And all I ever wanted was to hear you say "I care about you" and feel it with every single cell in my body.
هدایت شده از Tara
چجوری همزمان هم میتونی خوشگلترین و هم ناز ترین و هم بامزهترین و هم مهربونترین فرفری دنیا باشی
هدایت شده از خودم!
تنها کاری که میتونستی برام انجام بدی «گوش دادن به حرفم بود.» که اون کار رو هم نکردی.
من ازت میخوام که باشی تا ببینم؛ موفقیتها و شادیهاتو تا توی تکتکشون باهات سهیم باشم و با دیدن لبخندت قلب تیکهوپارهم رو پینه بزنم. اشکهاتو ببینم که مثل دونه برف از چشمات میریزن، تا مرهمی باشم بر دردی که اونهارو وادار به ترک پناهگاه همیشگیشون، چشمهات، کرده. ذوق و شوقتو ببینم تا لبخندی که با اشتیاقات به لبهام هدیه کردی، بعد از مدتها به این قلب خسته جون دوبارهای ببخشه. خیالبافیها و رویاهای دورودرازتو ببینم تا برای باقی عمرم، تمام آرزوم به حقیقت پیوستن تکتکشون باشه. میخوام باشی تا ببینم، تو رو. با تمام عیب و نقصهایی که از دید این چشمهای بیرمق و خسته، ستارههای چشمکزن آسمون وجودتن و با تمام زیباییهایی که فقط با خیره شدن به چهرهت خودشون رو نمایان میکنن. پس باش تا ببینم، باش و بمون و نرو.