eitaa logo
[بِراکِت]
198 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
539 ویدیو
1 فایل
[بِراکِت] موضوع و واژه مدنظر خود را جستجو کنید ارتباط با ادمین:⬇️ https://eitaa.com/Mohsen213gh لینک کانال:🆔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 📘 نام : "عمار حلب" ✍ نویسنده: محمد علی جعفری 📑 انتشارات: روایت فتح 📖 توضیحات : این کتاب از مجموعه کتاب های مدافع حرم با عنوان «عمار حلب» خاطراتی از گوشه های زندگی شهید محمدحسین محمدخانی را روایت می کند. شهید محمد حسین محمدخانی اصالتی یزدی دارد اما به تاریخ ۹ تیرماه ۱۳۶۴ شمسی در تهران متولد شده است. وی سال های دانشجویی خود را در رشته ی مهندسی عمران در یزد سپری کرد و از فعالان بسیج دانشجویی بود. محمدحسین به صورت داوطلبانه به یگان های مدافع حرم بانوی مقاومت در سوریه ملحق شد و سرانجام به تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۹۴ شمسی، طی نبرد با مزدوران سعودی و پیروان اسلام آمریکایی، در عملیات محرم، خلعت شهادت پوشید. 📚
🍃 📘 نام کتاب : " اجاره نشین خیابان الامین " ✍ نویسنده : " علی اصغر عزتی پاک " 📑 ناشر : " نشر معارف " 📖 توضیحات : کتاب داستان واقعی زندگی است که پیش از آغاز جنگ داخلی سوریه در این کشور حاضر بوده و آنچه که ما فقط می‌شنیدیم را او به چشم دیده‌است. 📗 با مطالعه این کتاب همان‌طور که وقایع هشت سال جنگ داخلی را از نزدیک لمس می‌کنید، آگاهی کاملی از پشت پرده حضور نظامی آمریکا در کسب خواهید کرد. به علاوه با رشادت‌های دلیر مردان بیشتر آشنا خواهید شد. 📕 کتاب حاضر اثری رمان‌ گونه و دراماتیک، اما کاملا مستند به قلم روان است. روایتی از زندگی شخصیتی شگفت انگیز به نام که کرامتی از (س) وی را متحول می‌سازد و از یک قاچاقچی یک مدافع حرم می‌سازد. کرامتی که او را مجاور حرم می‌کند و بعدها با شروع نا آرامی‌ های سوریه و ظهور داعش وی را عضو هسته اولیه مدافعین حرم می‌ سازد. 📚
🍃 📓 نام : " هوای این روزهای من " (خاطرات امیرحسین حاجی امیری) ✍ نویسنده : " رقیه کریمی " 📑 ناشر : " نشر شهید کاظمی " 📖 توضیحات : پشت بیسیم گفتم: زمین‌گیر شدیم حاجی. یک لحظه سکوت کرد حاج ایوب. می‌دانست اینکه دشمن دیده باشد ما را یعنی چه. آن هم در دژی محکم مثل جب الاحمر. گفتم: بچه‌ها کپ کردند حاجی. چکار کنم؟ خودش را خونسرد نشان می‌داد حاج ایوب و مگر می‌شد خونسرد بود حالا که نیروهایش افتاده بودند در دان افعی و شاید برای آخرین بار صدایشان را می‌شنید. زد به خنده و شوخی. با خنده گفت: نبینم کسی اسماعیل من رو زمین‌گیر کرده باشه؟ تو یه گوش شکسته ات رو نشون بدی همشون رو حریفی. بعد آرام وضعیت را پرسید. 📘 را چشیدید. کتابی که از خاطرات قطع نخاع ، می‌گوید. 📕 در این اثر از از کودکی راوی تا زندگی پس از مجروحیت وی را پوشش می‌دهد. این کتاب از زبان جانبازی که تمام سختی‌های مبارزه با را به چشم دیده روایت می‌شود و به خوبی مخاطب را با تمام سختی‌های مدافعین حرم آشنا می‌سازد. 📚
🍃 📓 نام : " شهید نوید " ✍ نویسنده : " مرضیه اعتمادی " 📑 ناشر : " نشر شهید کاظمی " 📖 توضیحات : عاشقان را سر شوریده به سامان عجب است. کتاب روایتی از همین عاشقان شوریده دل بی سامان است. البته بی سامان در دنیا و پادشاه در آخرت. این کتاب روایتی از زندگی شهید به قلم است. 📕 در این کتاب، مجموعه‌ای از روایت‌ها، از زبان خانواده، دوست و همسر شهید نوید، دست در دست هم گذاشته‌اند تا آرزوهای جوان هم نسل و هم روزگار خودمان را بهتر بشناسیم. 📘 بخشی از متن کتاب : خلوت مادر پسری‌مان همیشه برکت داشت. برکتش مقتل‌هایی بود که نویدم می‌خواند. من هم می‌نشستم روی صندلی آشپزخانه و دل می دادم به مقتل خوانی‌هایش. نور و عطر روضه ها و اشک‌هایی که سر می خوردند روی صورت ماهش، می‌پیچید توی آشپزخانه کوچکمان، می‌رفت لابه‌لای طعم خورشت‌ها و همراه برنج‌ها قد می کشید و مثل پیچک، همه خانه را می‌گرفت. مادر خوشبختی بودم که خورشتم با آهنگ روضه‌های پسرم جا می‌افتاد، نه؟ 📚
🍃 📓 نام : " دوربرگردان " ✍ نویسنده : " سیدزهیر  مجاهد " 📑 ناشر : " نشر جام جم " 📖 توضیحات : یا همون هم بود ولی یکم از راه پیچیده و عجیب تری به اونجا رسید. راهی که وقتی بخونین اصلا گمون نمی کنین آخرش به و دفاع از حرم ختم بشه. 📙 کتاب جدید نشر ماجرای یک مجاهد افغانه که از سرباری به سربازی رسید. 📘 این کتاب 32 فصل دارد و با اولین معجزه که به آسمان پرستاره المیادین نگاه می‌کند و به عنوان رزمنده در آستانه چهل سالگی حاج قاسم سلیمانی شده و قرار است در سرنوشت جهان تاثیر بگذاردشروع می‌شود 📕 با اولین پایان که در 30 آبان 1396 پایان را اعلام می‌کند و روایت رفاقت و عکس یادگاری گرفتن با به پایان می‌رسد. 📚