🟥🔶🟥
۱
گاهی برای فهم اهمیت یک موضوع، باید سراغ واکنشهای پیرامونی رفت.
اکنون که مشغول مطالعه این یادداشتید- بدون اغراق- شاید چیزی بالغ بر صدها رسانه داخلی و خارجی، مکتوب و غیر مکتوب، صوتی و تصویری شبانهروز در حال تولید محتوا علیه همین بیانیه ساده پلیس هستند آن هم بدون رعایت اصول حرفهای و اخلاقی. آنقدر طی این چند روز محتوا علیه حجاب و عفاف و بیانیه ساده پلیس تولید شده، آنقدر در همین چند روز، واژه جعل شده که دود از کله آدم بلند میکند.
آیا همین دستپاچگی، این نگرانی و این حجم واکنش دسته جمعی و از سر ترس، اهمیت مسئله حجاب و عفاف را نشان نمیدهد؟
آیا آنها واقعا مسئله حجاب و عفاف را صرفا «یک تکه پارچه» میبینند؟
آنها بهتر از من و شما میدانند، تهِ این راه کجاست!
طی روزهای گذشته تصاویر تکاندهندهای از چند زن یا دختر با پوششهای نیمه برهنه در رسانههای کشور منتشر شده است.
برخی مقابل پرچمهای امام حسین(ع) و هیئتهای عزاداری و برخی در مترو یا خیابان.
سوای از این که این عده، برای نمایش فحشا، از جایی هدایت میشوند یا خیر، سؤال مهم بعدی را میپرسیم: «انتهای این حجابی که نامش را اختیاری گذاشتهاند کجاست؟» بگذارید پاسخ این سؤال را در بند بعدی بررسی کنیم. بخوانید:
یکی از اعضای تیم همراه دولت که اخیرا به آفریقا سفر کرده است، تعریف میکرد، در جلسهای که با رئیسجمهور اوگاندا داشتند اعلام شد، این کشور آفریقایی پس از جرم انگاری برای همجنسبازی، از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم شد و غرب تمام کمکهایش به این کشور فقیر را به دلیل این که، همجنس بازی را جرم تلقی کرده است، قطع کرد. اوگاندا کشوری مسیحی است، در آن حجاب اختیاری است، نه به مبارزان فلسطین کمک میکند، نه رژیم اسرائیل را غده سرطانی میداند. جایگاه خاصی نیز در روابط بینالملل ندارد و آمریکا را هم شیطان بزرگ نمینامد.
اصولا خطری برای غرب ندارد اما به دلیل جرم دانستن همجنسبازی، مردمان فقیرش تحریم میشوند! میخواهیم بگوییم، تفکری که به دنبال ترویج بیعفتی و بیحجابی است به کدام نقطه مینگرد و به دنبال چیست. میخواهیم بگوییم، انتهای این مسیر کجاست.
تردید نداشته باشید در صورت موفقیت در جا انداختن آنچه نامش را «حجاب اختیاری» گذاشتهاند، سراغ آزادی همجنسبازی، آزادی شرابخواری و... خواهند رفت و اگر اعتراضی هم بشنوند، به کمک دوستان آمریکایی و اروپایی، با اهرم تحریم بازخواهند گشت.
میگویید نه؟ به عنوان فقط یکی دو نمونه، نگاهی به واکنشهایشان به خبر مرگ مصرفکنندگان مشروبات بیندازید. همینطور واکنششان به دستگیری آن سلبریتی دارای انحراف جنسی را مرور کنید.
مخاطب بخش پایانی این یادداشت، برخی مسئولین، سیاسیون و پلیس کشورمان است.
هیچ چیزی ارزش این را ندارد که به خاطرش، حتی یک خانواده از هم فرو بپاشد، یک جوان معتاد شود و زنی خیانت کند چه رسد به «جذب چند رأی» برای پیروزی در انتخابات.
بروید و رسالههای دکتری معتبرترین دانشگاههای دنیا و خودمان راجع به طلاق، بچههای طلاق و فروپاشی خانواده را بخوانید؛ همینطور رسالههایی که با موضوع «خیانت» تهیه شدهاند. رساله و پایاننامه که دیگر مقاله ژورنالیستی نیست، پژوهشی است دانشگاهی که بعضا با انجام مصاحبههای عمیق و دقیق انجام شدهاند.
ما هم میدانیم که انتخابات در پیش است. مبادا برای خاطر یک مشت رأی، دنیا و آخرتتان را بفروشید. و اما پلیس. پلیس از ارکان اصلی و مهم تنظیم نظم در هر کشوری است.
تضعیف پلیس یعنی، حمله به این نظم. این واقعیت در دنیا از چنان اهمیتی برخوردار است که برخی جامعهشناسان معتقدند چه بسا در کشوری مثل آمریکا، دلیل حمایت بیحد و حصر از پلیس و تبرئه -حتی پلیسهای قاتل- در دادگاهها، همین نکته است. نمیگوییم نقد نکنید. میگوییم حینِ نقد به جایگاه، نقش و اهمیت پلیس هم نیم نگاهی داشته باشید.
شورشهای پس از فتنه اخیر نشان داد پلیس ایران، یکی از محجوبترین، مظلومترین و در عین حال مقتدرترین نیروهای نظامی دنیاست و از چنین نیروی نظامی باید حمایت کرد و نباید پلیس را در اجرای این رسالت مهم، تنها گذاشت.
پایان
🟦🟡🟦اظهارات عجیب سفیر ایران درباره قرابت تبریز با ترکیه!
محمدحسن حبیبا... زاده، سفیر ایران در ترکیه به تازگی در اظهاراتی که خبرگزاری دولتی ایرنا آنها را منتشر کرد، گفته است:
"قرابت فرهنگی تبریز با ترکیه بیش از دیگر شهرهای ایران است"!
او که در دیدار با شهرداری تبریز این اظهارات را بر زبان آورده، همچنین اظهار میدارد: نزدیک به یک میلیون ایرانی در ترکیه سکونت دارند و هموطنان دلبستگی خوبی به وطن خود دارند از طرف دیگر در حال حاضر از استان آذربایجانشرقی نزدیک به ۶۰ شرکت تولیدی وارداتی در ترکیه فعال هستند که باید از ظرفیت این شرکتها استفاده کنیم.[2]
ما قضاوت درباره اظهارات عجیب حبیبا...زاده را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم و البته این سؤال را میپرسیم که تبریز گرامی دقیقا چه ربط فرهنگی به ترکیه دارد!؟
تبریز گرامی کتابی مصور از تاریخ فلات ایران است و ترکیه صرفا محل حکومت عثمانیها بوده.
تبریزیهای عزیز ایران در فقره فرهنگ به عزاداری پرشور و پرسوز و گداز برای سیدالشهدا(ع) شهرهاند، در ایراندوستی والامقاماند، به شعر و ادب و علم و دین شناخته میشوند و شهدای بزرگی را تقدیم راه اسلام و ایران کردهاند. همانند همهی دیگر شهرهای عزیز ایران.
ترکیه اما به کدامیک از این خصلتهای فرهنگی شناخته میشود که آقای سفیر چنین ادعای ناصوابی را مطرح و تقلّا کرده تا دو چیز بیربط و نامتجانس را به یکدیگر وصله کند!؟
از طرف دیگر اصلا چه تفاخری هست که حال یک شهر ایران به فلان شهر خارجی تشبّه داشته باشد یا نداشته باشد؟ آنهم بیش از شهرهای دیگر!
آقای سفیر متوجه این نیست که عزت و احترام شهرها و مردم ایران به ایرانی بودن است نه به مسابقه قرابت با این کشور یا آن کشور!؟
از همه بدتر اینکه گوینده این جمله غلط شخص سفیر ایران بوده نه یک شخص عادی یا یک پانترک یا یک دشمن خارجی!
در این باره حتما نیاز به روشنگریست و حتی اگر شخص سفیر محترم ایران در ترکیه در این باره توضیحاتی بدهند (که میدهند) اما وزارت خارجه کشورمان حتما باید در انتصاب چنین افرادی دقت و مراقبت لازم را بعمل بیاورد.
🟡🟦🟡شکایت یک نماینده از مجلس!
جواد کریمیقدوسی، نماینده مشهد در مجلس اخیرا در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا با بیان اینکه نسبت به طرز کار مجلس اعتراض دارم، گفته است: به این جمع بندی رسیدم که اصل تفکیک قوا رعایت نمیشود و لذا شکایتی در مورد طرز کار قوه مقننه به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ارائه کردم که البته رسیدگی نمیشود چون پاسخی ندارد!
او میافزاید: در شکایتم به طرز کار قوه مقننه سه سر فصل مهم ذکر شده و اینکه نمایندگان بعد از پرداختن به وظایف قانونی خود در سه حوزه کاملا فعال هستند: در عزل و نصب های مدیران دولتی، در پیدا کردن سرمایه گذار برای طرح های سرمایه گذاری و پیدا کردن پیمانکار برای طرح های عمرانی!
کریمی قدوسی همچنین اظهار میکند: در کل می توان گفت که جمعی از نمایندگان درگیر این سه حوزه هستند که ریشه این مسائل به موضوع انتخابات و وعده های انتخاباتی آنان بر میگردد و با اینکه در این زمینه به کمیسیون اصل ۹۰ شکایت کردم، این شکایت بررسی نشد چون خود آنها هم درگیر این مسائل هستند. [3]
اقدام آقای کریمی از این حیث بیشتر قابل تأمل است که در زمانهای که گرانی و ناکارآمدی به مشکلی فراگیر تبدیل شده و گریبان مردم را گرفته؛ ایشان انگشت اشاره خود را به سمت ساختار مجلس که هیچ نقشی در اجرائیات کشور ندارد، گرفته و به راهی رفته که همانطور که مشاهده میشود قرار است از انتهای آن اتهامزنی به اعضای محترم کمیسیون اصل 90 استخراج شود نه هیچ چیز دیگر!
ما قضاوت درباره این قبیل کارها را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
♦️🟢♦️قیام حسین مرعشی علیه پروژه "تحریم انتخابات"
۱
بخش اول
حسین مرعشی، فعال مبرّز چپ و دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی اخیراً گفتوگویی مفصل پیرامون انتخابات و تحریم انتخابات با خبرگزاری ایلنا انجام داده است که در ادامه بخشهایی از آنرا به انتخاب مشرق میخوانید.
خوانش این گفتههای مرعشی از دو حیث حاوی اهمیت ویژه است:
اول اینکه نخستین منولوگ ضد تحریمی برای انتخابات امسال است که از درون اردوگاه اصلاحات به گوش میرسد.
و دوم اینکه ما پیش از این در وبلاگ مشرق تحلیلی را کرارا به مخاطبان محترم ارائه کرده بودیم مبنی بر اینکه کارگزاران از تصمیم تحریمی جبهه اصلاحات تبعیت نخواهد کرد و نمایه جدید اصلاحطلبان معقول تا این لحظه؛ کارگزارانیها هستند.
تحلیلی که صحبتهای مرعشی تماما اثباتگر صحت آن است.
و اما منتخب سخنان آقای مرعشی:
_از نظر من در دو انتخابات اخیر مجلس ۹۸ و ریاست جمهوری و شوراهای ۱۴۰۰، اصلاحطلبان در همان زمینی بازی کردند که شورای نگهبان، نهادهای حاکمیتی و نظام میپسندید.
یعنی آنها علاقهمند بودند تا اصلاحطلبان در نهادهای قدرت نباشند و به دنبال دولت و حکومت یکپارچه و یکدست بودند.
اصلاحطلبان هم از این موضوع استقبال کردند.
به نظرم ما اصلاحطلبان هم با آنها همراهی کردیم یعنی در همان زمینی بازی کردیم که آنها میخواستند و این دو موضوع با هم همافزایی پیدا کردند. وگرنه در هیچ دورهای از ۱۰ دوره مجلس گذشته، حتی در مجلس چهارم که حضور نیروهای اصلاحطلب کم بود، هیچوقت کمتر از ۵۰ نفر چهره اصلاحطلب در مجلس نداشتیم.
در مجلس یازدهم تعداد نیروهای اصلاحطلب به اندازه انگشتهای یک دست هم نمیرسید و حتی نتوانستند یک فراکسیون تشکیل دهند.
_میخواهم بگویم بالاخره به دنبال راهحل میخواهیم، بگردیم یا خیر؟
اینکه میگویم، بگردیم یعنی جمع را به کار میبرم مقصودم فقط سیاسیون اصلاحطلب نیست.
بلکه مردم هم هست که آیا میخواهیم به یک راهکاری برسیم یا خیر؟
اینکه فکر کنیم نقش سیاستورزی و سیاست در اداره کشور کم شده واقعیت ندارد. در نبودن نیروهای کارآمد، با تجربه و جریانهایی که دلسوز ایران و مردم هستند، ممکن است کار به دست افرادی بیافتد که به مردم فشار بیشتری وارد کنند. آیا در حال حاضر مردم این فشار را حس نمیکنند؟
آیا مردم متوجه یک تورم مستمر ۵۰ درصد و بالاتر نیستند که به چه شکلی زندگیشان را تاریک کرده است؟
آیا نمیبینیم که با حرکتهای بسیار قشری و سطحی، حتی مقدسترین مقدسات یک ملت، بازیچه دست بازیهای سیاسی سبک میشود؟
آیا نمیبینیم که به چه شکل، سرمایههای معنوی و مادی ما از بین میرود؟
آیا نمیبینیم که چطور نیروهای متخصص از ایران مهاجرت میکنند؟
آیا نمیبینیم پرستارها، پزشکان، دانشجوهای سطح بالای ما مهاجرت میکنند؟
این مهاجرتها حتی به کارگران فنی هم رسیده است. آیا این موارد را نمیبینیم؟
نمیخواهیم برای این مشکلات راهکار پیدا کنیم؟
بنابراین راهکار چیست؟
اگر راهکار این است که میخواهیم با اپوزیسیون خارج از کشور همراهی کنیم و به دنبال براندازی برویم، اطمینانی وجود دارد که وضعیت ایران بهتر شود؟
یعنی براندازی یا تغییر کلی نظام سیاسی جمهوری اسلامی، در شرایطی که اجماع ملی درباره آن وجود ندارد.
اگر در مورد نبودن جمهوری اسلامی اجماع ملی وجود دارد حتما نمیتوان گفت در مورد آن، جایگزین وجود دارد یا نه. در اعتراضات سال گذشته که شکل گرفت، بخشی از نیروهایی که به میدان آمدند آنچنان علیه مقدساتی که مردم به آنها اعتقاد دارند، تند رفتند که خیلی از مردم با آنها همراهی نکردند. الان جایگزین جمهوری اسلامی به چه شکل میخواهد جلو بیاید؟
چیزی که در حال حاضر با همه مشکلاتش داریم، نتیجه انقلاب کاملا مردمی، حضور امام، مراجع ثلاثه قم، تمام سیاسیون، از مؤتلفه اسلامی در سمت راست گرفته تا حزب توده، فداییان خلق در سمت چپ است.
همه جریانهای سیاسی در صحنه حاضر بودند، که نتیجه آن انقلاب اسلامی شده است.
ادامه ص ۲
♦️🟢♦️
۲
بخش دوم
بنابراین آحاد ملت، سیاسیون و غیر سیاسیون اگر یک مقدار احساسات را کنترل کنیم، ببینیم که بین این دو:
۱- ادامه وضع موجود که حتما روز به روز چند اتفاق مهم پشت سر هم میافتد و همچنان فشار اقتصادی بر مردم تشدید شده، مهاجرت افزایش پیدا میکند، ناکارآمدی در سیستمهای اداری، و سیاسی تشدید میشود، هر روز قشریگری و فاصله گرفتن از محتواهای واقعی قویتر میشود یا
۲- سیاهچالهای به نام براندازی است که نمیدانیم بعد از آن چه کسی میخواهد ایران را جمع کند؟
بین این دو موضوع، عقلای قوم، سیاسیون، مردم و بزرگان مملکت نمیتوانند راهحلی پیدا کنند؟ میخواهم در اینجا خطاب به ملت ایران، به عنوان عضو کوچک جامعه که تجربهای دارم بگویم، مردم ایران باید به داد خودشان برسند.
_یعنی چه که سیاست برای ما مهم نیست؟
ما جاخالی بدهیم تا یک اقلیت بیاید بر ما حکومت کنند؟
چه کسی گفته این حرف درست است؟
اگر اکثریت مردم با سیاست قهر کنند؛ مگر سیاست با شما قهر میکند؟ مگر سیاست زندگی شما را رها میکند؟ مگر سیاست تعطیل میشود؟
مگر میشود ملت در آتش بسوزند، کسی بگوید من سیاستمدارم، حاضر است در صحنه فریاد نکشد، داد نزند، پیگیری نکند و خود را به آب و آتش نزند تا مسائل را حل کند؟ خیلی راحت میگویم، مردم ایران سیاست شما را رها نمیکند و تعطیل نمیشود. سیاست جریان دارد و تمام ابعاد زندگی شما را تحتتأثیر قرار میدهد.
اگر خودتان در صحنه نباشید و سیاست را مدیریت و کنترل نکنید و به سیاستمداران شلاق نزنید، زندگیتان درست نمیشود.
_(سؤال) یک زمانی مردم برای رساندن صدایشان به صاحبان قدرت و پیگیری مطالباتشان از صندوق رای استفاده میکنند و در جایی هم که کسی را به عنوان نماینده خود نمییابند کف خیابان را برای فریاد زدن در اعتراض به سیاستها و وضعیت موجود برمیگزینند که این روش همواره هزینههای زیادی نیز برای آنها به همراه داشته، برخی معتقدند برای پیگیری خواستههای خود دیگر به بنبست خوردهاند و امکان تغییر در سیاستها وجود ندارد؟
مرعشی:
بدون پایداری و استمرار که نمیشود، کار کرد. در سال ۱۳۷۶ انتخابات برگزار شد مگر نمیگفتند مینویسیم خاتمی، میخوانند ناطق.
آیا این بود؟
آقای خاتمی رئیسجمهور نشد؟
آیا در ادامه دو سوم مجلس ششم را نداشتیم؟
میرسیم به انتخابات ۹۲ که آقای احمدینژاد برگزار میکرد. آقای هاشمی رفسنجانی ردصلاحیت شد.
وقتی آقای خاتمی و سیاسیون ایران تصمیم درست گرفتند و از آقای روحانی حمایت کردند، انتخاباتی که دبیر شورای نگهبان آن آقای جنتی و رئیسجمهور آقای احمدینژاد بود و دولت او انتخابات را برگزار میکرد، آقای روحانی رئیسجمهور نشد؟
آقای ظریف وزیر امورخارجه نشد و نتوانست برود با ۶ قدرت بزرگ دنیا توافق هستهای مذاکره کند و به توافق برسد؟
وقتی توافق هستهای امضا شد، آیا در سال ۹۵-۹۶ تورم از ۳۶درصد سال ۹۲ به ۱۱درصد کاهش پیدا نکرد؟
(سؤال) بعد چه اتفاقی افتاد؟
مرعشی:
رها کردیم. در انتخابات مجلس پنجم، مردم تهران، خانم فائزه هاشمی را به صدر لیست میبرند ولی در انتخابات مجلس ششم احوال او را نمیپرسند و نفر هفتادم میشود.
آقای رضا خاتمی، آقای نبوی و کروبی، در انتخابات مجلس ششم، بقیه را با یک میلیون ۷۰۰ هزار رای به مجلس میفرستد.
در انتهای مجلس ششم وقتی ۱۲۰ نماینده مجلس در مجلس تحصن کردند؛ از آن تعدادی که به آنهای رای دادند، مردم به مجلس رفتند تا از نمایندگان حمایت کنند؟
خیر.
اینکه شما فکر کنید ملت و بدتر از ملت، نخبگان ملت فکر میکنند سیاست یک امر سهل و آسانی بوده و قرار است به جشن تولد دعوت شوند و برای آنان فرش قرمز پهن کنند، خطا است.
_سیاست مبارزه، زدن و خوردن است.
تا خوردی که نباید به خانه بروی و بنشینی.
باید بیایید و محکمتر بزنید. کسی که نتواند بفهمد سیاست، مبارزه است که نمیتواند کار سیاسی کند.
ملت هم همینطور است.
آنها خیلی ساده قهر کردند و رنجیدند.
آیا ملتی که برنجد، سیاست متوقف میشود؟
آیا انتخابات برگزار نمیشود؟
آیا مجلس و دولت شکل نمیگیرد؟
آیا روابط خارجی از بحران خارج میشود؟
هیچکدام از این اتفاقات نمیافتد.
راهحل مسائل کشور، پذیرفتن این موضوع است که سیاست، میدان مبارزه با نهادهایی است که ممکن است علاقهمند باشند تا خارج از اختیارات قانونیشان اعمال حاکمیت کنند.
باید رفت، آنها را به چالش کشید و مردم را توجیه کرد. الان نباید در گذشته بمانیم، باید ببینیم الان چه کاری انجام دهیم؟
در واقع آنچه امروز میتوانیم روی آن تکیه کنیم این است که برای فردای ایران، همه افراد تصمیمگیر، از رهبری تا اصولگرایانی که بر مجلس و دولت حاکم هستند گرفته تا اصولگرایان حاشیهنشین و اصلاحطلبانی که کاملا در حاشیه هستند و مردم، بخواهیم که برای آینده ایران فکر کنیم و آینده ایران مستلزم بازنگری وسیع است.
♦️🟢♦️
بخش سوم
من امیدی به سیاسیون ایران ندارم.
نخبگانی که در سطح وسیع در جامعه پخش هستند باید محکم به صحنه بیایند، حرفشان را بزنند، کارشان را انجام دهند و نقشآفرینی کنند. من به مردم امید دارم که صحنه را تغییر دهند.
_(سؤال) یک اختلافنظر در بین اصلاحطلبان وجود دارد؛ یک نظریه این بود فقط در صورتی در انتخابات شرکت میکنیم که کاندیدایمان تأیید صلاحیت شود اما عدهای هم معتقد بودند در هر صورت باید در انتخابات شرکت کرد حتی با کاندیدای اجارهای. نظر شما چیست؟
مرعشی:
مسأله اختلافنظر نیست.
مسأله محو شدن است. همه ما محو شدیم.
برخی در حاکمیت علاقهمند به محو ما بودند و ما خودمان در همان مسیر قدم زدیم.
ما همان کاری را کردیم که آنها میخواستند. وقتی همه ما با هم و بدون شکاف در انتخابات شوراها، شرکت کردیم در تهران سه هزار رأی آوردیم.
مردمی که چهار سال قبل از آن یک میلیون و ۷۵۰ هزار رأی به آقای محسن هاشمی دادند، تصمیم گرفتند رأی ندهند.
در شورای شهر ۱۳۹۶، ۲۱ عضو شورای شهر تهران، از اصلاحطلبان انتخاب شدند.
۴ سال تهران در اختیار ما بود، آیا شما در این ۴ سال حس کردید که اقدام خاصی انجام دادیم؟
اگر ملت فرصتی به شما میدهد و شما از آن فرصت استفاده نمیکنید، انتظار دارید دوباره ملت به شما فرصت بدهد؟
این موضوع از ضعف من است. اگر ما در تهران، شهردار انتخاب میکردیم که در آخر دوره، شما احساس میکردید اصلاحطلبان برای تهران کار مهمی کردند، آیا انتخابات همین وضع را پیدا میکرد؟
وقتی در مجلس نهم فراکسیون معتبری نداشتیم اما در مجلس دهم فراکسیون ۱۲۰ نفره به ریاست آقای عارف تشکیل شد و آقای روحانی هم رئیسجمهور بود، آیا از فرصت تاریخی استفاده کردیم یا نکردیم؟
وقتی آرای سال ۹۲ آقای روحانی از ۱۸ میلیون به ۲۴ میلیون رای سال ۹۶ رسید، آیا از آن پشتوانه رأی استفاده کرد و انسجام بیشتری در کشور به وجود آورد؟ یا این موضوع باعث سرآغاز اختلاف آقای جهانگیری و روحانی شد؟
مواردی که میگویم این است که هیچوقت در صحنه، یک عامل، تعیینکننده و اثرگذار نیست.
اینکه میگویید نهادهای حاکمیتی، شورای نگهبان امروز، همان شورای نگهبان آن سالی است که با آن مجلس ششم را بردیم، همان شورای نگهبانی است که به صورت نسبی مجلس پنجم را بردیم و همان شورای نگهبانی است که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ با آقای روحانی پیروز شدیم.
_از انتخابات ۱۳۷۴ مجلس پنجم تا ۱۳۹۶ تقریبا ۲۲ سال میگذرد. ما در این ۲۲ سال، در جنگ و گریز مبارزه کردیم و هیچوقت صحنه را ترک نکردیم.
امروز چرا نباید ۵۰ نفر در مجلس داشته باشیم؟
یعنی ما نمیتوانستیم در سال ۹۸، ۵۰ نماینده به مجلس بفرستیم؟
من میگویم یک اشکال بیشتر وجود ندارد و آن اشکال این بود که به این موضوع توجه نکردیم که ما به یک مهمانی دعوت نشدیم، ما برای مبارزه وارد یک صحنه شدیم.
برای مبارزه حتی یک کرسی مجلس مهم است؛ دو تا مهمتر و الی آخر.
اگر اصلاحطلبان یا اصولگرایانی مانند آقای لاریجانی انتظار دارند تا شورای محترم نگهبان، جبهه پایداری، نهادهای نظامی برای آنان فرش قرمز پهن کنند، آوانس بدهند و فرصت مبارزه عادلانه بدهند معنایش این است که اصلا سیاست را نشناختند.
دلیلی ندارد که مملکت را فدای حسین مرعشی و علی لاریجانی و ایکس و ایگرگ کنیم.
ملت باید به صحنه برگردد در این صورت خودش نخبگانش را میسازد و کشور را درست میکند.
من معتقدم، شرایط بنبست سیاسی در ایران به نقطهای رسیده که حتما از این بنبست یک شکوفایی و جریانات جدیدی به وجود خواهد آمد.
_(سؤال) خانم فائزه هاشمی اخیرا در زندان یک نامهای خطاب به جبهه اصلاحات نوشتند و اعلام کردند در انتخابات شرکت نکنید. تحلیل شما به عنوان دبیرکل حزب کارگزاران با توجه به آنکه خانم هاشمی هم عضو حزب هستند درباره این نامه چیست؟
مرعشی:
قاعدتا خانم هاشمی باید صبر میکردند تا حزب به جمعبندی روشنی برسند.
ایشان هم حزبی و هم فراحزبی هستند. خانم هاشمی ناعادلانه در زندان هستند و دسترسی ندارند. در بررسیهای خودمان نظرات ایشان را بررسی خواهیم کرد.
همه دوستانی که میگویند در انتخابات شرکت نکنید، باید بگویند چه کار کنیم؟
باید یک راهحلی هم وجود داشته باشد که به آن فکر کنیم.
مثلا میگوییم جمهوری اسلامی الان از بین میرود و نابود میشود، سال دیگر جمهوری اسلامی به یک جمهوری شیک و مرتب ملی تبدیل شده است؟ چنین اتفاقی در راه است؟
قاعدتا پاسخش منفی است.
میخواهید بگویید جمهوری اسلامی از تحریمهایی که علیه من، شما و خانم هاشمی میکنند میترسد و با ما فوری وارد گفتوگو میشود؟ خیر.
با ترک صحنه انتخابات حاکمیت یکدست شده، همه مسائل حل میشود، آب و نان به دست مردم میرسد و زندگی مردم مرتب میشود؟
خیر. پاسخ همه این سوالات منفی است. [1]
♦️🟢♦️
بخش چهارم و پایانی
درباره سخنان مهم آقای مرعشی بیان چند نکته ضروریست:
یکم_ باید دانست که این سخنان؛ فارغ از اشتباهات آقای مرعشی در کنایههای ناصواب به نظام اسلامی و ساختارهای نظارتی کشور؛ سخنانی مهم هستند از این حیث که یک مانیفست محکم ضد تحریمی را در مقابل طرح "تحریم انتخابات" ارائه میکند.
طرحی شریرانه که توسط چپهای تحریمی و سران جبهه اصلاحات پخت و پز شده است.
این مانیفست ضد تحریم از آنرو که بر مشارکت در انتخابات تأکید دارد؛ بایستی مورد اقتراح و تکریم و حمایت قرار گیرد.
دوم_
صحبتهای آقای مرعشی مبنی بر اینکه "من معتقدم، شرایط بنبست سیاسی در ایران به نقطهای رسیده که حتما از این بنبست یک شکوفایی و جریانات جدیدی به وجود خواهد آمد.
" مبیّن آن نکته مهم تحلیلی است که ما در وبلاگ مشرق بر آن تأکید کرده و گفتهایم که "مشکلات و گرانی" اتفاقا دلیلی بر مشارکت در انتخابات است نه دلیل تحریم آن.
زیرا در شرایط بروز مشکلات اتفاقا باید با مشارکت بیشتر در انتخابات و جریانات و کسانی را بر سر کار آورد که با عنایت به کارنامهشان انتظار میرود مدیریت بهتری داشته باشند.
سوم_ از باب بیان سابقه باید دانست که حزب کارگزاران و چند حزب دیگر از جمله اعتماد ملی، ندای ایرانیان و... در دو انتخابات 98 و 1400 از طرح تحریمی جبهه اصلاحات تبعیت نکرده و در انتخابات حضور یافتند.
به نظر میرسد با توجه به اینکه تصمیم جبهه اصلاحات تا این لحظه بر "تحریم انتخابات" است؛ این چند حزب اصلاحطلب؛ رفتار صحیح خود را در انتخابات امسال نیز تکرار کنند که این مسئله ناشی از عقلانیت آنهاست.
پایان
او که در شش ماهگی باب الحوائج میشود
گر رسد سن عمو حتما قیامت میکند
در اولین جمعه ی ماه محرم الحرام همایش بزرگ شیرخوارگان حسینی برگزار میشود
سخنران:◾️شیخ میلاد آشوری
مداحان اهل بیت علیهم السلام: ◾️برادر رضا داداشی و آقای آشوری
مکان:◾️ شهرک یحیی آباد مسجد صاحب الزمان
زمان:◾️جمعه ۳۰ تیر ماه ساعت ۸:۳۰ صبح
از همه ی شما خواهران ومادران بزرگوار دعوت میشود که ان شاءالله در این مراسم با شکوه حضور گرم بهم رسانید
اجر همه ی شما بزرگواران با باب الحوائج علی اصغر علیهم السلام
حوزه ی مقاومت بسیج ریحانه النبی سلام الله علیها
حوزه ی مقاومت بسیج حضرت ابوالفضل علیه السلام
کانون خادمیاران رضوی
📝کانال #رسانه_بسیج↙️
➥ @bsjghaghazan1
💢🔻فاجعه ای دیگر
👈به ازای هر 440 ایرانی یک بنگاه املاک!
1100 بنگاه غیرمجاز فقط در سه ماه شناسایی شده!
به این موارد اضافه کنید دلالی بسیاری از افراد را که بنگاه رسمی و غیررسمی ندارند و صرفا بر مبنای ارتباطات شخصی معامله جوش می دهند!
مافیا اینهاست!
اینقدر دنبال مافیا نگردید
اینها مافیاست
چندی قبل در پرواز برگشت از کرمان به تهران، با فردی آشنا شدم بسیار انقلابی و دوست داشتنی
کسی که خادم افتخاری جمکران بود و با هزینه شخصی خودش پرواز گرفته بود و می آمد قم تا در نیمه شعبان خدمت زائرین باشد.
اسنپ گرفتم و گفتم با هم بریم قم
تا قم صحبت کردیم و از مسائل اقتصادی سوال می کرد و من پاسخ می دادم
وقتی برایش توضیح دادم که باید جلوی فرار مالیاتی را بگیریم تا اقتصادمان مقاوم شود
به ناگاه برگشت و گفت حاجی نمیشه بنگاه های املاک را معافیت مالیاتی بدهند!
این همان روحیه ایست که حاضر نیست حق و حقوق شرعیه خودش را بدهد
با تاسف شدید
اقتصاد دلالی غیر مولد به علاوه فرار مالیاتی
می شود اجبار دولت به تزریق و رشد نقدینگی و لاجرم تورم بالا و کاهش تولید...
اینها را برای مردم در محرم بگوییم
💢عاشورا تکرار شدنی است
🔹یکی از ابعاد قیام عاشورا که منطبق بر جامعه امروز ما نیز میباشد، جنگشناختی است که ریشههای آن از غدیر شروع شد و در نهایت منجر به واقعه عاشورا گردید. تغییر در نگرشها و ارزشهای جامعه از طریق نگاه ارتجاعی به مسائل، همان نسخهای است که جریان تحریف از طریق آن عاشورا را رقم زد و دقیقا مصداقهای آن در جامعه امروز ما به روشنی نمود دارد.
🔸البته جنگشناختی همیشه بوده و هست. جنگشناختی یعنی همین که در بحبوحه جنگ صفین، این قدر فضای ذهنی و ادراکی علیه حضرت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) تنگ شده بود که برخی مانند ربیعبن خثیم که جزو زُهاد ثَمانیه یا هشت زاهد معروف قرن اول بود در حقانیت طرفین شک کرده بودند. جنگشناختی مانند آتش افتادن به جنگل است و تر و خشک را جدا نمیکند؛ از ربیعبن خثیم تا آن جوانک غسانی تا سلیمانبن صرد خزاعی و شبثابن ربعی و حتی شمر مجاهد را اسیر خود میکند. کسی که بر فرق امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) ضربه میزند حضرت را میشناخت، مقامش را میشناخت و حتی در برخی روایات تاریخی تنها کسی بود که سه بار دستان امام را گرفته و با ایشان بیعت کرده بود. کسی که گلوی فرزند پیامبر(ص) را برید، او را بهتر از همه میشناخت.
🔹خواص باطل همگی مُردند؛ اما داستان آنها باقی است. امروز شبثها تکثیر شدهاند یکی از آنتنهای ملکه و آلسعود بیرون میزند یکی از لابهلای توئیتر و اینستاگرام. فرق نمیکند ممکن است معمم باشد و چند روزی لُمعه دمشقیه و یا مکاسب خوانده باشد و یا مُکَلایی از دل مکاتب فلسفی و سیاسی و یا شاید بازیکنی که به غیر از دریبل زدن چیزی در وجودش نمیتوان یافت و یا افراطیون دیروزی که امروز به حضرت مهسا و السا دخیل میبندند. تقوایی که لق بزند و بصیرتی که لنگ بماند سرانجامش اینگونه شدن است.
🔸امروز هم مانند هماورد صفین و واقعه عاشورا آنچه نیاز است اول شناخت عرصه است. اول باید شناخت که حق کجاست و باطل کیست؟ چرا که اولین توصیه حضرت امیر(ع) این بود که فرمود: حق با شخصیتها شناخته نمیشود؛ حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و باطل را بشناس تا اهل باطل را بشناسی. گام دوم عمار شدن و جهاد تبیین است؛ آنچه شمشیر مالک را تیز میکرد و قیام عاشورا را زنده کرد، زبان بران عمار یاسر و روایت زینبی بود.
🔺چرا آثار درآمدها در سفره مردم پیدا نیست؟
🔹میگوییم دولت رئیسی سال گذشته علیرغم تحریمها، نزدیک به ۴۰ میلیارد دلار درآمد داشته؛ میگویند آثارش کجای سفره مردم مشخص است؟ آثارش را پروژه هایی مثل جاده پاتاوه - دهدشت میبلعند که ۲۹ سال روی دست مملکت مانده و هر سال هزینه هایشان چند برابر میشود.
🔹رئیسی امروز این جاده مهم که دو سال پیش اراده کرده بود تمام کند را افتتاح نمود و ضمن ارائه یک خدمت بی نظیر از اتلاف سرمایه ها جلوگیری کرد. مملکت پر است از چنین پروژه های عظیمی که عده ای یک روز با انگیزه های سیاسی یا انتخاباتی کلنگش را زده، با آن عکس انداخته و رفته اند!
🔹این پروژه ها را اگر مثلا روحانی در ۸ سالی که فرصت داشت تمام میکرد، شاید با نصف هزینه های امروز به اتمام میرسید؛ مع الاسف نبود آن عزمی که باید میبود؛ شیخ حسن خود نیز کلنگ های نا تمام بیشتری به زمین زد؛ عکس هایش را که گرفت، او نیز پس از ۸ سال با دستاوردی معادل صفر رها کرد و رفت!
🔹در همین کهگیلویه و بویر احمد شما فقط سد چمشیر، پتروشیمی گچساران و همین جاده ترانزیتی را ببینید آن وقت بهتر میفهمید درآمدها در کجا خرج میشوند. اشتغال ۳۰۰۰ نفری در پتروشیمی، و درآمدهای این واحد صنعتی از اقدامات ارزشمند دولت رئیسی است.
🔹رئیس جمهوری که از آمریکای لاتین برنگشته به آفریقا میرود، و از آنجا نیامده راهی گچساران و دهدشت میشود، انصافا فرق دارد با آن یکی که تشکش را در سفر استانی از تهران میفرستادند؛ رئیسی فرق دارد با آن که تازه روز جمعه از وقایع کشور مطلع میشد.
🔹بله عزیزان! این پروژه های عقب افتاده، این کارهای بر زمین مانده، این خشم انباشته در سینه های مردم، این بدهی های بی حساب و کتاب، خزانه خالی، نابودی غرور ملی، و سرخوردگی ملت، همه آوارهایی است که باید برداشته شوند. کهگیلویه یکی از استانهای ما است و انتظارات قطعا بیشتر از اینها؛ امید که با اراده رئیس جمهور و همراهی مردم هر روز از انباشت مشکلات کاسته شود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ تنهایی سلیطههای دهن دریده
🔰 سلیطههای بد دهن و پرخاشگر دیگر مثل قبل نمیتوانند مظلومنمایی کنند و برخی از مردم را برای دفاع، دور خودشان جمع کنند. بعد از ۹ ماه آزاد گذاشتن این جماعت و تبدیل کشف حجاب سر به برهنگی شکم و سینه و دیگر قسمتهای بدن، مردم دیگر پی بردهاند که دعوا سر موی سر نیست و هدف اصلی از خط کشف حجاب، از بین بردن عفت، حیا، غیرت و در یک کلام بنیاد خانواده است. آفرین به این مردم فهیم.
#اصلاح طلبان منافق ، و اصول گراهای صورتی که در مجلس نشستندو بفکر قدرت هستند و بقیه افراد بی غیرت که از این برهنگان حمایت میکنند پاسخگو باشند.
#همین افراد حمایت کردند از برهنگان مملکت را به فساد و فحشا کشانده اند.
#لعنت بر مزدوران استکبار جهانی
#آقای اژه ای کجایید شما؟
#انتخابات ۱۴۰۲ هوشیار باشیم به اصلاح طلبان منافق و اصولگراهای صورتی ، رای ندهیم این سیاسیون مملکت را به این روز کشانده اند ، فقط به حزب اللهی که وصیت امام خمینی ره و شهدا رو اجرا کند رای دهیم کسانی که دین واسشون مهم باشه نه قدرت.
#لبیک یا خمینی لبیک یا خامنه ای
#رای ما به دلسوزان انقلاب و دین خدا
#سربازان سیدعلی
#فرزندان حاج قاسم
🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌹
🌺🌷🌹
🌺🌷 منتظران ظهور 🌷🌺
🇮🇷
🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
🔺چرا آثار درآمدها در سفره مردم پیدا نیست؟
🔹میگوییم دولت رئیسی سال گذشته علیرغم تحریمها، نزدیک به ۴۰ میلیارد دلار درآمد داشته؛ میگویند آثارش کجای سفره مردم مشخص است؟ آثارش را پروژه هایی مثل جاده پاتاوه - دهدشت میبلعند که ۲۹ سال روی دست مملکت مانده و هر سال هزینه هایشان چند برابر میشود.
🔹رئیسی امروز این جاده مهم که دو سال پیش اراده کرده بود تمام کند را افتتاح نمود و ضمن ارائه یک خدمت بی نظیر از اتلاف سرمایه ها جلوگیری کرد. مملکت پر است از چنین پروژه های عظیمی که عده ای یک روز با انگیزه های سیاسی یا انتخاباتی کلنگش را زده، با آن عکس انداخته و رفته اند!
🔹این پروژه ها را اگر مثلا روحانی در ۸ سالی که فرصت داشت تمام میکرد، شاید با نصف هزینه های امروز به اتمام میرسید؛ مع الاسف نبود آن عزمی که باید میبود؛ شیخ حسن خود نیز کلنگ های نا تمام بیشتری به زمین زد؛ عکس هایش را که گرفت، او نیز پس از ۸ سال با دستاوردی معادل صفر رها کرد و رفت!
🔹در همین کهگیلویه و بویر احمد شما فقط سد چمشیر، پتروشیمی گچساران و همین جاده ترانزیتی را ببینید آن وقت بهتر میفهمید درآمدها در کجا خرج میشوند. اشتغال ۳۰۰۰ نفری در پتروشیمی، و درآمدهای این واحد صنعتی از اقدامات ارزشمند دولت رئیسی است.
🔹رئیس جمهوری که از آمریکای لاتین برنگشته به آفریقا میرود، و از آنجا نیامده راهی گچساران و دهدشت میشود، انصافا فرق دارد با آن یکی که تشکش را در سفر استانی از تهران میفرستادند؛ رئیسی فرق دارد با آن که تازه روز جمعه از وقایع کشور مطلع میشد.
🔹بله عزیزان! این پروژه های عقب افتاده، این کارهای بر زمین مانده، این خشم انباشته در سینه های مردم، این بدهی های بی حساب و کتاب، خزانه خالی، نابودی غرور ملی، و سرخوردگی ملت، همه آوارهایی است که باید برداشته شوند. کهگیلویه یکی از استانهای ما است و انتظارات قطعا بیشتر از اینها؛ امید که با اراده رئیس جمهور و همراهی مردم هر روز از انباشت مشکلات کاسته شود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓ اینکه می گویند امام ولایت دارد یعنی چه؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
#عید_غدیر #من_غدیری_ام #امام_علی #ولایت
🆘@partoye_hagh
✅ مقام معظم رهبری (مدظله العالی):
امام حسین (ع) را فقط به جنگ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین (ع) است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او و... باید شناخت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 اگر جمهوری اسلامی بخواهد به مردمش بگوید که ما امروز یک ابر قدرت هستیم و کسی توان تحمیل اراده ی خود را به ما ندارد ، همین 70 ثانیه را از تلویزیونش پخش کند...
خائنین عصبی شده اند که چرا زور کشورهای دنیا به کشورشان ایران نمیرسد.
خاک بر سرتان که از قدرت کشورتان ناراحتید...
#پایگاه_نظامی_سجیل
@mensejjil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ قاطع تحلیلگر روس به شیطنتهای مجری و کارشناس اینترنشنال:
🔺️روسیه هرگز از امارات دفاع نکرده است؛ ما به یکپارچگی سرزمینی ایران احترام میگذاریم.
#پایگاه_نظامی_سجیل
@mensejjil
🔴 خطاب به رئیس فدراسیون کوه نوردی:
🔹 مردک پشت کوهی، تعلیق میشد که میشد!!! همین کارو کردین که اون یارو کوه نورد دیگتون اونطوری به پرچم ایران توهین کرد!
🔹 یکی که خطا میکنه توبیخ بشه، بقیه هم حساب کار میاد دستشون! کی بشه اینو بفهمی خدا عالمه!
🇮🇷 کانال رسمی #عنتر_نشنال 👇🏻
@antarnational
⚪️♦️⚪️علیه کشورت باش؛ با ما باش!
هم جایزه می گیری هم اقامت
بخش اول
درد عمیقی است، فرد اینجا زاده و چهره می شود، هزینه شهرتش را ایران می پردازد و او در سودای ویزای ینگه دنیا به میهن، زادگاه و سرزمین مادری اش می تازد.
به گزارش مشرق، هالیوود را شاید بتوان مادر اصلی پدیده ای به نام «سلبریتی» معرفی کرد. این مادر اما سخت گیرانه قوانینی برای فرزندانش وضع می کند. نظام آمریکا، نظام سرمایه داری است.
بنابراین صنایع مهم آن از جمله صنعت سینما هم متاثر از همین روحیه اند. هالیوود به عنوان یک غول تجاری و درآمدزا که در خدمت سرمایه داران است، قوانینی ویژه و جدی برای چهره هایی که به ستاره و چهره تبدیلشان می کند، در نظر می گیرد. قوانینی که دوام آوردن یا نیاوردن فرد در آن عرصه به رعایتشان گره می خورد.
هزینه شُهرت را بپرداز!
علاقمندان به اخبار تخصصی سینما به خصوص سینمای غرب حتماً خبرهای عجیب مانند حذف یا جریمه یک بازیگر یا مجری از پروژه سینمایی را به دلایل عجیبی مانند حضور بیش از حد در جامعه و خرید از سوپر مارکت! اظهارنظر شخصی مغایر با منافع ملی یا درگیری با تهیه کنندگان و عوامل صاحب سرمایه هالیوود و رسانه های تحت حمایت، در اخبار سینما شنیده یا خوانده اند. در غرب، چهره مشهور باید «هزینه شهرت» خود را به موقع و کامل در قالب مالیات پرداخت کند. فرار از مالیات برای او «نافرمانی مدنی» و نمره ای منفی در کارنامه اعتباری و اقتصادی لحاظ می شود. حتی خانم یا آقای چهره و مشهور علاوه بر پرداخت جریمه ممکن است، سر از زندان هم در بیاورد. قوانین کمپانی هایی که افراد را مشهور می کنند اعم از سینما، خوانندگی، ورزش و... در کنار مسئولیت های اجتماعی و قوانین کاملاً روشن و جدی حکومتی عوامل بازدارنده مهمی هستند که سلبریتی غربی را در خدمت منافع کشور و حکومت نگه می دارند.
ما اینجا برای تمکین چهره ها از قانون و خدمتشان به جامعه چه کرده ایم؟ در این تحقیق و بررسی به مباحث کمتر شنیده و خوانده شده در این زمینه می پردازیم.
سِیری که سلبریتی می سازد
برای بررسی زندگی سلبریتی، وظیفه و نقش آن در جامعه، نیازمند یک سیر مطالعه و بررسی هستیم. مسیری که علاوه بر تعیین مبدأ و تعریف مفهوم سلبریتی، درباره فرهنگ سلبریتی، نقش او بر هویت اجتماعی، قوانینی که برای او وضع شده و مفاهیمی مانند تجاری شدن چهره های مشهور را مشخص کند و توضیح دهد. در فرهنگ شرقی به خصوص کشور ما «شهرت» دست کم تا چند دهه قبل، آرمان و دغدغه اجتماعی به معنی فعلی آن نبود. «محبوبیت» ضرورت ارزشمندتری به شمار می رفت. این ناشی از روحیه «تواضع» و پرهیز از «خودنمایی» بود. حالا اما به دلیل تقویت رسانه ها، تولد و حرکت شتابان شبکه های اجتماعی و میل عمومی جوامع به سرمایه و سرگرمی که آن هم تحت نفوذ فرهنگ غرب ایجاد شده است، سلبریتی جایگاه ویژه ای دارد تا جایی که به مثابه یک رسانه، دولت ها از آنها برای تأمین منافع ملی و هدایت افکار عمومی استفاده می کنند.
گفتیم که سلبریتی، واژه بومی کشور ما نیست اما به هرحال حالا در جامعه ما برای خود جایگاهی پیدا کرده با این تفاوت که تدبیر قانونی لازم، چنان که باید برایش در نظر گرفته نشده است. این قانومندی نیاز به تعریف درست از این پدیده اجتماعی و رصد مسیری که در آن واقع می شود، دارد.
ستاره شدن در ۱۵ سالگی!
سلبریتی چیست؟
در تعریف تحت اللفظی، این واژه معادل معنایی شهرت دارد اعم از مثبت یا منفی؛ فردی که مشهور باشد چه خوشنام چه بدنام. چهره ها و ستاره هایی که یکی پس از دیگری متولد می شوند و بر افکار، فرهنگ و سلیقه عمومی جامعه اثر می گذارند.
از تاثیر بر مدل مو، تغذیه، پوشش و سبک زندگی افراد گرفته تا تفکر موثر. چند دهه قبل، مدت ها طول می کشید تا افراد به واسطه تلاش بی وقفه، تخصص و تجربیات منحصر بفرد به شخصی نام آوازه تبدیل شوند.
در واقع خاک صحنه می خوردند و مو سپید می کردند تا محبوب جامعه شوند. به مرور اما دنیای مدرن برای پاسخگویی به نیازی که داشت، به کارخانه ستاره سازی سریع تبدیل شد.
در گذشته افراد به سادگی محبوب و ستاره نمی شدند. اینطور به نظر می رسید که گویی بعد از مرگ یک ستاره جای او هرگز پر نمی شود. بعد از رونق صنعت سینما و سرمایه سالاری در غرب اما ماجرا تغییر کرد. کمپانی ها، ستاره های جوان را بعد از یک دوره استعدادیابی که زیبایی چهره و جذابیت از ملاک های مهم آن بود، شناسایی می کردند. دیگر نیازی نبود، فرد محبوب جامعه، متخصصی سالخورده باشد. گاهی وقت ها آن فرد مشهور فقط ۱۵ ساله بود مانند جاستین بیبر خواننده جوان اما مشهور!
شهرت؛ نمایش رویای جمعی
⚪️♦️⚪️
بخش دوم
هالیوود تا سال ۱۹۱۳ فیلم کوتاه می ساخت. به مرور اما با ساخت دهکده هالیوودی فیلم های بلند، یکی پس از دیگری متولد شدند.
اینجا بود که غول سینمایی آمریکا تبدیل شد به خاستگاه ستاره سازی جهان. سلبریتی محصول نظام سرمایه داری است که این نظام آن را به شیوه هایی که در بالا اشاره شده، تبدیل کرد به یک گروه دارای منزلت.
موقعیت و سرعت کسب درآمد سلبریتی به نحوی بود که با کار کمتر درآمدی بالاتر و لذتی بیشتر از زندگی را نمایش می گذاشت. در واقع به قله ای مشخص برای جامعه ی به دنبال سرمایه و سرگرمی تبدیل شد. انسان میلی ذاتی به آسایش و رفاه دارد.
تا پیش از جهان صنعتی، افراد نگاهشان به زندگی خودشان دوخته بود. برای آموختن هر حرفه به مرجع و متخصصان مراجعه می کردند. میزان آسایش هر فرد در زندگی نسبت واضح و مشخصی با میزان تلاش او داشت.
حالا اما وسوسه زرق و برق زندگی کسی که در جوانی به شهرت، ثروت و گاه قدرت هم می رسید، در روحیه جامعه اثر گذاشت. همین بود که زندگی او نمایشی از باز تولید رویای جمعی شد.
تشخیص سره از ناسره
اما چه چیزی درباره مفهوم سلبریتی در دنیای امروز برای سیاست گذاران و جامعه مهم است؟
در واقع بیش از اینکه چند نفر یک چهره را می شناسند این اهمیت دارد که او چه تأثیر و نقشی می تواند در جامعه داشته باشد. این درواقع همان تعریف «کارکرد» و «تأثیر فرهنگی» در جامعه است.
مفهومی که با هم مرور خواهیم کرد اما قبل از آن لازم است درباره «مفهوم» و «سِن» هویت در جامعه و زندگی افراد بدانیم. اما برای چه؟ برای اینکه وقتی از این تأثیر صحبت می شود، نقش آن را بهتر درک کنیم. از طرفی معمولاً سلبریتی اگر نگوییم مدعی، معتقد است که واکنش، اظهارنظر و رفتارهایش را برای مردم، در دفاع از مردم یا اصلاح جامعه مطرح می کند. این پیش آگاهی کمک می کند، تشخیص دهیم ادعای او در خدمت هویت فرد و جامعه است یا کذبی آراسته برای خدمت منافع خود؟
باسوادی، اگر تغییر کنی!
«هویت» مجموعه نگرش، ویژگی و روحیات فرد است که پس از خانواده، جامعه نقشی بسزا در شکل گیری آن دارد. در واقع به آن به نحوی «جامعه پذیری» اولیه و ثانویه هم گفته می شود. واژه هویت، از آن دسته واژگان طلایی در ادبیات و احوال نوجوانی است.
برخی مکتب های جامعه شناسی تعریفی نیم خطی اما بسیار مهمی پیرامون هویت دارند. با این تعبیر که تکلیف نوجوان در زندگی کسب هویت است.
نوجوان در بررسی احوال جامعه در سه بُعد زمانی گذشته، حال و آینده خود را تعریف و پیدا می کند. رسانه در این جامعه پذیری، نقشی جدی دارد. به عبارتی پلی میان زندگی فردی و اجتماعی است.
حالا البته باید سلبریتی را هم به آن افزود.
مهم است که این دو، از «گذشته» که نماد غرور، «حال» که مظهر امید به زندگی و «آینده» که افق دید، است چه تعریف و تصویری ارائه می دهند. با این تعریف می توانند در ساخت هویت او موثر باشند یا آن را مخدوش کنند. در واقع بیشترین سرمایه گذاری این دو قشر، روی این رده سنی به تعبیری دورخیز برای اداره جامعه فردا از همین امروز و تعیین هویت برای نسل آینده است. سال گذشته اعلام شد که مدتی است ملاک «رشدیافتگی» در جامعه بین المللی دیگر «سواد» نیست بلکه «قدرت تغییر» است. در واقع، افرادی مفید و کارآمد تلقی می شوند که تغییرپذیرتر باشند. در کنار دیگر ابزارها، رسانه و سلبریتی عامل مهمی برای تعیین و تغییر هستند.
فرهنگ سلبریتی یعنی چه؟!
«فرهنگ سلبریتی» به ساده ترین ادبیات، چیزی نیست جز همان توان، اراده و انگیزه سلبریتی برای تأثیر و تغییر در جامعه. سلبریتی در غرب، بخشی از فرهنگ و زندگی روزمره و جدایی ناپذیر جامعه است. اگر روزگاری تعداد افرادی که یک سلبریتی را می شناختند مهم بود حالا اما تعریف و کارکرد، چیز دیگری است. حالا مهم این است که آنها در زندگی چند نفر می توانند اثر بگذارند و تغییر ایجاد کنند. این موضوع به مرور جدی تر و گاه به «جدل رقابتی» سلبریتی ها با یکدیگر هم تبدیل می شود. بقای سلبریتی، درآمد و ضریب شهرت او حتماً روز به روز بیشتر به این مفهوم گره می خورد.
این اتفاق در غرب، حدود یکی، دو دهه است که آغاز شده در ایران هم پدیده سلبریتی به سرعت در حال طی کردن فضای فرهنگی-اجتماعی کشور است. تاثیر فرهنگی، تعریف فرهنگ و سبک زندگی خاصی که خواست سرمایه گذارانی که از سلبریتی انتظار دارند، نکته عمیقی است که بیش از آنکه ماهیت فرهنگی داشته باشد، ماهیت اقتصادی دارد. در واقع برای پیش بینی اینکه این کارکرد در آینده چه تغییری پیدا می کند و وظیفه سلبریتی چه خواهد بود یا اصلاً اینکه جامعه فردا، جامعه قدرت سلبریتی است یا حذف آن؟ مهم است که دانش و شمّ اقتصادی کارشناسان به میان بیاید تا با پیش بینی الگوی رفتاری صاحبان سرمایه به پاسخ این پرسش ها رسید.
سلبریتی مهم نیست؛ خلاء قانون مهم است
⚪️♦️⚪️
۳
بخش سوم
گفتیم که سلبریتی، ماهیت خود را مردم می داند اما این چقدر واقعی است و اصلاً چرا این را مطرح می کند؟
اگر نخواهیم قشر یا گروهی را پیش داورانه به دروغگویی یا منفعت طلبی متهم کنیم، در نگاهی منصفانه تر می توان گفت، فرد در مسیر چهره شدن، ابتدا با همین ارادت به مردم راه را آغاز می کند. الزام های جهان سلبریتی بودن و حکم دست های پس پرده و سرمایه دار اما او را «از»، «با» و «برای» مردم بودن دور می کند. به مرور سلبریتی باید هزینه شهرت خود را پرداخت و تغییری که از آن صحبت شد را فراهم کند. برای اینکه تشخیص دهیم ادعای سلبریتی برای مردمی بودن، چقدر درست یا دروغ است باید گفتار و رفتار آنها را بررسی کرد.
شاید یک مثال بد نباشد؛ «حمید فرخ نژاد» بازیگر سابق سینمای ایران که اکنون ادعای دغدغه مردمی بودن دارد در یک مصاحبه خود چند سال قبل به مردم گفت: «من چیزی دارم که شما ندارید؛ آن خانواده است.» و «۸۰ میلیون نفر ایرانی برای من مهم نیست مبادا خمی به ابروی بچه ام بیاید.» این ادبیات بیشتر تحقیر مردم بود یا حمایت؟!
عرصه تنگ قانون برای سلبریتی در غرب!
یک سؤوال؛ اگر یک سلبریتی که این جامعه هزینه شهرت او را پرداخته قانون و چارچوب مشخص و بازدارنده ای را در کار نبیند، تمکین خواهد کرد؟
این خلاء و پرکردن صحیح آن عمیقاً مهم است.
غرب به عنوان زادگاه پدیده سلبریتی، تمهید ویژه ای برای کنترل، تقویت، مهار و حتی حذف این پدیده اجتماعی دارد. هر سلبریتی ذاتاً ولع و شوق «سرمایه» و «شهرت» دارد. همین دو، مهمترین خمیرمایه قوانین وضع شده برای کنترل سلبریتی است.
بنابراین ستارگانی که کمپانی ها نقشی اصلی و غیرقابل انکار در بروز و ظهورشان دارند، باید هزینه شهرت خود را به کمپانی و جامعه پرداخت کنند.
تهیه کنندگان و سرمایه گذاران غربی در قراردادهای سفت و سخت برای یک ستاره مشخص می کنند که برای مثال در مدت مشخص حتی حق مراجعه شخصی به سوپرمارکت ندارد چون چهره اش دیده، عادی و تکراری می شود.
این، بازگشت سرمایه کمپانی را به خطر می اندازد. سمت قانون به خصوص قوانین رسانه هم مایل به سمت سرمایه گذار است.
بارها دیده شده بازیگر، خواننده یا ورزشکار به محض درگیری کوچک لفظی، فیزیکی یا تمرد از مفاد قرارداد، برای همیشه کنار گذاشته شده چون به اعتبار و سرمایه کمپانی یا رسانه آسیب زده است.
در موارد منافی امنیت و هویت ملی البته این شدت برخورد به مراتب، قهری و بیشتر است. تاریخ سینما و رسانه غرب، پر از خاطرات سلبریتی های ناکامی است که به خاطر یک اظهارنظر در آنتن زنده، صفحه شخصی اجتماعی خود یا رفتاری که مغایر با ارزش های اجتماعی باشد، کنار گذاشته شده اند.
حالا با این توصیف باید دید غرب با سلبریتی هایی که کوچکترین عمد از خود را برای تخریب امنیت ملی نشان دهند و کشور را با حرف، رفتار و اقدامشان تضعیف کنند چه برخوردی می کند؟
برکت فرزند خوانده؛ تخفیف در مالیات!
در غرب و کشورهایی که پدیده ای به نام سلبریتی دارند به خصوص کشورهای دارای صنعت سینمای قوی مانند هند که بالیوود را دارد، سلبریتی باید به همان میزان که سرمایه دارتر است، مالیات از درآمد، سود و سرمایه پرداخت کند. این قوانین کاملاً هم جدی هستند.
«آمیتا باچان» پادشاده سلبریتی های هندوستان بیشترین مالیات را بین اهالی هنر، پرداخت می کند.
«نیکولاس کیج»، بازیگر معروف نمی تواند از پرداخت مالیات فرار کند و بعد از مدتی سر دواندن قانون، ناچار مالیات و جریمه دیر کرد را پرداخت می کند.
«سوفیا لورن» همان ستاره ناپلی هالیوود به دلیل فرار مالیاتی ۱۷ روز به زندان می رود. «سیمونز» خواننده معروف آمریکایی هم علاوه بر جریمه مالیاتی، یک سال محکوم به حبس می شود و از این دست حکم ها در غرب کم نیست. رسانه های تخصصی فیلم و سینما در غرب هم درباره شگرد «آنجلینا جولی»، بازیگر معروف برای تخفیف و کاهش مالیات می نویسند. گویا طبق قوانین آنسوی دنیا، قبول فرزند خوانده در کاهش میزان مالیات پرداختی، قابل توجه است. از طرفی ایفای «مسئولیت های اجتماعی» هم در تخفیف قانونی مالیات نقش دارد.
برای همین است که بازیگران غربی چه در کشور خودشان چه دیگر کشورها به عنوان یک سرباز کوله با دوش فرهنگی، در قالب «سفیر» با عناوین و اهداف مختلف، انجام وظیفه می کنند تا نام نیک بیشتری بهم بزنند و مالیات کمتری هم بپردازند!
مدرک جشنواره برای تحریم جشنواره!
این مقدمه مفصل را گفتیم تا به جان کلام و پایان این گزارش برسیم؛ همان پرسش مهم که چرا چند سالی است سلبریتی های کشور بر خلاف منافع، امنیت و عزت ملّی اظهارنظر می کنند اما حاضر نیستند از تحریم و کشورهایی که ما را تحریم کرده اند در جشنواره های خارجی، صحبت کنند؟
⚪️♦️⚪️
بخش چهارم
ماجرا به برخی حمایت های عامدانه و منفعت طلبانه غرب و آمریکا بر می گردد.
مدتی است آمریکا با ارائه گرین کارتی مخصوص هنرمندان و ورزشکاران در قالب گرین کارتی که نخبگانی معرفی می شود، چهره های فرهنگی، سینمایی، ورزشی و... کشورها را جذب می کنند.
طنز تلخ ماجرا اینجاست؛ آن چهره باید برای تأیید صلاحیت خودش مدارکی ارائه دهد. برای مثال در مورد بازیگران ایرانی مدارکی که ثابت کند فرد در جشنواره های سینمایی از جمله جشنواره فجر، خانه سینما و... تجلیل شده است، مدارکی هم از گفتگوی خودش با رسانه ها و نشریات مختلف ایران را باید ضمیمه کند.
اینها برای این است که ثابت شود به اندازه کافی مشهور است. بعد، طبق قوانین سخت گیرانه ای که از سال ۲۰۱۷ در نظر گرفته شده فرد باید گزارشی از عملکرد ۵ سال اخیر خود در شبکه های اجتماعی همسو با قوانین آمریکا ارائه دهد.
ترجمه این جمله روشن است؛ تأمین منافع آمریکا، مدح غرب و خودتحقیری. سپس متقاضی می تواند از این امکان که در قالب امتیاز! به او ارائه می شود و برای دریافت آن نه تنها از خود که از کشورش و مردم زادگاهش مایه بگذارد و تخریب کند.
ماجراهای غریبه ای در وطن!
حال غریبی است، علیه زادگاهت باش تا با ما باشی! حالا به خوبی روشن می شود که چرا برخی چهره ها که برای گرین کارت خود باید مدارک جشنواره فجر را ضمیمه کنند، آن را تحریم می کنند! روشن می شود چرا این همه بدگویی از کشور به بهانه حمایت از مردم رونق گرفته است؟ درد عمیقی است، فرد اینجا زاده و چهره می شود، هزینه شهرتش را ایران می پردازد و او در سودای ویزای ینگه دنیا به میهن، زادگاه و سرزمین مادری اش می تازد... حالا که همه چیز چنین روشن است؛ آیا ضرورت نیست که قوانین ویژه ای برای چهره های مشهور کشور در نظر گرفته شود تا سرباز و فرزند نامی کشور خودشان باشند تا اینکه سلبریتی غربی، خودباخته وغریبه ای در وطن؟!
منبع: فارس
🟡🔷🟡 کنایه صریح ایران به جزایر اختلافی ژاپن و روسیه
چرا ایران با "روسیه و سوریه" ارتباط دیپلماتیک دارد!؟
فرشاد مؤمنی، اقتصاددان و از چهرههای نزدیک به جریان چپ؛ اخیراً طی اظهاراتی که سایت جماران آنها را منتشر کرد، گفته است:
"در همین روزهای اخیر دیدید که کسانی که از سر نادانی دلخوش کرده بودند به مثلا پشتیبانی پوچ، توخالی، فریبکارانه، ظالمانه و استثماری چین و روسیه در ایران؛ دیدند که هر کدام از این کشورها که بوی پول بیشتر از جای دیگری به مشامشان رسید، تمام آن ماجراها و تعهدات قبلی با شما را زیر پا گذاشتند. در همین جلسه شنیدید و برای شما توضیح داده شد که روسها در قرارداد ترکمنچای با همه جنایت ها و زورگویی ها و استثمار قول داده بودند پشتیبان بقای قاجار باشند، با این حال هر بار که تحت این عنوان می شد آشوب جدیدی در ایران راه انداخت و به روی مردم اسلحه کشید، آنها این را بهانه کرده و به شهرهای ما حمله می کردند. اما هر بار که قرار بود وفای به عهد باشد و پردداخت هزینه و نشان دادن شرافت؛ از آنها خبری نبود. نه از روس ها و نه انگلیسیها. "[۳]
این اظهارات و طعنهها در حالی است که رئیس شورای راهبردی روابط خارجی کشورمان به تازگی در دیدار با سفیر ژاپن به جزایر اختلافی روسیه و ژاپن اشاره کرده و از این گفته است که دو کشور باید در این زمینه با یکدیگر گفتگو داشته باشند.
یک اتفاق ضد پیشرفت در ایران این است که ذهن برخی خواص و مراجع اجتماعی در منتهای دوری از واقعیتها قرار دارد و تحلیلهای آنها بعضا در رخدادی در گذشته توقف کرده است.
برای چنین افرادی؛ رابطه دیپلماتیک به این معنی است که هر کشوری که با ایران مراوده دارد باید بلافاصله از کاخ حکومتی خود اذان پخش کند و به کتاب مقدس سوگند یاد کند که در قبال ایران مرتکب هیچ اشتباهی نخواهد شد وگرنه استعمار و دشمن ملت ایران است!
و البته این قاعده هرگز شامل آمریکا نیست و یا اگر هم باشد بسیار رقیقتر است!
این افراد متوجه نیستند که رابطه دیپلماتیک به معنی کرنش و تعظیم و یکی شدن نیست. همانطور که به معنی صفر شدن دشمنی و اشتباه هم نیست.
ایران اسلامی با روسیه رابطه دارد همانطور که با سوریه و سایر کشورها در مراوده است.
با این تفاوت که روسیه در سطح بالاتری از قدرت و اقتصاد است و بخشی از منافع بزرگش نیز با هژمونی ایران اسلامی در یک راستا قرار گرفته است.
و از همین رو ایران با روسیه و کشورهای همترازی مثل چین روابط گستردهتری دارد.
اما آیا این روابط گستردهتر به معنی کرنش و یکی شدن است؟
آیا روابط ما با روسیه به این معنیست که روسها ممکن نیست علیه ما اشتباه کنند!؟
حتما اینگونه نیست و طعنه و کنایههای امثال مؤمنی (که تأکید میشود اغلب شامل آمریکا نمیشود!) گاهی به دلیل برداشت اشتباه این افراد از مفهوم روابط دیپلماتیک، معاهدات راهبردی و همسویی مقطعی یا دائمی منافع بین دو کشور است.
دقت شود که در صورت وقوع اشتباه بین دو کشوری که با یکدیگر روابط دیپلماتیک دارند؛ پاسخ و تلافی هرگز به این صورت نیست که مثلا سفیر کشور مقابل را اعدام کنند یا سفارتخانه آتش بزنند و یا روابط را قطع کنند!
بلکه در عرف دیپلماتیک؛ از این قبیل است که سفیر کشور مقابل را احضار میکنند، در سطح مقامات بلندپایه و از پشت تریبون اعتراض رسمی خود را اعلام میدارند و گاهی هم اقدام همسطح انجام میدهند.
و البته انتظار دانستن این قبیل بدیهیات از امثال آقای مؤمنی انتظار زیادی نبوده و نیست!
مثالهای تاریخی نیز در این زمینه بسیار است و یک مطالعه ساده در این مثالها به هر مخاطبی نشان میدهد که روابط دیپلماتیک چگونه مزاجی دارد و در هنگام اشتباه طرف مقابل چگونه باید برخورد کرد!؟
گفتنیست، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی کشورمان، روز دوشنبه گذشته با سفیر ژاپن دیدار کرد و بهترین راه برای حلوفصل اختلافات ارضی ژاپن و روسیه درباره چهار جزیره واقع در اقیانوس آرام را «مذاکره مستقیم بین دو کشور، به ویژه با توجه به شرایط کنونی و پرتنش منطقه شرق آسیا» دانست. [۴]
🔶♦️🔶 وقوع یک تراژدی در سیاست ایران!
ابراهیم نکو، از نمایندگان ادوار مجلس در بخشی از یک مصاحبه که سایت روزنامه آرمان ملی آنرا منتشر کرد، پیرامون انتخابات امسال، اظهار کرده است: وقتی دلجویی و اقناع صورت نمیگیرد، نمیتوان انتظار داشت آنها _اغتشاشگران- به مسیر مورد نظر برگردند. سوال این است که آیا اقتصاد در مسیر درست خودش قرار گرفته است؟ آیا مردم رضایت دارند از وضعیت؟ طبیعتا نه.
او میافزاید: هر روز شاهد افزایش سرسامآور قیمتها را شاهد هستیم، دولت برای کسری بودجه هر روز قوانین سختگیرانه از جمله نرخ مالیاتها را اعمال میکند.
نکو تصریح میکند: با توجه به شرایط موجود بعید است مشارکت مردم در انتخابات پیش رو به سمت ایدهآلی برود!
او همچنین اظهار میکند: اگر از چهرهها و جناحهای موثر و قابل قبول مردم اگر مانند گذشته مورد بیمهری قرار بگیرند، مردم نیز مشارکت نخواهند داشت لذا توصیه میشود که در بحث صلاحیتها، میدان را برای افراد باز بگذارید. حرفهای من بدبینانه نیست، شرایط واقعی جامعه است. واقعیت این است که مشارکت در حال حاضر از دوره گذشته بالاتر نخواهد بود و شاهد کاهش هم هستیم.[۲]
از مبانی غلطی که در گفتهها و تحلیل آقای نکو وجود دارد که بگذریم؛ بیان ۲ نکته درباره این قبیل اظهارات ضروریست:
اول: مخالفت کسانی از مردم با رویههای سیاسی یا اعتراض همه مردم به گرانی و سایر مخالفتها و اعتراضها نه تنها دلیلی بر قهر از صندوق رأی نیست که اتفاقا دلیل اقبال به صندوق رأی است.
چه اینکه منهای مخالفتها و اعتراضات غیر عقلانی اما مشکلات فعلی از قبیل گرانی و یا برخی رویههای سیاسی غلط بین برخی مسئولان مثل ناکارآمدی یا تبعیت از لایکها؛ جمله بر اثر "رأی بد" در انتخاباتها حادث شدهاند و اینک اگر کسی میخواهد با این رخدادها به مخالفت برخیزد یا به آنها اعتراض کند؛ راهش صرفا و فقط از صندوق رأی و "رأی خوب" میگذرد.
به سخن دیگر اینکه شاهد یکی از تراژیکترین رخدادهای سیاسی هستیم و آن اینکه عدهای با بددلی یا نفهمی قصد دارند اصلیترین انگیزه حضور مردم در انتخابات که همان اعتراض به مشکلات است را به عاملی برای قهر از صندوق تبدیل کنند و البته این توضیح را هم نمیدهند که وقتی کسی صندوق رأی را بر زمین میگذارد یعنی به برداشتن سلاح علیه نظام سیاسی کمک کرده است.
و دوم: مشارکت بالای انتخاباتی اگرچه یک امتیاز است لکن تعیینکننده چیزی نیست اما قانون کشور در صورت کوچکترین خدشهای؛ لرزهی ارکان حاکمیت را رقم خواهد زد.
لذاست که قوت و قوام یک نظام سیاسی در بحث مردمسالاری نیز در وهله اول منوط به رعایت قانون، برگزاری یک انتخابات قانونی و ایستادن پای رأی مردم به حکم قانون است.
حال اینکه بحث مشارکت حداکثری نیز به این امتیازات افزوده شود اگرچه یک امتیاز خواهد بود اما همانطور که بیان کردیم یک رکن نیست.
*گفتنیست برخی اصلاحطلبان ستادی تا این لحظه قصد دارند دست به "تحریم انتخابات" بزنند.
مسئله نبود نامزد دلخواه در انتخابات بعنوان بهانهای برای رأی ندادن نیز به لحاظ عقلانی یک حرف غلط است زیرا در منطق دموکراسی؛ در چنین شرایطی باید به نامزد نزدیک رأی داد. نظیر رفتاری که اصلاحطلبان در سال ۹۲ و پس از ردّ صلاحیت مرحوم هاشمی انجام دادند.