eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
1.1هزار دنبال‌کننده
52.2هزار عکس
34.1هزار ویدیو
212 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخیز و پای حق بمان خیره شده چشم جهان به لشکر حیدر مرگ بر اسرائیل✊ مرگ بر آمریکا✊ سید رضا نریمانی 🎙 اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج @Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 که با آمدن نام‌ حضرت‌ زهرا سلام الله این گونه منقلب می شود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی‌بینم قناعت می‌کنم با درد چون درمان نمی‌یابم تحمل می‌کنم با زخم چون مرهم نمی‌بینم |  ➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🌸اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📕رمان 🔻قسمت شصت و چهارم ▫️به سمتش چرخیدم و در مقابل عشق پاشیده در چشمانش دلم از دست رفت؛ سد صبوری‌ام شکست و تصمیم گرفتم همان لحظه همه چیز را برایش بگویم که در برابر غزل پُر احساس نگاهش، دوباره قافیه را باختم. ▪️یک دستش روی بازویم مانده و هدیه را میان دست دیگرش رو به صورتم گرفته بود و با نرمی لحنش نجوا کرد: «من اینو به عشق تو خریدم! نمی‌خوای ببینی سلیقه‌ام چطوره؟» ▫️زینب را میان اتاق نشیمن مشغول کرده بود تا با من خلوت کند؛ انگار کلماتش پشت لب‌هایش مردد مانده بود که اشاره کرد همانجا کنج آشپزخانه بنشینم، کنارم به کاشی‌ها تکیه زد و همینکه شانه‌اش به شانه‌ام خورد، حرف دلش را زد: «من خیلی به تو بدهکارم عزیزم. می‌فهمم این روزهایی که با رفتارم اذیتت کردم، باعث شدم خاطرات تلخ گذشته بیشتر بیاد سراغت.» ▪️سپس دستش را دور شانه‌ام حلقه کرد و لحنش غرق عشق شد: «یادته بهت گفتم به محض اینکه یه ذره حالم بهتر بشه، احساس منو می‌بینی؟ دیشب که اونجوری تو بغلم از ترس می‌لرزیدی، فهمیدم چقدر اذیتت کردم! فهمیدم از وقتی وارد زندگی‌ات شدم، به خاطر کم توجهی‌های من، ترس همسر سابقت داره بیشتر عذابت میده و اینا همش تقصیر منه!» ▫️از اینهمه محبت بی‌منت و از اینکه حتی گناه نکرده را گردن می‌گرفت، زبانم بند آمد و قلب عاشق او تازه به حرف آمده بود: «برات جبران می‌کنم عزیزم! همه چیز، حتی بدرفتاری اون نامرد رو جبران می‌کنم! کاری می‌کنم بهترین لحظات زندگی‌ات رو تجربه کنی و همه خاطرات تلخ گذشته فراموشت بشه!» ▪️نگاهش به روبرو بود، همانطور که در حلقۀ دستانش بودم، سرش را به سرم تکیه داد و زیر گوشم زمزمه کرد: «مگه یادم میره برای نجات زندگی من و آرامش بچم از زندگی خودت گذشتی؟ حالا باید خیلی بی‌معرفت باشم اگه دنیا رو به پات نریزم!» ▫️از حرارت گوشۀ پیشانی‌اش روی پیشانی‌ام، حس می‌کردم تب عشقم به جانش افتاده و خبر نداشت من نه فقط برای زینب، همسری‌اش را پذیرفتم که سال‌ها پیش عشق او در دلم جوانه زده بود اما نمی‌توانستم مثل او بی‌ریا تمام احساسم را عیان کنم که فقط بستۀ هدیه را از دستش گرفتم و او دست و پای دلش را گم کرد: «این هدیه در برابر محبتی که تو به من کردی، هیچه عزیزم!» ▪️وحشت تهدیدهای عامر از دیشب مثل خوره، قلبم را آب کرده و با دلی که برایم نمانده بود به زحمت لبخندی نشانش دادم اما همین لبخند سردم کار دلش را ساخت که ناامید از به دست آوردن قلبم، دیگر حرفی نزد. ▫️آهسته بسته هدیه را گشودم و او در انتظار واکنشی فقط نگاهم می‌کرد؛ برایم یک شیشه عطر خریده بود و همین که درش را باز کردم، رایحۀ ملیح و شیرینش فضا را پُر کرد. ▪️به سمتش صورت چرخاندم تا به چند کلمه ساده هم که شده از محبتش تشکر کنم اما دیدم شبنم اشک روی چشمانش نَم زده و نمی‌خواست دلم بشکند که بلافاصله اشک‌هایش را با سرانگشتانش پاک کرد و حرف دلش را من زدم: «برای فاطمه همیشه عطر می‌خریدی؟» ▫️از اینکه نام عشقش را برده بودم، قلب چشمانش شکست، عطر خنده از صورتش پرید و نمی‌خواست دل من دوباره بلرزد که گلویش از فرو خوردن بغضش، بالا و پایین رفت و حرف را به هوایی دیگر برد: «حالا بگو خوش سلیقه هستم یا نه؟» ▪️کمی عطر به لباسم زدم و حقیقتاً عطر عجیبی بود که صادقانه اعترف کردم: «سلیقه‌ات عالیه عزیزم!» و همزمان صدای اذان مغرب خلوت‌مان را پُر کرد. ▫️از روی خوشی که نشانش داده بودم، خطوط صورتش از خنده پُر شد و مثل اینکه جانی تازه گرفته باشد، با خوش‌زبانی پیشنهاد داد: «امشب افطار با من، تو برو نماز بخون من خودم همه چی رو آماده می‌کنم!» ▪️فکر می‌کردم عاقلانه‌ترین راه این است که همه چیز را به مهدی بگویم اما او امشب تمام دلش را برای من هدیه آورده بود که می‌ترسیدم حرفی بزنم و اینهمه احساسش از دستم برود. ▫️هر چه در چنته داشت خرج کرده بود تا سفرۀ افطار چند رنگی بچیند و تا من و زینب سر سفره نشستیم، سبد نان را هم آورد و دوباره شیرین‌زبانی کرد: «دیگه سلیقۀ ما مردها همینه! مجبوری خوشت بیاد.» ▪️و ظاهراً شور انتقام ایران در دلش غوغا می‌کرد که میان خنده با کلماتش سینه سپر کرد:«حالا سلیقۀ ما مردهای ایرانی رو باید تو انتقام جمهوری اسلامی و حمله به اسرائیل ببینی که چه آشی براشون درست کردیم.» ▫️ناباورانه نگاهش کردم و پرسیدم: «واقعاً ایران می‌خواد حمله کنه؟» لقمه‌ای برای زینب پیچید و همانطور که به دستش می‌داد، با لحنی محکم گفت: «شک نکن!» ▪️اسرائیل ماه‌ها بود غزه را هر لحظه می‌کوبید و می‌ترسیدم پاسخ ایران، این سگ هار و وحشی را به جان این کشور هم بیندازد که لحنم لرزید: «خب اگه ایران بزنه، اسرائیل به ایران حمله می‌کنه.» ▫️لقمۀ بعدی را به دست من داد و با قاطعیتی مردانه تکلیف را مسخص کرد: «هیچ غلطی نمی‌تونه بکنه!»... 📖 ادامه دارد... ➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
CQACAgQAAx0CRuVpqwACQhFiwK8tVimPkUOSC56xPSirZbIIhwACgwIAAqS7OVC-rpqrR-dyyikE.mp3
14.18M
📻تلاوت جاویدان ✅قاری: استاد عبدالمنعم طوخی ✅سوره: فتح، فجر، شمس ✅مدت تلاوت:۵۸دقیقه ✅نوع تلاوت: مجلسی ✅مکان اجرا: مصر ❤️❤️فوق العاده زیبا ➯@Bshmk33
CQACAgQAAx0CRuVpqwACRspjOmmC5xmNwdctaZLL4egClaguGwACRQgAArDrCVJKqFuXsbFG9yoE.mp3
5.62M
📻تلاوت جاویدان ✅قاری: محمود صدیق منشاوی ✅سوره: توبه۱۲۸تاآخر، یونس۱تا۱۰ ✅مدت تلاوت: ۲۱دقیقه ✅نوع تلاوت: مجلسی 📣تلاوتی بسیار زیبا و ناب ➯@Bshmk33
محمود علی البناء _ ابراهیم آیات ۳۱ تا آخر، نازعات ۲۷ تا ۴۱ (Trimmed).mp3
20.56M
‍🎙شاهکاری بسیار زیبا و ملکوتی از استاد محمود علی البناء 📖سوره مبارکه ابراهیم آیات ۳۱ تا آخر و سوره مبارکه نازعات آیات ۲۷ تا آخر 🗓اجرا شده در کویت ، دهه ۱۹۷۰ میلادی ⏰مدت‌زمان تلاوت : ۲۸:۳۲ ➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا