eitaa logo
(🌼بوی باران🌼)
94 دنبال‌کننده
231 عکس
118 ویدیو
41 فایل
مذهبی،عقاید(پرسش و پاسخ)،احکام،داستانک،خانواده،انگیزشی. ارتباط با خادم کانال: @M_Ramazanghasem
مشاهده در ایتا
دانلود
-شما معمولا با کی حرف میزنی . .؟! یک پارامتر برای سبک زندگی... تماس با دوست و همکلامی با او ؛ اینکار سبب تقویت ایمنی جسم و روح می شود . حرف بزن تا ایمنی بدنت قوی بشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵ذکری برای رفع غم و درد وبلا «اللّهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج»🍃 🌸🍃
ماه رمضان✨ ماه مبارک رمضــآنــــ عجب ماهے است… خوابیدنمان عبادت حساب مے شود… نفس کشیدن مان تسبیح خداست… یک آیه ثواب یک ختم قرآن دارد… افطارے دادن به یک نفر ثواب آزاد کردن یک اسیر دارد… و تمام گناهان را به عبادت و توبه ے ما مے بخشند… وقتے خـــدا میزبانِ مهمانے شود معلوم است سنگ تمام مے گذارد…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_⁨کتابچه ساده رمضان⁩.pdf
2.21M
🔖کتابچه ادعیه ماه مبارک رمضان 📮ادعیه مشترک ماه مبارک رمضان 📮دعای مخصوص هر روز 📮نمازهای شب رمضان 📮 دعای سحر 📮دعای ابوحمزه 💥 💥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا از نه شنیدن بدمون میاد؟🤔 چون نه را دلیل بر خودخواهی طرف مقابل و بی احترامی به خودمون میدونیم. حالا چه کنیم؟ تغییرنگرش باید بدونیم نه گفتن نه دلیل بر بی احترامیه و نه دلیل بر خودخواهی اگر ما به خاطر نه گفتنِ طرف مقابل ناراحت میشیم باید بدونیم با بهانه های دیگه هم ناراحت میشیم. کسی که یادگرفته نه بگه آدم بدی نیست اون فقط نمیخواد برات نقش بازی کنه اون نمیخواد بهت دروغ بگه اون نمیخواد به چیزی که نیست وانمود کنه پس با یک تغییر نگرش ،از آدم هایی که نه میگن بیزاری نجوییم و زمینه ساز نقش بازی کردن و روابط دروغین نشیم. میدونم نه شنیدن خیلی سخته ولی باید تغییرنگرش را اینقدر تمرین کنیم تا برامون آسون بشه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز مغرب و عشا را در ماه مبارک رمضان قبل از افطار بخوانیم یا بعد از افطار؟.mp3
1.66M
⭕️ سوال ⁉️ نماز مغرب و عشا را در ماه مبارک رمضان قبل از افطار بخوانیم یا بعد از افطار؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی بیشتر فقهای معاصر می‌فرمایند: یکی از موارد مستحب، در باب روزه، آن است که روزه‌دار، پس از اقامه نماز مغرب و عشا، روزه خود را افطار نماید، تا از ثواب نماز شخص روزه‌دار برخوردار گردد، مگر این‌که جهت افطار، کسى منتظر او باشد و یا به جهت تحمل روزه، نتواند نماز را با حال خضوع و توجه بجا آورد. که در این صورت، بهتر است افطار را مقدّم بر نماز نموده و به قدر امکان مواظب باشد که وقت فضیلت نماز، نگذرد. 📎
هدایت شده از مرسلات مدیا
✅💠یادگاری" فاطمه چادر گلداری که مادربزرگ برای جشن تکلیف به او هدیه داده بود را سرش کرد و با مادربزرگ راهی مسجد شد. 🥛بعد از نماز آقای مصلحی سینی شیرگرم و خرما را روی میز دم درِ مسجد گذاشت. فاطمه موقع برداشتن شیر گرم از آقای مصلحی تشکر کرد و آقای مصلحی از فاطمه پرسید: دختر آقای شهیدی هستی؟ - فاطمه: بله - چندساله روزه می‌گیری؟ اولین روزِ که روزه گرفتم. 💴آقای مصلحی دست کرد تو جیبش و دو تا اسکناس دو هزارتومانی بیرون آورد و به فاطمه داد و گفت: آفرین دخترم قبول باشه. الان از اون روز سالها می‌گذرد و فاطمه با دخترش زینب یک شب ماه رمضان از مسجد محله‌ی مادربزرگ بیرون آمدند و باز آقای مصلحی با یک سینی پر از شیرهای داغ به استقبال روزه‌داران می‌آمد فاطمه به آقای مصلحی که حسابی شکسته شده بود سلام کرد و پرسید: من رو می‌شناسین؟ نه دخترم، آقای مصلحی دیگر آن هوش و حواس جوانی را نداشت. - فاطمه: دختر آقای شهیدی‌ام که سالها پیش روزه اولی بودم بهم جایزه دادین. آقای مصلحی فکری کرد و گفت :آها یادم اومد خدا رحمت کنه مادر بزرگت رو. - فاطمه: اون هدیه‌تونو هنوز دارمش. 🔆آقای مصلحی گفت: اونا هدیه‌ی مادربزرگ‌تون بود نه من. ✍️ به قلم: مریم رمضان قاسم @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیشرفت 🍃بعد از نمازظهر آقای رسولی امام جماعت مسجد روی سجاده نشسته بودند که چشم شان به امیررضا افتاد مثل همیشه از حالاتش پیدا بود سؤالی ذهنش و درگیر کرده ولی خجالت می کشید بپرسد. آقای رسولی رفت زد سر شانه اش و پرسید دوباره چه سؤالی داری؟ امیررضا که صورتش سرخ شده بود من من کنان سلام کرد و پرسید راستش دچار یک دوگانگی شدم خونواده روزه می گیرند ومیگن روزه خوبه و کلی فواید دارد ولی بعضی بچه های دانشگاه مون اهل روزه نیستن و میگن روزه مانع پیشرفته ما میخوایم پیشرفت کنیم و روزه نمی گیریم حالا بالاخره روزه خوبه بده؟ اولا :اینکه روزه خوبه را خدا گفته والدین شما هم از این جهت میگن خوبه. ثانیا جوابش خرج داره. -هرچی باشه رو چشمم حاج آقا فقط از این برزخ بیام بیرون. -پسر خوب یه شب همین رفقات و دعوت کن افطاری بقیه اش با من. -چشم حاج آقا خبرتون میکنم. -پس خبر با شما یاعلی دو روز بعد امیررضا افطاری داد چندساعتی که نشستند حاج آقا رسولی گفتن باید زود بریم تا برای سحر خواب نمونیم . بهنام گفت حاج آقا خدا وکیلی این روزه جلوی پیشرفت و نمیگیره یک ماه کسالت؟ بستگی به نگاهت داره پسرم اگه نگاهت به هستی نگاه سکولار و مادی و انسان محور باشه و فقط پیشرفت مادی رو در نظر بگیری همین میشه که شما میگی ولی اگه وسعت نگاه پیدا کردی و نگاه تک بعدی نداشتی و عالم رو در عالم ماده و انسان خلاصه نکردی و پیشرفت رو فقط پیشرفت مادی ندونستی.روزه یک شارژ معنویه و یک تقویت اساسی که اگر چه ظاهرا آدمها کسل و بی حال به نظر میرسند.ولی در باطن امر، اهتمام به روزه و توجه به معنویت پیشرفت در عوالم دیگر را هم به دنبال داره .چرا که تقویت اخلاق و مسئولیت پذیری و انجام وظیفه در وجود تک تک آدمها تقویت میشه و در دراز مدت این تقویت اخلاقی خودش را در این عالم و عوالم دیگه نشون میده . پیشرفت به معنای حرکت به یک منوال نیست گاهی برای پیشرفت یک کارخانه مدیرش تولید را متوقف میکنه و میگه دوره علمی برگزار کنیم کسی نمی گه جلوی پیشرفت را گرفتید چون او تغییر تاکتیک داده (روزه گرفتن تغییر تاکتیک است)هر چند در ظاهر تولیدی نیست و موقتا کار تعطیل است ولی در دراز مدت و در مجموع تاثیر خوبی روی افراد و زندگی شون داره. امروزه ساعت کار ساعت خاصیه که تو اون ساعت روزه گرفتن با انجام وظیفه منافاتی ندارد چقدر افراد متعهدی هستند که با وجود روزه دار بودن به نحو احسن کارهاشون و انجام میدند. پس روزه مانع پیشرفت نیست و آنچه که مانع پیشرفته تنبلی ها و کسالتهای ماست پس ما باید از امور زائد دست برداریم نه از روزه که یک امرالهی است و تقویت کننده روحیه معنوی ما. بهنام دستاش و به نشونه تسلیم بالا برد و گفت :فعلا جوابی ندارم حاج آقا میشه شماره تون و بدین که اگه جوابی پیدا کردم باهاتون صحبت کنم. آرش گفت :من با وجودی که روزه نمیگیرم تا حدودی قانع شدم آخه بابامامان که حتی یکی از روزه هاشون و نمیخورن از من و آریا داداشم سرحال ترن که روزه ها مون و میخوریم. پرهام گفت:البته فهم این مطالب یه کم برای ماها که توی این فضاها نبودیم سخته.حاج آقا میشه چند تا کتاب معرفی کنین بهمون تا این مطالب برامون تفهیم بشه. -الان حضور ذهن ندارم شماره ام و از آقا امیررضا بگیرین؛ فردا تماس بگیرین تا چند تا کتاب بهتون معرفی کنم البته پیامک بفرستید بهتره برام. -چشم حاج آقا . -خوب دیگه با بنده امری نیست؟ بهنام خندید و گفت: -نه حاج آقا به قول عمو محمدم مستفیض شدیم. -استفاده کردم از حضورتون. نویسنده: مریم رمضان‌قاسم 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مرسلات مدیا
✅💠 افطاری های لاکچری 🧓امیر:راضیه خانم امشب که جایی برای افطار دعوت نیستیم افطار چی داریم؟ 🧕معلومه که هیچی، مثه اینکه یادت رفته که یک ماهه بیکاری! 🧓حالا چی کار کنیم؟ 🧕شما دو تا کنسرو از احمدآقا سوپری محل نسیه کنین؛ منم نونا رو گرم میکنم تا بیای. امیر داشت آماده رفتن میشد که زنگ آپارتمان زده شد؛ در را که باز کرد آقای کاظمی را دید که با دو پرس غذا و یه ظرف بامیه جلوی در ایستاده بود. _عبادات تون قبول،امشب سالگرد پدرمه، خدابیامرز جوجه کباب و بامیه خیلی دوست داشت. 🧓خدا رحمتشون کنه،زحمت کشیدید. 🧕راضیه:کی بود امیر؟ 🧓آقای کاظمی بود، افطار امشب هم رسید. 🧕حالا چی هست؟ 🧓جوجه کباب که دوست داری. 🧕امیر نخوریا! 🧓زود بیا روده کوچیکه روده بزرگه رو خورد! 🧕اومدم. امیر! توی دوربین لبخند بزن. 🧓دوباره استوری! هرشب هرشب استوری؟! 🧕خوب آره دیگه حیف نیس این لحظه قشنگ و ثبت نکنم و به اشتراک نذارم؟! 🧓راضیه داشتم از بیرون می اومدم آقای غروی را دیدم؛ گفت اجاره تون دو ماهه عقب افتاده. باید هر چه زودتر تخلیه کنین. 🧕چه بهتر! ان شاالله یه کار خوب پیدا میکنی میریم یه خونه ی بهتر و دلبازتر. نیم ساعت بعد تلفن همراه امیر زنگ خورد؛ مادر امیر بود‌ به امیر گفت:سلام مادر الهی شکر، میدونم خوشبختین و از زندگی تون لذت میبرین ولی فکر بقیه هم باشین. 🧓منظورت چیه مادر، چی شده؟ _داداش حمیدت زنگ زد بهم، از استوریهای خانمت می نالید که زندگی شون را به هم زده و زهره امونش را بریده و میگه چرا ما مثل امیر اینا خوشبخت نیستیم. 🧓باشه چشم مادر تذکر میدم به راضیه، امری نیست؟ 🧕مادرت چی می گفتند؟ چی را بهم تذکر میدی؟ مگه بچه ام. 🧓امان از این چشم و هم چشمیا. خانم چقدر بهت گفتم نذار این استوریا رو. مادرم می گفتند باعث سردی بعضی خانواده ها شده. 🧕امیر! بَده در اوج بدبختی و بیکاری و خودمون و خوشبخت جلوه میدم و همه حسرتمون و می‌خورند! 🧓راضیه جان! به چه قیمتی؟ به قیمت سردشدن بقیه با همدیگه. ✍️ به قلم : مریم رمضان قاسم @taaghcheh
🦋🦋پرواز پروانه🦋🦋 ✅مسابقه با محوریت معارف قرآن و صحیفه سجادیه 🥇پنج جایزه 500 هزار تومانی🏆 🥈ده جایزه 200 هزار تومانی🏆 🥉 پنج جایزه 100 هزار تومانی🏆 اطلاعات بیشتر و ثبت نام: 🌐c88.ir/ms1401 💟کانال محتوای مسابقه: eitaa.com/joinchat/1633091618C5a3f2a7ead اداره آموزش های کاربردی مبلغان دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مرضیه رمضان‌قاسم
"اشتغال‌‌آفرینی اولین زن مسلمان" ایمان حضرت خدیجه به او این اجازه را نداد تا معیار ازدواجش را بر پایه‌ی ماديات بنا نهد؛ بلکه با آگاهی و شناخت کامل از اخلاق، رفتار و خانواده‌ی پیامبر حضرت محمد را برای ازدواج انتخاب کرد. حضرت خدیجه پس از ازدواج در برابر رسول خداوند فروتن، خاضع، یار، همراه و همدم بود و از هیچ کوششی در خدمت‌رسانی به همسر خود دریغ نکرد. او تمام اموال و دارایی خود را با افتخار در راه گسترش توحید به مصرف رساند؛ علاوه بر این حضرت خدیجه با حُسن معاشرت با پیامبر اسلام جهاد همسرداری خود را به خوبی به منصه‌ی ظهور رساند و زندگی مشترک خود را بر پایه‌های صداقت، صمیمیت، احترام و محبت پایه‌گذاری کرد... برای خوانش متن کامل یادداشت کلیک کنیم👇👇👇👇👇👇👇👇 http://nedaesfahan.ir/144090 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم ⏰زنگ بیداری👈 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
Shab14Ramazan1399[01].mp3
22.59M
سلام و احترام طاعات و عبادات تون مقبول حق. این روزها و شب‌ها بهار بندگی، و غرق شدن در رحمت خدا است... خواندن دعای مجیر هم در خاطرتان باشد. ( روزهای سیزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ماه) 📌 حاج میثم دعای مجیر 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مرسلات مدیا
✅💠شیرینی ماندگار آقا جواد آدم خیّری بود و دوست و آشنا هر وقت به مشکلی برمی خوردند با روی باز آقا جواد روبرو می شدند یک روز از ماه مبارک، آقا جواد با خانمش وارد مغازه شیرینی فروشی برای خرید زولبیا بامیه شدند. آقا جواد چشمش به دو تا از بچه های کار که هر کدام کیسه بزرگی روی دوش شان بود؛ افتاد که داشتند از پشت شیشه مغازه به شیرینی ها با حسرت نگاه می کردند که یکدفعه جوانی از راه رسید تشری به آنها زد و ... رفتند. آقاجواد موضوع را با خانمش در میان گذاشت و یک کیلو زولبیا بامیه برای آنها خرید ولی خانمش طبق معمول از این طرز فکر آقا جواد شاکی شد و گفت: «آقا جواد باز هم دایه دلسوزتر از مادر شدی؟» _ «منظورت چیه خانم؟» _ «یعنی دوباره دلت برای این و اون سوخت؛ یه کم به فکر خودمون باش. تا کی میخوای به این کارات ادامه بِدی مرد؛اگه خدا میخواست بهشون میداد حالا که نداده یعنی نباید داشته باشن دیگه.» خانمِ جوانی که توی مغازه ایستاده بود گفت: «خانم شوهرتون حق داره! منم نگاه حسرت رو توی چشمای اونها دیدم ولی نمی تونستم براشون خرید کنم.» - «آخه به ما ربطی نداره؛ وقتی خدا بهشون نداده، نداده دیگه؛ خودشون باید تلاش کنند، به ما چه ربطی داره؟! » خانم داخل مغازه باز گفت: -«به هر حال بعضی وقتا آدما با تمام تلاشی که می کنند اوضاع خوبی ندارن و اینم امتحان ماس که خدا ببینه چی کاره ایم و إلّا خدا که قربونش برم بخیل نیس؛ این آدمها تو این شرایط قرار گرفتن و وظیفه ی ما کمک به اوناس‌‌‌؛ یادم میاد درست یه زمانی که هم سن و سال این بچه ها بودم پدرم که یه کارگر ساختمون بود پاش شکست و چند ماهی خونه نشین بود من هم ماه رمضون اون سال مث این بچه ها چشم می‌دوختم به مغازه های شیرینی فروشی؛ یه روز یه خانم پیرزنی که از مغازه بیرون اومد بهم گفت: سحرجون مادر اینا رو برای تو خریدم. بهش گفتم من زینبم دختر شما نیستم گفت:ولی خیلی شبیه اونی مادر؛ تو رو که دیدم یاد دخترم افتادم که ایران نیس ولی حتما اگه ایران بود خیلی شیرینی‌های ماه رمضون ما رو دوست داشت؛ پس اینا مال تو. با لبخند ازش گرفتم و تشکر کردم و با خوشحالی برگشتم خونه. جعبه رو گذاشتم جلوی چشمام، یه نگاهم به جعبه بود و یه نگاهم به ساعت دیواری که اینقدر کُند حرکت می‌کرد که انگار اونم روزه بود و توان راه رفتن نداشت؛ بالاخره افطار شد و با صدای پخش اذان اولین بامیه رو در دهانم گذاشتم؛ هرچند اون روز بابا مامانم به خاطر گرفتن اون جعبه از پیرزن سرزنشم کردند ولی اون بامیه شیرین ترین بامیه ای بود که تا حالا خوردم، از همین جهت امروز حال این بچه ها رو خوب درک می کنم، نوجوونیِ دیگه!» خانم آقا جواد اشکهایی که توی چشمهایش جمع شده بود و پاک کرد و گفت: «تاحالا از این زاویه به قضیه نگاه نکرده بودم.» آقا جواد به مغازه برگشت و گفت: «خانم کجایی؟! دلم میخواست شادی رو تو چشمای این بچه ها ببینی؛ خیلی حیف شد که نیومدی دنبالم.» - «خدا رو شکر، خوب کاری کردی آقا جواد دل دو تا بچه رو شاد کردی.» آقا جواد ابروهایش را بالا داد و نگاه متعجبی به خانمش کرد و با خوشحالی گفت: -«تازه یکی از اونا می گفت: خواهرش چند روزی بوده بهونه ی بامیه می گرفته ولی پول نداشته براش بخره؛ اون دیگه خوشحالیِ دیدنی تری داشت» ✍️ به قلم: مریم رمضان قاسم @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و احترام 💠 اعمال شب قدر 🕌 اعمال شب قدر بر دو نوع است: ✅ اول : اعمال مشترکه (اعمالى است كه در هر سه شب بايد انجام داد.)آن اعمال: 1️⃣ غسل (مقارن با غروب آفتاب) 2️⃣ دو ركعت نماز كه در هر ركعت پس از سوره «حمد» ، هفت مرتبه «توحيد» خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد:«أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَيْهِ». در روايت نبوى است كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد. 3️⃣ قرآن بر سر گرفتن 4️⃣ ده مرتبه چهارده معصوم را صدازدن 5️⃣ زیارت امام حسین علیه السلام 6️⃣ احیا و شب زنده داری 7️⃣ صد ركعت نماز كه فضليت بسيار دارد و بهتر آن است كه در هر ركعت پس از سوره «حمد» ، ده مرتبه «توحيد» خوانده شود. 8️⃣ قرائت دعای جوشن كبير 9️⃣ خواندن دعای " اَللّهُمَّ اِنّي اَمْسَيْتُ لَكَ عَبْداً داخِراً ... " ✅ دوم: اعمال مخصوصه هر یک از اين شب‌ها. 🔻اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان 1️⃣ گفتن صد مرتبه «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» 2️⃣ گفتن صد مرتبه «اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ» 3️⃣ خواندن دعاى "یا ذَالَّذی کانَ..." 4️⃣ خواندن دعای "اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ ..." و بزرگواران از بین این اعمال از زیارت امام حسین و نمازی که بعد از آن 70 استغفار دارد غفلت نفرمایید که اثرات خاصی دارد. بعلاوه نماز توبه یا نماز امیرمؤمنان :دو تا دورکعتی است درهر رکعت نماز حمد و 50 سوره توحید قرائت گردد این نماز نیز اثر بخشی زیادی در آمرزش گناهان دارد. التماس دعا از همه شما بزرگواران...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا