eitaa logo
برگزیده اشعار مداحی
232 دنبال‌کننده
91 عکس
102 ویدیو
19 فایل
با سلام خدمت همه ی عزیزان، با نظرات وپیشنهادات سازنده ی خود، حقیر را یاری فرمایید @MA1313
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️ روز عاشورا آخر جدا شدی ای جانم از بدن می میرم ای حسین رحمی به حال من آهسته تر برو ای شاه کم سپاه دیدار بعد ما در بین قتلگاه ♻️ای حسینم ۲ ای ضیائ هر دو عینم رخصت اگر دهی با جمع کودکان صف بسته می شویم دنبال تو روان غربت نشسته است بر ماه روی تو من جای مادرم بوسم گلوی تو ♻️ای حسینم....... ترسم ببینمت ای حجت خدا در زیر خنجر و بالای نیزه ها تابی نمانده ای پشت و پناه من تو دست و پا مزن پیش نگاه من ♻️ای حسینم.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واحد سنتی عاشورا ای ساقی لب تشنگان ... ای کشته ی دور از وطن ، مولای مظلومان ، یا سید العطشان شاه شهید کربلا، عالم سنه قربان ، یا سید العطشان حتی ز مهر مادرت اینجا تو محرومی ، تنها و مظلومی آقا نبودی تو مگر ، در کربلا مهمان ، یا سید العطشان ای زینت دوش نبی ، افتاده ای حالا ، تو زیر دست و پا از این همه بی حرمتی ، عرش خدا لرزان ، یا سید العطشان نازد خدایت تا ابد ، بر بندگی تو ، دلدادگی تو بودی به زیر دشنه هم ، تو ربنا گویان ، یا سید العطشان الشمر جالس علی ، صدر ِ ولی الله ، گریان رسول الله از حال و روز زار تو ، لشکر شده خندان ، یا سید العطشان در پیش چشم خواهرت ، بر حنجرت خنجر ، شد عالمی مضطر چیزی نمانده تا دهد ، زینب ازین غم جان ، یا سید العطشان خنجر به دست قاتلت ، خون گریه کرد آقا ، واویلا واویلا وقتی که بالای سرت ، شد فاطمه گریان ، یا سید العطشان دارد طمع حتی بر این ، جسم بدون سر ، این لشکر کافر عالم ازین بی رحمی ِ کوفه شده حیران ، یا سید العطشان نشناسَدَت آقا دگر ، حتی تو را خواهر ، ای کشته بی سر سمّ ِ ستوران کرده چه ، با پیکر عریان ، یا سید العطشان
شام_ غریبان – در قتلگاهت آمدم و سر نداشتی یک جای سالمی تو به پیکر نداشتی دیدم تو را چه دیدنی ای پاره ی دلم حتی لباس کهنه ای در بر نداشتی جز روی حنجری که همه بوسه اش زدند جایی برای بوسه ی خنجر نداشتی؟ زینب بمیرد این همه خونی نبیندت خواهر شود فدای تو یاور نداشتی؟ ته مانده های پیرهنت هم ربوده شد چیزی برای غارت لشکر نداشتی ای وای سینه ی تو پر از جای پا شده یکی دو تا که ارث ز مادر نداشتی بی کس شدی ز پشت سرت نیزه خورده ای حق می دهم حسین، برادر نداشتی
شام_ غریبان – چون زخم های روی تنت گریه ام گرفت از پیـرهن نداشتنت گریه ام گرفت با دیده هـای سـرخِ جگر مثل مـادرم هنگام دست و پا زدنت گریه ام گرفت جایی برای بـوسه برادر نیافتم از نیزه هـای در بدنت گریه ام گرفت تا دیدم آن سواره ولگرد نیزه دار بر تن نموده پیرهنت گریه ام گرفت وقتی شنیدم از پسرت ای امام اشک یک بوریا شده کفنت گریه ام گرفت
اشعار شام غریبان – مصطفی متولی ظاهراً جد اطهرش هم بود پدرش بود مادرش هم بود وقتی افتاد روی گونه ي راست بین مقتل برادرش هم بود جای سالم نبود در بدنش زخم تا بود پیکرش هم بود زیر پایِ سنان و نیزه و تیر نه فقط سینه، حنجرش هم بود بی کس و بی پناه از نزدیک سنگ میخورد و خواهرش هم بود خواهرش قبل قاتلش آمد تا نفسهای آخرش هم بود گرچه او را زدند اما چون چادرش بود معجرش هم بود از همه دلخراش تر اینکه دم گودال دخترش هم بود دخترش بود و ذبح را میدید همه دیدند همسرش هم بود آن زمان هم که غارتش کردند به روی دستها سرش هم بود
اشعار شام غریبان – رضا رسول زاده نيزه پشت نيزه با نيزه روي زخم تو مرهم گذاشتند جسم تو را به خاك چه در هم گذاشتند من مانده ام چگونه ببوسم تن تو را بس نيزه پشت نيزه و بر هم گذاشتند بر سينه ات نمونه ي هرچه سلاح هست ! شمشير و سنگ و تير سه پر هم گذاشتند هم داغ اكبر تو و هم سوز تشنگي اصلا مگر برات جگر هم گذاشتند آمد ز من رقيه سراغ تو را گرفت پرسيد كه : براي تو سر هم گذاشتند ؟ در كيسه هايشان پر سر بود و روسري هر آنچه بود زيور و زر هم گذاشتند رضا رسول زاده
اشعار شام غریبان – محسن مهدوی چگونه از چه طریقی بریده شد سر تو ؟ که اینچنین شده ریشه به ریشه حنجر تو چگونه از دلش آمد سر از قفا ببرد؟ کسی که شد سبب گریه های خواهر تو همان که کلب سیاهی شد و تنش لرزید پس از شنیدن واویلتای مادر تو تو پیرهن به تنت بود رفتی از خیمه چرا برهنه شده پیکر مطهر تو ؟ چقدر نیزه برای تبرک آقاجان دخیل بسته شده بر ضریح پیکر تو تو سید الشهدایی، برای اینکه نشد کسی به غربت و مظلومیت برابر تو
اشعار شام غریبان – حامد خاکی آنقدر تشنه ماند كه آب از سرش گذشت با چكمه يك نفر ز روي پيكرش گذشت وقتي برادرم به زمين خورد اي خدا افتادم و سرم به زمين خورد اي خدا ناله زدم كه اي پسر مادرم بيا هفتاد و دومين تلفات حرم بيا پاشو بيا حسين كه دارند ميرسند از دور چند اسب سوارند ميرسند اصلاً چرا غم علي اكبر تو را نكشت؟ تير آنقدر زدند شدي مثل خارپشت از هولِ جايزه چقدر دستپاچه بود سر را بريد و جاي سرت خنجرش گذاشت
اشعار شام غریبان – روضه تنور خولی – محمد امین سبکبار وقتی به روی نیزه سرت می‌شود بلند آه از نهاد دور و برت می‌شود بلند زینب مقابل سر تو می‌خورد زمین گرچه دوباره پشت سرت می‌شود بلند افتاده بال زخمی تو زیر پا ولی در دست باد سرخ پرت می‌شود بلند این گوش تیز نیزه صدای تو را شنید از چه صدای مختصرت می‌شود بلند کم‌کم ز چشم اهل حرم دور می‌شوی کم‌کم که دود در نظرت می‌شود بلند این جای زخم داغ جگر گوشه‌ات علی‌ست خون دلی که از جگرت می‌شود بلند در آسمان علقمه خورشید کربلا دارد به پای تو قمرت می‌شود بلند کنج تنور یاد مناجات دیشبی در سجده هستی و سحرت می‌شود بلند https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
اشعار روز 11 محرم – سید پوریا هاشمی نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش میشد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه عریان روى صحرا مانده بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو همسفر ما مانده چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً بس که از دور تنش مثل معما مانده باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ بازهم آمده این حرمله ى وا مانده برسانید خبر را به علمدار حرم چادر زینب تو زیر لگدها مانده ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم چشم من سمت علی اکبرم اما مانده https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695 سید پوریا هاشمی