eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
242 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 شماهاکسی رو در دنیا سراغ دارید، که قبل از این کِه شما به دنیا بیایید؛ خودشو براتون کشته باشه،🤔🥀 این شهدا خیلی شما ها رو دوست دارن بیایید، دستتون رو از دست شهیدان جدا نکنید !...💓 @montazer_shahadat313
...✨ در بعضی عملیات ها به دلیل کمبود وقت،یک نفر به حالت دراز کش روی سیم های خاردارقرار می گرفت تا سایر رزمنده ها از روی جسم او بگذرند. گردان تا بخواهد ازروی او رد شود، فرد بر اثر جراحات فراوان شهید می شد ...😔😭 ❤️ @montazer_shahadat313
*﷽* ❤️ بچه های زینبیون میگفتند: پدر ماست! راست میگفتند؛ وقتی برای خانواده شهدا و جانبازان مشکلی پیش می آمد، این حیدر بود که وسط می آمد. هیچ فرمانده ای به خوبی حیدر با آنها برخورد نکرد او در کنار یک سفره با انها هم غذا میشد و مراقب خانواده هایشان بود. استعداد بالایی در فرماندهی نیروها داشت و به خاطر اخلاق حسنه‌اش، افراد زیادی را جذب خود کرده بود و از محبوبیت بالایی میان نیروهایش برخوردار بود. بسیار متواضع بود و تا زمان شهادت نزدیکانش هم نمی‌دانستند که فرمانده گروه‌های مقاومت را بر عهده داشته است. در حماه سوریه منطقه تل ترابی به شهادت رسید و همچون حضرت عباس(ع) سر و دستش را فدا کرد.. 🌷سردار سلیمانی درباره این فرمانده شهید گفته بود: حیدر یکی ازبهترین‌هایم بود. تیپ زینبیون @montazer_shahadat313
داخل که شدیم، دیدم بسیجی نوجوانی توی ستاد فرماندهی نشسته. گفتم: «بچه بلند شو برو بیرون. الان اینجا جلسه‌اس.» یکی از کسانی که آنجا بود، سرش را به گوشم نزدیک کرد و گفت: «این بچه، فرمانده‌ی گردان تخریبه.😭😭 @montazer_shahadat313
🍃🌸 °| اگر میخواهے گُناه و مَعصیٺ نَڪنے، هَمیشہ با باش، چــون {وضُـو} انساݩ را نَگـہ مےدارد و جُلوے مَعصیٺ را مے گیرد.... @montazer_shahadat313
*﷽* ❤️ راه شهید ، عمل شهید چند دقیقه قبل از اذانِ مغرب با عجله از خونه خارج شد. پرسیدم: حسین! کجا میری با این عجله؟ همونطور که داشت می‌رفت، گفت: «با یه نفر قرارِ ملاقات دارم» این رو گفت و رفت... از برادرش پرسیدم: کجا می‌رفت با این عجله خندید و گفت: « رفت مسجد جامع تا نمازش رو اولِ وقت بخونه » فهمیدم اون کسی‌که میگه باهاش قرار ملاقات دارم، خداست... " " لشکر ثارالله کرمان با این ستاره ها راه را می توان شناخت @montazer_shahadat313
سنم كم بود، گذاشتندم بي‌سيم‌چي؛ بي‌سيم‌‌چي ناصر كاظمي كه فرمانده‌ي تيپ بود. چند روزي از عمليات گذشته بود و من درست و حسابي نخوابيده بودم. رسيديم به تپه‌اي كه بچه‌هاي خودمان آنجا بودند. كاظمي داشت با آنها احوال‌پرسي مي‌كرد كه من همان‌جا ايستاده تكيه دادم به ديوار و خوابم برد. وقتي بيدار شدم، ديدم پنج دقيقه بيشتر نخوابيده‌ام، ولي آنجا كلي تغيير كرده بود. يكي از بچه‌ها آمد و گفت: «برو نمازهاي قضايت را بخوان.» اول منظورش را نفهميدم؛ بعد حالي‌ام كرد كه بيست و چهار ساعت است خوابيده‌ام. توي تمام اين مدت خودش بي‌سيم را برداشته بود و حرف مي‌زد. 🌸🍃💐 @montazer_shahadat313
❤️ بسم رب الشهدا و الصدیقین چند وقت پیش خواهرم مریض شد به خاطر کرونا نمی تونستیم دکتر ببریم. با یه دکتر که حرف زدیم گفتن احتمال زیاد که گرفتن تا دیگه مجبور شدیم دکتر ببریم البته کرونا نبود ولی جواب آزمایش نشون داد که عفونت دارن . کلی دارو واسش نوشتن گفتن اگه بهتر نشدن به یه متخصص عفونی نشونش بدین . ولی با خوردن دارو اصلا حالش خوب نشد . بدتر هم شد . تا دم مرگ رفتن . انگار عفونت تو کل بدنش پخش شده بود 😭. شب مامانم خدا را قسم می داد به خون شهیدان که خواهرم شفا پیدا کنه. تو خواب میبینن که شهید ابراهیم هادی به مادرم لبخند میزنن وقتی که مامانم از خواب بیدار شدن همش خدا را شکر میکردن به خاطر وجود شهید ابراهیم هادی که واسطه ی شفای خواهرم نزد خدای مهربون شدن با فرداش خواهرم حالش خوب خوب شد خداراشکر میکنم که شهدا رو داریم و و ❤️❤️ به کاربران ایستگاه صلواتی شهدا @montazer_shahadat313
🌱✨ پدر و مادر ؛ من زندگي را دوست دارم🧡 ولي نه آنقدر که آلوده اش شوم و خويشتن را گم و فراموش کنم علي وار زيستن و علي وار شهيد شدن, حسين وار زيستن و حسين وار شهيد💗 شدن را دوست مي دارم شهادت در قاموس اسلام كاري‌ترين ضربات را بر پيكر ظلم، جور،شرك و الحاد مي‌زند و خواهد زد. 🥀🍃 @montazer_shahadat313
❤️ ✍براى بار اول بود كه بعد از خدمت سـربازى بـه جبهـه مى رفتم. در لشكر فجر و در واحد توپخانه مشغول انجام وظيفه بودم. سال ١٣٦٣ بود و هواى منطقه موسيان بسيار سرد. روزهاى اول در نماز خواندن تنبلى مى كردم. چنـد روزى بـه همـين منوال گذشت تا يك شب خواب عبـاس ذاكرحـسين را ديـدم؛ يكى از بچه هاى خوب سپاه كه همسايه قديمى هم بوديم و شهيد شده بود. سوار يك ژيان بود؛ دور يك فلكه مى گرديد و يك ديگ بزرگ آش هم پـشت آن گذاشته بود. چند نفرى هم از بچه ها توى صف ايـستاده بودنـد و بـه نوبت از او آش مى گرفتند. من هم با كاسه اى كـه در دسـت داشـتم دوان دوان به طرف عباس دويدم تا از او آش بگيرم كه ناگاه صف تمام شـد و او پشت ماشين ژيـان خـود نشـست و حركـت كـرد.... مـن بـه دنبـال او مى دويدم، ولى او نمـى ايستاد. هر چه فرياد كشيدم كـه بـه مـن هـم غـذا بدهد، او نايستاد و رفت و.... من از خواب بيدار شدم. براى من واضح و روشن بود كه اين خواب تعبيرش چيست؟ نماز سـبك شمردن من باعث شد كه در صف آنها نباشم و از آن روز نمازم ترك نشد. ✍راوى: رزمنده علاءالدين خادم الحسینی @montazer_shahadat313
🌱🌱 بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند ! . . و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … . . به مادر قول داده بود بر می گردد … چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد... @montazer_shahadat313
⭕️ ( مثل شهید ابراهیم هادی ) 🌸🍃 شهدا معمولا نقطه آغاز رشد و تعالیشان را از نیت قرار می دهند مثل ابراهیم هادی که در نیت و مراقبت از نیت بی نظیر بود... 🌸🍃 شهید ابراهیم هادی فوق العاده و عجیب بود. همه چیز را پنهان می کرد. او به قدرت های عجیب دسترسی پیدا کرده بود. 🌸🍃 توی خط مقدم بود در لحظه ای گفت بچه ها می خواهم اذان بگم. در محاصره شروع کرد به اذان گفتن! به سمتش تیر اندازه کردند و مجروح شد 🌸🍃 بچه ها او را به عقب آوردند. بعد از مدتی دیدند گروهی عراقی با لباس های سفید تسلیم شدند. فرمانده آن ها گفت : آن کسی که اذان می گفت که بود؟ می خواهم او را ببینم بچه ها گفتند : مجروح شده چه طور؟ عراقی گفت : او با اذانش ما را بهم ریخت. آن کسی که تیر زده خودش آمده و پشیمان است اگر آن آقایی که اذان گفته، اجازه بدهد من خودم او را در اینجا به قتل می رسانم! 🌸🍃 حالا شما ده مرتبه اذان بگو اثرش این گونه خواهد بود⁉️ فرقش در چیست⁉️ در نیت، در نیت... فرقش در نیت است. 🌺 او اهل مراقبت بود. او واقعا از اولیا,الله بود... @montazer_shahadat313