فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتگو با بچههایی که در #قرار_جمعه_ها
هر هفته میان کمک،
یا میان پیش ما و در مراسم شرکت میکنند.
#استوری
eitaa.com/bornamontazer
#والپیپر_هفته 😎
«خودت را بشناس و عاشق خودت باش»
Know Yourself, and Love Yourself
@bornamontazer
√ شاگرد اول / شاگرد دوم ..../شاگرد آخر !
یعنی هرکی شاگرد آخره، از بقیه کمارزشتره؟
√ بالای شهر / وسط شهر ..../ پایین شهر !
یعنی هر کی پایین شهر میشینه، کلاسش پایینتره؟
√ تاجر / استاد / کارمند .... دست فروش!
یعنی یه دست فروش از یه تاجر، کمتر مهمه؟
❌ حتماً که آدما باهم فرق میکنن! اینو میفهمم،
بعضیاشون موفقترن،
بعضیا هم پولدارترن،
بعضیا هم باهوشترن،
بعضیا زبلتر و کاریترن!
و ..........
اما من چجوری باید بفهمم،
بهترینِ هر چیزی چیه؟ که همونو بخوام!
یا دنبالش برم!
«بُرنا» این هفته درمورد این موضوع براتون یه عالمه حرف داره:
«بهترینِ هر چیزی رو چجوری میشه تشخیص داد، که بعداً پشیمون نشیم از انتخابمون!»
#موضوع_هفته
@bornamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«من از هر چی، بهترینشو میخوام!»
اگه شما هم اینجوری☝️ هستی؛ عالیه!
این ویدئو رو ببین تا درست مدیریتش کنی.
#مولتی_ویتامین
@bornamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرت و برگردون!
#ی_بوس_کوچولو بزن رو دستای خدا !
@bornamontazer
✍️ پنج یا شش ساله بودم، توی زمین خاکی پشت خانهمان که هر روز با بچهها آنجا بازی میکردیم، یک مجسمهٔ سفالی پیدا کردم، مجسمهٔ کوچکی از یک مرد بود که یکی از دستهایش کنده شده بود.
🪆چند روز با مجسمه مشغول بودم و هر جا که میرفتم مجسمه را هم همراه خودم میبردم،
حتی روزی که با مادرم رفته بودیم خرید، مجسمه توی دستم بود، وقتی مادرم مشغول وارسی پارچه ها بود من ایستادم به تماشای ویترین مغازهٔ بزرگی که پر بود از چیزهای عجیب و غریب.
پیرمرد صاحب مغازه مجسمه را توی دستم دید. با مهربانی کنارم نشست و مجسمه را خوب وارسی کرد بعد پرسید این مجسمه را به من میدهی؟
محکم گفتم نه و مجسمه را از دستش کشیدم.
پیرمرد با خنده گفت باشه باشه، مجسمهات رو با این شکلاتها عوض میکنی؟
نگاهی به چیزی که توی دستش بود انداختم، دو تا شکلات خارجی که لای زرورق طلایی پیچیده شده بود. نگاهی به مجسمهٔ کهنه انداختم و جای دست کنده شدهاش یک دفعه بد جور توی ذوقم خورد.
مجسمه را گذاشتم توی دست پیرمرد و با خوشحالی شکلاتها را گرفتم.
از معاملهٔ پرسودی که کرده بودم راضی بودم، تا اینکه چندسال بعد از آن، وقتی برای اردو به موزه رفته بودیم، مجسمهٔ خودم را پشت یکی از ویترینها دیدم.
⚠️ من یک مجسمهٔ عتیقهٔ باارزش را با دو تا بسته شکلات خارجی عوض کرده بودم!
#داستانک_هفته
@bornamontazer
👀 جوابی برای سوالات مرموز
√ امیرعلی چی پوشیده بود؟... برای چی اومده بود؟
√ نسترن فیزیک چند شد؟ تو چند شدی؟
√ مائده کتونیشو چند خرید ؟ از کجا خرید؟
❌ تو هم به پرسیدن این سوالا عادت داری؟
یا فقط میاد توی ذهنت، اما نمیپرسی؟
اوناییکه سرک میکشن تو کار بقیه،
شبیه اوناییاند که وقتی درِ خونهای بازه، بیاجازه سرشونُ میبرن تو، تا داخل خونهی مردمو وارسی کنند.
هر وقت میلت به این سوالا زد بالا؛ #ترمزکن
✔️ همونقدر که سرک کشیدن تو خونه مردم زشته، سرک کشیدن تو کاراشونم، در شأن و قیمت تو نیست !
eitaa.com/bornamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عجیب_غریب ۱
🌞 فقط یه دونه خورشید نداریم!
@bornamontazer
من و دوستام 3.mp3
4.48M
💥انگار یه پارچ آب یخ ریختن رو سرم
مخصوصاً وقتی که دیدم اسم محمد هست ولی اسم من نیست!
وای باورم نمیشد! خودمو باختم، ده هیچ هم باختم!
داستانهای #من_و_دوستام 3
@bornamontazer
⌛️ «دوستان من درباره من چه فکری میکنند؟»
دوران نوجوانی دورانِ این سوالِ پرتکراره ☝️
این ویژگیِ نوجوانیه یا آسیب نوجوانی؟
#جهان_نوجوانی
@bornamontazer