4_5994397988586262689.mp3
13.66M
السلام علیک یا فاطمة الزهرا🖤
این شبا حال وهوای خونمون خییلی عجیبه..
التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه..
من ک از فضه شنیدم بهتری الحمد لله...
در زدم دیدم خودت پشت دری الحمدلله..
حلالم کن.. این همه درد و طاقت آوردی..
به خاطر علی زمین خوردی..
میبینمت به هم میریزم...
اگه زهرا.. عجل وفاتی رو نمیخوندی
اگه یه چند روز دیگه می موندی
نوزده سالت میشد عزیزم...
منِ تنها منِ مظلوم..2
ازت میخوام جون علی. نرو خانوم 2
مردمی ک یه عمری چشم دیدن ما رو ندارن...
برا خونشون میان از اینجا هیزم برمیدارند
میدونستی بی حیایی ک تو رو از من گرفته
نامه داده کشتنِ خانومُ گردن گرفته
توی نامَش.. نوشته بین کوچه غوغا شد
محکم زدم این قد ک در وا شد..
امیر زهرا پشت در بود،
توی نامش نوشته زهرا رو تا شناختم
لگد زدم، بچشو انداختم...
جای شکرش باقیه همین ک محسن و ندیییدی
از گلوی پسرت تیر سه شعبه نکشیدی
قول میدم اگه ورق برگرده وُ علی نمیره
جوری لالایی بخونم حرمله گریَش بگیره..
تلاش کردم.. حسین ازت بفهمه بابایی
عصای
دست نیزه دارایی..
دنیا فاطمه... . میخوای داد بزنم تا همه بشنوم تنهام فاطمه...
https://eitaa.com/brgzida
YEKNET.IR - zamine - fatemieh 2 - 1400 - hasan ataee.mp3
6.46M
سلام من به محضر فاطمه
صد درود صد سلام
سایهی چادرش بود تا ابد
بر سرم مستدام
#زمینه🔊
#ایام_فاطمیه🏴
#حسن_عطایی
السلام علیکِ یا..
سَّیِّدةِ الجلیلَةِ المَعصومَه
کرِیمَةِ المظلومَه،..
یا زهرا، یا زهرا
سلام من به محضر فاطمه
صد درود. ، صد سلام
سایۀ چادرش بُوَد تا ابد..
بر سرم.. ، مستدام
«دست من و عنایتُ..
و لطف و عطا. یِ فاطمه
قلب من و محبّتُ و
مهر و ولای فاطمه»
«منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیکِ یا..
سَّیِّدةِ الجلیلَةِ المَعصومَه
کرِیمَةِ المظلومَه،..
یا زهرا، یا زهرا
چگونه دم زنم من از مدح او..
من کجا.. ، او کجا.. !2
کسی که ختم الانبیا خوانده در
وصف او، «هَلْ اَتیٰ»..
«آنچه که آاافریده حق
، بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نَبی:
من به فدای فاطمه»
«منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیکِ یا..
سَّیِّدةِ الجلیلَةِ المَعصومَه
کرِیمَةِ المظلومَه،..
یا زهرا، یا زهرا
سلام ما بر تو و بر آل تو
مادر عالمین
سلام ما بر نبی و مرتضی
بر حسن، بر حسین
کعبۀ اهل دل شود، صحن و سرای فاطمه
بر تن کعبه هم بُود، رخت عزای فاطمه
«منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه»
https://eitaa.com/brgzida
JamadiolAvval 1402 - Abozar Biukafi - PishZamine - Navahang - DelShoureh Nadaram.mp3
9.22M
🏴 #شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤•| #حاج_ابوذر_بیوکافی |•
دلشوره ندارم، فردای قیامت، چون مادرمی
هر جا که شکستم، از پا که نشستم، تو یاورمی
تو امروز، رو به ما، آغوشت رو وا کردی
فردا هم، توو محشر، دنبال ما میگردی
ارثیهی سلمان، به مردم ایران، این حُب شماست
سربازی توو این راه، جانبازی توو این راه، این لطف خداست
تو رهبر، ما رهرو، ما باهم اهل دردیم
تا آخر، مثل تو، دور حیدر میگردیم
با قلبی که خونه اشکی که رونه چشمی که تره
میجنگی با تزویر، بینیزه و شمشیر، تو تکنفره
ای مادر، مثل تو، ما هم اهل پیکاریم
از مولا، یک لحظه، ما دست برنمیداریم
https://eitaa.com/brgzida
16092256869950354811360.mp3
3.64M
یکمی
حرف بزن علی نمیره ...
یه کمی حرف بزن حرف رفتن نزن حرف رفتن نزن ♬♫♪
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی
بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی ♬♫♪
بین این همه سلام بی جواب کلمینی
یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره♬♫♪
حرف رفتن نزن
یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره♬♫♪
حرف رفتن نزن علی میمیره
میبارم مثل آسمون برات میکشی منو با اشک بی صدات♬♫♪
سرتو بگیر بالا جون علی بمیرم برات♬♫♪
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی
بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی♬♫♪
فاطمه جان بین این همه سلام بی جواب کلمینی
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی♬♫♪
یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره
حرف رفتن نزن علی میمیره♬♫♪
رنگ صورتت شده سرخ و کبود از علی دل بریدی اما زود
خانوم رفیق نیمه راه شدی قرار این نبود♬
https://eitaa.com/brgzida
Fadaeian_Fatemiyeh_Shab02_01.mp3
34.05M
🎧 مناجات فاطمیه
🎤 سید رضا نریمانی
دردی که گلستان مرا ریخته برهم
آسایش دوران مرا ریخته برهم
هجران رخ یوسف زهراست که این طور
آبادی کنعان مرا ریخته برهم
بیچارگی و درد فراقی که چشیدم
یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم
دلگرمی من چشم تَرَم بود، گناهم
دلگرمی چشمان مرا ریخته برهم
خسته شدم از این همه تاریکی نفسم
آن قدر که بنیان مرا ریخته برهم
مدیون گل فاطمه هستم که دعایش
پرونده عُصیان مرا ریخته بر هم
داغ غم جانسوز علی و غم زهرا
آرامش مژگان مرا ریخته برهم
فرمود علی:« فاطمه جان! حوریهی من
اوضاع تو ارکان مرا ریخته برهم»
مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل
احوال پریشان مرا ریخته برهم
لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد
نامرد چه قرآن مرا ریخته برهم
قنفذ کمر بست به کمر شکستنم
میخواست پیش مغیره ادعا کنه
مغیره خواست که کم نیاره پیش اون
با لگدی هم شده شر به پا کنه
اون روز دشمن هستیم و از حسد گرفت
اون روز دشمن از هرکسی مدد گرفت
هرکس اومد فاطمه رو لگد زد و
هر كس میرفت چادرش و لگد گرفت
شاعر: محمد جواد شیرازی
#فاطمیه_سلام_الله_علیها
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
https://eitaa.com/brgzida
🔴 شیخ جعفر میخواهد عزای مرا کم کند؟! من راضی نیستم از این کار او ...
استاد بزرگوار آقای شیخ مرتضی مقتدایی - از علمای کنونی شهر مقدسه قم در درس خارج فقه خود بیان نمودند:
🔵 در سال ۱۳۵۰ «هش» در يك سفر به مكه مشرف شدم و در آنجا «آقای شیخ علی آلکاشفالغطاء»، نوه مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء - که در حدود ۲۰۰ سال قبل، از مراجع بزرگ شیعه بودهاند - را دیدم.
🔹 ایشان به بنده گفت: مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء یک وقت به این فکر میافتد که دو جلسه و دو مراسم عزاگرفتن، برای فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، موجب این میشود که مثلاً جمعیت در جلسات کم بشود؛ یک عده این تاریخ (فاطمیه اول) را مراسم بگیرند و یک عده آن تاریخ (فاطمیه دوم) را مراسم بگیرند. اگر یکجا بشود، اجتماعات بیشتر شده و رونق جلسات بالاتر میرود؛ به هر حال، شهادت يا ۷۵ روز است يا ۹۵ روز.
🔹 بنابراين اگر بعد از تحقیق و بررسی، به این نتیجه رسیدیم که شهادت آن حضرت روی ۷۵ روز يا ۹۵ روز بوده است، همان را اعلام میکنیم و مردم هم تبعیت میکنند؛ در نتیجه سالروز شهادت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از ترديد خارج شده و رونق جلسات و اجتماعات بیشتر میشود.
🔹 روی این فکر، کتابهای متعدد احادیث و غیره را جمع میکند؛ در همان حالی که ایشان مشغول تحقيق بوده، گويا در آخرين مرحله كه نصف شب بوده و نزديك بود به تصميم نهائی برسد، گفتند همان شب مادر ايشان، خواب فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را میبیند و این مادر هم هیچ خبري از كار پسرش نداشت که پسرش چنین تصمیمی گرفته و میخواهد چنین کاری کند.
🔹 میگویند: فاطمه زهرا سلاماللهعلیها (در عالم رؤیا) بر مادر مرحوم كاشفالغطاء وارد شدند با یک حال تغیّر و خشم فرمودند: «این کار چیست که پسرت انجام میدهد!؟ پسر تو میخواهد عزای مردم در شهادت مرا کم کند؟!»
🔹 این زن بیدار میشود؛ تعجب میکند که مگر پسرش چکار میکند!؟ شبانه از اتاقش میآید بیرون، میبیند چراغ اتاق پسرش مرحوم کاشف الغطاء روشن است آنوقت شب؛ درِ اتاق را باز کرده و وارد میشود؛ میبیند کاشف الغطاء كتابهای زيادی دور خود جمع کرده و مطالعه و تحقیق و بررسی ميکند که شهادت را در یک تاریخ اعلام کند.
🔹 این مادر خطاب به مرحوم كاشفالغطاء میگوید: پسرم! چکار میکنی!؟ فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از این عمل تو ناراضی است! كاشف الغطاء میگوید: مادر! مگر چه شده است؟ مادر خوابش را نقل میکند؛ ایشان میفهمد که این دو تاريخ برای شهادت (و عزای بیشتر) مورد نظر آن حضرت میباشد؛ لذا مرحوم کاشفالغطاء از آن تصمیمش بر میگردد.
📚 درس خارج استاد مقتدایی، به تاریخ ۱۳۸۸/۰۲/۱۶ (با اندکی تلخیص)
#فاطمیه_مهدوی
🆔 eitaa.com/emame_zaman