⛔ مراقب شیرازیها باشید اما ....
مطلبی را که میخواهم بگویم با ذکر مثال آغاز میکنم .
فرض کنید شما را یکماه در اتاقی بدون غذا زندانی کنند .
در گوشهی اتاق شما یخچالی مالامال از انواع خوراکیها وجود دارد اما به شما میگویند: خوراکیهای داخل یخچال حق یتیم و بر شما حرام است .
شما هرچه مومن و مقید باشید تا کی دوام میآورید؟
آیا نباید آنها که شما را زندان نمودهاند اطعام حلال شما را به عهده بگیرند تا شما بتوانید از حق یتیم بگذرید؟
بگذارید از مثال بگذرم و به اصل مطلب بپردازم .
اعزهی روحانی ، ائمهی جمعه و جماعات ، عزیزان مسئول دلسوزِ هیئتها مدتهاست توصیه میفرمایند: مراقب هیئتها باشید ، مبادا برای تامین هزینهها به سیدصادق شیرازی مراجعه نمایند .
و اگر بفهمند هیئتی به برای تامین هزینه زیر بار شیرازی رفته با او برخورد جدی میکنند .
ما که به صد دلیل عقلی و منطقی سمت بیت شیرازی نمیرویم ، چون اولا او با رهبر معظم انقلاب اسلامی زاویه دارد .
ثانیا نظام جمهوری اسلامی را نمیپذیرد .
ثالثا ایشان از سوی دشمنان جمهوری اسلامی حمایت مالی میگردد .
با مراجعه به سیدصادق شیرازی از صفر تا هزار هزینههای هیئت تامین اما اصالت ، شرافت و غیرت او به تاراج خواهد رفت .
شیرازی برای تامین هزینهها دو شرط دارد:
اولا عکس امامین انقلاب اسلامی و هرگونه تصویری مثل تصویر سردار سلیمانی به جمهوری اسلامی ربط دارد در حسینیه نباشد .
ثانیا آخر مجلس از دعا برای رهبری و بقای جمهوری اسلامی خودداری شود .
شیرازی برای هر هیئتی که این دو شرط ذلیلانه را قبول نماید سنگ تمام میگذارد و آن هیئت میشود یک هیئت لاکچری ، رویایی و بینیاز .
حالا عرض حقیر این است:
آقایان مسئولی که هیئتها را به اجتناب از سیدصادق شیرازی توصیه میکنید ! شما برای تامین هیئتها چه میکنید؟
ما اگر با کلی بدهی و کسر بودجه سراغ شیرازی نمیرویم به خاطر تعصبیست که روی حضرت آقا ، شهدا و نظام جمهوری اسلامی که میراث شهیدان است داریم وگرنه وقعی برای توصیههای شما قائل نیستیم .
آقایان مسئولِ به ظاهر دلسوز ! آیا خبر دارید عزیزان جوان انقلابی چگونه با خون جگر هزینههای مجالس را تامین مینمایند؟
آیا خبر از بدهیهای سرسامآور هیئتها جماعت بازاری دارید؟
کمکهای مالی پیشکش روی ماه شما ، آیا درب اتاق شما روی جوانان هیئتی باز است؟
آیا دیدار هیئتیها با ائمهی جمعه به راحتی صورت میگیرد؟
مگر تجهیز هیئتها برای استانی با اینهمه سرمایه ممکن نیست؟
آیا در استانی که شرکتهای پتروشیمی ، نفت و ملیحفاری وجود دارد تامین مایحتاج هیئتها سخت است؟
سیدصادق شیرازی یک مرجع ضدانقلاب انگلیسیست که حتی مرجعیت او موروثی و بیاساس است و زیر بار او رفتن یعنی علیفروشی به خاطر مال دنیا ولی سوال؛
چرا سایر مراجع تقلیدی که مقید به رهبری و آرمانهای انقلابند در رسیدگی به هیئتها کوتاهی میکنند؟
آیا بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی دربارهی نقش موثر هیئتها در مبارزه با تهاجمات فرهنگی را نمیشنوید؟
اینهمه هزینههای نجومی و سرسامآور فوتبال کشور را از سرمایههای کلان پتروشیمی و نفت تامین نمودید تا یک فوتبالیست کارتنخوابی را که روزی شاگرد کارواش بوده صاحب ثروتی رویایی نمائید تا سلبریتی ضدانقلابی شود و در برابر جمهوری اسلامی قد علم بنماید اما تجهیز هیئتها برایتان اهمیتی ندارد .
تابستان خوزستان آمده و هیئت ما مجالس خود را در گرمای طاقتفرسا بدون حتی یک پنکهی سقفی برگزار مینماید و به حضرت زهرا شرمسار مستمعینی هستیم که مثل ابر بهار عرق میریزند اما دم برنمیآورند .
فکر محرم امسال و عذابی که مستمعینِ پای کارِ سیدالشهدا باید در گرمای مرداد خوزستان تحمل نمایند دغدغهی بزرگ هیئت ماست اما مسئولین دلسوز خوزستانی فقط توصیه میکنند طرف سیدصادق شیرازی آفتابی نشوید .
چشم ، ما رهبری را به شیرازی نمیفروشیم اما شما مراقب باشید آب در دل فوتبالیستها تکان نخورد ، بیخیال روزی که منادی بگوید: وَقِفوهُم اِنَّهُم مَسئولون .
🔲 شاعر اهلبیت علیهمالسلام
حاجابراهیم سنائی
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا روی لینک زیر کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جناب علی مطهری
هنوز نفهمیده ای که چرا ملت و نظام ایران با آمریکا مخالف است!!!؟؟؟
یعنی ما باید جنایات آمریکا را از زمان کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ تا امرور را برای شما فهرست کنیم و شما نمی دانید!!!!👉 یا خودت را به نفهمی زده ای؟؟؟!!!.
آقای علی مطهری،چون آمریکا دارای قدرت ایذایی است،ما باید در برابر او تسلیم بشویم؟؟؟!!!لیبی تسلیم شد👉نتیجه آنرا ندیده ای؟؟؟!!!!
افغانستان تسلیم شد،آنرا هم ندیده ای؟؟؟!!عراق چطور؟؟؟!!! اینها درس عبرت برای تو و امثال تو نیست؟؟؟؟کشنار مردم ایران در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ یادت نیست!!!دستور کشتار مردم ایران در میدان ژاله،جمعهٔ سیاه یادت رفت!!!تجهیز منافقین در اول انقلاب و کشتن ۱۷۰۰۰مردم عادی یادت رفت!!حمله به طبس یادت رفت، تجهیز عراق برای حمله به ایران و شهادت ۲۳۰۰۰۰ نفر👈زدن هواپیمای مسافری👈تأسیس داعش برای فتح و تجزیه ایران به اعتراف خودشان،یادت رفته است، ترور کور دانشمندان هسته ای👈زدن و دزیدن کشتی های نفتی👈تحریم های بی سابقهٔ پسابرجام شما که به آن خیلی می نازید👉چرا به دروغ می گویی که عده ای از تحریم ها لذت می برند،👈شما از ذلت ملت ایران لذت می برید👉تحریم واکسن کرونا، تحریم های بانکی خلاف مفاد برجام،پاره کردن سند بین المللی برجام، و دهها مورد جدی که دشمنی آمریکا را با ملت ایران ااثبات می کند،بیانگر این لست که آمریکا با ما دائم ذشمنی براندازانه و تجزیه طلبانه دارد.جناب مطهری، همانطور که آمریکا به همه سلاح می فروشد،ایران هم نه تنها به روسیه ،بلکه به همهٔ کشورهای مظلوم می فروشد👈باعث تأسف است که شما فرق شوروی را با روسیه و توسعهٔ ناتوی غربی را هنوز نفهمیده اید!!!! 😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ بله شکی نیست که در این چهل سال، شما از مدیریت بر کشور و فقیر شدن مردم لذت بردید. فقط کافی است خاطرات بابا تورّق شود:
یکشنبه 30 تیر 1370 (تاسوعای حسینی):
«با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم. بچهها هم تا ظهر کمکم رسیدند. مهدی و فاطی نیامدند. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچهها، خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم. بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است. یک نفر چینی پیشبینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزلهای به قدرت 8/6 ریشتر در تهران روی خواهد داد. به همین خاطر بسیاری از مردم از تهران سفر کرده یا از خانه بیرون رفتهاند... آمدن ما به لتیان هم بیارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلاً قبول ندارم فقط به خاطر بچهها آمدم.»
یازدهم تیر 1372: (یازدهم محرم، فردای عاشورا)
«امروز به سد لتیان رفتیم. بچهها و بستگان هم آمدند. عفت و یاسر نبودند. پیش از ظهر همراه عماد و علیرضا و جلال مدتی قایق پدالی در دریاچه سد راندیم. بعدازظهر نیم ساعتی شنا کردم و بقیه روز را استراحت و قدم زدن و مقداری مطالعه و استماع گزارشها داشتم...»
هفدهم آبان ۱۳۷۱ مهدی هاشمی در چه سنی و چگونه مشغول به کار شد: «از وزیر نفت وقت (زنگنه) خواستم که یک کاری برای مهدی پیدا کند که مزاحم درسش هم نباشد». و مهدی هاشمی در ۲۳ سالگی عضو هیات مدیره سکوهای پارس جنوبی شد.
🔹همین حرفها را میزنید که مردم با روح بابا تسویه حساب میکنند! لطفا سکوت کنید و بذارید مردم فراموش کنند.😊😊
امروز همان باند هاشمی رفسنجانی و خاتمی و روحانی که به اعترافات خودشان کشور دراختیارشان بوده است
🔺
هدایت شده از کانال قزوین سلام 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🌐به کانال
🔷️قزوین سلام 🔷️
@qazvinsalam
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
بپیوندید☝️
۱
🔵🔵🔵 میگفتند شما با این مدارس دارید پول دولت را حرام میکنید!
آموزش و پرورشی(اسکلت و بنیان مستحکم یک کشور) که تفکر حزبی - لیبرالی عده ای اصلاحات چی و سازندگی و مشارکتی آنرا به وضع موجود کشاند.
اعترافات تلخ و دیرهنگام یک وزیر
سیدمحمد بطحایی، وزیر اسبق آموزش و پرورش در گفتوگویی که با او داشتیم چند اعتراف صریح داشت.
👈👈👈 اولین اعتراف اینکه وزیران آموزش و پرورش در همه دورهها تحت تأثیر فضای ویترین، کارنامهسازی و فشار سیاستزدگی بالای سر خود قرار میگیرند و یکی از تبعات این منش، کنار گذاشتن طرحها و برنامههای احیاناً سودمند وزیران قبل از خود است که طبیعتاً با تغییر یا حتی اختراع دوباره چرخ، هزینههای زیادی به نظام آموزشی کشور وارد میکند.
بطحایی میگوید دولتها و وزیران یکساله، دوساله و چهارسالهاند، در حالی که پروژههای آموزشی خصلتی یکدههای و بیشتر دارند.
👈👈👈 اعتراف دیگر او این است که نظام آموزشی کشور در گسترش عدالت کیفی ناتوان عمل کرده و نتیجه آن به تعبیر وی طبیعی شدن نابرابریهای آموزشی، مزمن شدن زخمها، بازی با آینده کشور از ناحیه نادیده گرفتن و ناکام گذاشتن استعدادها در مدارس دولتی و کوتاه کردن دست نوجوانها از فرصتهای شغلی بهتر در آینده است.
👈👈😞دیگر اینکه طبق تجربه زیستی این مقام مسئول، آموزش و پرورش رغبت چندانی به تعامل با خانوادهها نشان نمیدهد، البته به زعم وی آموزش و پرورش یک نیمه قربانی هم دارد، چون مقامات ارشد سازمانها، نهادهای دولتی و حاکمیتی با وجود اینکه در تعارفات، آموزش و پرورش را در رأس قرار میدهند، اما در عمل اعتقادی به نظام آموزشی کشور ندارند، بنابراین حاضر نیستند هزینههای اصلاح و رشد آن را پرداخت کنند.
به اعتقاد این مدیر، نقشه راه موجود برای تغییر این وضعیت، اجرای مفاد و جهتگیریهای سند تحول است، با این حال این سند با کلیگویی صورت عملیاتیشدن به خود نخواهد گرفت، مگر اینکه در قالب پروژههایی با شاخصهای دقیق اجرا شود و مورد نظارت قرار گیرد، در غیر این صورت آنچه اتفاق خواهد افتاد، آب رفتن روزبهروز مرجعیت مدرسه است.
سیدمحمد بطحایی، معاون آموزشهای عمومی و مهارتی دانشگاه آزاد اسلامی ۴ دهه در سمتها و عناوین مختلف در آموزش و پرورش کار کرده است؛ از معلمی و دبیری تا مسئول آموزش سرپرستی مدارس خارج از کشور، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی، معاون دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش، معاون برنامهریزی و نظارت در دفتر ستادی و در نهایت قائم مقامی وزیر و وزارت.
بحث ما در رابطه با عدالت آموزشی و ایجاد فرصتهای برابر در آموزش و پرورش است که به نظر میرسد از بحرانهای جدی جامعه ماست.
شکاف طبقاتی، نابرابری آموزشی ایجاد کرده و همین نابرابری آموزشی، روزبهروز شکاف طبقاتی را تشدید میکند، ما وسط این تسلسل افتادهایم، اما در گذشته دانشآموز مستعد دهکهای پایین میتوانست از ظرفیتهای آموزشی استفاده و بخشی از آن نابرابری را ترمیم و طبقه اجتماعی خودش را عوض کند، ولی امروز عکس این جریان روی میدهد.
چرا ما به آموزش و پرورشی رسیدهایم که یک دانشآموز دوم ابتدایی در حاشیه شهر تهران باید در کلاس ۵۰ نفره بنشیند؟
متأسفانه بسیاری از مسائل ما در آموزش و پرورش مزمن شده است.
مسئله دیروز و امروز و این دولت و آن دولت هم نیست.
۴۰ - ۵۰ سال است شما با مسئلهای که به مرور کهنه شده زندگی میکنید، نتیجهاش میشود همان چیزی که در سؤال طرح کردید؛ همان پدیده طبیعی شدن مسئله یا درد. این طور بگوییم که چشمها عادت کردهاند.
من عادت کردهام یک کلاس، ۵۰ دانشآموز داشته باشد.
من عادت کردهام و برایم طبیعی است که یک معلم حقوق و دریافتی کم داشته باشد.
برایم طبیعی شده است که خانواده دانشآموز ناراضی باشد.
مسئله زمانی برای ما مسئله است که ما بین وضعیتی که الان داریم با وضعیتی که باید داشته باشیم، فاصلهگذاری کنیم و آن فاصله جلوی چشم ما باشد. این فاصله همین مسئله است.
فرض کنید شما برای زندگی به ماهی ۱۰ میلیون درآمد نیاز دارید، در حالی که حقوق شما ماهی ۵ میلیون تومان است.
این فاصله ۵ میلیونی میشود مسئله، اما وقتی در زمان طولانی این مسئله را داشتید به تدریج این موضوع برایتان طبیعی میشود.
من نمیتوانم این را بپذیرم.
درد هیچ وقت طبیعی نمیشود.
چرا ما این قدر ساده از کنار عدالت که یکی از مهمترین شعارهای این انقلاب بوده است، عبور میکنیم.
اینکه چطور میشود مدیریتی که باید مسئله را حل کند حالا عین خیالش نیست و نسبت به ابعاد موضوع بیتفاوت شده، علت این بیاعتنایی همان اتفاقی است که گفتم؛ مسئله طبیعی شده است.
چرا طبیعی شده است؟
به خاطر طولانی و مزمن شدن. شما ۴۰ سال است با مسئلهای جلو آمدهای و حلش نکردهای. چرا مزمن شد؟
چرا طول کشید؟
ادامه ص ۲👇🟢
۲
ما متوجه اهمیت موضوع نبودیم.
بحث عدالت در آموزش و پرورش مهم است.
حوزه عدالت آموزشی برای همه کشورها مهم است.
دستیابی به فرصتهای برابر برایشان مهم است.
صرفنظر از اینکه این کشور مبتنی بر کاپیتالیسم و اقتصاد باز است یا نه، کشوری است که رویکرد اقتصادی سوسیالیستی دارد، اما آن قدر مسئله عدالت آموزشی مهم است که تقریباً دغدغه همه کشورهاست و مواظب هستند، یعنی با یکسری شاخصها دائماً میزان دستیابی به فرصتهای برابر آموزشی را رصد میکنند و اندازه میگیرند. به محض اینکه این فاصله زیاد میشود، با یکسری راهکارها و سیاستها این فاصله را کم میکنند.
آنها چطور به ادراک این ضرورت رسیدند و متوجه شدند.
👈🟣 با توجه به اینکه منشأ عموم بیعدالتیها در سایر شئونات اجتماعی، بیعدالتی در آموزش است.
شما در بهداشت و درمان با بیعدالتی مواجه میشوید، این بیعدالتی از مدرسه شروع شده است. بیعدالتیهای اجتماعی، بیعدالتی اقتصادی، ضعف عدالت در حوزه فرهنگی و سیاسی، منشأ انواع بیعدالتیها در جامعه از بیعدالتی در آموزش و پرورش سرچشمه میگیرد، به همین دلیل این امر برای آنها مهم است.
از طرف دیگر شما میدانید در تحلیلهای اجتماعی علت بسیاری از اعتراضات و آشفتگیهای اجتماعی وجود بیعدالتی است.
👈⚫️ آدمها تا حدی بردباری به خرج میدهند، از جایی به بعد دیگر صبرشان لبریز میشود و آن اغتشاشها و اعتراضات هزینههایی است که جامعه بابت کمتوجهی به مقوله عدالت آموزشی خواهد پرداخت.👉
با همه این تفاصیل ما در حوزه عدالت کمّی دستاوردهای نسبتاً خوبی داشتهایم، البته این قضاوت من به عنوان کسی است که بعد از انقلاب سالها در آموزشو پرورش کار کرده است.
ممکن است شما یا مخاطبانتان این قضاوت را قبول نداشته باشید.
🟣👈منظورتان از عدالت کمّی چیست؟
یک زمانی شما غیر از مراکز استانها - از تهران، مشهد، اصفهان و شیراز که بیرون میرفتید - معلم لیسانسه نداشتید یا عملاً مدرسهای نبود که بچهها به مدرسه بروند. تجهیزاتی وحود نداشت، اما ما امروز تا حدود زیادی در گسترش عدالت کمّی موفق بودهایم.
نزدیک ۸۰ درصد معلمهای ما لیسانس و بالاتر هستند.
این عدد ۴۰ سال پیش کمتر از ۳۰ درصد بود.
خب بخشی از عدالت همین شاخصهاست، ما امروز مدرسهای داریم که یک معلم و یک دانشآموز دارد.
مدرسهای که پنج دانشآموز و یک معلم دارد، با این حال قابل انکار نیست که از عدالت کیفی فاصله گرفتهایم، یعنی کیفیت آموزش ما در مدارس- حتی مدارس غیردولتی- باهم برابر نیست. در یکسری از مناطق کشور دسترسی دانشآموزان به معلمان باتجربه، باکیفیت و امکانات آموزشی به مراتب بیش از سایر مناطق است.
👈 شما سال گذشته در آمارها دیدید پذیرفتهشدگان کنکور فقط از بخش خاصی از مدارس بودند. در مدارسی که قدری از این امکانات فاصله داشتند، هیچ کدام از این دانشآموزان نتوانستند وارد دانشگاه شوند.👉 این به آن معناست که این دانشآموزان فرصتهای شغلی و اجتماعی برتر را در آینده از دست دادهاند.
گویا این درماندگی خودآموخته یکی از محصولات این بیعدالتی آموزشی است.
معلم میپذیرد، کودک و نوجوان میپذیرد، مدرسه میپذیرد که جلو نخواهد رفت، آیا این فاجعه نیست؟
این همان طبیعی شدن مسئله است.
ما این را پذیرفتهایم.
🟢👈راستش این اعتراف خونسردانه مرا اذیت میکند. 👉
چرا این آموزش و پرورش که نهاد بالادستی است و مثل چتری باید بر سر این مدارس باز شود، نمیخواهد مداخله کند.
ما انتظار داریم آموزش و پرورش این شکافها را بالانس کند، نه اینکه به محصول این شکاف بدل شود.
چرا این انتظار ما برآورده نمیشود؟
من امروز پست دولتی و به تبع آن یکسری ملاحظات را ندارم و راحتتر میخواهم صحبت کنم. بخشی از پاسخ این سؤال به این برمیگردد که ما در آموزشچ و پرورش خود بسیار متمرکز عمل میکنیم و نهادهای محلی و مردم با سیاستهایی که ما از گذشته در پیش گرفتهایم، از آموزش و پرورش بچههایشان جدا شدهاند و همه بار صرفاً بر دوش دولت گذاشته شده، دولت هم این بار را بر دوش آموزش و پرورش گذاشته است.
سخن شما به این معناست که ما باز هم به سمت آموزشو پرورش غیردولتی برویم؟
قطعاً این طور نیست. همچنان که در صحبتهای اخیر مقام معظم رهبری تأکید درستی وجود داشت که 👈👈ما نمیتوانیم آموزش و پرورشمان را به بخش غیردولتی واگذار کنیم.👉👉
⚫️🔴بعضی از افرادی که تعریف درستی از برونسپاری نداشتند، خیال میکنند برونسپاری در آموزش و پرورش مثل برونسپاری در شهرداریهاست.
همان طوری که رهبری اشاره کردند، برونسپاری در آموزشو پرورش این طور نیست و هیچ کشوری هم در دنیا نمیآید آموزش و پرورش خود را به بخش غیردولتی واگذار کند و بگوید من کاری ندارم. ولی این اتفاق در آموزشو پرورش ما افتاده است.
ادامه صفحه ۳👇🟢👇🟢
۳
وضع ما در آموزش و پرورش دولتیمان در بسیاری از موارد از وضع آموزش غیردولتی بهتر است.
این را با اطمینان میگویم.
در بخش ابتدایی آموزش و پرورش ما بسیار آموزش و پرورش خوبی است.
استثنائات را کنار بگذارید.
در برآیند کشور، وضع آموزش و پرورش دولتی ما وضع بدی ست.
👈🔵 شاخص شما برای این داوری چیست؟
👈کیفیت آموزش و کیفیت معلم.👉
محل زندگی من در یکی از شهرکهای اقماری اطراف کرج است.
در کلاس درس کودک من ۵۰ نفر نشستهاند.
استثنائات را کنار بگذاریم.
شما میگویید محل زندگی من، کلاس ۵۰ نفره است.
معلمی دارد که این طوری است. اینها را کنار بگذاریم، برآیند کشور را عرض میکنم.
در برآیند کشور معلمان ابتدایی ما در بخش دولتی از بخش غیردولتی بهترند، اما قابل انکار نیست.
ما در حوزه عدالت کیفی به شدت با مشکل مواجهیم و متأسفانه نوع سیاستگذاریها به گونهای است که الان فرصتهای شغلی و رشد آموزشی به صورت برابر توزیع نشده و کسانی میتوانند صندلیهای دانشگاه و رشتههای خوب را به خود اختصاص دهند که در مدارس خوب درس خوانده باشند.
فرصتهای بهتری در اطرافشان بوده و به معلمهای خوبی دسترسی داشتهاند و اینها توانستهاند رشتههای دانشگاهی را به دست بیاورند و نقطه ضعف جدی ما اینجاست.
در یک کلام به اعتقاد من دولت به تنهایی توانایی اداره مدرسه را ندارد.
باید نهادهای محلی و خانوادهها فعالتر در زمینه آموزش و پرورش بچههایشان حضور پیدا کنند.
دولت باید سیاستها و برنامههای آموزشی و پرورشی را فراهم کند، اما 👈خانوادهها به عنوان عامل چهارم، 👉 یعنی کسانی که دائماً نگاه میکنند، ببینند فرایند کار آن طور که باید پیش میرود یا خیر و ارتباط وثیقی با مدرسه فرزند خود برقرار کنند.
اصلاً این سالها دولت و آموزش و پرورش چقدر دنبال این بوده که مشارکت خانوادهها را جلب کند؟
آیا طرحی بوده که جا بیندازند؟
میخواهم بگویم مسئولیت مدیران بوده که اعلام کنند دولت به تنهایی نمیتواند این همه مدرسه را اداره کند.
آیا این اتفاق در آموزش و پرورش ما افتاده است؟
من اینجا حق را به شما میدهم. آموزش و پرورش ما رغبت و تمایل چندانی به این ارتباط و تعامل دوطرفه ندارد، البته در گذشته برنامههایی داشتیم که تا حدودی هم جلو رفت. وقتی من میگویم خانواده باید مشارکت داشته باشد، این طور تلقی نشود که ما از خانوادهها برای اداره مدرسه کمک مالی دریافت کنیم. این اصلاً مد نظر من نیست.
فرزند شما در مدرسهای درس میخواند که مدرسه با پدر یا مادر او به عنوان یک متخصص تعاملی ندارد. در حالی که والدین آن کودک به عنوان متخصص میتوانند برخی از گرههای مدرسه یا نوجوان خود را باز کنند، اما آن پدر یا مادر یکی دو مرتبه هم که به مدرسه رفته مدرسه با سردی با آن والدین برخورد و عملاً دفعش کرده است. والدین خوب و کارآمد در آن مدرسه زیاد هستند. ما در گذشته این ارتباطها را در فضای مکتبخانهای شهرهایمان داشتیم.
۶۰ سال پیش خانوادهها خیلی با مکتبخانه بچههای خود ارتباط داشتند و رفتوآمد میکردند. اصلاً یکی از چالشهای جدی تعلیم و تربیت امروز متنوع شدن محیطهای یادگیری نسبت به گذشته است.
پس ما زمانی میتوانیم عدالت کیفی را در مدارس خود گسترش بدهیم و فرصتهای برابر را برای بچههای خود در اقصی نقاط کشور فراهم کنیم که خانوادهها بیشتر با مراکز آموزشی مشارکت داشته باشند. اینکه چند نفر به مدیر مدرسه مراجعه و درخواست میکنند مثلاً برنامههایی که برای فرزندان ما اجرا میکنید، ناظر بر تقویت جنبههای کیفی تربیت نیست.
چند نفر این کار را انجام میدهند؟
یکی از رئوس صحبتهای اخیر مقام معظم رهبری پرهیز از توقف در آموزش محض بود.
ما در بهترین مدارسمان صرفاً یکسری دانشها را به بچههای خود منتقل میکنیم. مهارتهای مورد نیاز جامعه امروز به آنها منتقل نمیشود. بچهها با مفاخر این جامعه آشنا نیستند. به قول مقام معظم رهبری، شخصیت ملی، آن علقه و تعلق خاطر به کشور و خاک و تمدن بسیار ارزشمند گذشته شکل نمیگیرد. این یکی دیگر از جنبههاست.
🟡 شما در دورهای وزیر آموزش و پرورش بودید. نمیتوانم نیتخوانی کنم، اما حدس میزنم احتمالاً در چرایی پذیرش این مسئولیت گفتید من میتوانم این چند گره را در آموزش و پرورش باز کنم یا دستکم حجم این گرهها را کم کنم. آیا به آنچه میخواستید رسیدید؟
👈اول این را بگویم که تربیت، یک فرایند بطئی و طولانی است.
ما هر داوری که در این باره انجام میدهیم، باید با لحاظ این ویژگی باشد. رشد و گسترش در حوزه تربیت، مثل حیات نباتات است.
شما نمیتوانید به نهال سیب که دو ماه پیش در باغچهتان کاشتهاید، بگویید من الان از شما سیب میخواهم، من دستور میدهم به من سیب بدهید. تحمل، تأمل و رسیدگی میخواهد تا بعد از دو سه سال به شما محصول بدهد. ولی ۴۵ سال گذشته است.
ادامه ص ۴ 👇
۴
بله، ولی یک وزیر و رئیسجمهور طی یک سال و دو سال و چهار سال نمیتواند این کار را انجام دهد. چرا؟
چون معمول این بوده است که فقط کلیگویی کنیم و حرفهای قشنگ بزنیم و شما همواره به عنوان رسانه منتظر بمانید که پس چگونگی چه شد. یعنی آنچه میان مدیران ما روال بوده است.
بله، انتقادی که من به دوستانم در دولت فعلی دارم، این است که چگونگی اصلاً باز نمیشود. فقط ضرورتها و اهمیتها گفته میشود. ما در ساختار سیاسی کشورمان مقام معظم رهبری را داریم. وظیفه رهبری این است که ضرورتها و سیاستها را اعلام کنند. ایشان میآیند و میگویند معلم و آموزشو پرورش مهم است. رهبری میگویند به ما زیاد میگویند اگر ۲۰ سال پیش آموزشو پرورش را درست میکردیم، الان این مشکلات را در شهر، محیط زیست و کوچه و خیابان خود نداشتیم. میخواهم بگویم رهبری ضرورتها را میگویند، اما منِ وزیر که باید چگونگی را بگویم، دوباره میآیم همان ضرورتها را تکرار میکنم. مدیرکل من هم که باید چگونگی را بگوید، او هم میآید همان حرفهای وزیر را تکرار میکند و شما میبینید ۴۰ سال است ما در یک لوپ بسته و ایستا فقط ضرورتها و اهمیتها را میگوییم که معلم مهم است. عدالت و مدرسه مهم است. آیا به اهدافی که از پذیرش مسئولیت وزارت آموزشو پرورش داشتید، رسیدید؟
من هم در دوره وزارت خیلی اندک کار کردم ولی میخواهم بگویم حداقل یک نقشه راه داشتیم. خب احتمالاً وزرای فعلی و پیشین هم چنین استدلالی دارند.
بله، اگر فرصت به آنها داده شود، آنها هم چنین گزارشهایی ارائه خواهند کرد. من درباره خود میتوانم بگویم اولویت خود را بر ارتباط و تعامل با خانواده قرار دادم، اولویتم را گسترش مهارتهایی میدانستم که دانشآموز من آنها را یاد بگیرد، بنابراین سهچهار پروژه را شروع کردیم. مثلاً؟
شبکهای اجتماعی راه انداختیم که در آن خانوادهها مستقیماً با عوامل نظام آموزشی ارتباط داشته باشند، یعنی توضیحات منِ وزیر، منِ مؤلف کتاب درسی، تبیینات منِ مدیر کل و سایر سیاستگذاران آموزشی را بشنود. متقابلاً خانواده هم بتواند با این عوامل صحبت کند، به حکم اینکه دو سخن گفتی، یکی هم بشنو. مدرسه بچه من الان با یکسری مسائل روبهرو است و هرچه با مدیر هم حرف زدهام، حل نشده است. تو وزیر بیا صحبت کن چرا حل نشده است. ما در آن شبکه اجتماعی یکسری واقعیتهای مدرسه را با خانوادهها در میان گذاشتیم و بنا داشتیم ضریب نفوذ آن را گسترش دهیم. حالا از یک نردبان صد پلهای، دو پله را پیش رفتهایم. خانواده باید در جریان مسائل آموزشو پرورش کودک خود قرار گیرد تا بتواند مشارکت کند، در غیر این صورت میگوید شما فقط مرا برای پول دادن میخواهید. ما در آن مدت یکسری مسائل را با خانوادهها در میان گذاشتیم، متقابلاً تلاش کردیم به خانوادهها بگوییم فرزند شما در چنین سن و سالی و در چنین محیط و شرایطی با این چالشها مواجه است. مثلاً؟
مثلاً دوستی با جنس مخالف. پدر دانشآموز دختر دبیرستانی من باید بداند که چه اتفاقی میافتد. چه زمینهها و چه خلأهای عاطفی ممکن است به وجود بیاید که دختر او تمایل به دوستی با جنس مخالف پیدا کند و برعکس درباره پسرها، ما باید باهم بنشینیم، عقلهای خود را روی هم بگذاریم، یککاسه کنیم و آن محیط لازم برای رشد فرزندان خود را فراهم آوریم. ما در آن گفتگوها که عموماً در قالب فیلمها تهیه کرده بودیم- فیلمهایی با صحنههای واقعی، ما یک روانشناس را ننشاندیم که سخنرانی کند. صحنههای عینی و عملیاتی را به تصویر کشیدیم- به خانوادهها آثار و پیامدهای روانی و شخصیتی خلأهای عاطفی را که روی روح، جسم و شخصیت بچهها به جای میگذارد، نشان دادیم. حالا شما تصور کنید ما این مثال را در سایر زمینههای تربیتی با خانوادهها گسترش دهیم و بعد در این روند کسانی باشند که تعامل و مشارکت داشته باشند، آن تحول مورد نظر روی خواهد داد. عموم مدارس و نظامهای آموزشی که موفق شدند، چنین تعامل و نسبتی را برقرار کردند. خب چرا در این آموزش و پرورش، این شکل برنامهها حکم جرقه را دارند و جریانی پیوسته و بالنده که خود را اصلاح کند، شکل نمیگیرد. چرا عمر مدیریتها کوتاه است. رهبری هم اخیراً به این نقص بزرگ صحه گذاشتند.
رهبری در بیانات خود از واژهای به نام «کوچکانگاری» استفاده کردند. متأسفانه آموزشو پرورش در چشم سیاستگذاران ارشد کشور ما کوچک و کماهمیت است، البته در فضای سخنرانی، تعارفات و جلسات رسمی میگویند آموزشو پرورش خیلی مهم است و ما میخواهیم به این آموزشو پرورش توجه شود، اما آنجا که باید تصمیم بگیرند و عمل کنند، عملاً کنشها به گونهای است که انگار میگویند آموزشو پرورش است دیگر! معلم مهرماه سر کلاس میآید با چند بچه کوچک. آنها در کلاس بالا و پایین میپرند و جیغ و داد میکنند و ظهر هم به خانه میروند و استراحت میکنند. شما با این نوع افراد مواجه شدهاید؟
ادامه👇
۵
بسیار زیاد. من دارم از مباحث زیرپوستی صحبت میکنم. این مباحث زیرپوستی به راحتی قابل لمس نیست.میخواهم این را از زبان شما و از بطن آن تجربه مدیریتی بشنوم که چرا مقامات ما این کودک را آن طور که هست، یعنی به عنوان یک سرمایه، به مثابه یک گنج که قرار است کشور ما را بسازد، نمیدیدند و نمیبینند.
آن قدر مسائل جاری و روزمره برای یک مدیر فراوان است که مدیر ممکن است حتی دلش بخواهد، اما در جریان امور روزمره و جلسات مبتلابه غفلت میشود. آدمها این طورند. معمولاً میگویند من اگر وزیر شوم، من اگر مدیر کل شوم، من اگر نماینده مجلس شوم چنین و چنان میکنم، منابع اختصاص میدهم یا فلان تغییرات را ایجاد میکنم، شما میبینید وقتی فردی میخواهد مسئولیتی بپذیرد از این جنس موضعها میگیرد، ولی وقتی نماینده، وزیر، رئیسجمهور یا مقام ارشد در کشور شد، آن قدر کارهای روزمره و جاری این فرد را در خودش غرق میکند که متأسفانه از این موضوع مهم غفلت میکند. من به جرئت میگویم غیر از مقام معظم رهبری دیگر کسی را نداریم که سالی یک بار و دو بار به مناسبتهای مختلف از جنس حرفهایی که امسال زدند تلنگر بزنند، هشدار بدهند، توجه جامعه را به نقش مهم آموزشو پرورش جلب و به صورت عملیاتی مسائل مهم آموزشی را با اولویت بیان کنند. کدام یک از مقامات ارشد و سیاستگذار ما این گونه راجع به موضوعات اظهارنظر میکنند؟ پس یک عامل، روزمرگی است. عامل دوم اینکه منِ وزیر، منِ رئیسجمهور، منِ نماینده مجلس میگویم، من نهایتاً چهار سال در این مسئولیت هستم و اگر خواستم گزارشی از عملکرد خودم بدهم، بیایم بگویم من مقدمات روشهای فعال یادگیری را در مدارس شروع کردم، میگویند آقا این چه حرفی است که شما میزنید؟ این هم شد گزارش کار؟ چه زمانی نتیجه میگیری؟ ۱۲ سال دیگر؟! اصلاً حرفش را نزنید. یعنی شما میگویید بر شما به عنوان وزیر آموزشو پرورش فشاری وجود داشت؟
بله، البته فشار پنهانی! فشاری که نمیبینید، اما احساس میکنید.از طرف کجا؟
از مراجع مختلف. از مجلس، رئیسجمهور، از طرف نهادهای قدرت محلی.آنها چه میگویند؟
میگویند در این دوسه سال کاری ارائه کنید که به چشم بیاید.
یعنی ما دنبال به چشم آمدن هستیم.
بله،دنبال به چشم آمدن هستیم. در کشور ما این فرهنگ میان مدیران وجود ندارد که بپذیریم بسیاری از پروژهها به ویژه در حوزه فرهنگ زمانبر هستند. این استدلال را اصلاً قبول نمیکنند که مثلاً یک پروژه ۱۲ سال دیگر محصول خود را میدهد. میگویند جمع کن برو! ۱۲ سال دیگر چه کسی زنده و چه کسی مُرده است؟ در حالی که اهمیت تعلیم و تربیت این است. ماهیت آموزشو پرورش این است که اگر خواستید این کالا را تهیه کنید فرایند زمانبری خواهد داشت. به خاطر همین است که یک موقع مطرح شد که آموزشو پرورش و نظام تعلیم و تربیت از دولت جدا شود و زیر نظر رهبری باشد، چون دولتی که چهار سال عمر دارد مدام دنبال به چشم آمدن است، در حالی که آموزشو پرورش خدمتی است که ۲۰- ۱۵ سال بعد میتوانید میوهاش را ببینید، نه دو سال و سه سال.
آقای دکتر! ما در کشورهای دیگر- مثلاً اسکاندیناوی- همین دولتهای چندساله را داریم. پس چرا برخی از آن توانستهاند حساب نظام آموزشیشان را از حساب روزمرگی و تلاطمهای سیاسی دور نگه دارند.
جسارتاً باید بگویم ساختار سیاسی ما با اسکاندیناوی فرق میکند. ما اگر به این ظرافتها بیتوجه باشیم، در تحلیل بیراهه خواهیم رفت. ساختار نظام سیاسی ما قابل مقایسه با آن کشورها نیست. ساختار سیاسی ما به گونهای است که مسائل روزمره و جاری، وزرا و رئیسجمهور را با خودش میبرد. در حقیقت وسط یک جریان قهری چارهای ندارند که انرژی و زمان خود را برای مسائل روزمره بگذارند، البته مکنونات و باورهای قبلیشان به شدت در این موضوع تأثیرگذار است. از طرفی در ساختار سیاسی نروژ و اسکاندیناوی دولت به صورت متمرکز و به این معنا وجود ندارد. گرچه در امریکا با وجود گستردگی جغرافیایی، جمعیتی و مسائل برون کشوری که خب خود را کدخدای دنیا میداند و در برابر کوچکترین اتفاق دنیا موضع میگیرد، توانستهاند برای نظام آموزشی خود برنامهریزی کنند، البته نمیخواهم بگویم همه مدارس در امریکا، در اوج قرار دارند. نه! این طور نیست. یادتان باشد که در اسکاندیناوی و امریکا هم این طوری نیست که همه مدارس و دانشآموزان در اوج باشند. اما چرا آنها توانستهاند تا حدی این روزمرگی را از نظام آموزشی خود تفکیک کنند؟
من به شما یکی از یافتههای زیرپوستی را میگویم. شما مثلاً پیش فلان وزیر میروید میگویید آقای وزیر نفت! آقای وزیر اقتصاد! مگر شما در سخنرانیهایتان نمیگویید آموزشو پرورش مهم است و آینده کشور است. یواشکی دم گوشتان میگوید، من گفتم آموزشو پرورش، اما نه این آموزشو پرورش و مدرسهای که شما دارید، میخواهم بگویم ما در یک سیکل معیوب هم افتادهایم.
معنی این حرف چیست؟ 👇
۶
میگوید درست است که من گفتم آموزش و پرورش میتواند آینده را بسازد، اما این آموزش و پرورش که الان شما وزیرش هستید نه تنها آینده را نمیسازد بلکه برای ما گرفتاری درست میکند.
استدلالش چیست؟
موارد مختلفی مطرح میشود از جمله اینکه این معلم، شایستگی لازم را ندارد.
این کتابهای درسی مناسب نیست.
👈صراحتاً میگویند شما دارید پول را حرام میکنید.
یعنی دقیقاً همین را میگویند؟
این واژه و این پاسخ را من در طول زمان مدیریت خود چه زمانی که وزیر بودم، چه زمانی که معاون وزیر بودم و چه وقتی در سطوح مختلف ارشد کار میکردم، در جلسات زیادی شنیدم که 👈شما پول را در آموزشو پرورش حرام میکنید.👉
نمیپرسیدید شواهد این خراب کردن پول چیست؟
چرا فکر میکنید پول را خراب میکنیم؟
👈میگویند آدمهایی که شما در آموزش و پرورش به کار گرفتهاید، آدمهایی کارنابلدند، اینها پول را حرام میکنند.
آقای دکتر! این نگاه اول از همه توهین به رئیسجمهور، مجلس و نهاد بالادستی نیست که شما را انتخاب کرده است؟
اگر این نگاه در مجموعه بالادستی که شما را انتخاب کرده وجود دارد، پس چرا اساساً انتخاب شدهاید؟
اینها زیرپوستی است. اینها را در میکروفون، پشت تریبون و سخنرانی نمیگویند.
میخواهم به عمق داستان برسیم. شما که به عنوان وزیر سکان آموزش و پرورش را به عهده گرفتهاید، به هر حال یک چیزهایی را لمس کردهاید.
میخواهم این مته حفاری را آن قدر جلوتر ببریم که به این نقاط برسیم.
یک زمانی این بحث مطرح بود که به خاطر ویژگیهای خاصی که نظام تعلیم و تربیت و آموزشو پرورش دارد، مدیریت منابع انسانی در آموزش و پرورش باید سازوکار خاص خودش را داشته باشد.
منظورتان از سازوکار خاص چیست؟
مثال میزنم.
الان با معلم آموزشوپرورش چطور رفتار میشود؟
مثل کارمند وزارت اقتصاد، مثل ممیز مالیاتی، مثل کارمندی که در وزارت راه فعالیت میکند، اینها با یک ساختار مدیریت میشود، در حالی که اهمیت و جنس کار معلم با آنها متفاوت است و سازوکار و نظام مدیریت منابع انسانی خودش را میطلبد، اما مگر این کار شد؟
گفتند نه نشدنی است.
کارمند فلان وزارتخانه کارمند است، معلم هم کارمند است. ما که نمیتوانیم دو نظام خدمات مدیریت کشوری داشته باشیم. اگر به ذهنم فشار بیاورم، مثل این مثالی که زدم دهها مورد را میتوانم بگویم.
تأکید میکنم که دولت اصولگرا و اصلاحطلب هم ندارد و خواهش میکنم جناحی با این تحلیل من برخورد نشود، در هر دو دولت مصادیقی از جنس این موضوعات و مثالها داشتهام.
نمیشود گفت، چون اصولگرا یا اصلاحطلب بودند، مخالفت میکردند.
اصلاً و ابداً این طور نیست.
مثال دیگری بزنم.
در جلسه خصوصی که خدمت مقام معظم رهبری بودم مشکلی از آموزشو پرورش مطرح کردم که مجلس باید با مصوبهای این مشکل را مرتفع میکرد، مجلس میتوانست مشکل را حل کند. بار مالی هم نداشت.
ایشان در همان جلسه به یکیدو نفر از مسئولان مجلس که آنجا بودند- نمایندههایی که مسئولیت داشتند- تأکید کردند که این اتفاق بیفتد. فرمودند شما بروید پیشنهاد را بررسی کنید و اگر دیدید مصلحت است، حتماً این کار را انجام دهید.
باور میکنید آن قدر من برای این موضع پیگیری کردم که آخر سر خسته شدم. اصلاً بررسی نکردند.
میتوانید بگویید چه موضوعی بود؟
اجازه بدهید مطرح نکنیم. میخواهم عرض کنم این مکنوناتی که در دل و ذهن آدمهاست که بر زبانشان نمیآید و در سخنرانی نمیگویند، یکی از مهمترین موانعی است که اجازه پیشرفت را از آموزش و پرورش سلب میکند.
الان فضا یک جوری مثل تقدم و تأخر مرغ و تخممرغ شده است. ما میگوییم آموزش و پرورش ما دچار اختلال است، بنابراین من هر چقدر منابع در اختیار این آموزشو پرورش قرار دهم، منابع را حرام میکند.
از آن طرف اگر من بخواهم این آموزشو پرورش را درست کنم، باید به آن توجه کنم و به او منابع دهم و آن را ببینم. این سیکل معیوب است، این حلقهای است که دور خود میچرخیم، این تسلسل باطلی است که متأسفانه به جاهای بدی میرسد و نشانههایش را در کوچه و خیابان میبینید، بالاخره این سیکل معیوب از جایی باید شکسته و بریده شود.
چطور میشود این سیکل را شکست؟
من تقریباً در هر دولتی که سر کار میآید، نشانه مثبتی میبینم و خیلی خوشحال میشوم که آن دولت جدید میگوید من آمدهام با یک عزم ملی- این واژه خیلی تکرار شده است- این سیکل معیوب را قیچی کنم. راه هم دارد!
این حرفها حرفهای هیجانی و شعاری تلقی نشود. نقشه راه دارد.
این نقشه راه چیست؟
نزدیکترین و دستبهنقدترینش، سند تحول است که اخیراً باز هم مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند. ما باید روی سند تحول آموزشو پرورش متمرکز شویم، به رغم اینکه انتقاداتی به آن وارد است، اشکالاتی دارد که باید برطرف شود، ما این سند را مطلق نبینیم. اما دستبهنقدترین نقشه راه است.
ادامه 👇🟢👇
۷
در سند تحول گفته شده است اگر میخواهید آموزش و پرورش شما درست شود
👈 اول باید به معلم توجه کنید.
👈 اول، زیرنظام نیروی انسانی است.
در این زیرنظام، سرخطها را گفته که شما چه کار کنید.
👈بعد به فضای آموزشی ورود کرده و 👈 بعد به مدیریت و 👈 بعد به سند برنامههای درسی پرداخته است.
آن شش زیرنظام گامها را روشن کرده است، منتها من لابهلای تحلیل خود به یک واقعیت تلخ اشاره کنم.
بفرمایید.
من وقتی وزیر میشوم، میگویم من باید کاری را از صفر شروع کنم که به نام من باشد. برای چه من نقشه راهی را که وزیر سابق تهیه کرده اجرا کنم؟ این هم زیرپوستی است و به زبان آورده نمیشود.
اما در عمل اتفاق میافتد.
بله، وزیر بعدی که میآید آن پروژه را کنار میگذارد و میگوید یا میگویم من از خودم باید چیز دیگری را اختراع کنم.
👈پس در شما هم بود؟
بله، متأسفانه بود.
من صادقانه اعتراف میکنم که بود.
چرا ما یاد نگرفتیم اگر سازه درستی ساخته شده است، من آن سازه را نگه دارم و در نهایت تکمیل کنم.
این یک بحث فرهنگی است.
ما این طور بار آمدهایم و عوض شدن آن بسیار سخت است.
من که میگویم با صداقت عرض کردم.
فقط من هم نیستم. وقتی میگویم وزیر یعنی ۲۰ معاون را هم کنارش مجسم کنید.
شورای معاونان هم هست.
شما این جمع را ببینید، ولو اینکه وزیر آموزش و پرورش بگوید پنج طبقه از این ساختمان ساخته شده است، ما طبقه ششم را بسازیم.
سفتکاری انجام شده ما گچکاری را انجام دهیم.
معاون من که کنار من نشسته میگوید بطحایی! اینها به نام فلانی است خودت بکوب و برسان به کف، دوباره بساز و بالا بیاور.
یعنی حلقهای اغواکننده آن اطراف شکل میگیرد.
این حلقه معاونان است، گروههای سیاسی که از شما حمایت کردهاند. سهمخواهیها...
تشکلهایی که از شما حمایت کردهاند. باز هم تأکید میکنم این پدیده به اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالی کاری ندارد، در همه گروهها خانه کرده است.
اشاره کردید به سند تحول. به عنوان یک مدیر و کارشناس که در بطن جریان آموزشی کشور بودهاید، بگویید اگر بخواهیم سند تحول را عملیاتی و اجرا کنیم، این اجرا با اولویت دادن به چه مؤلفههایی امکانپذیر است؟
👈🟡👈بعد از گذشت ۴۴ سال از پیروزی انقلاب، تجربه ما نشان داده است زمانی سند تحول به نتیجه میرسد که جهتگیریها در قالب پروژه تعریف شود، یعنی مجلس از دولت و دولت از آموزشو پرورش بخواهد که شما این سند تحول را که مشتمل بر مثلاً ۱۵۰ پروژه است از پروژه یک تا ۱۰ را برای سال ۱۴۰۲ انجام دهید.
برای این ۱۰ پروژه، این مقدار زمان، منابع، امکانات و اختیارات لازم است و ما اینها را تصویب میکنیم و در اختیار شما میگذاریم.
در پایان سال ۱۴۰۲ هم میگوییم الان زمان حسابرسی است.
حساب این ۱۰ پروژه را پس بدهید که چقدر جلو رفته است.
آن وقت ۱۰ پروژه دیگر برای سال ۱۴۰۳ تعریف میکنیم.
از آن طرف وقتی نگاه ما پروژهمحور باشد، مدام به آموزشو پرورش فشار نمیآورند که چرا آموزشو پرورش این طور است.
چرا یکشبه به اهدافمان نرسیدیم؟
چون پذیرفتهاند تحقق این اهداف زمانبر است، پس مهم است که ما این کشتی را ذرهذره، چراغ خاموش و بدون هیاهو در تعامل با خانوادهها جلو ببریم. من به شدت این کار را غیرحرفهای میدانم که یک وزیر و مدیر آموزشو پرورش انرژی خود را صرف هیاهو کند.
عملیترین کار برای به سرانجام رساندن یک آموزشو پرورش حرفهای، باانگیزه و پیشرو، ذرهذره و بابرنامه و بیهیاهو پیشرفتن است.
اگر این اتفاق افتاد، آن وقت فرزندان ما وقتی از مدرسه بیرون میآیند، آن هویت و شخصیت اجتماعی- ملی را تا حد قابل قبولی پذیرفتهاند، خاکشان را دوست دارند و به محیط زیست احترام میگذارند، ضمن اینکه ظرفیت روانی و تحمل شدائد بالایی دارند نه اینکه فرزند ما با کوچکترین هیجانی رگ خود را بزند.
اینها نقاط ضعف نظام تعلیم و تربیت ماست.
ما فرزندان خود را برای مواجهه با سختیها آماده نکردهایم. مدرسه کارگاهی برای تمرین این موارد است.
بچههای ما در این کارگاه باید یاد بگیرند که حتی اگر پدر و مادر ما باهم اختلاف پیدا کردند، نقششان آن وسط چیست، واقعیتها و سختیهای زندگی را بدانند.
تحولاتی که در جامعه روی میدهد، نگرانکننده است، به ویژه نسلی که احساس میکنیم دیگر با ما ارتباط برقرار نمیکند. از طرفی این تلقی وجود دارد که خیلی از مدیران ما ارتباط آشفتگیهای روانی و رفتاری نوجوانها را با آن نقایص وحشتناکی که در سامانه آموزش ما وجود دارد، لمس نمیکنند.
شخصاً برای اصلاح نظام تعلیم و تربیت کشور خوشبین هستید؟
بدون تعارف بگویم شرایط ما برای اصلاح بسیار سخت شده است. چرا؟
ادامه 🟢👇🟢
۸
چون مرجعیت و مقبولیت مدرسه خیلی کاهش پیدا کرده است.
آیا شما از اصلاح قطع امید کردهاید؟
نه امید من قطع نشده است، اما تا ابد فرصت نداریم.
رهبری در صحبتهای اخیر اشاره کردند که جایگاه مدرسه نباید ضعیف شود.
هر اقدامی- دانسته یا ندانسته- که مرجعیت مدرسه را ضعیف کند، مثل همان لگدی است که به بیمار میزنید.
به نظر من که ۴۰ سال در آموزش و پرورش کار کردهام، قابلیت بهبود همچنان وجود دارد.
اگر...
اگر آن الزامات فراهم شود. ما نسخهای به نام سند تحول داریم که نسخه سلامتی این بیمار است.
اگر سند تحول را به منِ آموزش و پرورش بدهید و پول هم به من دهید، همان اتفاقی میافتد که در رتبهبندی افتاد. شما ۳۶ هزارمیلیارد تومان را هزینه کردید و معلمها نه تنها به رضایت نرسیدند بلکه ناراضیتر شدند.
برای اینکه فرآیند را درست جلو نرفتید.
سند تحول زمانی میتواند اثربخش باشد که مرجع اجرای سند تحول فرابخشی باشد و آموزش و پرورش یکی از اجزای اجرای سند تحول باشد.
👈🟡👈شما میگویید ما باید بتوانیم همه اجزا را کنار هم قرار دهیم.
بله، ما باید جمیع عواملی که در بهبودی و تحول آموزشو پرورش نقش دارند، کنار هم گرد آوریم و زنجیرهای را تأمین کنیم که به صورت مستمر و نظاممند وقت بگذارند و کارشان اجرای نقشه راهی باشد که روی میزشان است، این هم اتفاق نمیافتد مگر اینکه در قالب پروژه تعریف شود، نه اینکه امسال، فلان مقدار بودجه میدهیم که مثلاً شایستگی نیروی انسانی اجرا شود.
از آن طرف لازم است مجریانی که بالای سر اجرای این پروژه میآیند، حتماً آدمهای متخصصِ متعهدِ دلسوز باشند و بدانند که قرار است در پایان سال مالی حساب پس بدهند. با چه شاخصی؟
وقتی پروژه تعریف میکنید، خواهناخواه پای شاخص را به میان میآورید.
مثلاً میگویید شایستگی سه مؤلفه دارد: دانش، مهارت و توانایی.
هر کدام از این معیارها قابل سنجش هستند. کاملاً کمّی است، در غیر این صورت کلیگویی میکنیم و منابع را هدر خواهیم داد.
پایان پیام
تحلیل مسائل افغانستان ۸اردیبهشت.mp3
16.74M
🎙 تحلیل مسائل سیاسی ایران و افغانستان
🔺دکتر علی درخشانی
✅ چرا رئیس جمهور به طالبان هشدار داد؟
✅ راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران برای منطقه و افغانستان چیست؟
✅ ابعاد امنیتی، سیاسی، اقتصادی روابط ایران و افغانستان
✅ آینده و چالش های اصلی ایران با طالبان
📝کانال #رسانه_بسیج↙️
➥ @bsjghaghazan1
💯انتشار این صوت صدقه جاریه است.
🟧 خودزنی به روش آمریکا، بهرهبرداری به روش چین
نشریه نیشن
🟠 تمایل چین برای کاهش تنش میان ایران و پادشاهی سعودی، نه به دلیل جاهطلبی نظامی در منطقه، بلکه به این دلیل است که مقادیر قابل توجهی نفت از هر دو کشور دریافت میکند. انگیزه دیگر پکن بدون شک ابتکار بلندپروازانه کمربند و جاده است؛ ابتکار عمل «شی جینپینگ» که هدف از آن گسترش زیرساختهای اقتصادی زمینی و دریایی اوراسیا جهت رشد گسترده تجارت منطقه ای است؛ رشدی که چین و اهدافش در قلب آن قرار دارد.
🟠 علاقه چین برای پایان دادن به جنگ سرد میان ایران و عربستان، نبردی که دائما تشدیدتر میشد، به اندازه کافی روشن است اما این که چرا دو بازیگر چنین کانال دیپلماتیکی را انتخاب کردند، جای سوال است؟ به هر حال ایالات متحده هنوز خود را بازیگری برجسته و غیر قابل انکار میداند. با این حال، اگر این عبارت تا به حال معنای زیادی داشته باشد، امروز برجسته بودن ایالات متحده آشکارا رو به افول است آن هم به دلیل اشتباهاتی که راست گرایان اسرائیلی جهت پایان دادن به پیمان اسلو مرتکب شدند و افراطی های آمریکایی در سال 2003 و با حمله به عراق بدان دامن زدند. طبیعتا سوء مدریت ترامپ را نباید نادیده گرفت.
🟠 تهران هراندازه دور از اروپا باشد، با این همه باراک اوباما سرمایه زیای را هزینه کرد تا تعامل میان طرفین را افزایش دهد. در عوض سیاست های دونالد ترامپ موجب شد تا تهران در آغوش روسیه پوتین جای بگیرد.در واقع همه چیز می توانست متفاوت باشد. توافق هسته ای( برجام) در سال 2015 با میانجیگری دولت اوباما میتوانست پیشرفت ایران در برنامه هستهای اش را کندتر کند، این توافق محدودیتهای زیادی را بر تعداد سانترفیوژهای که ایران میتوانست داشته باشد و دارد اعمال کرد و میزان غنیسازی اورانیوم را کاهش داد.
🟠 در واقع کمپین فشار حداکثری ترامپ، ماحصلی نداشت. پس از مدتی ایرن راهی را برای ارسال نفت به چین پیدا کرد و محمولههای خود را در اختیار پالایشگاههای خصوصی که صرفا برای بازار داخلی فعالیت می کنند، قرار داد. از آنجایی که این شرکتها حضور یا دارایی بینالمللی ندارند و با دلار معامله نمیکنند، وزارت خزانهداری راهی برای مقابله با آنها ندارد.
📝 یا اسرائیل فرومیپاشد، یا ایران را فرومیپاشند
🔸 خودتان را جای آمریکاییها بگذارید و به جای آنها فکر کنید، چرا هیچ جوره با ایران کنار نمیآیند؟ چرا هر بار امتیاز دادیم خُلف وعده کردند؟ سادهترین پاسخ این است: طرح کلانی وجود دارد برای حفاظت از اسرائیل که در آن ایرانِ یکپارچه و قدرتمند پذیرفته نشده. آمریکا از آن طرح کوتاه نمیآید.
🔹 خودشان فروپاشی اسرائیل را به مهمترین مقدمه برای عادی شدن وضعیت ایران تبدیل کردهاند. سران جمهوری اسلامی باید احمق باشند اگر ندانند مسئله آمریکا پتانسیل مردمی علیه اسرائیل است که در انقلاب رخ نشان داد و غرب به طور کلی آن را تهدید گرفت. هدف، ایرانِ شیعه است نه فقط جمهوری اسلامی!
✍🟧 پس از خروج نیروهای نظامی آمریکایی از افغانستان، فرصت های جدید برای موساد ایجاد شده است. طالبان مسیر قاچاق مواد مخدر در ایران را میداند و با گروهک های عملیاتی محلی در منطقه همکاری میکند و اکنون رسما کنترل مرزهای ایران و افغانستان را بدست گرفته است.
سوال این است که آیا اسرائیل برای مقابله با ایران وارد بازی بزرگ در افغانستان می شود؟ اسرائیل سال ها است که فعالیت های خود را آسیای مرکزی افزایش داده است، اما مهمترین هدف اسرائیل، ایران است و عطش تقابل با ایران میتواند اسرائیل را وارد مسیر همکاری و ارتباط با طالبان کند.
⚠️ اسرائیل برای جذب همکاری طالبان، پیشنهادهای زیادی در حوزه فناوری و تسلیحات دارد که با ارائه تنها بخشی از آنها میتواند وفاداری طالبان را برای خود بدست آورد. هرچند طالبان در مرحله کنونی به دنبال جنگ و درگیری با ایران نیست، اما برای افزایش اهرم های مذاکراتی و فشار علیه ایران، میتواند گزینه همکاری با موساد را کلید بزند.
⭕️ تحلیل تأمل برانگیز سایت moderator آذربایجان از سفر رئیس جمهور اسرائیل به به باکو - با دقت مطالعه کنید.
🔸 آیا باکو و آنکارا میتوانند رابط محرمانه اسرائیل با طالبان علیه ایران باشند؟
سفر رئیس جمهور اسرائیل به آذربایجان در چشم انداز وسیع: نکات برجسته در پس زمینه دو رویداد
سفر اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل به آذربایجان در 30 می، علاوه بر روابط دوجانبه، زمینه منطقه ای وسیع تری نیز دارد.
دیدار و گفتگوهای هرتزوگ با رئیس جمهور الهام علی اف در یک دایره گسترده در سایه دو رویداد مهم خودنمایی می کند:
اول، ممکن است ارتباطی بین درگیری آبی بین ایران و افغانستان به مرز تشدید نظامی و سفر هرتزوگ به باکو وجود داشته باشد.
دوم اینکه هرتزوگ پس از مشخص شدن برنده انتخابات ریاست جمهوری ترکیه به باکو آمد.
ترویج تز افغانستان در جنبه های منطقه ای برنامه باکو مهم به نظر می رسد زیرا ورود "طالبان" به رویارویی نظامی با ایران، دریچه ای از فرصت را برای اسرائیل باز می کند.
اگرچه تهران تلاش می کند روابط خود را با آذربایجان در حوزه اقتصادی گرم کند، اما پارادایم ها در زمینه امنیت عمومی تغییر نکرده است, علاوه بر این، باکو همراه با شرکای رسمی خود در عرصه وسیع تری در میدان بازی قرار دارد.
این برای برآوردن نیازهای استراتژیک باکو است: هدف آن اندازه گیری فاصله بین شرکا و رقبا است، نه اینکه بین درگیری های آنها گیر کند، باکو به بهترین نحو ایران را بالانس وار مدیریت میکند.
سیگنالهایی در قسمتی از رژیم "طالبان" در افغانستان دریافت میشود که آینده روابط با اسرائیل را مثبت ارزیابی می کند و مهارت های مقاومت مسلحانه این گروه در مقابل ایران توجه تل آویو و دیگر بازیگران را به خود جلب می کند. آیا ایران قسمت مایل به خود در طالبان را میتواند به متحد خود تبدیل کند؟
نتیجه منطقی این است که روابط اسرائیل در داخل طالبان فعلاً به صورت محرمانه برقرار می شود و اگر نتیجه را ببینند، روابط را پیش می برند و به نظر می رسد ترکیه نیز در آن زمینه مشارکت داشته باشد.
اسرائیل و ترکیه منافع استراتژیک خود در خاورمیانه را با خط ژئوپلیتیک در سایر مناطق از جمله قفقاز جنوبی تطبیق داده و جایگاه یک کشور قدرتمند و تأثیرگذار را در صحنه به دست می آورند.
افغانستان یکی از کشورهای کلیدی جنگ های ژئواستراتژیک جدید است که از آنجا هر بازیکنی می خواهد نوک تیرهایی را که می تواند به سوی کشورهای دیگر نشانه رود تیز کند.
افغانستان در موفقیت کمپین بین المللی علیه ایران نقش دارد و اگرچه نمی تواند اهرم منطقه ای رژیم ملا در سیاست رویارویی طالبان با تهران را کاهش دهد، اما اثرات منفی بر آن دارد.
ایران به دلیل فشار روزافزون رقبای خود لفاظی های خود را تشدید می کند و در مقابل آذربایجان هم به همراه ترکیه و اسرائیل پیشینه تهدیدی را که تهران می تواند در تابلوی منطقه ای در کنار روابط دوجانبه ایجاد کند، تحلیل می کند.
در حالی که آذربایجان با اطمینان به سمت جایگاه های برتر قواعد بازی منطقه ای گام برمی دارد، صنعت دفاعی و پتانسیل امنیت سایبری خود را تقویت می کند و ترکیه و اسرائیل در این زمینه به آن کمک می کنند.
از این حیث، بیانیه مطبوعاتی مشترک الهام علی اف با اسحاق هرتزوگ، همکاری طولانی مدت آذربایجان و اسرائیل در زمینه صنایع دفاعی را در پس زمینه تهدیدها توضیح داد.
هرتزوگ به صراحت گفت که او و علی اف در مورد تهدید ایران برای ساختار امنیت جهانی و منطقه ای گفت و گو کردند و این بدان معناست که آذربایجان و اسرائیل احتمالاً به توافق جدیدی در مورد مسئله ایران دست خواهند یافت.
این را می توان در جهت ارتباط با قفقاز جنوبی توسط رشته های بزرگ منطقه ای تعیین کرد.
در مورد طرف دیگر «بسته ترکیه» در سفر هرتزوگ، باید توضیح داد که آنکارا و تل آویو هر دو به روی جهان عرب گشوده اند و جایگاه آذربایجان در این تصویر باید مشخص شود.
مدل همکاری اسرائیل در قفقاز جنوبی در حال تغییر ژئوپلیتیک خاورمیانه است و تل آویو علاقه مند به کسب جایگاه ویژه در میان اتحاد راهبردی باکو و آنکارا است.
می توان اشاره کرد که مذاکرات برای تعیین یک مسیر استراتژیک مشترک در ژئوپلیتیک عربی در حال انجام است، اگرچه عمدتاً نقاط متضاد منافع ترکیه و اسرائیل در خاورمیانه وجود دارد.
نتیجه:
نقش ویژه آذربایجان در روابط ترکیه و اسرائیل ، تیرگی روابط بین باکو و تهران، روابط افغانستان و ایران رنگ جدیدی به مشارکت سه جانبه باکو، آنکارا و تل آویو می بخشد.
همچنین می توان از برنامه ترکیه برای آشتی دادن مسیر خود با اسرائیل در رابطه با افغانستان صحبت کرد و آنکارا می تواند در این راستا با باکو رایزنی های استراتژیک انجام دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️جواب های قاطعانه دبیر کل مجلس ملی آفریقا به مجری بی بی سی:
🔻کشور شما انگلیس چقدر در جرائم جنگ عراق مقصر بود؟ در موارد مشابه در عراق و افغانستان چطور؟ آیا مقامات شما دستگیر شدهاند؟ شما از حل مسئله اوکراین اجتناب میکنید. تونی بلر در جنگ عراق ادعا کرد که در این کشور تسلیحات کشتار جمعی وجود دارد، بیش از یک میلیون نفر در عراق و افغانستان کشته شدند و تسلیحات کشتار جمعی پیدا نشد!
✳️ دستیابی به کمال جز با هجرت ممکن نیست!
🔻 هجرتِ مکانی یکی از انواع «هجرت» است، اما ما از هجرت، چیزی بیش از این میفهمیم. کسی که از خانه و شهر خودش به جاهای دور میرود، هجرت کرده است. کسی که از مکانی راحت به سوی رنج و خستگی و کوشش حرکت میکند، هجرت کرده است. کسی که از داراییاش به امید چیزی بیشتر دست بر میدارد، هجرت کرده است. کسی که از خودخواهی و اعصاب پرالتهاب و خشم جوشانش و کینهها و اینطور هیجانها عبور میکند، هجرت کرده است. هجرت به معنای فاصله گرفتن از «من» و هر چیزی است که پیرامون آن وجود دارد. این معنای هجرت است.
👈 دستیابی به «کمال» جز با هجرت و کوتاهآمدن از برخی چیزها و فدا کردن خودخواهی و داراییها ممکن نیست.
👤 #امام_موسی_صدر
📚 از کتاب #آن_همیشه_مهربان | گفتارهایی دربارهٔ پیامبر رحمت
📖 صفحات ۲۰ و ۲۱
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
🟥 اردوغان و سیاست نوعثمانی گری
🛑 با پیروزی رجب طیب اردوغان در مقابل کمال قلیچداراوغلو، نگرانیها برای تداوم سیاست نوعثمانیگری او افزایش یافته است. اردوغان که در سالهای گذشته در رویای مخوف احیای امپراطوری عثمانی به سر میبرد، گامهای بلندی برای تحقق آن برداشته است. گسترش نفوذ در قفقاز جنوبی و تلاش برای برقراری اتصال ترانزیتی با این منطقه از جمله اقداماتی است که او در این سالها به انجام رسانده است. همچنین باید این موضوع را در ذهن داشت که همکاری ترکیه با جمهوری آذربایجان برای افتتاح دالان زنگزور که به تغییرات ژئواستراتژیک میانجامد، جمهوری آذربایجان را از یکسو به محور پیمان آتلانتیکشمالی و ناتو متصل کرده و از سوی دیگر این کشور را به مرکز ثقل پروژه کمربند- جاده چین تبدیل میکند. این اتفاق دو برنده اصلی دارد؛ جمهوری آذریایجان با لیدری ترکیه که در قالب اتحاد تورانی، کشورهای ترکزبان را دعوت به اتحاد میکند.
🛑 اردوغان تلاش کرد محور اصلی این اتحاد، مسائل اقتصادی باشد و باتوجه به موقعیت جغرافیایی ترکیه که موقعیت مناسبی برای اتصال اروپا و آسیا به شمار میرود و حتی در کریدور شمال-جنوب نیز تا حدی صاحب امتیاز است، سعی کرد کریدور شرق-غرب را با محوریت کشورهای ترکزبان شکل دهد. بهعنوان نمونه طرح راهآهن باکو-قارص-تفلیس در سال ۲۰۰۸ در همین راستا و با همین تفکر حتی پیش از شکلگیری اتحاد تورانی آغاز شد و ۱۰ سال به طول انجامید و در سال ۲۰۱۸ از این راهآهن بهرهبرداری شد. پس از آن، کریدورهای تورانی مانند کریدور میانی (Middle Corridor) یا کریدور ترانسکاسپین پیگیری شد و سال گذشته در میانه جنگ روسیه و اوکراین و رویگردانی کشورهای اروپایی از همکاری با روسیه، این کریدور در اوج اهمیت خود قرار گرفت و رکورد فعالیت خود را ثبت کرد.
🛑 پس از آن ترکیه در قالب همان اتحاد تورانی، هدفگذاری دیگری را در پیش گرفت و آن اتصال این جغرافیای ترک به یکدیگر بود؛ هرچند دریای خزر در آن میان قرار دارد. در این میان، ارمنستان و گرجستان عملاً اتصال مستقیم جغرافیایی ترکیه با کشورهای ترکزبان را قطع کردهاند. به همین دلیل ترکیه بهترین فرصت برای اتصال کشورهای ترکزبان را تصرف جنوب ارمنستان دید. در سال ۲۰۲۰ که جنگ دوم قرهباغ آغاز شد، با دمیدن ترکیه در آتش این جنگ آغاز شد. با اینکه دعوا بر سر قرهباغ بود، در ابتدا نیروهای جمهوری آذربایجان سعی داشتند از جنوب ارمنستان و بهموازات مرزهای ایران پیشروی کنند که ارتباطی با قرهباغ نداشت که البته با فشارهای ایران و روسیه، روبهرو شدند و پیشروی از آنجا صورت نگرفت و به یکباره به سمت قرهباغ حرکت کردند.
🛑 بنابراین باید در نظر داشت که تفکر نوعثمانیگری اردوغان سبب میشود تا به بهانه ترانزیت، اتحاد کشورهای ترکزبان به یکدیگر صورت بگیرد. البته این اقدام ترکیه را به یک رقیب بلامنازع در حوزه ترانزیت منطقه بدل میکند، زیرا این اقدامات ترکیه روی کریدور شمال-جنوب که مختص ایران است نیز اثر میگذارد. ترکیه با اینکه کشوری در محور کریدور شرق-غرب به شمار میرود، اما با بلندپروازی تلاش دارد در کریدور شمال-جنوب نیز مدعی باشد. همچنین ترکیه در حال تلاش است که از طریق عراق، مسیری را تحت عنوان کریدور راه خشک احداث کند و با آن با هر دو کریدور شرق-غرب و شمال-جنوب ایران رقابت کند. ازسوی دیگر ترکیه در قالب تفاهمنامه صادرات غلات، خود را در میانه جنگ روسیه و اوکراین دخالت داد و بهعنوان واسط صادرات غلات این دو کشور در حال جنگ به اقصینقاط جهان معرفی شد. همین امر نشان میدهد که ترکیه روی محور کریدور شمال-جنوب نیز ادعا دارد. ترکیه در نظر دارد که دالان زنگزور را احداث کند که در اینصورت با تصرف استان سیونیک ارمنستان و پیوست آن به دولت باکو، میتواند اتصال ایران را با جبهه شمالی خود قطع کند. در این حالت، ترکیه تا حد زیادی میتواند ایران را محدود کند.
🛑 این درحالی است که ایران چهار گزینه برای اتصال به کشورهای شمالی خود دارد؛ دریای خزر، جمهوری آذربایجان، کشورهای CIS و دیگری، ارمنستان در روز مبادا. ترکیه با این اقدام، حربه ارمنستان را از ایران خواهد گرفت. بنابراین طرف ایرانی باید با هوشیاری تمام، اقدامات ترکیه و جمهوری آذربایجان را در منطقه دنبال کند و در صورت نیاز، برای خنثیسازی آن وارد عمل شود.
بصیرت ;
یعنی اینکه بدانی ممکن است همسرِ پیامبر, در برابرِ راهِ پیامبر ایستاده باشد
بصیرت;
یعنی اینکه نگاهت به "شخصیت" ها نباشد ; بلکه همواره به "شاخص"ها چشم بدوزی
بصیرت;
یعنی اینکه بدانی حتی مسجد می تواند "مسجد ضِرار"باشد و پیامبر (ص) آن را خراب کند و به زباله دانیِ شهر تبدیل نماید
بصیرت ;
یعنی اینکه قرآنِ روی نیزه تو را از قرآنِ ناطق , منحرف نکند
بصیرت ;
یعنی اینکه بدانی جانباز صفین می تواند قاتل حسین(ع) در کربلا باشد
بصیرت;
یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمی توانی آغازگر باشی اما تا ضربه نهایی , نباید از پا بنشینی
بصیرت;
یعنی اینکه نگذاری فتنه گران, شیرت را بدوشند یا بر پشتت سوار شوند
بصیرت ;
یعنی اینکه" مالک اشتر"ها را به تندروی و "ابوموسی اشعری" ها را به اعتدال, نشناسی
بصیرت;
یعنی اینکه بدانی "معاویه"ها به سست عنصرهای سپاهِ علی(ع) دل بسته اند
بصیرت ،
یعنی اینکه بدانی تاریخ, تکرار می شود
نه با جزئیاتش; بلکه با خطوط کلی اش
مسجد ضرارها,
قرآن بر نیزه کردن ها,
حکمیت ها,
خشک مغزی ها,
سابقه فروشی ها و ...
پس انتخاب با خودمان است که ؛
اهل بینش باشیم یا اهل سواد
اهل خواندن باشیم یا اهل فهمیدن
جزئیات تاریخ را بخوانیم یا خطوط کلّی آنرا بدانیم...
╭──
📝کانال #رسانه_بسیج↙️
➥ @bsjghaghazan1
╰──────────
هدایت شده از خبرگزاری بسیج شهرستان تاکستان
به همت پایگاه های بسیج خواهران و برادران یحیی آباد و با همکاری شورای اسلامی روستا برگزار گردید:
مراسم با شکوه میلاد آقا امام رضا علیه السلام با سخنرانی سردار آبنوش با مولودی خوانی استاد اطهری نسب و اجرای گروه سرود عشاق المهدی، واهدای جوایز به نامهای فاطمه، معصومه، علی،رضا،،،شهرک یحیی آباد، ،،
کانال خبرگزاری بسیج تاکستان در ایتا 👇
https://eitaa.com/basij_takestan
🕍اثبات طی الارض با خواب🕍
شما شنیدید و در کتابها خواندید که معصومین یا حتی نیکان در آن واحد با یک چشم بهم زدن از نقطه A به B که شاید هزار کیلومتر فاصله دارد را طی کرده و بر می گردند.
متعجب می شوید، چطوری ممکن است؟ بنده معتقدم امکان دارد، باید صبور باشیم، خداوند علمش را بتدریج عیان خواهد کرد، البته نه لزوما و حتما بدست نماز شب خوان، صرفا کسی که به او توکل کند و جهد و تلاش غیر از این نمی شود!!.
با وسیله غیر ماشینی یک ماه طول می کشید تا به مکه برویم الان چرا ۴ ساعته شد؟!
شما شاهد طی الارض امام جواد (ع) برای نماز خواندن پدر بزرگوارش امام رضا(ع) از مدینه به خراسان بودید ( آقای فخیم زاده، سازنده فیلم ولایت عشق که چندبار تا کنون پخش شد بخوبی این موضوع را به تصویر کشید) که نامحرمان در مجلس عزاداری بخواب رفتند و آن جوان بیش از دو هزار کیلومتر در عرض مدت کوتاهی آمد، نماز خواند و رفت.
اما طبق آیه قرآن مجید، خداوند متعال خواب ما را به مرگ کوتاه مدت تشبیه کرده (انعام/۶۰) یعنی شما بخواب عمیق رفتی، دیگر رنج و سختی دنیا برایت مهم نیست و گاهی اوقات در خونه ات هستی انگاری خانه خدا داری زیارت می کنی، یا فلان کار دنیایی انجام می دهی و ساعت ها مشغول عبادت یا کار دیگر یا ناظر هستی، به محض بصدا در آمدن زنگ بیدار باش، بیدار می شوی و افسوس ای کاش بیدار نمی شدی و مشغول زیارت و غیره بودی آنوقت خواهی گفت: ایکاش بیدار نمی شدی داشتی لذت می بردی (غیر از اینه)!!!.
حتی آثار تلاش در جسم شما ظاهر است و عرق کردی .
چطوری در خواب هستی و روح تو از تو دور و گاهی خیلی دور در آنی به جسم شما بر می گردد؟! .
پس این علم خداست و روزی به بشر متفکر منتقل می شود، یعنی طی الارض دور از ذهن نیست، نصیب کدام جهادگر مسلمان یا مسیحی یا اصلا آزاده خواهد شد، خدا می داند.
آیا ما در حیات باشیم یا نه، آنهم عقل ما قاصر است.
نتیجه: ای کسانیکه الان مثل حقیر چند ماهی است که سر قبر امواتت حاضر نشدی (دوری ۵٠٠ کیلومتری)، بدان روح اموات همیشه در آرامگاهش نیست و ممکن است گاهی خانه خداست در آنجا حاضر شود، ولی بدان برای رضای خدا خیرات کردی هر کجای جهان باشی اموات را کنارت مشاهده کن، چون او کنارت می باشد و با اعمال مثبت فرزند خشنود خواهد شد، البته اگر خیراتی شد مخفی باشد بهتر است، منت بر سر دیگران گذاشتن ضایع کردن اجر است، ان شاء الله عاقبت بخیر شویم.
نکته: هواپیمای جت مسافت نزدیک به هزار کیلومتر را کمتر از یک ساعت طی می کند، می تواند کوتاهتر هم شود » م م» ۱۴٠۲/۳/۱۱
@mhg12871338
💖ایست یا سکته قلبی ها را فورا دفن نکنید💖
چنانچه کسی بیمار نبوده و یک باره قلبش ایست کرد، فورا دفن نکنید، حداقل چند ساعت صبر کنید.
قصه: مرحوم ابن سینا دانشمند ایرانی، که قریب هزار سال قبل می زیست، چون به اصرار حاکم وقت علاوه بر طبابت مخصوص حاکم، مجبورش کرده بودند که صدارت امور مالی را نیز به پذیرد و محبوبیتش پس از چندی باعث رشک دیگران و بدبینی حاکم شد، در نتیجه مجبور به فرار به شهر دیگر شد، از کنار مغازه ی قصابی می گذشت، متوجه شد قصاب بدون هیچگونه ملاحظه ای مشغول خوردن پی و چربی حیوان است، به او تذکر داد، ولی قصاب به شیخ خندید گفت: من الان چند سال است می خورم چیزی نشد...!!.
ابن سینا: من گفتم خواهی پند گیر، خواه نه
ابن سینا مکانی نداشت و خواست هویتش مخفی بماند، لذا کنار قبرستان نشسته بود، بعد از ساعتی جنازه ای آوردند، شیخ نگاهی به جنازه کرد و شاگرد قصاب که پای تابوت گریه می کرد او را کنجاو کرد و متوجه شد این جنازه همان قصاب است.
گفت: او که خوب بود هنوز جوان است، کل اعضاء بدنش باید به تحلیل برود، تا روح از بدنش جدا شود، بروید کنار تا او را معاینه کنم.
نبضش را گرفت و بین دو کتفش را قدری خراش داد و مقداری خون از او خارج شد، مقداری ماساژ داد، قصاب قوی هیکل احیاء شد، در حالیکه مردم از ترس فرار کرده بودند😊
نکته: در این گونه موارد که آثار مرگ بر فرد ظاهر نیست، شایسته است ده انگشت دست را با سوزن استرلیزه شده سوراخی ایجاد، تا از هر انگشت چند قطره خون خارج شود.
اگر نبض نداشته باشد و مرده باشد، خون عروق سرد و لخته می شود، از انگشت خونی نمی تواند خارج گردد » ۱۴٠۲/۳/۱۱
@mhf12871338
💘چه عواملی باعث قساوت قلب می شود💘
چیزهایی که از دید معصومین قساوت قلب می آورد را در ذیل مطالعه نمائید، برای اینکه از قصاوت قلب در امان باشیم این ۱۲ مورد را رعایت کنیم.
۱- گوش دادن به لهو
۲- زیاد خوردن (پرخوردن منشا خیلی از بیماری ها و کند ذهنی می شود).
۳- زیاد خوابیدن (موجب سردرد و تولید سموم ضد شادی).
۴- راحت طلبی (تنگی معیشت مگر اینکه دستش در جیب دیگران باشد).
۵- درب خانه سلطان رفتن (انسان نباید در منزل هر کس و ناکسی را برای نیازهای مادی بکوبد، در موارد اضطرای، بستگان درجه اول یا دوم).
۶- زیاد حرف بیهوده زدن (بیهوده گفتن نهایتا به غیبت و تهمت می انجامد)
۷- شکارهای تفریحی (شکار در واقع برای ارتزاق و کسب روزی است، کسی که نیاز ندارد، در واقع روزی شکارچی واقعی را گرفته و شکار را رها می کنند)
۸- گناه روی گناه افزودن (دشوار کردن توبه)
۹- پیمان شکنی (بدون دلیل منطقی پیمان شکستن، موجب بی اعتمادی می شود).
۱٠- نگاه حرام و همنشینی با نامحرم (باید نیت پاک و راه نفوذ شیطان بسته شود، در اتاق کار مسئولین باید قدری شیشه ی شفاف داشته باشد).
۱۱- تاخیر در نماز اول وقت (پاسخ دعوت خدا را دادن اول وقت است، مگر مشغول کار واجبی است).
۱۲- اسراف
منابع:
میزان الحکمه حدیث ۱۶۷۰۲و ۱۶۷۰۳ از کتاب نصایح» مرحوم آیت الله مشکینی)» ۱۴٠۲/۳/۱۱
@mhg12871338
💘💘💘💘💘💘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨دولت برزیل سارق کشی را آزاد گذاشت🚨
سارقان در محل جرم بدون محاکمه کشته می شوند.
در واقع کار نیروی انتظامی و دادگستری کاهش یافت.
از این زندان به آن زندان که نتیجه اش تبادل نحوه سرقت را بیشتر یاد می گیرند.
با این روند در برزیل سارقی وجود نخواهد داشت.
در بقیه کشورها مراحل دادرسی سارق پرور است.
نکته اول: بعد از آنکه دولت برزیل به شهروندان اجازه کشتن سارقین را داده است، این وقایع که در فیلم مشاهده می کنید اتفاق افتاد و بزدوی بساط سارقان در برزیل برچیده می شود.
یعنی خود طعمه ها، مسلح هستند یا با تیر یا زیر گرفتن با خودرو☺️
نکته دوم: تسویه حساب های شخصی را چگونه از سارقین تفکیک کردند؟!!!.
نشر: موج روشنگری
بازنشر با اصلاح متن: واقعیت ها در طب و سیاست
@mhg12871338
🚨🚨🚨🚨🚨🚨
🌸پرش به ۱۴٠ سال قبل🌸
می خواهید بدانید اکثر اجداد ما قبل از سال ۱۲۶٠ شمسی زمان قاجاریه چگونه زندگی می کردند؟
هنوز ماشین کشف نشده بود و دستگاههای ما بصورت دستی بود، مثلا کارگاه پارچه بافی بصورت دستی می چرخید و هیچ وسیله ی نقلیه ی ماشینی وجود خارجی نداشت، حمل و نقل توسط چهارپایان (اسب و الاغ و شتر) و قایق یا کشتی (حرکت توسط بادبان)، سوخت رایج هیزم و... بازاری به این شکل کمتر بود و تنها اجناس رد و بدل شده محصولات کشاورزی یا صنایع دستی مثل دوخت کفش یا ابزار کشاورزی و...
در این چنین جامعه ای باید ببینیم انسانها چگونه زندگی می کردند.
پدرخانواده صبح با صدای خروس (خروس هر وقت می خواند سرش رو به قبله است) از خواب بیدار می شد، همه را دعوت به اقامه ی نماز صبح می کرد و پس از نماز، مادر خانه صبحانه آماده می کرد و همگی صبحانه میل می کردند (بدترین خواب بعد از نماز صبح است که ممکن است به سردرد و حتی بیماری منجر شود) در سر سفره مواد خوراکی مغز گردو (ضد ریزش و تقویت موها، همچنین غذای اصلی مفز، کره گرفته شده از ماست (شفاست) پنیر محلی و نان سبوسدار که خودشان می پختند و چای (انواع خشک کرده ی گیاهان نه چای سیاه سمی که با ترفند انگلیس توسط فردی بنام محمد میرزا قاجار (کاشف السلطنه از هند آورده شد) بیشتر قهوه داشتیم، افراد خانواده بعد از میل صبحانه خانم و دختران در فکر نظافت خانه و کارهای یدی حصیر بافی، قالی و جاجیم بافی و...مرد خانه با پسرانی که به سن ۷ سال رسیده بودند همراه با یک وعده غذایی آماده (fastfood) شامل نان، پنیر، گردو و خیار شور راهی باغ و مزرعه بودند، فارغ از سر و صدا و دود، گفتگوی پدر و پسر را بخوانید.
پسر: بابا این گردو امسال بار داده چقدر هم زیاد!.
پدر: آری پسرم، تو دو ساله بودی من یک عدد گردو اینجا کاشتم و امسال بار داده می توانی بشماری؟
پسر: نه بابا تعداد خیلی زیاده چطوری همه را بشمارم.
پدر: سالهای بعد بیشتر می شود و با سایر گردوها می توانیم فروش بیشتری داشته باشیم.
پسر: در حیاط خونه ما نمی شود بکاریم؟
پدر: چرا پسرم! در حیاط خونه هم کاشتم هم گردو کاشتم هم نهال های دیگر مثل انار (ضد بیماری قند و تصفیه ی خون و...) به، گیلاس و آلبالو و انواع میوه ها را داریم (خشک کرده این میوه ها بهترین چای است)، یا خشک شده پوست پرتقال یا خود لبو قرمز ورقه ورقه کرده بهترین چای.
در این باغ هم اگر بگردی پیدا می کنی، کناره ها را درخت جنگلی و هم میوه کاشتم که هم چپر (حصار) باشد و هم بهره برداری چوب و میوه ... راستی پسرم! من تشنه شدم برو یک عدد هندوانه و یک عدد خربزه (شستشوی معده و کلیه و ضد سنگ کلیه) بکن و بیار بخوریم .
پسر: ولی آقاجان! من نمی دونم کدام یک رسیده اند هر کدام بزرگتر هستند بکنم؟
پدر: نه پسرم! دقت کن، ببین لوی اصلی و آن لوی که به هندوانه وصل است، یک لوی نازکی که حدود دو بند انگشت است وجود دارد، اگر این لوی کوچک سبز است، پس هنوز میوه نرسیده و اگر خشک شده، پس میوه رسیده و می شود آنرا از لوی اصلی جدا کرد.
پسر: فهمیدم این هم خربزه و هندوانه، کاش می بردیم منزل می انداختیم توی حوض آب یا چاه خنک می شد، بعد می خوردیم.
بابا! بعد از ظهر باید برم مکتب خانه و ملا گفت نفری یک دیگ برنج برای شهریه بیارین.
پدر: باشه پسرم در انبار هست.
پس بعد از ظهر من تنهام، برادرانت که هر کدام به سن ۲٠ سالگی رسیدند، برای آنها زن گرفتم و به اندازه ی کافی مزرعه و باغ دادم و خونه هم برایشان ساختم رفتند دنبال زندگی خودشان، تو هم بزرگ شدی باید با من باشی تو را جدا نمی کنم، همیشه پدر و مادر باید با پسر کوچک باشند.
پسر: حالا تا کو من بزرگ بشم، راستی بابا! چرا همسایه های ما وضع مالی خوبی مثل ما ندارند؟.
پدر: این باغ مجاور مال همسایه ی ما مشت جعفر است، به بین چقدر علف هرز دارد؟ تا ظهر خود و پسرانش خوابند، مثل ما چهار تا درخت هم دور باغشان غرس نکردند، ما در سال کلی میوه برداشت می کنیم، کلی فروش گردو و محصولات دیگر داریم، ما فقط سه راس گاو شیر ده داریم، آنها فقط یک راس، ما هر سال ۲ تا گوساله توسط گاو هایمان زیاد می کنیم و در واقع در سال دو راس گاو برای فروش داریم، باید زندگی بهتری داشته باشیم .
نکته: در زمان قدیم هیچ جوانی فاقد صنعت و حرفه نبود، طبعا بیکاری معنی نداشت، پسر ماهیگیر معمولا ماهیگیر، پسر پینه دوز معمولا پینه دوز، پسر تاجر تاجر و بازاری، پسر کشاورز معمولا کشاورز، هر جوانی کنار پدرش شغل و حرفه بابا را می آموخت و با کمک پدر مکانی تهیه و امرار معاش می کرد و اصل استاد شاگردی رایج بود، ابتداء شاگردی می کرد و خودش رفته رفته استاد می شد،
برخی ها که شغل پدر را نمی پسندیدند شاگردی اساتید دیگر را می کردند.
از جارو کردن محل کار استاد تا رفته رفته کار آموزی و بیکاری نبود، اما بیعاری برای برخی چرا!! که عموما هم دزد و انگل جامعه می شدند...» م م»۱۴٠۲/۳/۱۲
@mhg12871338
🌸🌸🌸🌸🌸