📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت نوزدهم
▫️کلامم به آخر نرسیده دیدم تمام وجودش در هم شکست؛چند لحظه فقط نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که تا آن روز شبیهش را ندیده بودم و انگار باور کرد چیزی برای از دست دادن ندارد که شبیه ماری زخم خورده، زهرش را پاشید: «عاشق اون پسره شدی که منو پس میزنی؟»
▪دیگر مجازاتش از یک کشیده گذشته و نمیدانستم جواب اینهمه بیحیایی و بیرحمیاش را چطور بدهم که خیره به چشمانش، دنبال کلمهای برای کوبیدن بر دهانش میگشتم و سرانجام با صدایی شکسته حرف دلم را زدم: «یادته روزهایی که تو فلوجه گیر افتاده بودم؟پدرم التماست میکرد بیای فلوجه و من و مادرم رو با خودت از شهر ببری ولی تو از ترس جونت منو تنها گذاشتی و رفتی آمریکا! ادعا میکردی عاشق منی ولی حاضر نشدی حتی روزهایی که تردد تو فلوجه آزاد بود، من رو نجات بدی!»
▫با چشم خودم دیده بودم آن جوان برای نجات یک دختر غریبه بر لبۀ تیغ مرگ راه میرفت؛ میدانست ممکن است اسیر شود و اگر میفهمیدند از نیروهای ایرانی است، به مرگش راضی نشده و با وحشتناکترین روشها زجرکشش میکردند اما مردانه به میدان خطر زده بود که صادقانه شهادت دادم: «تو به خاطر من حاضر نشدی تا فلوجه بیای ولی اون برای نجات من...»
▪و پیش از آنکه شرحم به آخر برسد ابوزینب رسید. نیاز به هیچ توضیحی نبود که عامر روبرویم ایستاده و چشمان من غرق بغض و نفرت بود و همین صحنه، کافی بود تا ابوزینب رو به عامر صدایش را بلند کند: «چرا دست از سر این دختر برنمیداری؟ چی از جونش میخوای؟ برو دنبال زندگی خودت!»
▫اما همان حرفهای آخرم عامر را دیوانه کرده بود که با صدای بلند خندید و در پاسخ ابوزینب حرفی زد که از خجالت دنیا روی سرم خراب شد:«من میرم دنبال زندگی خودم ولی تو به فکر این دختر باش که عاشق رفیق ایرانیات شده!»
▪نمیدانستم نقشی از خطوط بههم ریختۀ چشمانم خوانده یا فقط میخواهد آزارم دهد و هر چه بود،دردناکترین روش را برای شکنجه معشوقه قدیمیاش انتخاب کرده بود.
▫️ابوزینب هم فهمیده بود کار جنون عامر از یک کشیده گذشته که با هر دو دست، یقۀ لباسش را چنگ زد و حکمش را صادر کرد:«والله اگه یک کلمه دیگه حرف بزنی...»
▪️دیگر نمیفهمیدم ابوزینب چه میگوید که عامر با همین چند کلمه قلبم را متلاشی کرده و نفسم را گرفته بود. دلم میخواست یکبار دیگر او را ببینم و حالا حرف عامر طوری دلم را زیر و رو کرده بود که حالم از همه چیز حتی احساس خودم به هم میخورد.
▪ابوزینب با فشار دست، عامر را به سمت انتهای کوچه هُل میداد و نمیخواست صدایش بیش از این بلند شود که در گلو فریاد میکشید تا عامر حرفی نزند و بهخدا من دیگر نمیشنیدم چه میگوید تا بلاخره از میدان دیدم ناپدید شد، ابوزینب برگشت و من در خلوت ماشینش در خودم فرو رفتم.
▫خجالت میکشیدم سرم را بالا بگیرم یا کلمهای بگویم و او حال دلم را خوب میفهمید که پس از دقایقی سکوت و همین که وارد جاده فلوجه شدیم، شروع کرد:«مهدی اونروز رفته بود برای شناسایی، قرار بود قبل از غروب برگرده اما تا آخر شب ازش خبری نشد.تو فرماندهی همه نگرانش بودیم و تقریباً مطمئن شدیم گرفتار شده تا بلاخره برگشت.»
▪از بهخاطر آوردن لحظه بازگشت رفیقش، لبخندی زد و به شیرینی ادامه داد:«ما فقط صورتش رو میبوسیدیم و میگفتیم خدا رو شکر سالمی اما اون گفت کار شناسایی طول کشیده و هیچی از این قصه نگفت.»
▫در سکوتی ساده چشمم به زمینهای کشاورزی اطراف جاده بود و دوباره هوایی حضورش شده بودم که دلم بیهوا میلرزید.
▪ابوزینب نفس بلندی کشید و شاید او هم از حرفهای عامر دلش سوخته بود که آهسته نجوا کرد:«بیشتر از یک ساله مهدی رو میشناسم. از نیروهای حاج قاسم و از بهترین رفیقای منه! اهل نماز شب و دعا و قرآنه و هروقت فرصتی پیش میاد میره کربلا زیارت. شجاعتش بین بچهها معروفه اما دیگه فکر نمیکردم همچین کاری کنه!»
▫بهقدری بیریا از رفیقش میگفت که دلم میخواست به او بگویم فرصتی برای دیدارمان فراهم کند و با اینهمه تهمتی که عامر به من و او زده بود، دیگر مجالی برایم نمانده و همین حسرت باعث میشد بیشتر از عامر متنفر شوم.
▪مطمئن بودم دیگر او را نخواهم دید و باید فراموشش می کردم اما هر چه میکردم خاطرش از خیالم نمیرفت و حتی نمیتوانستم به کس دیگری فکر کنم.
▫حالا سه سال از آن روزها سپری شده و من با پای خودم به خوزستان آمده بودم و خبر نداشتم در همین سفر، دوباره او را خواهم دید.
▪صدای اذان همچنان از بلندگوی ماشین سپاه بلند بود و من در تیزی تیغ آفتاب سرِ ظهر شادگان، با چشمان پریشانم دنبال او میگشتم.
▫گفته بود بعد از نماز برای بردن این کودک بیمار به چادر ما بازخواهد گشت و در انتظار همین لحظه آن هم بعد از سه سال، جان من داشت به گلو میرسید...
📖 ادامه دارد...
➯@Bshmk33
💥#فردا ... شهادت آقا امام حسن عسکری (ع) و آغاز امامت و ولایت #بقیه_الله_الاعظم ، #حجه_بن_الحسن ، #امام_مهدی ( عج ا...تعالی فرجه الشریف )
💥 #10_روز مانده تا تولد #خاتم_الانبیین، #اشرف_الانبیاء_و_المرسلین ، #حبیب_الله ، حضرت #محمد_مصطفی ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و فرزند گرامی شان رئیس مذهب جعفری ، آقا امام #جعفر_صادق ( ع )
➯@Bshmk33
➯@Bshmk33
وارد سامرا که میشوی، لابلای ساختمان ها و درختان، ناگاه گنبدی طلایی چشمانت را می نوازد....
👌 اینجا نه فقط حرم معشوق است، که خانه و ملک اوست....!
🔹 کوچهٔ منتهی به این حرم و خانه، با بلوکهای بلند سیمانی و نیروهای نظامی اسلحه بر دوش، تو را به یاد غربت اهل این خانه می اندازد....
😔 روزگاری که امام هادی (ع) به همراه خانواده اش ازجمله #امام_حسن_عسکری (ع) به این منطقه و به اجبار متوکل عباسی فراخوانده و ساکن شدند ... 😔
👈 اینجا از گذشته دور ، منطقه نظامی بوده است... و عسکریین لقب این دو امام محصور در اینجاست....
↩️ منتهی با یک تفاوت بزرگ ❗️
آن زمان برای زندانی کردن و حصر امامین عسکریین، نیروهای نظامی و امنیتی متوکل عباسی قدم می زدند ،
و اکنون برای حراست از حرم مطهرشان ، نیروهای مدافع حرم ، قدم می زنند !
👏 درود خدا بر اینان 👏
#شهادت_امام_حسن_عسکری
✍ #طاوا
🆔 @afzayeshetelaat
➯@Bshmk33
هادی اسفیدانی _ مریم _ جلسه مصطفی حاجیحسنیکارگر (Trimmed).mp3
8.85M
#تلاوت_جدید
🎙تلاوتی زیبا و شنیدنی از قاری ممتاز و بینالمللی کشورمان استاد هـادی اسفیدانی
📖آیاتی از سوره مبارکه مـریـم
🗓۳۱ خـرداد ۱۴۰۲
🕌اجراشده در شهر مشهد مقدس - جلسه کرسیتلاوت استاد مصطفی حاجیحسنیکارگر
➯@Bshmk33
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
الواقعه/۷۴
پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی
یادت نره که امروز شکرگذار باشی، چون خدا یادش نرفت که امروز صبح بیدارت کنه...
#قرآن_بخوانیم 🍃
➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌فرازی زیبا در مقام بیات از مرحوم شیخ محمود طبلاوی
وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٦١﴾
و خدا کسانی را که پرهیزکاری پیشه کردند، به سبب اعمالی که مایه رستگاری شان بود نجات می دهد، عذاب به آنان نمی رسد، و اندوهگین هم نمی شوند. (۶۱)
اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿٦٢﴾
خدا آفریننده هر چیزی است و او بر هر چیزی نگهبان و کارساز است. (۶۲)
#تلاوت
➯@Bshmk33
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
هر ک صبحش با سلامی
بر حسین آغاز شد
حق بگوید خوش بحالش ،،،
بیمه زهرا شد.
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#پنجشنبه_های_شهدایی
➯@Bshmk33
🔷نقش: امام یازدهم شیعیان
⬅️نام: حسن
⬅️کنیه: ابومحمد
⬅️زادروز: ۸ ربیعالثانی، ۲۳۲ق
⬅️زادگاه: مدینه
⬅️مدت امامت: ۶ سال
⬛️شهادت: ۸ ربیعالاول، ۲۶۰ق
⬅️مدفن: سامرا، عراق(حرم عسکریین)
⬅️محل زندگی: سامرا
⬅️لقب: ابنالرضا، صامت، هادی، رفیق، زکی و نقی
⬅️پدر: امام هادی(ع)
⬅️مادر: حُدیث یا سلیل
⬅️همسر:نرجس
⬅️فرزند: امام مهدی(عج)
⬅️طول عمر: ۲۸ سال
🔰🔰حسن بن علی بن محمد(ع) مشهور به
🟢امام حسن عسکری یازدهمین امام شیعیان اثناعشری است که به مدت ۶ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت او فرزند امام_هادی (ع) و پدر امام زمان (عج) است
✨✨✨✨✨✨
🟢مشهورترین لقب وی، عسکری است که به اقامت اجباریاش در سامرا اشاره دارد او در سامرا تحت مراقبت حکومت قرار داشت و برای فعالیتهای خود با محدودیت روبهرو بود✨✨✨✨✨
✔️امام عسکری از طریق نمایندگان خود و نیز از راه نامهنگاری، با شیعیان ارتباط داشت عثمان بن سعید، نخستین نایب خاص امام زمان(عج)، از نمایندگان خاص وی نیز به شمار میرفت
✨✨✨✨✨✨✨
🟢امام حسن عسکری(ع) درهشت ربیعالاول سال ۲۶۰ق، در ۲۸ سالگی در سامرا به شهادت رسید و در کنار مرقد پدرش دفن شد مدفن آن دو به حرم_عسکریین مشهور است و از زیارتگاههای شیعیان در عراق به شمار میآید✨✨✨✨✨✨
✔️بنابر گفته طبرسی در اعلام الوری، بسیاری از علمای امامیه معتقدند که امام عسکری بر اثر مسمومیت شهید شده است. مستند آنان روایت «و الله ما منّا الا مقتول شهيد» منقول از امام صادق (ع) است✨✨✨✨✨
✔️از برخی گزارشهای تاریخی برمیآید که دو خلیفه قبل از معتمد نیز در صدد قتل امام عسکری(ع) برآمده بودند در روایتی آمده است معتز عباسی به حاجب خود دستور داد امام را در مسیر کوفه به قتل برساند ولی با آگاه شدن مردم، موفق نشد
✨✨✨✨
✔️بر اساس گزارش دیگری، مهتدی عباسی نیز تصمیم گرفت امام را در زندان به شهادت برساند ولی تصمیم او عملی نشد و دوره حکومت او به سر رسید امام عسکری در خانه خود در سامرا، که پیشتر امام هادی(ع) نیز در آنجا دفن شده بود، مدفون است
✨✨✨✨✨✨
✔️به نقل عبدالله بن خاقان (از وزیران معتمد عباسی) پس از شهادت امام عسکری، بازارها تعطیل شد و بنیهاشم ، بزرگان، رجال سیاسی و مردم در تشییع پیکر ایشان شرکت کردند
📚 منابع :
دانشنامه ویکی شیعه
طبرسی، اعلام الوری
شیخ طوسی، الغیبه
شیخ مفید،الارشاد
نوبختی، فرق الشیعه
طبری،دلائل الامامه
➯@Bshmk33