❣﷽❣
🏴#سینه_زنی_اربعین
🍃#زمزمه
🏴#اربعین
اربعین آمد و زهراست عزادار حسین
دل غمین زینب کبری است
عزادار حسین
کـاروان ِ اسـرا می رسـد از شــام بلا
کربلا کعبه ی دلهاست عزادار حسین
کاروانی که چهل منزلش آزار رسید
رنج ها بر سر هر کوچه و بازار رسید
غم به همراهیشان از در و دیوار رسید
باشد این قافله پیداست عزادار حسین
آمده قــافله ی غـم سر قبـر شهـدا
تا دهد شــرح اسیــری ِ عزیـزان خدا
شمع قبر شهدا تا که شود اشک عزا
شـاهد ِ حادثه تنهاست عزادار حسین
بر سر قبر حسین آمده با عشق و امید
عمه و مادر و هم خواهر و هم دخت شهید
رفته بـا مـوی سیـاه آمـده با مـوی سپـید
روضه خوانی که سراپاست
عزادار حسین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
https://eitaa.com/brgzida
❣﷽❣
🌙#اربعین #سینه_زنی_اربعین
🌙#زمزمه_اربعین
🌙#سبک شبانگاهان
*زِ جا برخیز ای برادرِ من
آمده زِ سفر خواهرت زینب
چهل روز از دوریِ تو گذشت
آمد از غم تو جانِ من برلب
چه گویم من ، از چهل منزل
چه گویم از ، درد و داغِ دل
🌙برادر جان( ای برادر جان)3
*چه گویم از ماجرایِ سفر
من چگونه دهم شرح غمها را ؟
زِ دشت پُر خون و کوفه یِ غم
یا زِ شام بلا یا اسارتها ؟
هر آنکس نا مِ تو را می بُرد
به قصد کُشتن کُتک میخورد
🌙برادر جان( ای برادر جان)3
*چِها آمد بر سرم زِ مِحَن
وقت دیدن تو ای مَهِ تابان
زمانی که دیده ام شده ای
بر سرِ نیزه قاری قرآن
ز خود بیخود گشته ام ای دل
زدم سر بَر چوبه یِ مَحمِل
🌙برادر جان( ای برادر جان)3
*اگر پُرسی از سه ساله یِ خود
ناله دارم ازآن کُنجِ ویرانه
فقط گویم جان سپرده زِ غم
روی شمع رُخَت همچو پروانه
رُخش نیلی همچو مادر بود
کبودیها یش به پیکر بود !
🌙برادر جان( ای برادر جان)3
(#حاج_اصغر_محمودنژاد)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
https://eitaa.com/brgzida
❣﷽❣
🌙#اربعین
🌙 #سینه_زنی_اربعین
🌙#زمزمه_اربعین
🌙#سبک شبانگاهان_
*زِ جا برخیز ای برادرِ من
آمده زِ سفر خواهرت زینب
چهل روز از دوریِ تو گذشت
آمد از غم تو جانِ من برلب
چه گویم من ، از چهل منزل
چه گویم از ، درد و داغِ دل
🌙برادر جان( ای حسین جانم) 3
*چه گویم از ماجرایِ سفر
من چگونه دهم شرح غمها را ؟
زِ دشت پُر خون و کوفه یِ غم
یا زِ شام بلا یا اسارتها ؟
هر آنکس نا مِ تو را می بُرد
به قصد کُشتن کُتک میخورد
🌙برادر جان( ای حسین جانم) 3
*چِها آمد بر سرم زِ مِحَن
وقت دیدن تو ای مَهِ تابان
زمانی که دیده ام شده ای
بر سرِ نیزه قاری قرآن
ز خود بیخود گشته ام ای دل
زدم سر بَر چوبه یِ مَحمِل
🌙برادر جان( ای حسین جانم) 3
*اگر پُرسی از سه ساله یِ خود
ناله دارم ازآن کُنجِ ویرانه
فقط گویم جان سپرده زِ غم
روی شمع رُخَت همچو پروانه
رُخش نیلی همچو مادر بود
کبودیها یش به پیکر بود !
🌙برادر جان( ای حسین جانم) 3
(#حاج_اصغر_محمودنژاد)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
https://eitaa.com/brgzida
Amir Abbasi - Salamon Ala Sakene Karbala 128 (MusicTarin) (1).mp3
8.51M
#اربعین
#نوحه
یازهرا꧁🌹꧂
🖤نوحه سلام علی ساکن کربلا با نفس کربلایی امیرعباسی🎙
—–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
سلام عَلی ساکن کربلا، بود اربعین روز اشک عزا …!!! ♪♩
به یاد اسیران کرب و بلا، رسد زینب دل شکسته ز شام
کنار مزار شه سر جُدا… سَلام علی ساکِن کربلا… ♪♩
دلم غرق ماتم شده، یا حسین !!!
به ما ظلم اَعظم شده، یا حسین… ♪♩
اگر چه شده سرنگون کاخ ظلم ولی قامَتم خم شده، یا حسین !!!
سلام علی ساکن کربلا… ♪♩
تو گفتی که خوبان امیری کنند؛ دلاور شَوند و دلیری کنند
مبادا جوانان به میدانِ رزم ذلیلانه اظهار پیری کنند! ♪♩
امیری حُسین و نعم الامیر !!!
تو گفتی خدا پا در آن مینَهد، اگر خانه را گردگیری کند ♪♩

تو گفتی صبوری کند خواهَرت چو مجبورشان بر اسیری کنند… !!!
تو گفتی هیهات و مردانِ ما؛ بمانند و ذلت پذیری کنند! ♪♩
امیری حسین و نعم الامیر…
به هر کویِ و بزم و هر انجمن، سَرم خاک پای حُسین و حسن ♪♩
پدر در دو گوشم سرود این سُخن که ای نازنین، طفلِ دلبندِ من !
حسینی بمان و حسینی بمیر… ♪♩
امیری حسین و نعم الامیر… !
ز خون جگر پاک پاکم کنی ؛ سپس عاشقِ سینه چاکَم کنی !!! ♪♩
به تیغ محبت هلاکَم کنی ؛ به صحن ابوالفَضل خاکم کنی
که خاکم دهد بوی مشک و عبیر… !!! ♪♩
امیری حسین و نعم الامیر
—–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
سلام علی ساکن کربلا امیر عباسی
امیر عباسی >> دانلود نوحه سلام علی ساکن کربلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
https://eitaa.com/brgzida
#اربعین
#آوازدشتی
کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد
کوچـه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد
کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین
شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین
شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب
شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب
هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده
پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده
گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است
روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است
زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد
این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد
بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد
بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد
سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست
چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست
چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند
هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!!
هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده
بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده
بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان
گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان
نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست
روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست
بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد
در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد
بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد
تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد
هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد
شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد
حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد
مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد
برسیاهی های چادر جای پا افتاده است
از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است
درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است
نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است
چادری که روی آن روح الامین حساس بود
با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود
بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد
کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد
باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد
با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد
https://eitaa.com/brgzida
#روضه_اربعین_حسینی_
غارت پیراهنت را دیده ام
بر روی نی رفتنت را دیده ام
تازیانه خوردنت را دیده ام
پاره پاره آن تنت را دیده ام
اربعین زینب سوی گودال رفت
دیدی آخر زینبت ازحال رفت
بوده ام ،یادِ تنت یک اربعین
خونی است پیراهنت یک اربعین
یادِ نیزه خوردنت یک اربعین
راس بر نی رفتنت یک اربعین
ازفراقت قامت من خم شده
یک نفر ازکاروانت کم شده
توبه نی بودی وحیرانت شدم؟
من چهل منزل پریشانت شدم؟
شاهد اشک یتیمانت شدم
هرکجایی دیده گریانت شدم
درهوایت اربعینی آمدم
روی نی بودی وبرتو سر زدم
دیده گریان بوده ام پایِ سرت
بین راه افتاده ازپاِ خواهرت
گشته زینب یک تنه یک لشگرت
یادویدم در پی آن دخترت
برزمین میخورد و از ماجای ماند
هرکجا باگریه مارامیکشاند
بازهم اشکم سرازیر غم است
بال وپرها گیر زنجیر غم است
کوچه درهر کوچه تحقیر غم است
بین غصه خواهرت پیر غم است
سنگها خورده به ماه هرشبت
خورده بر پیشانی این زینبت
دیده ام خولی وشمر بی حیا
دیده ام از مردم ِ کوفه جفا
من غمی بدتر ز دشت کربلا
لطفی از قومی که بوده آشنا
بی حیا آمدکنیزی بی نهاد
نان و خرمابهر ِ خیراتش بداد
بر دره دروازه ای در ازدحام..
بهر استقبال ماقومی زشام
چشم های هرزه ای از روی بام
کرده بودن قوم مابی احترام
دیدگانی سوی ما ها خیره بود
چشم نامحرم به زنها خیره بود
ازچه گویم شام ،نامش سنگ بود
یاجواب ،انتقامش سنگ بود
بر سره هر پشت و بامش سنگ بود
برتو آخر احترامش سنگ بود
تونمی پرسی ز احوالم چرا
باتوبودم من چهل منزل اخا
حقِّ زینب سیلی و آزار نیست
کوچه گردی بین ،اینِ انظار نیست
یاعبور از کوچه وِ بازار نیست
یاسزاوارِش دل غمبار نیست
بین این غوغا نرفته معجرش
شدشکسته بین این کوفه سرش
بوی نان می آمد ازاین خانه ها؟
دیدی ازنی ضَعفِ این دُردانه ها؟
جای ما دادند درویرانه ها؟
دیده ای شلاق براین شانه ها؟
دست بسته بوده ایم پیشِ عوام
بی توما را برده اند بزم حرام
ماکجا و مستی وبزم شراب
میدهد ملعون دل ماراعذاب
میکشد آهی حزین از دل رباب
راس تو دیده به حال پیچ و تاب
خون چکیده از لبانت ناگهان
برلبانت خورده چوب خیزران
کن نظاره خواهرت درپای قبر
گریه کردم برسرت درپای قبر
دیده ام چشمِ ترت درپای قبر
آمداز ره دخترت درپای قبر
حق بده مردک مریضش خوانده است
یاکسی آنجا کنیزش خوانده است
#مجنونڪرمانشاهی
https://eitaa.com/brgzida
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضهاربعین(2)
#روضهروزاربعین
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔶آمده بردرگدایت یا حسین
🔶می کنند ازدل صدایت یا حسین
🔶دل حریم عشق تو باید شدن
🔶کن دلم را کربلایت یا حسین
🔶نی فقط نام تورا من خونده ام
🔶ازازل خونده خدایت یا حسین
🔶قطره ای ازاشک زینب هدیه کن
🔶تاشود جانم فدایت یا حسین
حسین جان حسین جان
🔸کاروان خسته از شام ویران می رسد
🔸بادلی پرخون سر قبرشهیدان می رسد
دلهاراببرید کربلا برای کاروانی که آهسته داره میاد
🔸کربلای دوست دارد حال و هوای دیگری
🔸چون برایش مهمان دل افغان می رسد
🔸اولین زائر برای شام مظلومان حسین
🔸باعطیه جابرازاصحاب ایمان می رسد
🔸کاروانی دیگری گوید آمد کربلا
🔸بانک آه وناله اش تا ارش رحمان می رسد
🔸زینب غمدیده می آید به دشت کربلا
🔸چون گل پژمرده از رنج وهجران می رسد
⬅️کاروان رسید مابین دوراهی بشیر آمد صدا زد اقاجان یازین العابدین یک راهی می رود کربلا یک راه می رود مدینه اقاجان کجا برم فرمود قافله سالار این کاروان عمه ام زینبه ...آومد صدا زد بی بی یک راه میره کربلا تانام کربلا را ام مصائب شنید فرمود بشیر مارا کربلا ببرید چون چهل روز برای عزیزمان عزاداری نکردیم
عزیزان کاروان تا رسید نزدیک کربلا سکینه خاتون فرمود عمه جان زینب بوی بابام به مشامم می رسد عمه جان زینب مثل اینکه کربلا نزدیکه
🔸شمیم جان فضای کوی بابم
🔸مرا اندر مشام جان برآید
🔸گمانم کربلا شد نزدیک عمه
🔸که بوی مشک ناب عنبر آید
⏪انشاالله هیچ دختری رو داغ بابا نشان نده هیچ دختری رویتیم نکنه عزاداران روز اربعین حسینی است تنها کسی که روز اربعین وارد کربلا قبل از ورود کاروان حسینی شد جابر ابن انصاری بود
جابرابن انصاری به اتفاق عطیه آمد کربلا صدا زد عطیه دست من رو بگیر ید مراببرکنارقبراقام امام حسین عطیه میگه دست جابررو گرفتم امد در کنار قبرسید الشهدا نشست کنار قبرابی عبدالله سه مرتبه صدازد یا حبیبی یاحسین
صدازد اقاجان یااباعبدالله من جابرم اقاجان چرا جواب پیر غلام تو نمی دهی
اقاشنیدم صدای زنگ قافله داره میاد آمدم ببینم قافله سالار کاروان عمه سعاداته امام سجاده
عطیه به جابر گفت
زجا برخیز ای جابر زره جانانه می آید
قدم از خانه بیرون نه که صاحب خانه می آید
زجا برخیز جابر کن نظاره شدبه پا محشر
که ازره بلبل و شمع و گل و پروانه می آید
زجا برخیز ای جابر به استقبال زینب رو
که این عرش مکان ازگوشه ویرانه میآید
زچه بارمصیب پشت او خم گشته است اینک
که در نزد اخا باقامت مردانه می آید
عزیزان تا چشم امام سجاد افتاد به جابر
جابررو در آغوش گرفت فرمود جابر همین جا بود که سر بابام رو ازقفا بریدند
همین جا بود فرق برادرم علی اکبر راشکافتند آمدندآل الله مثل برگ خزان خودشان را روی زمین انداختند عقیله بنی هاشم امدکنارقبربرادرفرمود حسین جان بلند شو ببین زینب ازاسارت برگشته است
🔶گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
🔶من به خاک غمت امروز معطر گشتم
🔶من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
🔶من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
🔶هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
🔶سپر دخترکان تو برادر گشتم
🔶چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
🔶من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
🔶چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
🔶خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
حسین جان ، برادر یادتِ آن روزی که آمدم گودی قتلگاه ، خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم نمی شناختم از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی ؟ حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی ، برادر اگر این جا نا محرم
نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم . برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهر نگیر ، که در خرابه شام جان داد .
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
التماس دعا
https://eitaa.com/brgzida
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴