ ‎‌‌ ‌‌
یا امام رضا سلام.mp3
6.6M
یا امام رضا سلام سلام برهمراهان 23ذیقعده زیارت مخصوصه امام رضا علیه السلام @booyebaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻فردا 25 ذالقعده روز دحوالارض اعمال این روز فراموش نکنیم. . ⒈روزه گرفتن در این روز ڪہ معادل هفتاد سال روزه شمرده شده است. ⒉خواندن دورڪعت نماز تا قبل از ظهر ڪہ در هررڪعت بعدازحمد پنج مرتبہ سوره شمس و بعداز سلام نماز بگوید : يا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِي عَثْرَتِي يا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِي يا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِي وَ ارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيئَاتِي وَ مَا عِنْدِي يا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ ⒊زیارت امام رضا علیہ السلام 🌼@booyebaran313 🌼
‌ 📚مساجد، از آن خدا است! نقل کرده اند: معتصم عباسی در مجلسی که فقهای اهل سنت نیز در آن جمع بودند، سؤال کرد: دست دزد را از کدام قسمت باید برید؟ عده ای از فقیهان گفتند: از مچ، آن گاه به آیه ی تیمم استدلال کردند. [3] بعضی دیگر گفتند: از آرنج و به آیه ی وضو استدلال کردند. [4] معتصم از حضرت جواد در این باره توضیح خواست حضرت نخست از او درخواست کرد تا از سؤال خود صرف نظر کند؛ ولی چون معتصم اصرار کرد، فرمود: آنها درست نگفتند، تنها باید چهار انگشت از مفصل انگشتان بریده شود و کف دست و انگشت شصت باقی بماند. هنگامی که معتصم دلیل این مطلب را جویا شد، امام به کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) که سجود باید بر هفت عضو باشد، پیشانی، کف دو دست، سر دو زانو و شصت پاها - استدلال کرد و سپس افزود: اگر از مچ یا مرفق بریده شود، دستی برای او باقی نمی ماند تا سجده کند در حالی که خداوند امر کرده که اعضای هفتگانه، مخصوص خدا است و فرموده: «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ [5] »: همانا محل سجده‌ها از آن خدا است و آنچه مخصوص خدا است، نباید قطع شود. این سخن امام، اعجاب و شگفتی معتصم را برانگیخت و دستور داد بعد از آن طبق حکم آن حضرت، دست دزدان را از مفصل چهار انگشت ببرند! [3]: این گروه می‌گفتند: چون خداوند در باره ی تیمم فرموده: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ»، (نساء/43، مائده /6، ترجمه: صورتها و دست هایتان را با خاک پاک مسح نمایید) و لفظ «ید» را بر سر انگشتان تا مچ اطلاق کرده، بنابراین مراد از «ید» تنها همین مقدار است؛ پس باید دست دزد را از مچ قطع کرد. [4]: این گروه می‌گفتند: چون خداوند در باره ی وضو فرموده «أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرَافِقِ »، (مائده /6، ترجمه: و دست هایتان را تا آرنج بشویید) و لفظ «ید» را بر سر انگشتان تا آرنج اطلاق کرده، بنابراین مراد از «ید» تنها همین مقدار است؛ پس باید دست دزد را از «آرنج» قطع کرد. @booyebaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بی حجابی عامل کم دیده شدن خانمهاست!! 🔺خداوند را عامل دیده شدن معرفی می‌کند!!! ▪️داستان لینا لونا، حکایت امروز جامعه ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا میدانید چرا به امام رضا علیه السلام غریب گویند؟ 🤔 ✍️پاسخ یکی از دلایل آن: انکار امام جواد علیه السلام به عنوان فرزند ایشان. غربت در بین خویشان حتی عموها و عموزاده ها که از ایشان نمی پذیرفتند امام جواد علیه السلام فرزند ایشان است خوب تامل کنید که چه غربتی از این بالاتر است که بستگان نزدیک فرزندی اولاد انسان را نپذیرند ؟ گفتند : باید نسب شناس بیاوریم امام علیه السلام قبول نکردند چرا که فرمودند : حضرت رسول اکرم علیه السلام از نسبت دادن اولاد به تایید نسب شناس منع کرده اند ، اما آنها تنها شرط برای پذیرفتن را رای نسب شناسان بیان داشتند و به امام نیز گفتند چون ممکن است هیبت شما نسبت شناسان را تحت تاثیر قرار دهد ، نباید در جمع ما باشی بلکه باید مثل یک کشاورز ساده با لباس مندرس و کلاه حصیری و . . . در مرزعه مشغول کار و بیل زدن باشی . امام علیه السلام به خاطر ضرورت شناساندن امام بعد از خود مجبور به پذیرش شدند . نسب شناسان آمدند بستگان نزدیک امام جواد علیه السلام را آوردند و به آنها گفتند شما بگویید این فرزند کدام یک از ما ست ؟ آنها نیز پاسخ دادند هیچ کدام. وقت خروج چشم شان به امام علیه السلام در مزرعه افتاد و گفتند به یقین فرزند آن کشاورزی است که روی زمین کار می کند و دلایل خود را نیز بیان داشتند سپس این عموها و عموزاده که نه امام رضا علیه السلام را میشناختند و نه حرمتی برای او قائل شده بودند مجبور به پذیرش و عذرخواهی شدند و این خود غربت بزرگی بود. برگرفته از، علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسينى طهرانى‏،روح مجّرد، ص 220، نرم افزار كيمياي سعادت. @booyebaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلـــت پاڪــــ باشــــه🙄🙄 در یڪی از دانشگاه ها پیرامون حجاب سخنرانی میڪرد ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد حاجاقااااااااااااااااا ❌چرا شما حجاب را ساختید؟!!!! ✔️گفت ؛ حجاب ، بافتهء ذهن ما نیست حجاب را ما نساختیم بلکه در کتاب خدا یافتیم ❌گفت ؛ حجاب اصلا مهم نیست چون ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه کافیه ✔️گفت؛ آخه چرا یه حرفی میزنی ڪه خودت هم قبول نداری؟!!!! ❌گفت : دارم ✔️گفت : نداری ❌گفت : دارم ✔️گفت: ثابت میڪنم ڪه این حرفی ڪه گفتی خودت قبول نداری ❌گفت : ثابت ڪن ✔️گفت : ازدواج ڪردی ❌گفت : نه ✔️گفت : خدایا این خانم ازدواج نڪرده و اعتقاد داره ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه پس یه شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما ❌فریاد زد : خدا نڪنه ✔️گفت : دلش پاڪه 🙄 ❌گفت : اشتباه ڪردم حاجاقاااااااا😢😭😂😂😂😂 @booyebaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا