🔴 کرونا و داروی امام کاظم(ع)
♻️ از وقتی بیماری کرونا وارد کشور شد و شیوع پیدا کرد، همه به دنبال راه کاری برای درمان این بیماری بودن. یکی از داروهایی که خیلی معروف شد و تونست جای خودش رو بین خیلیها باز کنه، داروی امام کاظم (ع) بود.
روش تهیه و نام این دارو که ترکیبی از هلیله سیاه، شکر سرخ و مصطکی یا رازیانه هست اولین بار در کتاب طب الائمه و به نقل از امام کاظم علیه السلام وارد شده. به این صورت که در فصول #گرم سال از #رازیانه و در فصول #سرد سال هم از #مصطکی در ترکیب این دارو استفاده میشه.
مرحوم عقیلی خراسانی نویسنده کتاب مخزن الادویه در موضوع #هلیله، درباره برخی از خواص این گیاه معجزهآسا نوشته:
این گیاه برای تقویت معده، مغز، ذهن و قدرت حافظه و همینطور باز کردن گرفتگیها و در درمان انواع #سردرد، #مالیخولیا، #وسواس و حالت تهوع و کاهش شدت سودا که از سوختن صفرا باشه مفیده.
ضمن اینکه در #شفافیت رنگ صورت و استسقاء و انواع #بواسیر هم نافعه.
♻️ #روش_مصرف این دارو که امروزه به نام #داروی_ایمنی معروف شده و خیلیها هم اون رو به نام داروی زمستانه و تابستانه میشناسن به این صورت هست که در #ابتدای_فصل_گرم سه ماه و در هر ماه سه شب پشت سر هم و در #ابتدای_فصل_سرد هم سه ماه و در هر ماه سه شب، پشت سر هم نیم ساعت قبل از خواب میل میشه.
بعد از خوردن این دارو دیگه نباید چیزی خورد تا اثربخشی دارو کاهش پیدا نکنه.
💠 #خاطره شهید عبدالحسین برونسی
🔹همسر شهید برونسی می گوید:
▫️يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقتها هنوز كوی طلاب مینشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد #گرم. فصل #تابستان بود و عرق همينطور شُرشُر از سرو رويمان میريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی از دوستهای عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد میخواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجبتر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچههای شما اينجا خيلي بيشتر گرما میخورند.
🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما #كولر هم تقسيم میكند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه میگويد. خندهای كرد و گفت: اين حرفها چيه شما میزنيد؟ رفيقش گفت: جدی میگويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زنها! الان خانم ما باورش میشود و فكر میكند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. میدانستم كاری كه نبايد بكند، نمیكند. از اتاق آمدم بيرون.
🔺بعد از #شهادتش، همان رفيقش میگفت:
▫️آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: میشود آن خانوادهای كه شهيد دادند، آن #مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را میتوانند تحمل كنند.
—📚منبع: کتاب #خاکهای_نرم_کوشک