45.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 جعفر حسنخانی در نشست «تحلیل آرایش جدید نیروهای سیاسی ایران در میانه انتخابات و جنگ منطقه»:
#بخش_دوم
🔸 سیاست نیاز به سه عنصر دارد: قدرت، ثروت و آگاهی.
🔸 اصولگرایی با فقدان «اقتصاد سیاسی» مواجه است. نمیتوان گفت که اصولگرایان در میان نیروهای اقتصادی چه جریان یا مفهومی را نمایندگی میکنند. در آمریکا، جمهوریخواهان بر تولید ملی تأکید دارند و دموکراتها به بازرگانی توجه میکنند. به نظرم، آنچه میتواند سیاست اصولگرایی را پیش ببرد، توجه به نیروی تولید ملی است و باید بگویند که ما نماینده سیاسی این فرآیند هستیم و با این رویکرد، عقبه اجتماعی خود را بازسازی کنند.
🔸 در زمان آقای رئیسی، گریز هستهای بهعنوان گزینهای معتبر مطرح بود، اما با تغییر دولت، وزیر خارجه ایران به برجام اشاره کرده و این موضوع را از دستور کار خارج کرد. بخشهای وابسته به سرمایهداری، ارتباطاتی با این روند دارند که خطرناک است.
🟠 @borhan_inst
🔴 اولیگارشی ترامپی و انتخابات آمریکا (بخش اول)
🔶مجلۀ «آتلانتیک» در گزارشی که به قلم فرانکلین فوئر منتشر کرده است، ایدهای را طرح کرده که نشان از دلمشغولی سیاسی جدیدی در ایالات متحده و نگرانیهایی از آسیب بیشتر به کارکرد و مفهوم دموکراسی است. فوئر پیش از این سردبیر تعدادی از مجلات معتبر آمریکایی بوده است و یکی از مهمترین کتابهای او یعنی «فوتبال چگونه جهان را توصیف می کند» به فارسی برگردانده و توسط نشر چشمه چاپ شده است، در این گزارش با عنوان «خطر منحصر به فرد اولیگارشی ترامپی»، کوشیده تا به این مسئله پاسخ دهد که پیوندی فاسد میان میلیاردهای آمریکایی و دولت احتمالی ترامپ، چگونه میتواند نظام سیاسی آمریکا را بیش از پیش تضعیف کند.
🔶فوئر در این یادداشت، از یک دیدار ترامپ و میلیاردهای آمریکایی در سال 2016 آغاز میکند که «تعدادی از برجستهترین غولهای اقتصادی آمریکا را در اتاق کنفرانسی در طبقه ۲۵ دفتر مرکزی خود در منهتن جمع کرد که این تعداد، شامل جف بزوس از آمازون، ایلان ماسک از تسلا، و تیم کوک از اپل بود. ترامپ میخواست به آنها بفهماند که من اینجا هستم تا به شما کمک کنم موفق باشید.»
فوئر ابراز نگرانی میکند که «اگر ترامپ در انتخابات ۵ نوامبر پیروز شود، احتمالاً صورتی از شراکتی که او هشت سال پیش وعدهاش را به میلیاردرها داده بود، به شکلی بسیار قویتر از آنچه فرض میشد، شکل خواهد گرفت. بسیاری از ثروتمندان آمریکایی به این نتیجه رسیدهاند که امکانهایی که ترامپ به آنان ارائه میدهد، بسیار ارزشمند است، حتی اگر شراکت با ترامپ، موجب سرزنش اجتماعی باشد.»
🔶او در این گزارش، ایدۀ خودش، یعنی شکلگیری نوع جدیدی از اولیگارشی را طرح میکند و مینویسد «این همدستی احتمالی ترامپ و میلیاردرها، واژهای برای توصیف دارد و آن هم اولیگارشی است. الیگارشی ترامپی که در حال شکلگیری است، با نسخه پساشوروی مشابه در روسیه بسیار متفاوت است. ترامپ در حال ایجاد یک شراکت با با قدرتمندترین تکنولوژیستهای جهان است. اما این تمایز هم مشکل اصلی الیگارشی را از بین نمیبرد. همزیستی بین یک رهبر سیاسی فاسد و تکنولوژیستهای تجاری، همیشه به معنای بده بستان تجاری است. رژیم سیاسی خواستههای میلیاردرها را اجرا میکند و در مقابل، میلیاردرها نیز خواستههای رژیم سیاسی را پیش میبرند. قدرت به طور فزایندهای در دست این دو گروه متمرکز میشود، زیرا صاحبان ثروت و رهبران فاسد توطئه میکنند تا تسلط خود را تضمین کنند. این همزیستی بهسرعت میتواند دو ضربه جدی به نظام آمریکایی وارد کند: هم سرمایهداری را تضعیف کند و هم دموکراسی را همزمان از بین ببرد. تفاوت بزرگ میان دوره اول و دوم ریاست جمهوری ترامپ این است که او زمانی به دفتر باز خواهد گشت که دولت آمریکا در وضعیت خطرناکی قرار دارد. دولت هرگز تا این حد برای تسهیل تجارت خصوصی سودآور نبوده است.»
🔶فوئر دلیل این امر را اشتراک نظر هر دو حزب آمریکایی بر سر مسئلۀ «سیاست صنعتی» میداند و مینویسد «جمهوریخواهان و دموکراتها هر دو بر این نظرند که دولت باید نقش یک بانک بزرگ سرمایهگذاری را ایفا کند و میلیاردها دلار برای حمایت از بخشهای حیاتی اقتصاد هزینه کند و از شرکتهای داخلی با وضع تعرفهها در برابر رقبای خارجی محافظت کند.» او علت دیگر تفاوت دورۀ نخست ترامپ و دورۀ احتمالی پیشرو را سهم دولت فدرال در هزینهکرد در حوزۀ فناوری میداند و مینویسد «در همین حال، دولت فدرال به یک مصرفکننده عظیم فناوری تبدیل شده است. طبق یک مطالعه توسط مؤسسه واتسون دانشگاه براون، از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲، پنتاگون و جامعه اطلاعاتی آمریکا دستکم ۵۳ میلیارد دلار برای قرارداد با شرکتهای بزرگ فناوری هزینه کردهاند. در نبود نظارت و پاسخگویی، مبالغ کلانی که دولت خرج میکند، میتواند به راحتی به سمت شرکتهای مورد علاقه رژیم سیاسی و رهبراناش جریان یابد. قوانین رژیم سیاسی هم میتواند بهآسانی برای تنبیه رقبا دستکاری شوند. در نتیجه، میلیاردرهایی که به دولت دسترسی دارند، چیزی نزدیک به کنترل بیچون و چرا بر نقاط کلیدی اقتصاد خواهند داشت.»
🟠 @borhan_inst
🔴 اولیگارشی ترامپی و انتخابات آمریکا (بخش دوم)
🟠فوئر در ادامۀ تحلیلش به خوبی نشان میدهد که شرکتهای خصوصی که یک رکن از این اولیگارشی جدید را شکل دادهاند، چگونه اشتهای سیریناپذیری برای تصاحب تمام کارویژههای دولت دارند.
🟠او مینویسد « هدف آنها بهرهبرداری از رابطهشان با دولت برای جایگزینی با دولت است. آنها میخواهند کنترل برنامهها و سیستمهایی را که زمانی در حوزه مسئولیت و اختیارات دولت بود، به دست آورند. اتحاد آنها با ترامپ، در واقع، تلاشی برای تصاحب کامل قدرت است. بهعنوان مثال، در حوزه اکتشافات فضایی، ماسک و بزوس تنها خواهان این نیستند که دولت به راکتهایشان یارانه بدهد یا و بودجهای کنار بگذارد تا شرکتهای فضایی آنها رشد بیشتری کند. آنها میخواهند معماران زندگی بشری در فضا شوند، مستعمرات فضایی بسازند و آینده بشریت در فضا را شکل دهند. میلیاردرهای حوزه صنعت ارزهای دیجیتال هم چنیناند. آنها صرفاً بهدنبال رفع محدودیتهای نظارتی نیستند؛ در نظر این میلیاردرها، شرکتهایشان جایگزین وزارت خزانهداری آمریکا خواهد شد. و برخی از این شرکتها امیدوارند تا از نظارت بر هوش مصنوعی جلوگیری کنند تا بتوانند کنترل نامحسوستری بر جریان اطلاعات و تجارت داشته باشند. فعالیت اصلی یک سیستم الیگارشی بر پایه بدهبستان متقابل است. رئیس دولت به گسترش سود کمک میکند، اما در عین حال برای خدمات خود نیز هزینهای دریافت میکند.»
🟠@borhan_inst
🔸 یادداشت تحلیلی مدیر اندیشکده برهان در رابطه با حوادث اخیر سوریه تحت عنوان «در سوریه چه خواهد شد؟»
لینک مشاهده یادداشت در روزنامه جوان:
https://www.javanonline.ir/005KH5
🟠@borhan_inst
📌 خط لوله مقاومت؛ شاید وقتی دیگر! (۱)
🔹 چند سال پیش از شروع تروریسم در سوریه، قطر و ترکیه در نظر داشتند خطلولهای برای انتقال گاز قطر از مسیر عربستان، اردن، سوریه و ترکیه به اروپا احداث شود. اما دولت اسد برای حفظ منافع روسیه و ایران با این خط مخالفت کرده و در مقابل از خطلوله پیشنهادی برای انتقال گاز از ایران به عراق و سوریه حمایت کرده بود. گفته میشود یکی از عوامل کینهورزی دولتهای اخوانی قطر و ترکیه با نظام سوریه در آن دوره، همین موضوع بوده است.
🔹 اگرچه با توسعه صادرات گاز قطر از طریق الانجی، متنوعسازی مبادی واردات گاز اروپا و ... احداث این خطلوله دیگر در حد ۱۵ سال پیش موضوعیت حیاتی برای قطر و ترکیه ندارد، اما حمایت دولت اسد از خطلوله ایران فرصتی برای توسعه خطلوله مقاومت تا دریای مدیترانه بود که با سقوط بشار اسد از دست رفت./ ایپلماسی
🟠@borhan_inst
📌 خطلوله مقاومت؛ شاید وقتی دیگر! (۲)
🔹 خطلوله گاز ایران به عراق که در ابتدای دهه ۹۰ و بعد از تقدیم چند شهید در فرایند احداث به سرانجام رسید، طی سالهای گذشته به یکی از ابزارهای اصلی ایران برای محافظت از منافع خود در عراق تحت سلطه آمریکا تبدیل شده است. توسعه این خطلوله و اتصال آن به سوریه و لبنان، با انتقال سالانه ۴۰ میلیارد مترمکعب و تامین نیاز این کشورها به انرژی، میتوانست ابزار قدرت نیمهسخت ایران را به این کشورها تسری دهد و آوردههای امنیتی-سیاسی-اقتصادی برای ایران داشته باشد. اما ایران با عدم توسعه و سرمایهگزاری میادین، غفلت در شکل دادن به ائتلافهای امنیت_انرژی با کشورهای آسیای میانه و روسیه، قیمتگذاری نادرست گاز و در نتیجه افزایش شدت انرژی کشور، وضعیتی رقم زده است که طی سالهای اخیر و در بحبوحه جنگ منطقه، درگیر تامین گاز داخلی شده است./ایپلماسی
#اقتصاد_سیاسی
🟠@borhan_inst
📌 خطلوله مقاومت؛ شاید وقتی دیگر! (۳)
🔺 خیز ترکیه برای حضور فعال در حوزه انرژی سوریه در دوره پسااسد
🔹 بایراکتار، وزیر انرژی ترکیه، از علاقهمندی این کشور برای بازسازی زیرساختهای انرژی سوریه به ویژه در حوزه برق خبر داده است. او همچنین ابراز امیدواری کرد با بهبود وضعیت امنیتی در سوریه، خط پلوله گاز از قطر به ترکیه و اروپا نیز دور از دسترس نخواهد بود.
🔹 ترکیه پیشتر با اتصال برق ادلب به شبکه برق ترکیه، صادرات فراورده و حضور شرکتهای ترک در زیرساخت این منطقه، برق شبانهروزی برای ساکنین آن که تحت تصرف تروریستها بودند را فراهم کرده بود؛ در حالی که شهرهای تحت حاکمیت دولت بشار اسد ساعات کمی در شبانهروز از برق برخوردار بودند.
🔹 هرچند شاید ترکیه شانس کمی در پیش بردن طرح خود داشته باشد، اما این موضوع نشان دهنده اهمیت کریدور امنیتی_اقتصادی انرژی و نقش سوریه است که برای محور مقاومت فعلا از دست رفت./ ایپلماسی
#اقتصاد_سیاسی
🟠@borhan_inst
📌 خطلوله مقاومت؛ شاید وقتی دیگر! (۴)
🔹 سوریه پیش از حملات تروریستها در سال ۲۰۱۰ نزدیک به ۴۰۰ هزار بشکه در روز نفت و ۸.۵ میلیارد متر مکعب در سال گاز تولید میکرد و صادرات نفت حدود یک چهارم درآمدهای دولت را تشکیل میداد.
🔹 بعد از جنگ و با تصرف میادین نفتی توسط گروهکهای معارض، آسیب به زیرساختهای نفت و گاز و تحریمهای غرب، تولید نفت سوریه به کمتر از ۵۰ هزار بشکه در روز و تولید گاز به ۳ میلیارد متر مکعب کاهش یافت. این موضوع علاوه بر قطع درآمد نفتی، دولت سوریه را ناچار کرده بود برای تامین سوخت داخلی به واردات ۵۰ تا ۱۰۰ هزار بشکه در روز نفت خام از ایران بپردازد.
🔹 حال این واردات با سقوط دولت اسد قطع شده است و سوریه برای تامین سوخت حداقل در کوتاهمدت به ترکیه، که با حمایت از تروریستها در یک دهه گذشته یکی از بانیان تضعیف صنعت نفت و گاز سوریه بوده است، وابسته خواهد بود./ ایپلماسی
#اقتصاد_سیاسی
🟠@borhan_inst
📌 خطلوله مقاومت؛ شاید وقتی دیگر! (۵)
🔹 با این تفاصیل و علیرغم از دست رفتن فرصت توسعه خطلوله مقاومت، در فضای بعد از جنگ اوکراین همچنان این امکان وجود دارد که با خرید و فروش گاز روسیه و ترکمنستان، بهینهسازی انرژی و توسعه میادین گازی با رویکرد صادراتمحور، به تدریج انرژی را به ابزار قدرتمند اقتصادی و سیاسی کشور در منطقه تبدیل کرد.
درس سقوط سوریه برای جمهوری اسلامی این است که اتکای صرف به ابزار نظامی (قدرت سخت) و حتی فرهنگی (قدرت نرم و موضوعی که بسیار از سوی برخی طرح میشود) در افزایش توان و نیروی کشور کافی نیست و برای تبدیل ایران به قدرت منطقهای باید به واقعیت روی زمین (اقتصاد سیاسی) روی آورد.
#اقتصاد_سیاسی
🟠@borhan_inst
گزارش فایننشال تایمز از تشدید رقابت ترکیه و رژیم صهیونیستی:
📌 نقشه عربی برای شام
🔸 روزنامه فایننشالتایمز در تحلیلی از رقابت بازیگران برای پرکردن خلأ قدرت در سوریه مینویسد: ترکیه و اسرائیل برای سوءاستفاده از سقوط بشار اسد در حال تشدید رقابت هستند.
🔸 آنکارا در آرزوی بازسازی عثمانی است و اسرائیل نیز به دنبال تضعیف سوریه و الحاق جولان است. رویاهای آنها اما برای تسلط بر منطقه، از نقاط ضعف مشابهی رنج میبرد.
🔸 در این میان عربستان مسیر دیگری را تعریف کرده است که میتواند خاورمیانه را حتی اساسیتر از اقدامات ترکیه و اسرائیل شکل دهد.
🔸 اسرائیل و ترکیه قدرتهای غیرعربی در منطقهای با اکثریت عرب هستند. در جهان عرب هیچ اشتیاقی برای بازسازی امپراتوری عثمانی وجود ندارد.
🔸 اسرائیل همچنان یک بازیگر خارجی در خاورمیانه محسوب میشود که منبع بیاعتمادی و اغلب محبوبیتی ندارد.
🔸 ترکیه و اسرائیل همچنین دارای پایگاه اقتصادی بسیار ضعیفی هستند که نمیتوانند واقعا آرزوی سلطه بر منطقه را داشته باشند. اقتصاد ترکیه در اثر تورم ویران شده است.
🔸 اسرائیل با همه توان فنی و نظامیاش موجودیت کوچک و اشغالگر با جمعیت کمتر از ۱۰ میلیون نفر است.
🔸 جاهطلبیهای ترکیه و اسرائیل میتواند به راحتی در سوریه درگیر شود. خطر تبدیل شدن به میدان جنگ برای قدرتهای منطقهای رقیب وجود دارد؛ چرا که عربستان سعودی و کشورهای خلیجفارس نیز در سوریه منافع در خطر دارند.
🔸 هر مسیری که ریاض تصمیم بگیرد میتواند خاورمیانه را حتی اساسیتر از اقدامات ترکیه و اسرائیل شکل دهد.
🟠@borhan_inst
📌 دشمن صهیونی درباره نحوه حمله به یمن چگونه فکر میکند؟
تامیر هایمن، مدیر موسسه INSS و رئیس پیشین معاونت اطلاعات ارتش اسرائیل (آمان)، طی تحلیلی اخیرا در کانال 12 رژیم صهیونیستی درباره راهبرد مقابله با انصارالله یمن بیان داشته است:
🔸 واقعیت این است که حوثی ها از لحظه ای که محاصره دریایی را علیه اسرائیل اعمال کردند، عملا اعلام جنگ کردند. محاصره باید هرچه سریعتر با استفاده از توانایی های ارتش اسرائیل، به ویژه نیروی دریایی، برداشته می شد.
🔸 دو عنصر مهم به طور کامل در کارزار علیه حوثیها غایب بوده است:
1- ضربه زدن به فرستنده، ایران است که بودجه و سازماندهی موشک های یمن را تامین می کند. هم ائتلاف بینالمللی و هم اسرائیل، به جای دستی که گهواره را تکان میدهد، مستقیماً به نیابت پاسخ دادهاند.
2- هیچ تلاشی برای از بین بردن فرماندهی و کنترل حوثیها یا کاهش قابل توجه قدرت نظامی آنها صورت نگرفته است. به عبارت دیگر، هیچ کارزار گسترده و مستمری برای تضعیف حوثیها به گونهای که فشار را تشدید کند، وجود ندارد.
🔸 حال چه باید کرد؟
1- نبردی مداوم توسط نیروی دریایی: نه صرفا فقط یک عملیات برای پاسخ، که یک کمپین پایدار و مداوم مورد نیاز است. چنین کارزاری مستلزم هوش و قابلیت های ضربتی متفاوت است. این توانایی ها با توجه به دوری از اسرائیل، نیاز به سطح متفاوتی از سازماندهی دارد. هنگام انتخاب اینکه کدام شاخه باید کمپین را رهبری کند -نیروی هوایی یا نیروی دریایی- نیروی دریایی از مزایای قابل توجهی در این زمینه ها برخوردار است.
2- ایجاد یک کمپین نظامی برای انهدام ساختار انصارالله: علاوه بر این، اسرائیل فراتر از توانایی های تاکتیکی، باید یک کمپین نظامی انجام دهد که حوثیها را به عنوان یک سیستم نظامی منسجم هدف قرار دهد. این شامل پاسخگویی به سؤالات عملیاتی برای تغییر اساسی انگیزه و قابلیتهای حوثیها است: فرماندهان آنها چه کسانی هستند؟ ساختار لجستیک آنها چگونه است؟ چه قابلیت هایی امکان حملات مداوم آنها را فراهم می کند؟ چگونه می توان منطقه عملیاتی حوثی ها در یمن را منزوی کرد؟ و آیا می توان تهدیدهای مستقیمی علیه فرماندهان آنها به گونه ای مطرح کرد که از توانایی های اثبات شده اسرائیل استفاده کند؟
🔸 این یادداشت در نهایت اشاره میکند که:
حتی بدون ارتباط با حوثی ها، بازگرداندن گروگان ها یک ماموریت شایسته و اخلاقی است . اما این به تنهایی کافی نیست - لازم است نوع دیگری از قدرت در برابر آنها نشان داده شود، از جمله اقدامات روی زمین توسط نیروی دریایی، مانند هدف قرار دادن فرماندهان، فرسایش قابلیت ها، و تاکید بر اینکه محاصره دریایی اسرائیل بهای سنگینی دارد. ما نمی توانیم چیزی کمتر از آن بپردازیم.
🔺 لینک یادداشت:
https://www.mako.co.il/news-columns/2024_q4/Article-4ac48e659fdd391026.htm?sCh=31750a2610f26110&pId=1714799902
🟠@borhan_inst