#روضه ورود#کربلا
#استاد پناهیان
امروز رسیدند به این سرزمین موعود. حسین برگشت پرسید اینجا چه سرزمینی است؟ گفتند کربلا. بقیه اش را من از خودم بگویم ، برگشت به زینبش یک نگاهی کرد، گفت اعوذُ بالله منَ الکرب بل بلا . چرا به زینب نگاه کرد؟ داستان همه ش سر زینب است. من یک خواهر آوردم اینجا، اینجا باید از من دل بکند.
امروز خیلی بردمتان کربلا، به هر کس این را گفتم خدا شاهد است رفته تجربه کرده، بیچاره اش کرده حسین. گفتم رفتی کربلا، بهترین روضه ای که حسین بیفتد دنبالت تو بین الحرمین بگوید بگو برایم.توجه حسین را به خودت جلب بکنی این است. دور حرم حسین ، بین الحرمین ، بین خیمه گاه و قتلگاه راه برو، هی بگو امان از دل زینب . امان از دل زینب. انقدر امام حسین توجه میکند به کربلا به روضه خوان زینب.چون آنجا همه جمعند فقط زینب رفته. این چشم حسین دنبال زینب باز است.
میگوید ما چرا بعد از عاشورا سینه میزنیم برای حسین؟ این دهه ی محرم هنوز اتفاقی نیفتاده خودمان را میکشیم برای حسین . از ظهر عاشورا تازه اصل ماجراست. همه آرام میگیرند. گفتم خوب معلوم است از آن وقتی که کاروان آمد کربلا این قلب زینب آتش گرفت. ما تشعشعات آتش قلب زینبیم. ظهر عاشورا همانجور که حسین اشاره به قلب خواهرش کرد ، زینبم آرام بگیر همه آرام میگیرند. حالا بهش میگویی تازه حسین را سر از بدن جدا کردند ، این آرام است. تو شعاع قلب زینبی.از روز دوم محرم جلسات امام حسین جان میگیرد . چرا؟ چون شما الان التهاب قلب زینبید. شما همه آتش قلب زینبید. زینب می آید پایین هی برادر را نگاه میکند نگاهش را میدزدد.نمیخواهد باور کند اینجا کربلاست.نمیخواهد. نمیخواهد باور کند.
حسین میخواهد در این نُه روزه یکمی خواهر را آماده کند.عوامل دیگر را بریز کنار، حسین میخواهد زینب را آماده کند. تو این نُه روز من کم کم با زینب صحبت کنم. زینب برایش جا بیفتد دیگر باید حسین را باهاش خداحافظی کند. نتوانست با زینب حرف بزند . نتوانست. یعنی زینب اصلا نمیپذیرد . میخواهد به زینب نزدیک بشود ، باهاش دو کلمه حرف بزند. خب زینبم . یکدفعه میبیند زینب یک جوری نگاه میکند حسین را. حسین ساکت میشود. باشه هیچی نمیگویم. نمیتواند چیزی بگوید.
عصر روز تاسوعا، سندش را بگویم؛ عصر روز تاسوعا حسین رفت و گذشت. کِی میخواهی زینب را توجیه کنی؟ بگو اینجا محل خداحافظی ماست. زینب میداند پس حرفهایتان را بزنید . نمیشه با زینب حرف زد. میگی نه امتحان کنید. عصر تاسوعا یک دفعه برگشت رو کرد گفت : ای دنیای بی وفا زینب صیحه ای زد و غش کرد. گفت من میگویم نمیشود با زینب حرف زد.
〰〰〰〰〰〰
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
صدای پای کاروان می آید
به این کویر تشنه جان می آید
به زیر سایه ی امیر عالم
سپاه آسمانیان می آید
یک لشکر به سمت بی کران شده عازم
یک صحرا هلاک شوکت بنی هاشم
یک دریا عسل به لطف هیبت قاسم
زمین در فراز آسمان در نشیب
سراپا جگر پا به سر بی رقیب
به روی لبان زهیر و حبیب
امیری حسین ونعم الامیر
مخدرات غرق نور کوثر
به زیر سایه ی علی اکبر
صدا ز سوی طفل شیر خوارش بود
طنین نعره ی انا بن الحیدر
یک گوشه عقیله محو روی دلداره
امید تمام خیمه ها علمداره
این یعنی علم به روی دوش سرداره
جوانان مطیع و لبالب یقین
همه مادران شیر و شیر آفرین
به لبهای طفلان زینب عجین
امیری حسین ونعم الامیر
〰〰〰〰〰〰
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#پیش_زمینه
#شب_دوم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا
غیبه ولینا کثرة عدونا و قلة عددنا
آقا بیا آقا بیا
به کی شکایت ببرم به کی بگم دردامو
جوونیمم رفت و هنوز من ندیدم آقامو
أین الطالب بدم المقتول بکربلا ...
نور میبینم خیمه ات رو دارم از دور میبینم
آه میبینم سر در خیمه ات پرچم سیاه میبینم
آه میبینم ...
دیگه راهی نمونده هی خودم رو میکشونم
دستم رو بگیر بتونم که خودم رو برسونم
أین الطالب بدم المقتول بکربلا ..
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شور
#شب_دوم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
صدا صدای حسین ندا ندای حسین
نمان برو بشتاب به کربلای حسین
باید که خودت را برسانی
باید که دلت را بتکانی
مولا تو را خوانده مبادا جا بمانی
یا حسین گفتن کجا با حسین رفتن کجا
از حسین خواندن کجا با حسین ماندن کجا
هرکس که آزاده است آماده است
****
مسیر مسیر وِلاست مسیر مسیر بلاست
شهید شهید بشود اگر که اهل فناست
برخیز که مولای تو تنهاست
برخیز که این آخر دنیاست
برخیز که در قافله ی عشق جا مهیاست
لا امام الا حسین السلام مولا حسین
از ولادت با حسین تا شهادت با حسین
هرکس که آزاده است آماده است
****
سفر اگر خطر است خطر اگر هنر است
هنر به کشتن نفس هنر به ترک سر است
آماده ی بی سر شدن هستی
ای مرد خطر از چه نشستی
باید بخندی به روی مرگ بارو بستی
عاشقی مشکل بُوَد کار اهل دل بُوَد
شهد غم شیرین بُوَد مقصد دیرین بُوَد
هرکس که آزاده است آماده است
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#مناجات_امام_زمان
#شب_دوم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
شد ماه عزا می کشی از عمق دلت آه
شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه
آقاجان.
می آمدی ای کاش به همراه محرم
دربزم غریبانه عشاق شبانگاه
حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم
درمحضر تو دوسه خط روضه کوتاه بخوانم
*همه گریه کنان عالم جمع کنی به انداره یه صبح امام زمان نمیتونن گریه کنن*
آقاجانم
هستی و نمی بینمت ، ای کاش،ببینمت
آن لحظه که باشال عزا میرسی از راه
میسوزی و پا تا سرت میشود آتش
مینوشی اگر جرعه ای ازآب دراین ماه
آقای من ..
از جد غریبت به دلم مانده چه داغی
ازمقتل واز خنجر واز ضربه جانکاه
برصورت خود میزنی از داغ اسارت
ازعمه که شد همسفر خولی
جانم به فدای تو صباحا ومسا
ای منتقم خون خدا اجرک الله
یا صاحب الزمان..
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
نوحه حضرت رقیه
غنچه بودم پژمردم، نبودی بابا
از همه سيلی خوردم، نبودی بابا
آه، بيا حالم را ببين
شدم ويرانه نشين
تو را می خواهم همين
زخم زبان شنيدم من، سر بريده ديدم من
بيا كنار من ديگر، بريدم من
يا رقيه بنت الحسين، رقيه بنت الحسين، رقيه بنت الحسين
من هميشه سربارم، برای عمه
دردسر در بازارم، برای عمه
آه، ببين با سنّ كمم
شكسته بال و پرم
خميده چون مادرم
خون گلِ سر به گیسویم، خورده لگد به پهلويم
نشسته سلسله جای النگويم
يا رقيه بنت الحسين، رقيه بنت الحسين، رقيه بنت الحسين
موضوع: #حضرت_رقیه
سبک: #بیرق_عشقت_بالا
شاعر: #روح_الله_اسماعیلی
narimani1.mp3
9.12M
بند اول
زینب بیا روضه بخون
از کربلا برام بگو۳
از موقعی که آب نبود
ازشاه تشنهکام بگو
از کربلا برام بگو۲
بگو ببینم ، از نور عینم
چجوری دشمن ، سر رو برید
وقتی میرفتی ، اینجور نبودی
چرا عزیزم ، قدت خمید
بگو ببینم ، کجاست حسینم
علی اکبر ، علی اصغر
کجاها رفتی ، چیا رو دیدی
چرا نمیگی ، چی شده معجر
زینبم بگو از کرببلا
از اون جسارت ، خیمه و غارت
دارم میمیرم وقتی میبینم
لباس پارهت ، ‘رفتی اسارت۲’
” واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا ”
بند دوم
خوب شد نبودی کربلا
بگم برات چیا دیدم۳
از مردم کوفه و شام
گوشهکنایه شنیدم
گوشهکنایه شنیدم۲
بذار بگم از ، سر حسینم
کجاهارفته ، کجاها بوده
بزم شراب و ، تنور خولی
همهش سوار نیزهها بوده
بذار بگم از ، دست ابالفضل
که هردوتا از ، تن جدا شد
عمود آهن ، زدن به فرقش
از پیشونی تا ، به ابرو وا شد
وقتی عباست، رو زمین افتاد
نیزه آوردن ، نیزه آوردن
گوشواره بردن، گهواره بردن
علم رو بردن۳
” واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا ”
بند سوم
امالبنین تو میدونی
من اسوهی حجاب بودم۳
اما بگم کجا بودم
تومجلس شراب بودم
تومجلس شراب بودم۲
ماهارو بردن ، به شهر شام و
دم درِ دروازهی ساعات
گفتن که اینها ، خارجی هستن
اصلا نکردن ، با ما مراعات
توکوچه بازار ، مارو کشوندن
از پشتبوما میزدن سنگ
به صورت بچههای معصوم
مردم شهر هی ، میزدن چنگ
چوب خیزرون به لب و دندون
میزد میخندید۳
#واحد
سیدرضا نریمانی
184.4K
دودمه حضرت علی اصغر علیه السلام (امروز سروده شد و در مراسم شیرخوارگان هم توفیق اجرا داشتیم)
یا علی اصغر سپردم بچه ام را دست تو
جان زهرا رد مکن(۲)
تا شود یار امام حی و حاضر مثل تو
جان زهرا رد مکن(۲)
#محمد_چراغی
۳۰ تیر ۱۴۰۲
ارسالی از ذاکر گرامی ، اعضای محترم کانال
۱۸
#نوحه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_رضا_یعقوبیان
.
گل گلزر ولایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
کودکی لیک تو شیر حرم بابایی
همه هستی رباب و نوه ی زهرایی
همه چون ذره تو در جود و کرم دریایی
لطف و جودت بی نهایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
تو چنان جده ی خود خیر کثیری اصغر
در کرامت به سخا تو بی نظیری اصغر
دستگیر هر کبیر و هر صغیری اصغر
بهر شیعیان دعایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
همه شاهان جهان ریزه خور خوان تواند
همه شرمنده ی لطف تو و احسان تواند
نوکران حرم یار همه مهمان تواند
روز حشر کنی شفاعت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
دین و قرآن و ولایت صفا دادی تو
عزتی اصغر من بر شهدا دادی تو
جان خود را به ره دین خدا دادی تو
خونبهای تو خدایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
جان خود را به ره دین تو فدا بنمودی
حرم آل عبا بزم عزا بنمودی
حنجرت را سپر تیر بلا بنمودی
به فدای گریه هایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
شیعه ی حیدر کرار بود مدیونت
به فدای تو و آن حنجر غرقه خونت
از غم داغ تو بابا شده است محزونت
روی قلبم شده جایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
جان خود را تو علی در ره جانان دادی
دین حق را تو به خونت سر و سامان دادی
روی دست پدر خویش علی جان دادی
دگر افتاده نوایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
داغ جانسوز تو اصغر زده بر دل شررم
خم شده از غم داغ تو علی جان کمرم
چه کنم از غم داغ تو علی من پدرم
می کنم گریه برایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
پاره پاره شده از تیر ستم حنجر تو
گرید و ناله زند عمه ی غم پرور تو
چه کنم با دل غمدیده ی این خواهر تو
عمه بگرفته عزایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
جلوی خیمه ستاده است رباب مادر تو
پدرت سوخت شده پاره ز کین حنجر تو
به زیر خاک کنم ماه روی انور تو
می زند مادر صدایت،علی اصغر من
جان بابا به فدایت،علی اصغر من
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
6563_1580645758.mp3
4.46M
محمد حسین حدادیان
نوحه حضرت ابوالفضل
قلبم گرفتارت حالم پریشونت
من گریه ها کردم با اسم محزونت
هر شب به یاد تو چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو تو روضه سر کردم
( باز آبرومو خریدی میدونم )
( درمون دردامی دردت به جونم )
( خیلی بدهکار آقایی هاتم )
( میخوام همیشه کنارت بمونم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
اشک منو دیدی بازم کرم کردی
آدم نبودم من تو آدمم کردی
دور از تو دنیا رو میخوام چیکار آقا ؟
بازم دلم تنگه تنهام نذار آقا
(نیمه شبا سر رو تربت میذارم )
( میگم حسین آروم آروم می بارم )
( از تو بغیر از محبت ندیدم )
( من هیچکسو مثل تو دوس ندارم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
عمری دل زارم مست اباالفضله
روزی هر سالم دست اباالفضله
کارم گره خورده ای با وفا عباس
ماه بنی هاشم مشکل گشا عباس
( از بچگی گریه کردم براتو )
( از من نگیر اشک تو روضه هاتو )
( اسمت شده مرهم هر چی درده )
( هیچکی تو قلبم نمی گیره جاتو )
سقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دینم حسین و رباب و رقیه
دنیام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Mahmood Karimi - Alamdare Rashidam (128).mp3
11.23M
ميزنم دم ز علمدار رشيدِ حرمِ عشق؛ شه با كرم عشق ●♪♫
مه محترمِ عشق… صفای قدمِ عشق ●♪♫همان یار ک گشته سنم عشق..
چكد از لبِ او؛ بر لب پيمانه نم عشق ●♪♫
همان شاه كه باشد سر دوشش، علمِ عشق ●♪♫
نگار دل زارم… صفا بخش مزارم… به جز عشق جمالش؛ به دلِ خويش ندارم ●♪♫
قرارم؛ بهارم… شعارم.. همه دار و ندارم... كه باشد، شبِ اول قبرم به كنارم ●♪♫
دلم عاشق رويش.. شدم بنده كويش؛ دلم بسته به مويش.. قدح نوش سبويش ●♪♫
شتابان دلِ زارم، همه شب جانب كويش… ●♪♫
چنان برگ خزانی است؛ روان در دل جويش ●♪♫
ندارم به خدا جز، هوس ديدن رويش؛ مرا كشته به والله، علی واری خويَش. 3●♪♫
ذکر بازوی یل ام البنین، در کارزااار...
لافتی الا علی،، لا سیف الا ذوالفقار3
اباالفضل اميرم… اميرِ بی نظيرم؛صفا بخش ضمیرم.. كه جز عشق رخش در دل خسته نپذيرم ●♪♫
چه خوش باشد اگر باز زنَد با دو سه تيرم؛ كه صيدش شوم و و زير قدمهاش بميرم ●♪♫
ز غيرش همه سيرم؛ دل از مهر خدايیِ اباالفضل نگيرم ●♪♫
علمدار.... ابوالفضل؛
سپه دار... ابوالفضل ●♪♫
جهانگير و جهاندار... ابالفضل
؛ بود دلبر و دلدار ●♪♫ابالفضل
مرا يار و مددكار.. ابالفضل
، تپش های دلِ حيدر كرار ●♪♫ابالفضل
شده در حرم فاطمه پرگار؛ابالفضل
زنم جار.. ابالفضل
،بود عشق شرر بار ●ابالفضل ♪♫
بگويد سر ديوانه سردار ●♪♫ابالفضل
سرم پُر ز هوايش؛ دلم جای ولايش… غلامم به سرايش ●♪♫
همه هستي و دينم به فدايش ●♪♫
بود محور عرش ازلی دست جدایش
خسین بن علی سوره ی توحید بخواند زبرایش...
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
#حضرت_عباس_ع
حاج محمود کریمی

سخنرانی و روضه
متن روضه قاسم بن الحسن(ع) روضه جانسوز حضرت قاسم(ع)؛ حجت الاسلام میرزا محمدی

هنگامی که قاسم بن الحسن علیه السلام آمد و با التماس از عمو اجازه رفتن به میدان گرفت، امام حسین علیه السلام حضرت قاسم را در آغوش گرفت، عمو و برادرزاده با هم گریه کردند.
تاریخ انتشار : 1401/8/11
بازدید : 2724
روضه خوان : حجت الاسلام میرزا محمدی
منبع : پایگاه باب الحرم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
عمریست که سربار توام یوسف زهرا
تو یاری و من عار توام یوسف زهرا
سرمایه ام اشکیست که آن هم کرم توست
بی مایه خریدار توام یوسف زهرا
با آنکه به زنجیر گنه بسته وجودم
یک عمر گرفتار توام یوسف زهرا
نام و نسب و شان و مقامم همه این است
خاک ره زوار توام یوسف زهرا
مگذار گنه پرده کشد بین من و تو
من تشنه ی دیدار توام یوسف زهرا
یابن الحسن
بر سلطنت هر دو جهان ناز فروشم
تا سائل بازار توام یوسف زهرا
از زبان نورانی خود امام زمان عرض ادب کرده باشیم به ساحت مقدس ابی عبدالله: فَلَئِنْ أَخَّرَتْنی الدُّهُورُ،وَعاقَنی عَنْ نَصْرِک الْمَقْدُور؛ یا جدی اگه روزگار منو به تاخیر انداخت نبودم کربلا تو رو یاری کنم، وَلَمْ أَکنْ لِمَنْ حارَبَک مُحارِباً*اما*َلاََنْدُبَنَّک صَباحاً وَمَساء*ًو لأَبکیَنَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما؛ تا کجا برات خون گریه میکنم؛ حَسْرَةً عَلَیْک،وَ تَأَسُّفاً عَلی ما دَهاک وَ تَلَهُّفاً، حَتّی أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ، یادم نمیره اون ساعتی که اسب بی صاحبت آمد کنار خیمه ها؛ ای صدا زد: اَلظَّلیمَه اَلظَّلیمَه؛ حسین
من دوزخی بودم نه جایم جنت توست
جای مرا آقایی تو جابه جا کرد
هر دو همدیگر و بغل گرفتن انقدر گریه کردند که نوشتند هر دو از حال رفتن این آقازاده دوسالش بوده که امام حسن را و از دست داده لذا تا آوند تو بغل عمو یاد بغل بابا افتاد؛ بچه یتیمه، یازده ساله که آغوش باباشو ندیده، گرمی بغل بابا رو حس نکرده، از یه طرفم وقتی عمو رو بغل گرفت، تمام وجودش آتیش گرفت، آخ این بدن از شدت عطش گر گرفته،الله اکبر عمو دستات چرا انقدر داغه لبات چرا تَرَک تَرَکه؟
عمو هم که این یتیم برادرو که بغل گرفت، شاید یادش افتاد اون شبی که دو تا داداش همدیگر و بغل کرده بودند، بابا گفته بود آستین به دندان بگیرید مادرتون رو که غسل میدم جوری گریه نکنید علی دشمن شاد بشه،
نمی دونی آخ چقدر بوی امام حسن میدی؛ یادش افتاد، شبایی که بابا اینارو می خوابوند، آروم آروم میومد کنار قبر مادر، حسنین باهم تا صبح زجه می زدند؛ یا خواهر و ساکت می کرد اول، الله اکبر، فغشی علیهما، هر دو از حال رفتند، بازم اجازه نداد بعضی ها گفتند رفت تو خیمه یه دست خط بیرون آورد دست خط باباش حسن، تا ابی عبدالله دست خط برادر و دید بازم گریه کرد،یادش بخیر دوتایی باهم خط مینوشتیم مادرم زهرا داوری می کرد. این یتیم امام حسن می دونه که عمو اجازه خواهد داد؛چون شب عاشورا وقتی پرسید عمو منم میکشن؟
فرمود آره، مرگ نزد تو چگونه است گفت: “احلی من العسل”حضرت فرمود میکشنت الله اکبر،این تعبیر فقط مال قاسم بن الحسن، اینو ذبح عظیم داره میگه حتی برات بگم شیر خواره ام می کشند، حالا میخواد آماده رزم بشه زره ای، لباس جنگی پیدا نمیشه، حسین، عمامه شو لباس جنگی کرد، یه جوری براش، تحت الحنک، بست که وقتی اومد وسط میدان همه گفتند:
برگ گل سرخ را باد کجا می برد
الله اکبر، هر جوری بود راهی میدان شد، فقط یه مبارزه شو بگم: ازرق شامی، هفت تا پسرشو کربلا آورده، تا نگاه به قد و بالای این نوجوان کرد؛ گفت کوچکترین بچه مو بفرستم کارشو یکسره میکنه، از کوچیکترین و ضعیف ترین بچه اش فرستاد به رزم قاسم بن الحسن، با یه ضربه زمین گیرش کرد، بچه دوم، سوم هفتم؛ هفت تا اولاد نحسش جلوی چشمش به درک واصل شدند، خون همه چشم این ازرق شامی رو گرفت؛ پا تو رکاب زد سوار شد چنان با سرعت آمد که ابی عبدالله تکون خورد دیدند حسینم از خیمه فاصله گرفت.
دستشو بالا برد،خدایا به یتیم برادرم رحم کن؛ الله اکبر، همه متحیر این کیه اینجوری داره میجنگه، خودش رو تا معرفی کرد فهمیدند آقا زاده سردار جمل”
إن تُنکـرونی فأنـا ابـن الحـسن
سِبْطُ النَّبِی الْمُصْطَفَی و الْمُؤْتَمَن
آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
یک شیردل مانند یل آمد به میدان
با سیزده جام عسل آمد به میدان
ای لشگر کوفه اجل آمد به میدان
باید که قبر خویش را آماده سازید
در دل جگر دارید اگر بر او بتازید
رفته به بابایش که اینگونه شریف است
او که ز نسل صاحب دین حنیف است
قاسم اگرچه قد و بالایش ظریف است