eitaa logo
🌼بوی عطر خدا...🌼
448 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
5 فایل
این کانال شامل مطالب متنوع ازجمله احکام تلنگرانه خبرمهم خنده حلال شگفتانه خاطرات دلنوشته ..... کپی از مطالب کانال با ذکر صلوات بلامانع می باشد. ارتباط با ادمین @Aaaaaaaaaaav
مشاهده در ایتا
دانلود
فردای قيامت ڪه گرفتار ترينيم وحشت زده و بی ڪس و بی يار ترينيم آنقدر طرفدار من و توست اباالفضل انگار نه انگار گنهڪار ترينيم...
حالت چهره حسین(؏) را بعد از شهادت عباس(؏) مرحوم اصفهانی(ره) در یک بیت ترسیم کرده است: "و بَانَ الاِنکسارُ فی جَبِینِه فَاندَکَّتِ الجبالُ مِن حَنینه اینقدر چهره حسین(؏) شکسته شد که جا داشت کوه ها از ناله او متلاشی شوند"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ لطفا با حال مناسب تماشا کنید. ❌ 👤 "روضه بسیار سنگین امام حسین" با نوای حاج‌محمود تقدیم نگاهتان. ▪️ ویژه https://eitaa.com/boyeatreelahi
میدونید اگه نشر بدید چقدر میشه؟! :)
دستش که به آب خورد یاد وصیت پدرش افتاد "کنارش بمان" مظلوم تر از او نیست چنان سراسیمه بازگشت که دست هایش را جا گذاشت ... "السلام علیک یا قمر بنی هاشم" 😔😔🥀🥀 🖤🥀
🏴 لحظه شهادت امام حسین علیه السلام ؛ این تصویر به تنهایی یک روضه است 🔹 نقاشی هنرمندانه از لحظه شهادت امام حسین علیه السلام در محاصره کوفیان و لشکر یزید - ظهر ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
▪️قسمت این بود بال و پر نزنی مرد بیمار خیمه ها باشی... ▪️حکمت این بود روی نی نروی راوی رنج نینوا باشی.... 🥀و اینک سالروز پَر كشيدنِ مردی اسـت كه در ساليان دراز ؛ غم عظيم عاشورا را لابه لای بغض هاي‌ مناجات ؛ بـه آسمان هديه كرده اسـت و عاشوراى حسینى ؛ كتاب سرخى بود كه تفسیر ناب آن از زبان امام سجاد «علیه السلام» تراوید.... 🏴اللّهُمَّ صَلِّ عَلي عَلِيِّ بْنِ الحُسَيْنِ سَيِّدِ العابِدِینَ...
.شخص تعریف میکرد: پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺🔻 استاد محمود فرشچیان، از ماجرای خلق تابلوی عصر عاشورا می‌گوید. می‌دانستید این اثر دقیقا در روز کشیده است؟ ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ اخبار دست اول👇👇 https://eitaa.com/kelaghnews