eitaa logo
🇮🇷 مسابقات به سوی بهشت 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
17.8هزار ویدیو
434 فایل
🌺گروه تبلیغی جهادی شهید صالحی خوانساری 💠مطالب کانال: ۱.تبلیغ مسابقات معتبر ۲.برگزیده مطالب گلچین، ناب و جذاب مذهبی، اخلاقی، سیاسی و تفریحی و...با ذکر منبع میکوشیم ازمراجعه به کانالهای متعدد بی نیازشوید mbbehesht.ir 🔵ادمین کانال: @dr_Khalilian
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 کرونا و داروی امام کاظم(ع) ♻️ از وقتی بیماری کرونا وارد کشور شد و شیوع پیدا کرد، همه به دنبال راه کاری برای درمان این بیماری بودن. یکی از داروهایی که خیلی معروف شد و تونست جای خودش رو بین خیلی‌ها باز کنه، داروی امام کاظم (ع) بود. روش تهیه و نام این دارو که ترکیبی از هلیله سیاه، شکر سرخ و مصطکی یا رازیانه هست اولین بار در کتاب طب الائمه و به نقل از امام کاظم علیه السلام وارد شده. به این صورت که در فصول سال از و در فصول سال هم از در ترکیب این دارو استفاده میشه. مرحوم عقیلی خراسانی نویسنده کتاب مخزن الادویه در موضوع ، درباره برخی از خواص این گیاه معجزه‌آسا نوشته: این گیاه برای تقویت معده، مغز، ذهن و قدرت حافظه و همینطور باز کردن گرفتگی‌ها و در درمان انواع ، ، و حالت تهوع و کاهش شدت سودا که از سوختن صفرا باشه مفیده. ضمن اینکه در رنگ صورت و استسقاء و انواع هم نافعه. ♻️ این دارو که امروزه به نام معروف شده و خیلی‌ها هم اون رو به نام داروی زمستانه و تابستانه میشناسن به این صورت هست که در سه ماه و در هر ماه سه شب پشت سر هم و در هم سه ماه و در هر ماه سه شب، پشت سر هم نیم ساعت قبل از خواب میل میشه. بعد از خوردن این دارو دیگه نباید چیزی خورد تا اثربخشی دارو کاهش پیدا نکنه.
💠 شهید عبدالحسین برونسی 🔹همسر شهید برونسی می گوید: ▫️يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🔺بعد از ، همان رفيقش می‌گفت: ▫️آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. —📚منبع: کتاب