عصای موسی
سال ۷۶ وقتی دولت اصلاحات بر کرسی قدرت نشست، به راحتی میشد فهمید که نظام سالهای پرالتهابی پیش رو دارد! حادثهی کوی دانشگاه در سال ۷۸، مثل سیلی بنیانکن به سرعت از تهران به باقی کشور رسید؛ و من بعد از گذشت ۲۵ سال هنوز صدای گوشخراش یکی از دانشجونمایان نانجیب در تجمع دانشجویی مشهد که با حرارت پشت تریبون فریاد میزد: «ولایت، ولایت-از دانشجو از ملت-اعادهی حیثیت»، در گوشم زنگ میزند!
فتنهگران نیامده بودند برای اعتراض به حوادث کوی دانشگاه، بلکه آمده بودند تا به قول خودشان صندلی را از زیر پای «سیدعلی» بکشند!
سال ۷۸ هنوز تلخیهایش ادامه داشت؛ در بهمنماه سرد آن سال، یکی از تلخترین خاطرات سیاسیام رقم خورد؛ اولینبار بود که بهعنوان ناظر بر سر صندوق رأی حاضر میشدم. با پایان شمارش آراء تمام ۵ نفر نمایندهی مشهد، مشارکتی شدند؛ نه مشهد بلکه اکثریت نمایندگان مجلس از حزب تازهتاسیس و البته بسیار تندروی حزب مشارکت انتخاب شدند!
حالا دولت اول آقای خاتمی، مستظهر به تندترین مجلس بعد از انقلاب شدهبود؛ مجلس ششم!
در کمتر از دو سال از عمر این مجلس که بسیاری از انقلابیها در برابر هجمههای بنیانکن اعتقادی و سیاسی و فرهنگی و رسانهای آن دولت و مجلس احساس بنبست میکردند، لوایح پرحاشیهی دوقلو و تهدید به خروج از نظام توسط عدهای از اعضای دولت و مجلس و سپس نامهی جامزهر نمایندگان افراطی به رهبری و سرانجام بعد از مدت کوتاهی تحصن ۱۱۵ نمایندهی مجلس علیه نظام، نتوانست فضای کشور را به بنبست برساند.
«آقا» در سال ۷۹ و بعد از اینکه برای اولین بار چفیه بر شانههای مبارکشان انداختند، «عصای موسی» را بلند کردند و فرمودند: «نه آمریکا و نه بزرگتر از آمریکا ... قادر نیستند حادثهاى مثل حادثهى صلح امام حسن را بر دنیاى اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه کربلا اتّفاق خواهد افتاد.»
قشونکشی بوش پسر که به مراتب دیوانهتر از ترامپ مینمود، در جنگ دوم خلیجفارس و حمله به افغانستان بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر، باعث شد تا آمریکا در مرزهای دو طرف ایران لانه کند و اکنون با قراردادن نام ایران در «محور شرارت» و با حضور یکی از غربگراترین دولتهای بعد از انقلاب، بتواند به راحتی با سیاست چماق جنگ به اهدافش برسد؛ اما دوباره «عصای موسی» چنان بر سینهی غرب و غربگرایان نواختهشد که همگی به تاریخ پیوستند!
ده سال بعد وقتی تمام مخالفان سیاسی و اعتقادی «آقا» در پس پردهی انتخابات برای پایینکشیدن ایشان از تخت رهبری همداستان شدند، «عصای موسی» دوباره برافراشته شد تا با هدایتگریهای مظلومانه و مقتدرانهشان، مردم چنان در حمایت از «امام جامعه» به میدان بیایند و بساط فتنه و فتنهگران را در هم بپیچند که «حماسهی نه دی» در تاریخ ماندگار شود!
وقتی داعش وحشی و آدمخور با حمایت تمام مفسدان عالم یک جنگ جهانی را علیه محور مقاومت آغاز کرد و در مدت کوتاهی بخشهای وسیعی از سوریه و عراق اشغال شد، بسیاری از انقلابیها و انقلابینماها کار را تمامشده دیدند! اما باز هم مجاهدان گمنام جبههی مقاومت با هدایتگریهای «عصای موسی» در برابر تمام هیمنهی استکبار، کاری کردند کارستان!
از آن سالهای پرالتهاب و پر از نفاق که به مراتب سختتر از اکنونمان بود، سالها میگذرد؛ من وقتی توان و تفکرات غربی و مقبولیت اجتماعی رئیس دولت وفاق را با رئیس دولت اصلاحات میسنجم، فاصلهی فاحشی بین آنها میبینم؛ از نگاه من تندترین وزرای این کابینه حتی انگشتِ کوچک عدهای از وزرای آن دولت در ضدیت با انقلاب و آرمانهایش هم نمیشوند؛ از طرفی مجلس کنونی را علیرغم همهی ایرادات، دارای اختلافات ماهوی با آن مجلس کذایی میدانم و بر این بیافزایید توان و باور سپاه و ارتش را که چندین برابر بیشتر از آن زمان پرازغربت شدهاست!
از همه اینها مهمتر، آمریکایی که این روزها میبینم، شیری است بی یال و دم و اشکم که با ریختن چنگالها و دندانهایش فقط عربدهای زوزهمانند از او شنیده میشود!
با همهی این بشارتها اما من قلبم آرام است به «امامی» که دائما مستظهر است به عنایات ربانی قطب عالم امکان! رهبری که اگر برای انقلاب و مردمش احساس خطر کند، یقیناً «عصای موسی» را آنچنان برافرازد که میلیونها ایرانی و غیرایرانی برای جانفشانی بسیج شوند!
هرچند باورم آن است که پیش از بلندشدن «عصای موسی»، باید به نبرد با جبههی داخلی زر و زور و تزویر رفت؛ همانانکه با امیدهای واهی به غرب وحشی و مصلحتاندیشیهای نابهنگام و عقلانیتهای پر از رعب، مانع فرودآمدن بهنگام شمشیر از نیامکشیدهی مالک بر فرق رژیم حرامزاده میشوند!
✍ عباس بابائی ۱۷ آذر ۱۴۰۳
🇮🇷#عباسبابائی
➯@Bshmk33