eitaa logo
برگزیده اشعار مداحی
240 دنبال‌کننده
94 عکس
109 ویدیو
23 فایل
با سلام خدمت همه ی عزیزان، با نظرات وپیشنهادات سازنده ی خود، حقیر را یاری فرمایید @MA1313
مشاهده در ایتا
دانلود
(3) یا صاحب الزمان 🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید 🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید امان از اون شبی که... ما رو دم دروازه شام نگه داشتند. شهر رو آذین بندی کردن. گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن تا وارد شهر شام شدیم . هرکس هر چی بدست داشت... به ما میزد. یکی با سنگ میزد. یکی خاکستر میریخت. یکی خارجی میگفت... ای وای ای وای 🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید 🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید یا صاحب الزمان منو ببخشید... 🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند خدا لعنتشون کنه. 🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ مصیبت امام باقر... مصیبت کربلاست... آخه این آقا یادگار دشت بلاست... همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر... 🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس 🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم 🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد صفحه (3) 🔸تن به خاک ، رهارا،به چشم خود دیدم خودم‌ دیدم... بدنِ جدِ غریبم حسین... رویِ زمین کربلا... حسین... 🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا 🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم خودم دیدم اون لحظه ای رو که... خیمه هامون رو آتیش زدند... عُلیا مخدّره زینب... اومد خیمه آقا زین العابدین... صدا زد عزیزِ برادرم... دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند... ای ولیّ خدا چه کنیم... فرمود‌ عمه جان..‌. عَلَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد 🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار امان از اون لحظه ای که... این زن و بچه ها با پای برهنه... توی بیابون ها فرار میکردند... انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند... همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند... 🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی 🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی 🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه 🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی هیچوقت یادم نمیره. 🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند 🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی 🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی 🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی حسین. بیت آخرم باشه. یاصاحب الزمان منو ببخشید‌. 🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد 🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم. یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه... به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد. میان اهل بیت دو نفر بودند، که مجبور شدند، با پای برهنه و پیاده بدوند. یکی پر سن و سال بود و یکی کم سن و سال.امام صادق (ع) را با آن کهولت سن با پای پیاده و سر برهنه، شبانه، به سمت دربار منصور می کشاندند ..یکی هم رقیّه ی سه ساله است، پای برهنه و پر آبله، بر روی خارهای مغیلان، می دوید . يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
(4) حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭 اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون. یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا)😭😭😭 صفحه 4 شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭😭😭 وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون... ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن... بدان کارم تمامه... یا صاحب الزمان. اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن... عبا روی سر کشیدن... حالشون منقلبه... هی روی زمین میشینه... هی بلند میشه. وارد حجره شد... صدا زد اباصلت... درها رو ببند... میخام تنها باشم... یه گوشه ای داخل حجره.. این فرش ها رو کنار زد. روی زمین نشست. مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه و‌ناله میزنه. خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده... یه گوشه ای ایستاده... اباصلت میگه اومدم نزدیکتر... عرضه داشتم... من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید... فرمود اباصلت... اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده. از در های بسته هم عبور میده... میگه دیدم تا این‌ آقازاده وارد حجره امام رضا شد حضرت خوشحال شدند. از جاشون بلند شدند . هی صدا میزدند. پسرم خوش آمدی بابا... جوانم جواد... خوش آمدی بابا. فهمیدم میوه‌ی دل امام رضا... آقام جوادالائمه است... سر بابا رو در آغوش گرفت... دارن با هم نجوا میکنن ... عجب لحظات سختیه... امام رضا داره وصیت میکنه... اما طولی نکشید. یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند... صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ آقاجون اجازه بده روضه جواد الائمه ات رو بخونیم، چه جوادی” چه جوادی” جوان ترین امام بین دوازده امام، حضرت جوادالائمه هست؛ این قدر رئوف و مهربون بوده، این قدر بخشش می کرده، این قدر زیبا بوده…” گفتن باید توسط ام الفضل انتقام بگیریم، من نمی دونم چه ظلمی کرده بود، آقا به خودشم گفت بگو من چه کردم به تو که این زهر رو به من دادی! خیلی دردناکه… الله اکبر” این قدر سوخت صدای ناله جوادالائمه و مناجاتش بلند بود گاهی هم می گفت: تشنمه بعضیا این طوری روضه خوندن: کنیزی از کنیزان گفت اگر منو بکشند هم باید آب به لب های جوادالائمه ابن الرضا برسانم، خودشو رسوند پشت در اتاق یه مرتبه ام الفضل دیدش؛ چه می کنی؟ گفت : ناجنس مگه نمی بینی آقا تشنشه؟! ناله میزنه! آب ها رو گرفت به زمین ریخت، دستور داد زن ها و کنیزا کف بزنند، طشت بزنند، صدای بلند هلهله کنند.
(5) کسی دیگه صدای مظلومیت جوادالائمه رو نشنوه يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ یڪ عده نانجیب بدون اجازه وارد خانه امام هادی شدند. حضرت رو با سر برهنه و. با پای برهنه ڪشان ڪشان بُردند... 🔸بُردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت 🔸در میان شعله دست و پای یڪ مادر نسوخت یا امام هادی... خیلی به شما ظلم ڪردند... خیلی جسارت ڪردند... اما آقاجان هر ڪاری ڪردند... دیگه خونه شما رو آتیش نزدند... دیگه جلو چشمان شما، به همسرتون جسارت نڪردند... اما دلها بسوزه برای امیرالمومنین... طاقت داری بگم یا نه.. 🔸میزد مرا مغیره و یڪ تن به او نگفت 🔸زن را ڪسی مقابل شوهر نمیزند 🔸بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت 🔸آخه مادر ، ڪسی مقابل دختر نمیزند ناله بزن یا زهرا. أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت آجرك الله يا صاحب الزمان... امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی... برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و. اشک میریزی. 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت 🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت *ابی عبدالله یه لحظه چشمانشو باز کرد،اشک سر بریده درآمد"دیدن سر بریده داره اشک میریزه* اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ پس از خواندن دعا، حاجات خود را بخواهید که به خواست خداوند برآورده می‏ شود و بعد از خواندن دعا چنین بگویید : يَا سادَتِى وَمَوالِىَّ، إِنِّى تَوَجَّهْتُ بِكُمْ أَئِمَّتِى وَعُدَّتِى لِيَوْمِ فَقْرِى وَحاجَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَتَوَسَّلْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، وَاسْتَشْفَعْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، فَاشْفَعُوا لِى عِنْدَ اللّٰهِ، وَاسْتَنْقِذُونِى مِنْ ذُنُوبِى عِنْدَ اللّٰهِ، فَإِنَّكُمْ وَسِيلَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَبِحُبِّكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ أَرْجُو نَجاةً مِنَ اللّٰهِ، فَكُونُوا عِنْدَ اللّٰهِ رَجائِى، يَا سادَتِى يَا أَوْلِياءَ اللّٰهِ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَ اللّٰهِ ظالِمِيهِمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ. لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعای فرج 🤲🤲🤲🦋🦋🙏🙏❤️❤️🌸🌸
4_556979832915755691.mp3
2.33M
🎤•|حسین سازور|• ( شهر مدینه شده ماتم سرا نوای عالم شده وا حمزتا ) 2 ( ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا کشته شده شیر خدا واویلا واویلا )2 صدای ناله رسد از آسمان خیل ملائک همه بر سر زنان شکسته دندان نبی واویلا واویلا 2 خون رود از جسم علی واویلا واویلا ( ببین نشان کینه ی دشمنش به دست یک زن شده غارت تنش ) 2 عبا کشیده رو سرش واویلا واویلا 2 تا که نبیند خواهرش واویلا واویلا نگاه زینب شده خیره ز تل کشیده دشمن خنجرش از بغل چکمه به پا ز کینه اش واویلا واویلا نشسته روی سینه اش واویلا واویلا واویلا واویلا واویلا خدا واویلا .... خاک عالم به سر چه رخ داده ... بین لشگر به پا شده غوغا حمزه دیگر ز پای افتاد .... https://eitaa.com/brgzida
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5911230594053833856.mp3
5.02M
🎤•|امیر نعیمی|• قبله ی شهر مایی توسیدالکریمی تو خورشید شهرری آقا شاهم عبدالعظیمی پور امام مجتبی(ع) امید کل سائلا فخر همه تهرونیا سلاله ی زهرایی آقای شهرمایی ابن الکریم ای آقام عبدالعظیم ای آقام جانم به حرم تو جانم به مرقد تو جانم به صحن و سرات آقا به به به گنبد تو جانم به اون گلدسته هات به اون حریم باصفات جانم به گنبد طلات بی مِثلُ بی همتایی کرببلای مایی ابن الکریم ای آقام عبدالعظیم ای آقام تو حرمت میشینم ولی دلم حزینه که نداره حرم و گنبد جدت توی مدینه خیلی دلم رو کرده خون مزاره بی نام ونشون نداره حتی سایه بون میگم با سوز وسازم حرم براش میسازم حسن آقام ای آقام.... https://eitaa.com/brgzida
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_17139235951880821759103.mp3
8.52M
🎤•|جواد مقدم|• تو سختیا هوامو داره از قدیم دم سحر چه بی نظیره این حریم پناهمه همیشه سیدالکریم شبیه مجتبی گدا رو میخره باب الحوائج و امیر و سروره همیشه بی نیازه از همه جهان کسی که ریزه خوار خوان این دره آقام آقام یا سید الکریم آقا ... امید من شفاعتش قیامته کلامشم برا همه هدایته کریمه و تو خصلتش سخاوته دلم که تنگ کربلا شد اومدم یه لحظه هم نکرده از درش ردم به من رسید دوباره بوی کربلا همین که توی این حرم قدم زدم آقام آقام یا سید الکریم آقا ... میگم حرم میره تا کربلا دلم منو ببر دوباره شاه با کرم میدم آقا تو رو به فاطمه قسم الهی که حرم نصیب من بشه منو عذاب دوری تو میکشه سلام میدم شبای جمعه به تو و با عکس کربلا فقط دلم خوشه دلم که تنگ کربلا شد اومدم یه لحظه هم نکرده از درش ردم به من رسید دوباره بوی کربلا همین که توی این حرم قدم زدم آقام آقام حسین آقام آقام ... https://eitaa.com/brgzida
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 امام صادق (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🔸کاش می‌شد به دل غـمزده سامان بدهم 🔸به دو چـشمان کـویـرم نـمِ بـاران بدهـم 🔸پیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم من 🔸 نگـرانـم که نـدیـده رُخ تـو جـان بـدهـم 🔸گُنهم حال تو را سخت به زحمت انداخت 🔸 چـقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم؟ 🔸خبط من یوسف من باعث این غیبت شد 🔸 حقم این ست که من تن سوی زندان بدهم 🔸خـویِ حـیوانی من باز ز تو دورم کرد 🔸 حیف باشد به خودم منصب انسان بدهم 🔸بزن امّا تو بـیا چـشم مرا خُـشک نکـن 🔸که فـقـط فخـر به این دیدۀ گـریان بدهم 🔸با همه بی‌سـر و پایی تو رهـایم نکـنی 🔸ولی افسوس که من عشق تو ارزان بدهم 🔸حـال که آمـده‌ام گـر که بـرانی ز درت 🔸چه جـوابی به دل زار و پـریشان بدهم 🔸جان مـادر دل ما را به مـدیـنه برسـان 🔸 عوضش هر چه بخواهی بخدا، آن بدهم 🔸با تو خواهم به بقیع و غم آن گریه کنم 🔸 تا که شـاید به دلِ سوخـته درمان بدهم 🔸تو بیا روضه بخوان حضرت صادق چه کشید 🔸 تا که جـان پـای غـم ناطـق قـرآن بدهم ⬅️دیگه دلتون اینجا نباشه بریم درخانه امام صادق (ع) به یاد اون شبی که ابن ربیع نانجیب بدون اجازه وارد خانه امام صادق شد خدا لعنتش کنه عزیزان حتی نانجیب اجازه نداد آقا عمامه به سر کنه ای وای... ای وای ... بگم یا نه...بگم گریه اش برای شما من از شما سوال میکنم اگر یک پیرمرد ببینی حتی اگر نشناسید چطورباهاش برخورد می کنید حتما احترام می کنید کمکش می کنید اما ابن ربیع نانجیب.با آقای ما امام صادق چه کرد یا صاحب الزمان... خودش بر روی مرکب و...امام صادق رو با سر برهنه وپای پیاده... هی توی کوچه های مدینه میدواند... خود نانجیبش میگه..یک وقت برگشتم دیدم آن قدر حضرت صادق خسته شده بود عرق به پیشانیش نشسته... داره نفس نفس میزنه... قربان مظلومیت برم آقاجان امام صادق... خیلی غریب بودید آقا..امام صادق. آقاجان شما رو مظلومانه تو کوچه ها می کشیدنداما می‌خوام بگم آقاجان دیگه کسی به همسرتون جسارت نکرد... همسرتون رو جلو چشماتون نزدند... ديگه بچه های شما این صحنه ها رو ندیدند... من یک آقایی میشناسم توهمین شهر مدینه ریسمان گردنش انداختند کشون کشون میبردندش تصور کن یک طرف دستهای امیرالمومنین رو بستند یک طرف بچه ها یک طرف هم زهرای مرضیه صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... دومی ملعون، اشاره کردگفت قنفذ چرا آروم نشستی.بزن زهرا یاصاحب زمان زبانم لال بشه.اقا امام صادق منو ببخشید یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر زدند.واویلا انقدر زدند.که مادرنقش زمین شد یا الله... اگه تو مدینه زهرای مرضیه رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... زینب کبری رو بزنه...کسی جرات نداشت خیمه های عزیز زهرا رو آتش بزند ناله بزن یا حسین... علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا https://eitaa.com/brgzida 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴