eitaa logo
🇮🇷 مسابقات به سوی بهشت 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
18.3هزار ویدیو
436 فایل
🌺گروه تبلیغی جهادی شهید صالحی خوانساری 💠مطالب کانال: ۱.تبلیغ مسابقات معتبر ۲.برگزیده مطالب گلچین، ناب و جذاب مذهبی، اخلاقی، سیاسی و تفریحی و...با ذکر منبع میکوشیم ازمراجعه به کانالهای متعدد بی نیازشوید mbbehesht.ir 🔵ادمین کانال: @dr_Khalilian
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 : «منزلت پدر» 🔻مجموعه : براساس خاطراتی از سیره و زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره ▫️ مادرم که به رحمت خدا رفت، پدرم تنها شد. کاری هم نمی‌توانستم بکنم؛ چون من ساکن آن شهر نبودم، به آقا ماجرا را گفتم. ▫️ گفتند: «بروید پیش پدرتان. مشکلی نیست. از همانجا درستان را ادامه دهید. ولو با یک نوار صوتی». (براساس خاطره یکی از شاگردان) 📚 ذکرها فرشته‌اند، ص٨٨ (جلد چهارم از مجموعه ۵ جلدی داستان هایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله بهجت قدس سره) ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹: «ساده‌زیستی» 🏴 🔻مجموعه : براساس خاطراتی از سیره و زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره 📚 برگرفته از کتاب ردپای سپید(جلد پنجم از مجموعه ۵ جلدی داستان هایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله بهجت قدس سره) 🎥 جهت دسترسی به قسمت‌های دیگر این مجموعه به بخش «برنامه‌های تلویزیونی» در پایگاه اینترنتی به لینک زیر مراجعه فرمایید: 🌐https://www.aparat.com/playlist/143570 ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 : «نحوه برخورد با کودکان بازی‌گوش» 🏴 🔻مجموعه تصویری : براساس خاطراتی از سیره و زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره 🌺 بچه‌ها توی خانه بازی‌گوشی و شیطنت می‌کردند. گاهی درمانده می‌شدیم. ☘️ از آیت‌الله بهجت قدس‌سره پرسیدم: «با بچه‌ای که از دیوار راست می‌رود بالا و حرف گوش نمی‌کند، باید چه کار کرد؟» 🔹 گفت: «همان‌طوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچه‌ها هم همان‌طور رفتار کنید. این‌طور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچه‌ها یا بداخلاقی با آن‌ها به‌خاطر اشتباه، بی‌معنی می‌شود. بچه هم احساس نمی‌کند که بابایش درکش نمی‌کند.» 📚 به شیوه باران، ص٣٩ (جلد سوم از مجموعه ۵ جلدی داستان هایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله بهجت قدس سره) 🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب و دیگر کتاب‌های مرکز در نرم‌افزار کتابخوان به لینک زیر مراجعه فرمایید: 🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871 🛒 خرید این کتاب از طریق سایت ، فروشگاه اینترنتی مرکز نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت و دریافت از طریق پستی: 🔹 www.Bahjatava.com 🎥 جهت دسترسی به قسمت‌های دیگر این مجموعه به بخش «برنامه‌های تلویزیونی» در پایگاه اینترنتی به لینک زیر مراجعه فرمایید: 🌐https://www.aparat.com/playlist/143570 ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 : «منزلت پدر» 🔻مجموعه : براساس خاطراتی از سیره و زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره ▫️ مادرم که به رحمت خدا رفت، پدرم تنها شد. کاری هم نمی‌توانستم بکنم؛ چون من ساکن آن شهر نبودم، به آقا ماجرا را گفتم. ▫️ گفتند: «بروید پیش پدرتان. مشکلی نیست. از همانجا درستان را ادامه دهید. ولو با یک نوار صوتی». (براساس خاطره یکی از شاگردان) 📚 ذکرها فرشته‌اند، ص٨٨ (جلد چهارم از مجموعه ۵ جلدی داستان هایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله بهجت قدس سره) 🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب و دیگر کتاب‌های مرکز در نرم‌افزار کتابخوان به لینک زیر مراجعه فرمایید: 🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871 🎥 جهت دسترسی به قسمت‌های دیگر این مجموعه به بخش «برنامه‌های تلویزیونی» در پایگاه اینترنتی به لینک زیر مراجعه فرمایید: 🌐https://www.aparat.com/playlist/143570 ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 : «احترام به خواست مادر» 🏴 🔻مجموعه : براساس خاطراتی از سیره و زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره ▫️ آقا سرش را بالا گرفت و پرسید: «امسال جایی تشریف نمی‌برید؟» ▪️ هرسال ماه رمضان به خانۀ مادرش در اردبیل می‌رفت؛ اما امسال نمی‌خواست برود. 🔹جواب داد: «ان‌شاءالله قصد دارم قم بمونم و از معنویات اینجا بهره‌مند بشم.» ▫️ آقا نگاه نافذی به او کرد: «عوض اون چیزی که می‌رفتید و به‌دست می‌آوردید، جایگزینش رو در قم دارید؟» 🔹 سرش را پایین انداخت. ▫️ آقا پرسید: «با والده چه کردید؟» 🔹 این را که شنید، فوری سرش را بالا گرفت: «تلفنی راضی‌شون کردم.» ▫️ آقا: «چطور راضی کردید؟ مثل اون آقایی که می‏گفت این‌قدر کتکش زدم که از ته دل راضی شد؟» 🔹 یاد مادرش افتاد؛ که وقتی شنید قصد ندارد برود، چقدر ناراحت شده بود. با صدای آرامی جواب داد: «ان‌شاءالله راضی شدند.» ▫️ صدای آقا را شنید: «نه، بروید اردبیل.» 🔹 تأکید و اصرار آقا را که دید، بی‌هیچ تردیدی نظرش برگشت؛ قم نماند. 🎙(بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان) 📚 در خانه اگر کس است، ص۳۴ 🎥 جهت دسترسی به قسمت‌های دیگر این مجموعه به بخش «برنامه‌های تلویزیونی» در پایگاه اینترنتی به لینک زیر مراجعه فرمایید: 🌐https://www.aparat.com/playlist/143570 ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir