4_5911008840597373460.mp3
1.17M
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
مناجات 1
🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج
یابن الحسن...
🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج
🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج
آقای خوبم یابن الحسن...
🔸هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز
🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج
ایام عزای سیدالشهداست...
اما خیلی حیفه توی مجلسمون روضه مادرش زهرا خونده نشه...
آخه هر مصیبتی که کربلا وارد شد از مدینه شروع شد...
🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش
🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج
اگر الان گوش دل باز کنیم صدای امیرالمومنین به گوش میرسه...
هی میگه پسرم مهدی کجایی...
🔸هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است
🔸گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج
(شاعر: سازگار)
حالا با همین اشک قشنگت...
با همین حال خوبت...
آقات رو صدا بزن...
هرکجا نشستی ...
همه باهم...
یابن الحسن...
202030_853073159.mp3
1.35M
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مناجات 2
🔸سحر خیز مدینه کی می آیی
یا بن الحسن ...
ای پسر فاطمه ...
🔸سحر خیز مدینه کی می آیی
🔸الا ای بی قرینه کی می آیی
🔸قلوب شیعیان دریای خون است
آقا برامون خیلی سخته...
برا همه ی شیعیان شما سخته تنها عزاداری کنن...
مجلس عزای جد غریبت رو برپا کنن...
برا جد غریبت اشک بریزن...
اما شما نباشی امام زمان...
🔸قلوب شیعیان دریای خون است
🔸جهان پرشد زکینه کی می آیی
آقای خوبم ...
امشب چطوری قسمت بدم امام زمان...
🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است
امشب میخواهیم شما رو به مادرتون زهرا قسم بدیم آقا...
🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است
🔸دوای زخم سینه کی می آیی
آقا جانم...
امام زمان...
هر کجای عالم هستی پسر فاطمه...
میدونم احترام خاصی ب مادرت زهرا داری...
آقا بخاطر مادرت زهرا یک سرم به مجلس ما بزن...
🔸دوای زخم سینه کی می آیی
هرکجا نشستی...
امام زمانت رو دعوت کن ...
یا بن الحسن ...
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت رقیه (ع)
#شب سوم محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
⬅️اجرومزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا(س) انشاالله به آبروی نازدانه ابا عبدالله حضرت رقیه درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله همه اموات فیض ببرند
🔸طفل ویرانه شدن زار شدن هم دارد
🔸قد خم دست به دیوار شدن هم دارد
🔸تا صدای لبت آمد لبم از خواب پرید
🔸سر تو ارزش بیدار شدن هم دارد
🔸عقب افتادن این چند شب از عاطفه ات
🔸این همه بوسه بدهکار شدن هم دارد
🔸بی سبب نیست که با دست به دنبال توام
🔸چشم خون لخته شده تار شدن هم دارد
🔸دخترت نیستم از طشت رهایت نکنم
🔸دختر شاه فداکار شدن هم دارد
🔸معجری را که تو از مکه خریدی بردند
🔸موی آشفته گرفتار شدن هم دارد
⏪عزاداران شب سوم محرم می دونم گرفتاری مریض داری حاجت داری امشب دامن سه ساله امام حسینو بگیر با آن دستهای کوچکش خیلی گره های بزرگی را باز می کنه امشب امام حسینو به صورت سیلی خورده دخترش قسم بده بگو آقاجان به امیدی آمدیم دیگه دست خالی ردمان نکنی حالا
دلها را ببریم خرابه شام ، برای دختر سه ساله ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید .
صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد .
🔻دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن
🔻عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن
عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچه کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد :
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم....
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه..
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
https://eitaa.com/brgzida
✅ #مقتل_طفلان_حضرت_زينب (س)
🔶 عون بن عبدالله بن جعفر
🔶 محمدبن عبدالله بن جعفر
برخی گفتهاند هر دو فرزندان حضرت زینب سلامالله علیها بودهاند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیحتر، مادر عون، حضرت زينب عليها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بني بكر بن وائل است.
روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند.
روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمیداد. سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد.
عون اینگونه رجز میخواند:
ان تنكروني فانا ابن جعفر
شهيد صدق فيالجنان ازهر
يطير فيها بجناح اخضر
كفي بهذا شرفا فيالمحشر
و محمد نیز چنین رجز خواند:
اشكو الي الله من العدوان
فعال قوم في الردي عميان
قد بدلوا معالم القرآن
و محكم التنزيل و التبيان
و اظهروا الكفر مع الطغيان
ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که 10 نفر را كشت، توسط عامر بن نهشل تيمي ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو میپیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و 18 پياده توسط عبدالله بن قطبه طايي شهید شد.
امام حسین علیهالسلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد، آنها را به سوی خیمه آورد. برخی گفتهاند زنان به استقبال جنازههای آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمیشد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بیتابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیهالسلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بیجواب بماند.
👈 منابع:
نفسالمهموم/ حاج شیخ عباس قمی
الوقایع و الحوادث ج 3/ محمدباقر ملبوبی
تذکرهالشهدا/ ملاحبیب کاشانی
#متن_روضه_توسل_به_دو_طفلان حضرت زینب (س) –
#شب_چهارم محرم
يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة
*سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور .. السَّلامُ عَلیکِ یا شریکه الحسین یا کعبه الرّزایا.. شب چهارمِ بریم در خانه عقیلۀ بنی هاشم فرزندانش بخونیمُ چون دیگه هرچی نزدیک به عاشورا بشیم روضه ها سخت تر میشه*
ای مادرِ پیامبران در مقام صبر
تا حشر صابرانِ جهان را امام صبر
*این خانم دخترِ کسیِ که زین العابدین تو خطبۀ شام فرمود أَنَا ابْنُ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ فرمود من پسر کسی ام که تو صبر سرآمد همۀ صبر کنندگان بایدم دخترش بشه اسوۀ صبر*
اخت الحسین عمۀ سادات عالمی
تو افتخار اشرف اولاد آدمی
ذات خدای لم یزلی میشناسدت
زهرا حسن حسین علی میشناسدت
*تو این عالم اگه کسی شناخت زینبُ این پنج نفرن ..*
تو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تو در مقامِ صبر و رضا فوق آیتی
ای پنج تن خلاصه شده در وجود تو
حتی نماز فخر کند بر سجود تو
*تو کی هستی خانم جان .. تو همونی هستی که امام زمانت شبِ عاشورا بهت فرمود خواهرم فردا شب منو تو نماز شبت دعا کن .. همۀعالم به امام زمان التماس دعا دارن اما مقامُ ببین ابی عبدالله میفرماید خواهرم برادرتو دعا کن*
وصفِ تو در کتاب خداوند عالم است
مدح تو کار شخص رسول مکرم است
بین دو آفتابِ ولایت ستاره ای
در چشم اهل بیت حسین دوباره ای
زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی
شهر شهادت است حسین و درش تویی
*جانم فدات خانم جان .. با همین یه بیت وصل بشم به روضه*
ای پاسدار خون شهیدانِ کربلا
هستی شریک داغ شهیدانِ کربلا
امام صادق علیه السلام میفرماید: رَحِمَ اَللَّهُ شِيعَتَنَا، شِيعَتُنَا وَ اَللَّهِ اَلْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اَللَّهِ شَرِكُونَا فِي اَلْمُصِيبَةِ بِطُولِ اَلْحُزْنِ وَ اَلْحَسْرَةِ رحمت خدا بر شیعیان ما که تو عزا شریکِ غم ما میشن با آه کشیدن .. با اشک ریختن .. با همین پیرهن مشکی پوشیدن .. با همین محرم آمدن و رفتن ..
امام صادق فرمود شماها شریک غم ما میشید شریک میشید با امام صادق (الله اکبر).. آقا ما کجا شریک غم شما شدن کجا ؟!.. قربونت برم آقاجان ما سراپا ضعف و حقارت و گناهیم .. شریک غم حسین شدن فقط کار یه نفره ؛ درسته؟فقط یه نفر تو عالم میتونه بگه من شریک غم حسینم اونم زینبِ ..
مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
یک نفر تو عالم میتونه ادعا کنه که من شریکه الحسینم جانم فدات خانم ..
کار این خواهر و برادر به جایی رسید روایت میگه یه روز مادرش نگران رفت محضر پیغمبر ، بابا نگرانم.. چرا دخترم؟
بی بی فرمود بابا از شدتِ علاقۀ حسین و زینب نگرانم .. بعضی از نقل ها نوشتن از روزنۀ حجره نگاه میکرد بی بیِ دو عالم میدید این خواهر و برادر روبه روی هم دیگه دو زانو میشینن هی تو چشمای هم نگاه میکنن .. ساعت ها به هم خیره خیره نگاه میکنن بی بی دوعالم فرمود بابا ، کافیه حسینم بخواد از خونه بره بیرون خواهر میاد تا دم در حسینُ بدرقه میکنه میگه حسین تو دهلیز خانه میشینم تا تو برگردی تا نیاد حسین برنمیگرده تو خونه .. بابا میخواد نماز بخونه زینب قبل نماز اول میاد یه دل سیر حسینشُ نگاه میکنه بعد قامت میبنده تا حسینشُ نبینه غذا نمیخوره تا حسینشُ نبینه نمیخوابه تا حسینشُ نبینه نماز نمیخونه چه علاقه ایه؟!
بذار بالاترشُ بگم سید جعفر بحرالعلوم تو کتاب تحفه العالم و ذيل التحفه یه اشاره ای میکنه میگه ابی عبدالله مشغول قرآن خواندن بود یه مرتبه خواهرش وارد شد نوشتن ابی عبدالله قرآنُ بست ، ایستاد به احترام زینب .. با احترام استقبال کرد این عظمت زینبِ .. ببخشید خاک به دهنم نگاه نکن بردنش تو بازار یهودیا نگاه نکن وارد شد به کسی که (دهنم نمیچرخه بگم زینبُ کجا بردن) میخوام بگم با این علاقۀ حسین به این خواهر ، کربلا کار به جایی رسید که دوتا نوجوون اومدن جلو ابی عبدالله ..
#روضه_طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
#شب_چهارم_محرم
#حاج_محمد_رضا_طاهری
ما فراموش کرده ایم آقا
کارِ دنیا بدونِ تو لنگ است
بی حضور تو تا صف محشر
جلویِ پایِ این جهان سنگ است
ما فراموش کرده ایم آقا
با تو دنیا بهار می گردد
با تو بر روی موج خوشبختی
همه دنیا سوار می گردد
ما فراموش کرده ایم آقا
دردها از تو نسخه میگیرد
بی تو ای صاحب زمانهی ما
روح و جانِ زمانه میمیرد
ما فراموش کرده ایم آقا
با تو پا تا به سر همه دردیم
بی تو در کوچه های گمراهی
با تو ختم به خیر می گردیم
ما فراموش کرده ایم اما
تو فراموشمان نخواهی کرد
می کشد انتظارت این عالم
ای سفر کرده از سفر برگرد
شعرِ بیروضه شعر بی نمک است
یا اباصالح ای بهارِ حسین
میرسد آن زمان که میخوانی
روضه ای بر سرِ مزار حسین
*آره والا .. این طالب بدم المقتول بکربلا ..*
بی گمان در کنار شش گوشه
از تن و آفتاب میخوانی
با دو چشم ترت برای همه
روضه هایِ رُباب میخوانی
*آقاجان ما کنار قبر ابی عبدالله سلام میدیم اما سلام تو با سلام ماها خیلی فرق داره .. صدا میزنی أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ …*
🥀🥀🥀🥀🥀🖤🖤🖤
#شب_چهارم_محرم
#روضه_طفلان_حضرت_زینب(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
♦️ای سالها کنار من و آشنای من
♦️هستم برای تو ،تو هستی برای من
♦️این سرزمین که قتلگه ما دو تا شده
♦️هم کربلای توست وَ هم کربلای من
♦️مهریه ی عروسی من دیدن تو بود
♦️ای آشنای من همه در لحظه های من
♦️نجمه دو تا پسر ، تو دو تا ؛ ای برادرم
♦️حالا رسیده است زمان دو تای من
♦️بد کردم ای برادر من خواهرت شدم؟
♦️این رسم ها نبود به جای وفای من
♦️تقصیر من که نیست ؛دلم شور میزند
♦️بگذار لحظه ای تو خودت را به جای من
♦️دل دل نکن اجازه بده جعفرت شوند
♦️دیدی اگر ظهور نکردند به پای من
♦️بگذار آخر عمری نذر من ادا شود
♦️باید خلاصه یک نفر اینجا فدا شود
⬅️امشب، شبِ زینب سلام الله علیها ست .. شب بچه های بی بیست .. ان شاءالله نباشه کسی بعد از این روضه دست خالی برگرده .. التماس کن به بی بی جان .. به حق دو تا آقازادهی غریبت یه نگاه امشب به ما بنداز ..
اومد دست بچه هارو گرفت، عون و محمد رو آورد مقابل ابی عبدالله .. مادرای شهدای ما از این مادر یاد گرفتن .. خودش تن بچه ها کفن کرده .. موها رو شانه زده .. مرتب این دو تا بچه رو آورد جلوی دایی داره التماس میکنه .. (از قبل بهشون گفته) بچه ها من میدونم داداشم بهتون اجازه نمیده .. اما یه اسم رمز هست اگر خواستید از دایی اجازه بگیرید اون لحظه که کار گره خورده، بگید دایی جان به حقِ مادرت زهرا .. گفت حسین : *
🔻رو سفیدم میکنند و فخر مادر میشوند
🔻نوجوانهایم سپرهای برادر میشوند
🔻این پسرها پیشکش های منو عبداللهاند
🔻صحبت جنگ و جدل باشد قلندر میشوند
رجزها خوندن این دو آقازاده .. امیری حسین و نعم الامیری ..
🔸آینه انگار پیش مرتضی بگذاشتند
🔸هیبت جنگی که میگیرند حیدر میشوند
🔸دست بر شمیر میگیرند طوفان میکنند
🔸یک تنه قطعاً حریف چند لشکر میشوند
⏪بچههای منو دست کم نگیر داداش ..
خون قتالالعرب جاریاست در رگهایشان
قابض الارواح کوفی هایِ کافر میشوند
بوی زهرا میدهد پهلوی آقازاده ها
چونکه با یک واسطه فرزند کوثر میشوند
*من خواهشم اینه مخصوصاً خانومایِ در محفل امشب خیلی باید حق و ادا کنن .. آخه تنها شهدایی بودن که این مادر از خیمه بیرون نیومد .. هر کدوم از شهدا رو زمین میفتادن عمهی سادات تو بعضی جاها نوشتن جلوتر از ابی عبدالله میرسید بالای سر کشته ها .. اما حالا تو خیمه نشسته داره گریه میکنه .. اما از خیمه بیرون نیومد ..
🔸زیر نیزه یاد غم های مدینه میکند
🔸گریه کن های جوان مرگی مادر میشوند
🔸هرچه باشد هر دو خواهرزادههای محسنن
🔸منتقم های شهید ضربهی در میشوند
🔸اکبر تو ارباً ارباً شد ولی شکر خدا
🔸دستگل هایم پس از او زود پرپر میشوند
⏪گفت داداش بذار برن این بچه ها .. اینا طاقت ندارن ببینن دستای مادرشونُ بستن .. اینا طاقت ندارن ببینن تو شام منو سنگ میزنن ..*
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۳/۹