👌 به بهانه #وفات_حضرت_ام_البنین (س)،
بخشی از کتاب (ماه به روایت آه) به قلم ابوالفضل زرویی نصر آبادی را بخوانید:
📚 راوی: لبابه
(همسر حضرت عباس علیه السلام)
👌وقتی همسرم عباس، با لبخند از سخت گیری های مادرش در تربیت فرزندان می گفت و می گفت که مادرش نخستین مربی ⚔ شمشیر زنی و 🏹 تیراندازی او و برادرانش بوده ، نمی توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی نقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد .🤔❗️
🔹 همواره صحبت های از این دست را ترفندی از جانب همسرم می دانستم که شاید می خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد .
❗️امروز دربازار مدینه با دو زن مسافر از قبیله بنی کلاب ملاقات کردم . وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه (حضرت ام البنین) هستم با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل، اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد :
*هنوز هم شمشیر می بنده؟*!
شمشیر ؟؟؟!😳
نه!*🤔
*پس برادرش درست می گفت که بعد از ازدواج تغییر کرده!!
🤔 یعنی می گوئید مادر همسرم جنگیدن می داند ؟!
از حیرت ؛ سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذر خواهی از خنده بی اختیار و بی مقدمه شان ؛ روی مرا بوسید و گفت : شما دختران شهر چقدر ساده اید ؟!
قبیله ما ( بنی کلاب ) به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریبا تمام زنان قبیله نیز کمابیش با شمشیر زنی و تیراندازی و نیزه داری آشنایند 👌 اما فاطمه از نسل ملاعب الاسنه (به بازی گیرنده نیزه ها) است و خانواده اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب ، بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند.❗️
👌 فاطمه(حضرت ام البنین) در شمشیر زنی و فنون جنگی بقدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند❗️
🔹 بعد در حالیکه می خندید ادامه داد : هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت.
به خواستگاران جسور و نام آور سایر قبایل هم جواب رد می داد . وقتی ما و خانواده اش از او می پرسیدیم که چرا ازدواج نمی کنی ؟!
می گفت : مردی نمی بینم !! اگر مردی به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم.
🙄 من که انگار افسانه ای شیرین می شنیدم گویی یکباره از یاد بردم که این بخش ناشنیده ای از زندگی مادر همسرم است لذا با بی تابی پرسیدم خب ؛ بگویید آخر چه شد ؟!
*خب معلوم است آخرش چه شد . وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمومنین علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه آمد ؛ او از فرط شادمانی و رضایت ؛ گریست و گفت : خدا را سپاس من به مرد راضی بودم ولی او ««مرد_مردان» را نصیب من کرد.🌹
#مادر_ادب
#ام_البنین
https://Eitaa.com/bshmk33