.
#روضه_حضرت_زهرا
#مدینه
یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هرچه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست
آن گل صد برگ خوشبویت کجاست
هر چه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه بی حاصل است
فاطمه حلال صدها مشکل است
من طواف سنگ کردم دل کجاست
راه پیمودم پس منزل کجاست
کعبه بی فاطمه مشت گل است
قبر زهرا کعبه اهل دل است
*مدینه ،بعضی حاجی ها گریه می کردند،این جور می گفتند:مادر! اگه پا روی قبرت گذاشتم و نفهمیدم،من رو ببخش...اگه دارم مدینه راه میرم،
پا روی تربتت میگذارم،بی ادبی میشه،من
رو ببخش...*
#روضه_حجاج
#حجاج #استقبال_حجاج
#روضه_استقبال_حجاج
...................
#چاوشی زائر #مکه و #مدینه
حاجيان از حرم امن خدا آمدهاند
شادمان در وطن از سعي و صفا آمدهاند
رفته بودند سوي مشعر و ميقات و حريم
خرم از ركن و مني سوي وطن آمدهاند
روز عيد عرفه خوانده دعا در عرفات
شاد و مسرور همه سوي وطن آمدهاند
بار الها بكن اين حج و زيارات قبول
سعي مشكور كه با حج بجا آمدهاند
شكر بسيار خدا را كه به ايران عزيز
حاجيان از حرم امن خدا آمدهاند
(سید محسن احمدزاده صفار)
.
ای که مرا خواندهای، راه نشانم بده..
یا رب الحسین
هرکه غم ات را خرید، عشرت عالم فروخت
باخبرانِ غم ات، بیخبر از عالمند
کرب و بلا، کرب و بلا، کرب و بلا، کربلا.
کرب و بلا؛ کربلا. کرب و بلا؛ کربلا
روی نیازم کجاست؟ روی حسین است و بس
روی حسین است و بس
قبلۀ قلبم کجاست؟ کوی حسین است و بس
کوی حسین است و بس
سلسلۀ عشق را، سلسله جنبان خداست
سلسلۀ عشق چیست؟ بوی حسین است و بس.
بوی حسین است و بس.
کرب و بلا، کرب و بلا، کرب و بلا، کربلا.
کرب و بلا؛ کربلا. کرب و بلا؛ کربلا
رحمت و لطف و کرم، عشق و صفا در جهان
بخشش و جود و وفا، خوی حسین است و بس
روز جزا در امان، هرکه رود ای عزیز
از برکاتِ دم و هوی حسین است و بس
بوی بهشت خدا از حرماش میوزد
بوی بهشت خدا، بوی بهشت است و بس
کرب و بلا، کرب و بلا، کرب و بلا، کربلا.
کرب و بلا؛ کربلا. کرب و بلا؛ کربلا
کوثر و حوض بهشت، جنت و نهر حیات
اندکی از قطرهی جوی حسین است و بس
سلسلۀ عشق را، سلسله جنبان خداست...
سلسلۀ عشق چیست؟ بوی حسین است و بس.
بوی حسین است و بس.
روز جزا میرود، خنده کنان در بهشت
هرکه به دنیا کند، گریه برای حسین گریه برای حسین
ای که مرا، ای که مرا، ای که مرا خوانده ای،
راه نشانم بده، گوشه ای از کربلا، جا و مکانم بده
هرکه غمت، هرکه غمت را خرید عشرت عالم فروخت
باخبرانِ غمت، بیخبر از عالمند
کرب و بلا، کرب و بلا، کرب و بلا، کربلا.
کرب و بلا؛ کربلا. کرب و بلا؛ کربلا*
🌼مرادقلی🌼:
روضه شیرخوارگان حسینی .
با سینه ای گرم از شکایت حرف دارم ای آسمان امشب برایت حرف دارم
ای آسمان چشمان هستی پر ستاره است امشب شب گریه برای شیر خواره است
حتی اگر در این عطش عمدی نداری ای آسمان تو هم باید بباری
باید بباری تا علی اصغر بماند شش ماهه ای در دامن مادر بماند
ای آسمان بشنو صدای آب آب است این آخرین لالاییِ طفل رباب است
لب تشنگان را قطره ای یاری نکردی ای آسمان در کربلا کاری نکردی
درکربلا آبی اگر هست آب دیده است مهمان نوازیها به تیغ آبدیده است
جز اشک آبی در حرم بهر وضو نیست دور و بر این خیمه ها دیگر عمو نیست
رنگ از رخ مهتاب رفته برنگشته سقّا بسوی آب رفته برنگشته
در کربلا مردی و نامردی محک خورد ازتشنگی لبهای اربابم ترک خورد
گم شد میان هلهله هل منمعینش امّا رسید از خیمه یار آخرینش
*وقتی بچه رو روی دست بلند کرد ،یه عده که سنگدل بودند وقتی نگاه کردند بچه روی دست ارباب بلند شده، بچه اینقدر توان نداشت سر رو روی تن نگه داره،از هر طرف می گرفت سر یه طرف می افتاد، فرمود: ببینید: اگه آب هم بهش برسونید میمیره... امّا برای دل خوشی مادرش... منتظرِ در خیمه ، هنوز حرفهای ابی عبدالله مونده، دید بچه داره دست و پا میزنه، نگاه کرد "فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، مِن الُذُنِ اِلیَ الاُذُن..."
خدابرا هیچ مردی نیاره شرمنده ی زن و بچه اش بشه، اگه بچه یه چیزی بخواد میگه بابا برات میگیرم... تا بچه رو دادند، ابی عبدالله فرمود: رباب برگرد خیمه ان شاالله سیرابش می کنم میارم ....یه قطره آب به بچه میدن.... آب روی من بستن
دیدند ابی عبدالله سریع بچه رو زیر عبا گرفت یک قدم میاد سمت خیمه ها باز بر می گرده، "تو عالم هر کی به چه کنم می افته در خونه ی حسین میره" وسط میدون خود حسین به چه کنم افتاد،خدا برم سمت خیمه جواب مادرش رو چی بدم؟... دیدن اومد پشت خیمه نشست روی خاکها علی رو نگاه می کنه با غلاف شمشیر یه قبر کوچولو کند، همچین خواست داخل قبر بذاره، دید مخدرات بیرون اومدن، از یه طرف زینب میگه: داداش!... از یه طرف رباب........ بابا! صبر کن..
قرآن کریم چه فرموده؟
مادران دوسال تمام به بچه هاشون شیر بدن ...
جانسوز ترین مصیبت عاشورا ، از شیر گرفتن علی اصغر بود ...
من اصلا با کربلا و عطش کار ندارم ... از شیرگرفتن بچه برا مادر سخته ...
بچه بیتابی میکنه ... اطرافیان تاب نمیارن ... هر چیم از دوسالگی زودتر باشه سخت تره ... غذا رو عوض میکنند ؛ تا بچه تشنه میشه فوری آب میدن ، نوازش میکنند ؛ طفلو با نوازش از شیر میگیرند ؛ کجا از شیر اونو با تیر میگیرن؟!
موقعی که میخوان بچه رو از شیر بگیرن ، بچه خوابش کم میشه ؛ گریه ش زیاد میشه ، اگه تشنه شم باشه که این قضیه مضاعف میشه ... خوابوندنش سخت میشه ، با
کوچکترین صدا حتی نوازشم از خواب میپره ولی با هیچ نوازشی دیگه زود نمیخوابه ... من نمیدونم چه نوازشی تو تیر سه شعبه بود ...
حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت ...
اومد به زینب گفت: زینب! بچه رو بیار ..من یه سوال دارم : چرا ربابو صدا نکرد؟ رباب کجا بود؟ من میگم شاید خجالت کشید ... آقا رو اینطور ببینه ؛ بچه ش تشنه ست ... سقا دیگه برنمیگرده ...
گفتم رباب خجالت کشید آقا رو اینطور ببینه ... از آقا درخواستی کنه که مولا نتونه انجام بده ...
آی مردم! این خانوم عروس همون حضرت زهراست که پدرش بهش سفارش کرده بود کاری از دخترت نخوای که نتونه انجام نده ... برا همین دخترش بین در و دیوار فضه رو صدازد ، علی رو صدا نزد ... صدا زد : "یا فضة خُذینی ..."
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
مهمان دم در است، فقط جایمان کم است
شکر خدا بساط ضیافت فراهم است
این سو که استکان و سماور گذاشتیم
موکب زدیم و از سرِ شب چایمان دم است
آن سو کتیبهای است که رویش نوشته است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
هرکس که آمده است به اینجا خوش آمده
خوب و بد و فقیر و غنی نیست، دَر هَم است
باید لباس خوب خودم را به تن کنم
این بهترین لباس، سیاه محرم است...
#سیده_تکتم_حسینی
.
🏴 #زمینه یا #شور شب چهارم محرم الحرام #طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
#ابناالزینب_س
#ندای_غریبیتو
🏴بند اول
ندای،غریبیتو شنیده زینب
غربتت،بدجوری خواهرو سوزونده
بمیرم،برات عزیز برادر من
که یاری،تو کربلا برات نمونده
بذار که از این بچه هام بگذرم
بذار رو سفید شم پیش مادرم
نذار ناامید نذار ناامید شم بِرَم
بچه هام از تبار جعفر رشید و دلیرن
مست دمِ ذکر امیری و نعم الامیــرن
اَخَالمظلوم،اَخَالمظلوم
🏴بند دوم
تو میدون،جنگ نمایانی بپا شد
مادری،تو خیمه ها دست بدعا شد
تا رسید،صدای ناله ای که دایی
جان بیا،عون و محمدت فدا شد
نیومد بیرون زینب از خیمه ها
ندید جسمشون رو زیر دست و پا
فقط گریه کرد فقط گریه کرد بی صدا
مصلحته که زینب اینبار تو خیمه بمونه
صاحبه این عزا عزادار تو خیمه بمونـــه
اَخَالمظلوم،اَخَالمظلوم
🎤 کربلایی احمد موحدی
#شب_چهارم_محرم
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
🏴 #واحد_سنگین شب چهارم محرم الحرام طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
#طفلان_حضرت_زینب
#واحد_ابناالزینب_س
#خواهر_بمیره
🏴بند اول
خواهر بمیره،یاور نداری
نذریه راهه تو برات،هدیه آوردم
بده اجازه،برن به میدون
داداشی بچه هامو به،خدا سپردم
بذار برن فدات بشن
فدای کربلات بشن
قربونی پیش پات بشن
ای یار مظلوم۲
دلیرن و جنگاورن
شاگرد رزم حیدرن
از نسل پاک جعفرن
ای یار مظلوم۲
دستمو رد نکن داداش
این هدیه هامو بپذیر
ببین که مستن از دم
امیری و نعم الامیر
داداش حسین،داداش حسین
🏴بند دوم
برید فدای،دایی بشید که
نوبتتون شده باید،کفن بپوشید
جای باباتون،برید به میدون
نوبتتون شده باید،که بدرخشید
باید ازم بشید جدا
منتظرم تو خیمه ها
خدانگهداره شما
خدانگهدار۲
دلاوران نینوا
برید به امید خدا
خدانگهداره شما
خدانگهدار۲
یه مادرم سخته برام
ولی تحمل میکنم
با غمتون کنار میام
به حق توکل میکنم
داداش حسین،داداش حسین
🎤 کربلایی احمد موحدی
#شب_چهارم_محرم
✍️🎵ڪربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
#سنتی
#پنجم_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه(س)
من غنچۀ نَشکُفته بُستان حُسینم
من نوگل پَرپَر به گلستان حُسینم
پَژمرده گلی ریخته از گلبن زَهرا
من طفل نوآموز دبِستان حُسینم
من کودک معصومم و مَظلوم رقیه
از جسم حُسینم من و وز جان حُسینم
یک آه جگر سوز زِ سوزَ دل زینب
یک قطرۀ اَشک از بُن مژگان حُسینم
من گنج نهان در دلِ ویرانۀ شامم
من شَمع شَب اَفروز شَبستانِ حُسینم
آن شب که به دیدار من آمد به خرابه
وقتی پدرم دید پَریشان حُسینم
همراه سَر خویش مرا پای به پا بود
تا جنّت فردوس به دامان حُسینم
جان بر سر سودای غَمش دادم و شادم
کامروز حسین از من و من زانِ حُسینم
قربانی حقّ شد پدرم شاه شهیدان
فخرِ من از آنَست که قربان حُسینم
رُوشن کند این شام سیاهم که شعاعی
از روی چو خورشید دِرخشان حُسینم
بر پادشهان فخر از آن کرد (ریاضی)
کز لطف خدا بندۀ احسان حُسینم
شاعر: #سید_محمد_علی_ریاضی_یزدی
.
.
#سنتی
#نوحه و #زمزمه #حضرت_رقیه
سبک سنتی (مران یکدم ساربان اشتر)
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
بیا عمه دیده ام رویا مهربان بابا آمده اینجا
دلم تنگ دیدنش باشد در فراغ اومی کنم نجوا
پدر جانم ای پدر جانم...پدر جانم ای پدر جانم۲
_______
کجا رفته عمه بابایم پس چرا پیش من نمی آید
شود آیا بار دیگر او آید وبیند دختر خود را
نبینم تا روی ماهش را درکنار خود همچنان گریم
چنان گریم تا شود قسمت دختر او را ترک این دنیا
یزیدی ها گریه های او از میان ویرانه بشنیدند
فرستادند از برای این دختر بیچاره سر بابا
سر بابا را بغل کرد وبا عزیز خود گرم نجوا شد
فراوان زد بر رخش بوسه با پدر گفتا درد دلهارا
کجا بودی ای پدر بینی بعد تو با خیمه چها کردند
میان هر خیمه ای آتش،ما گریزان در صحنه صحرا
زگوش دخت یتیم تو جانیان زینتهای او کندند
حرمها غارت نمودند وبرسر غارت بینشان دعوا
یتیمی باشد عجب دردی حال آنها را تازه فهمیدم
فلا تقهر حکم قرآن و رفته از یاد لشگر اعدا
کجا بودی آنشبی را که از فراز ناقه زمین خوردم
رخم نیلی شد زیک سیلی من شدم همچون مادرت زهرا(س)
به قربان این سرت گردم پس کجا باشد پیکرت بی سر
بمیرم من بهر آندم که این سرت از تن شد جدا بابا
بیا عمه بین که بابایم آمده دیدار یتیمانش
بیا بین در کنج ویرانه گوهر گم گشته شده پیدا
ندارم من بعد دیدار روی تو بابا آرزو دیگر
دعا کن تا مرگ من آید تا بپیوندم بر تو آن دنیا
شاعر :اسماعیل تقوایی
.
.
🔊#واحد #زنجیر_زنی #سنتی
🔊 #سه_ضرب #حضرت_عبدالله
⭕ متن:وارث حیدرم...
#شب_پنجم_محرم
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
وارث حیدرم، من حسنی زادهام
بر عموجان حسین، عاشق دلدادهام
با همین سن کم، همچو صاحب علم
جان فدایت، جان فدایت
من ز نسل، مرتضایم
وا شهیدا، وا شهیدا
گر فدایت شوم، سعادتم یا حسین
با تو خورده رقم، شهادتم یا حسین
من نباشم اگر، تو بیفتی خطر
ای عموجان، ای عموجان
ای عموجان، ای عموجان
آمدم تا بمیرم و نباشی غریب
تا نبینم تورا، زخمی و شیب الخضیب
شمر پست و پلید، دست من را برید
ای فدای، بچههایت
جانم عالم، هم فدایت
وا شهیدا، وا غریبا
منم عبداللهم، فدای ثاراللهم
منگر شمر دون، به قامت کوتهم
شیر این بیشهام، حیدری ریشهام
من تماما، مجتبایم
نائبش در، کربلایم
وا شهیدا، وا شهیدا
.👇