eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
107 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
سال ۱۳۶۱بود که وارد سپاه پاسداران شدی . دیگر کمتر می توانستیم تو را ببینم؛ یا در پادگان بودی یا در جبهه . وقتی هم به خانه می آمدی همیشه جایی بود که بروی و دیر وقت برگردی. سرکشی به خانوادۀ شهدا، مجروحان، نیازمندان و هرجا که بشود مهرورزی کرد. وقتی برمی گشتی دیگر رمقی برایت نمانده بود.
نامه هایت گواهی می داد که دل مشغولی ها و بند ها را از خود دور می کنی : « … تنها مسئله ای که وجود دارد دوری از شماست ، ولی چون می خواهم کارم در راه خدا باشد این مسئله اهمیتی ندارد . کسی که می خواهد در راه خدا قدم بردارد باید از جان و مال و هر چه به آن وابسته است که مانع رفتن او بسوی خدا می شود بگذرد و خالصانه در مسیرالله قدم بردارد . خود را منزه و پاک کند و متقی باشد و این جا برای کسانی خوب است که خالصانه آمده باشند » . ...
برای آموزش گردان شب و روزت را یکی کرده بودی. پوست و استخوانی شده بودی که فقط انتظار وصل روی پا نگهت می داشت . قبل از شروع عملیات باید حرفهایی را می گفتی. این آخرین کلام است که نام آن را وصیت نامه گذاشتی : پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهر گرامیم، شاید این آخرین نوشتار من برای شما باشد، در این لحظه که دارم برایتان چیزی می‌نویسم عملیات شروع شده و صدای رگبارها و توپها لحظه‌ای قطع نمی‌شود، ساعت ۴ نیمه شب است و در مقابل قبله به حالت گریان و شرمسار در برابر معبودم نشسته‌ام و می‌خواهم در این نوشتار مرا یاری کند.
با تمامی اعمال بد و زشتی که دارم می‌دانم که آن دنیا رو سفید نخواهم بود، الا اینکه خداوند به من رحم کند. هرگز ناراحت و غمگین نباشید من راهی را قدم گذاشتم و جز این نمی‌خواستم، راهی که از فرزند آدم شروع شد و در زمان امام حسین(ع) پر فروغ‌تر و درخشنده‌تر گردید، راهی که هزاران هزار نفر از مردم مسلمان با اهداء خون خود آنرا رنگین تر کرده‌اند، راهی که همیشه زورمداران و سلطه جویان و شیطان صفتان سعی در خاموش کردن آن داشتند، شما در این راه تنها نبوده و نیستید
از شما می‌خواهم که در مقابل این نعمتی که خدا بمن عطا کرده شکرگزار باشید، و یقین بدانید که شهادت فوز عظیمی است که باری تعالی به هر کس لیاقت نمی‌دهد. لذا در مقابل این نعمت شاکر باشید، حمد خدا را بگوئید و او را تقدیس نمائید. مرا به این درجه نائل فرموده پس در این جا باید شکرگزار بود
خانواده گرامی ام از شما تقاضا مندم که راهم را ادامه بدهید. من به شما که ادامه دهنده راهم باشید رضایت دارم . آن هم در تمامی جنبه‌های زندگی.
برادران و خواهران گرامی از مسائل جزئی دنیایی که باعث ناراحتی و درد اعصاب می‌شود جداً پرهیز نمائید و خود را خالص نمائید.
در آخر همگی شما را به خدا می‌سپارم و بدانید که همیشه روح اموات و رفتگان محتاج مغفرت و رحمت می‌باشد. لذا خواهشمند هستم از کلیه برادرانی که مرا می‌شناسند برایم حلالیت بطلبید. چون سپاه آرمان های الهی و مقدسی دارد من علاقه زیادی به سپاه داشتم لذا لباس فرمم را همیشه معطر کنید و قرآن و سلاحی در طرفین آن قرار دهید تا هرکس با وارد شدن و دیدن این منظره هدفم و راهم را با تمامی وجود خود احساس نماید که ما با قرآن حرکت کردیم و سلاح برداشته و بر خصم شوریدیم. والسلام مجید سمواتیان
فکر می کردم مادر با شنیدن خبر شهادتت فریاد می کشد، زاری می کند و از هوش می رود . چه فکر بیهوده ای ! هیچ وقت شاهد آن همه آرامش در مادر نبودم . انگار خبر داشت یک هفته از شهادتت می گذرد. در حالی که به نقطه ای نامعلوم خیره شده بود گفت: یک هفته پیش امام حسین (ع) مجید را با اسب سفیدش برد .
من هنوز بر این باورم که دفتر زندگانی تو بسته نشده است . این کلام را خدا می گوید ، که نزد او روزی می خوری . در انتظار دیدارت / پیرو یاس کبود. برگفته از کتاب : "دیدار در کرانه زخمی" (خاطرات فاطمه سماواتیان خواهر شهید مجید سماواتیان) به تالیف اصغر فکور/ چاپ اول: ۱۳۸۱
#_شهید #_سماواتیان #_زندگینامه #_وصیتنامه
#_شهید #_سماواتیان #_زندگینامه #_وصیتنامه